حدیث معراج: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۱۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ اوت ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''حدیث مِعراج'''، [[حدیث قدسی|حدیثی قدسی]] که گفتگوی میان خداوند و [[پیامبر(ص)]] در [[معراج]] را گزارش می‌دهد. [[احادیث]] قدسی فراوانی از معراج پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. حدیثی که امروزه به نام «حدیث معراج»، شهرت دارد، روایتی طولانی است که نخستین بار در کتاب [[ارشاد القلوب]] آمده است.
'''حدیث مِعراج'''، [[حدیث قدسی|حدیثی قدسی]] که گفتگوی میان خداوند و [[پیامبر(ص)]] در [[معراج]] را گزارش می‌دهد. [[احادیث]] قدسی فراوانی از معراج پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. حدیثی که امروزه به نام «حدیث معراج»، شهرت دارد، روایتی طولانی است که نخستین بار در کتاب [[ارشاد القلوب]] آمده است. در این حدیث، از مسائل [[اخلاق|اخلاقی]] فراوانی مانند رضا، [[توکل|توکل]]، نکوهش دنیا، [[روزه]]، سکوت، محبت‌ورزیدن به مستمندان، ویژگی‌های اهل آخرت و اهل دنیا سخن به میان آمده است. کتاب‌های «راهیان کوی دوست» و «سِِرُّ الإسراء فی شرح حدیث المعراج»، حدیث معراج را شرح کرده‌اند.
 
در این حدیث، از مسائل [[اخلاق|اخلاقی]] فراوانی مانند رضا، [[توکل|توكّل]]، نکوهش دنیا، [[روزه]]، سكوت، محبت‌ورزیدن به مستمندان، ویژگی‌های اهل آخرت و اهل دنيا سخن به میان آمده است. کتاب‌های «راهیان کوى دوست» و «سِِرُّ الإسراء فی شرح حدیث المعراج»، حدیث معراج را شرح کرده‌اند.


==معرفی==
==معرفی==
حدیث معراج، [[حدیث قدسی|حدیثی قدسی]] است که در آن گفتگوی میان خداوند و [[پیامبر(ص)]] در شب [[معراج]] آمده است. در این گفتگو پیامبر سؤالاتی را در زمینه مسائل [[اخلاق|اخلاقی]]، از خداوند پرسیده و خدا پاسخ داده است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹تا۲۰۶.</ref>
حدیث معراج، [[حدیث قدسی|حدیثی قدسی]] است که در آن گفتگوی میان خداوند و [[پیامبر(ص)]] در شب [[معراج]] آمده است. در این گفتگو پیامبر سؤالاتی را در زمینه مسائل [[اخلاق|اخلاقی]]، از خداوند پرسیده و خدا پاسخ داده است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹تا۲۰۶.</ref>
[[احادیث]] قدسی فراوانی از معراج پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. حدیثی که امروزه به نام حدیث معراج، شهرت دارد، روایتی طولانی است که در کتاب [[ارشاد القلوب]] آمده و از مسائل اخلاقی فراوانی، سخن گفته است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹تا۲۰۶.</ref>
[[احادیث]] قدسی فراوانی از معراج پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. حدیثی که امروزه به نام حدیث معراج، شهرت دارد، روایتی طولانی است که در کتاب [[ارشاد القلوب]] آمده و از مسائل اخلاقی فراوانی، سخن گفته است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹تا۲۰۶.</ref>


==واقعه معراج==
==واقعه معراج==
خط ۱۶: خط ۱۴:
موضوعات مطرح‌شده در این حدیث، به نقل از کتاب راهیان کوی دوست، به شرح زیر است:
موضوعات مطرح‌شده در این حدیث، به نقل از کتاب راهیان کوی دوست، به شرح زیر است:
{{ستون|۲}}
{{ستون|۲}}
*رضا و توكّل؛
*رضا و توکل؛
*محبت الهى و راه رسيدن به آن؛
*محبت الهی و راه رسیدن به آن؛
*ويژگى‌هاى اولياى الهى؛
*ویژگی‌های اولیای الهی؛
*خصلتهاى رهيافته‌گان به بهشت و ميراث گرسنگى و سكوت؛
*خصلتهای رهیافته‌گان به بهشت و میراث گرسنگی و سکوت؛
*لزوم توجه به نماز و درك حضور خداوند؛
*لزوم توجه به نماز و درک حضور خداوند؛
*امتيازات اولياى الهى؛
*امتیازات اولیای الهی؛
*لزوم محبت به مستمندان؛
*لزوم محبت به مستمندان؛
*عدم تبعيت از خواهشهاى نفسانى؛
*عدم تبعیت از خواهشهای نفسانی؛
*نكوهش دنيا و دنياگرايان؛
*نکوهش دنیا و دنیاگرایان؛
*ويژگى‌هاى بيست‌گانه اهل دنيا؛
*ویژگی‌های بیست‌گانه اهل دنیا؛
*ویژگی‌های اهل آخرت ؛
*ویژگی‌های اهل آخرت ؛
*مقام و معرفت زاهدان؛
*مقام و معرفت زاهدان؛
*نقش ارزشى روزه و سكوت؛
*نقش ارزشی روزه و سکوت؛
*مؤمنين رهيافته به يقين و باريابى به رضوان حق؛
*مؤمنین رهیافته به یقین و باریابی به رضوان حق؛
*ويژگى‌هاى زندگى گوارا و پايدار؛
*ویژگی‌های زندگی گوارا و پایدار؛
*موفقيت در آزمــون الــهى، و عنايات ويژه خداوند؛
*موفقیت در آزمون الهی، و عنایات ویژه خداوند؛
*مقام عابدان و رسولان الهــى؛
*مقام عابدان و رسولان الهی؛
*حقیقت محبت به خدا.<ref>مصباح یزدی، راهیان کوه دوست، ۱۳۷۹ش.</ref>
*حقیقت محبت به خدا.<ref>مصباح یزدی، راهیان کوه دوست، ۱۳۷۹ش.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع حدیث==
==منابع حدیث==
[[پرونده:کتاب ارشاد القلوب.jpg|200px|بندانگشتی|حدیث معراج نخستین بار در کتاب [[ارشاد القلوب]] ذکر شده است ]]
[[پرونده:کتاب ارشاد القلوب.jpg|200px|بندانگشتی|حدیث معراج نخستین بار در کتاب [[ارشاد القلوب]] ذکر شده است]]
حدیث معراج را نخست [[حسن بن محمد دیلمی]]، در کتاب [[ارشاد القلوب]]، با عنوان «پرسش‌های پیامبر خدا از پروردگارش در شب معراج» ذکر است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹.</ref>
حدیث معراج را نخست [[حسن بن محمد دیلمی]]، در کتاب [[ارشاد القلوب]]، با عنوان «پرسش‌های پیامبر خدا از پروردگارش در شب معراج» ذکر است.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹.</ref>
سپس [[فیض کاشانی]] در [[الوافی]]، [[حر عاملی| حُرّ عامِلی]] در [[الجواهر السنیه|جواهر السَّنیّه]] و [[علامه مجلسی]] در [[بحار الأنوار|بِحار الأنوار]] آن را به نقل از ارشادالقلوب آورده‌اند.<ref>فیض کاشانی، الوافي، ۱۴۰۶ق، ج۲۶، ص۱۴۲؛ حر عاملی، الجواهر السنیه، ۱۳۸۰ش، ص۳۸۲؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۲۲.</ref>  
سپس [[فیض کاشانی]] در [[الوافی]]، [[حر عاملی| حُرّ عامِلی]] در [[الجواهر السنیه|جواهر السَّنیه]] و [[علامه مجلسی]] در [[بحار الأنوار|بِحار الأنوار]] آن را به نقل از ارشادالقلوب آورده‌اند.<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۶، ص۱۴۲؛ حر عاملی، الجواهر السنیه، ۱۳۸۰ش، ص۳۸۲؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۲۲.</ref>  


کتاب جواهر السنیه و ارشاد القلوب به فارسی ترجمه شده‌اند و ترجمهٔ فارسی حدیث معراج هم در آنها آمده است.<ref>حر عاملی، الجواهر السنیه، ۱۳۸۰ش، ص۳۹۰؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ترجمه علی سلگی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۵۱۰تا۵۲۳.</ref> همچنین این حدیث همراه ترجمه آن، در کتاب «با پیامبر به سوی معراج»، نوشته علی شیروانی، نشر یافته است.
کتاب جواهر السنیه و ارشاد القلوب به فارسی ترجمه شده‌اند و ترجمهٔ فارسی حدیث معراج هم در آنها آمده است.<ref>حر عاملی، الجواهر السنیه، ۱۳۸۰ش، ص۳۹۰؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ترجمه علی سلگی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۵۱۰تا۵۲۳.</ref> همچنین این حدیث همراه ترجمه آن، در کتاب «با پیامبر به سوی معراج»، نوشته علی شیروانی، نشر یافته است.
خط ۴۵: خط ۴۳:
==شرح‌ها==
==شرح‌ها==
حدیث معراج، به جهت بیان مسائل اخلاقی فراوان، مورد توجه برخی از کتاب‌های [[اخلاق|اخلاقی]] و [[عرفانی]] قرار گرفته است؛ از جمله:
حدیث معراج، به جهت بیان مسائل اخلاقی فراوان، مورد توجه برخی از کتاب‌های [[اخلاق|اخلاقی]] و [[عرفانی]] قرار گرفته است؛ از جمله:
*راهیان کوى دوست، از محمّدتقى مصباح یزدی. این کتاب، ويراسته درس‌هاى اخلاق محمدتقى مصباح يزدى در حوزه علميه قم است؛<ref>مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ۱۳۷۹ش، ص۱۰.</ref>  
*راهیان کوی دوست، از محمّدتقی مصباح یزدی. این کتاب، ویراسته درس‌های اخلاق محمدتقی مصباح یزدی در حوزه علمیه قم است؛<ref>مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ۱۳۷۹ش، ص۱۰.</ref>  
*سِرُّ الإسراء فی شرح حدیث المعراج، از علی پهلوانی تهرانی(سعادت‌پرور). سر الأسراء با ترجمه سید محمدجواد وزیری فرد، در چهار جلد به چاپ رسیده است؛
*سِرُّ الإسراء فی شرح حدیث المعراج، از علی پهلوانی تهرانی(سعادت‌پرور). سر الأسراء با ترجمه سید محمدجواد وزیری فرد، در چهار جلد به چاپ رسیده است؛
*حدیث معراج؛ مناجاة الرحمن فی لیلة المعراج، از سیدمحمدرضا غیاثی کرمانی. این کتاب شرحی کوتاه بر حدیث معراج است.
*حدیث معراج؛ مناجاة الرحمن فی لیلة المعراج، از سیدمحمدرضا غیاثی کرمانی. این کتاب شرحی کوتاه بر حدیث معراج است.


==متن و ترجمه حدیث==
==متن و ترجمه حدیث==
{{نقل قول دوقلو تاشو| تیتر= حدیث معراج|رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع‏) أَنَّ النَّبِيَّ (ص) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ يَا رَبِّ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَفْضَلَ عِنْدِي مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ يَا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحَابِّينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَعَاطِفِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَاصِلِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيَّ وَ لَيْسَ لِمَحَبَّتِي عِلْمٌ وَ لَا غَايَةٌ وَ لَا نِهَايَةٌ وَ كُلَّمَا رَفَعْتُ لَهُمْ عِلْماً وَضَعْتُ لَهُمْ عِلْماً أُولَئِكَ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى الْمَخْلُوقِينَ بِنَظَرِي إِلَيْهِمْ وَ لَمْ يَرْفَعُوا الْحَوَائِجَ إِلَى الْخَلْقِ بُطُونُهُمْ خَفِيفَةٌ مِنْ أَكْلِ الْحَرَامِ نَعِيمُهُمْ فِي الدُّنْيَا ذِكْرِي وَ مَحَبَّتِي وَ رِضَائِي عَنْهُمْ يَا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِي الدُّنْيَا وَ ارْغَبْ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ إِلَهِي كَيْفَ أَزْهَدُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ خُذْ مِنَ الدُّنْيَا حَفْناً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَى ذِكْرِي فَقَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ‏ أَدُومُ عَلَى ذِكْرِكَ فَقَالَ بِالْخَلْوَةِ عَنِ النَّاسِ وَ بُغْضِكَ الْحُلْوَ وَ الْحَامِضَ وَ فَرَاغِ بَطْنِكَ وَ بَيْتِكَ مِنَ الدُّنْيَا يَا أَحْمَدُ احْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِثْلَ الصَّبِيِّ إِذَا نَظَرَ إِلَى الْأَخْضَرِ وَ الْأَصْفَرِ وَ إِذَا أُعْطِيَ شَيْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحَامِضِ اغْتَرَّ بِهِ فَقَالَ يَا رَبِّ دُلَّنِي عَلَى عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَيْكَ قَالَ اجْعَلْ لَيْلَكَ نَهَاراً وَ نَهَارَكَ لَيْلًا قَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ اجْعَلْ نَوْمَكَ صَلَاةً وَ طَعَامَكَ الْجُوعَ- يَا أَحْمَدُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا مِنْ عَبْدٍ ضَمِنَ لِي بِأَرْبَعِ خِصَالٍ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ يَطْوِي لِسَانَهُ فَلَا يَفْتَحُهُ إِلَّا بِمَا يَعْنِيهِ وَ يَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْوَاسِ وَ يَحْفَظُ عِلْمِي وَ نَظَرِي إِلَيْهِ وَ يَكُونُ قُرَّةُ عَيْنَيْهِ الْجُوعَ يَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا قَالَ يَا رَبِّ مَا مِيرَاثُ الْجُوعِ قَالَ الحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيَّ وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَيْنَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا يُبَالِي عَاشَ بِيُسْرٍ أَمْ بِعُسْرٍ يَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِي بِأَيِّ وَقْتٍ يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَيَّ قَالَ [لَا يَا رَبِّ قَالَ‏] إِذَا كَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً يَا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَةِ عَبِيدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ إِلَى مَنْ يَرْفَعُ يَدَيْهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ يَنْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ يَوْمٍ مِنَ الْحَشِيشِ أَوْ غَيْرِهِ وَ هُوَ يَهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا يَدْرِي أَنِّي رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَضْحَكُ يَا أَحْمَدُ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ وَ دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَيْسَ فِيهَا قَصْمٌ وَ لَا وَصْلٌ فِيهَا الْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً فَأُكَلِّمُهُمْ كُلَّمَا نَظَرْتُ إِلَيْهِمْ وَ أَزِيدُ فِي مِلْكِهِمْ سَبْعِينَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِكَ بِذِكْرِي وَ كَلَامِي وَ حَدِيثِي قَالَ يَا رَبِّ مَا عَلَامَةُ أُولَئِكَ قَالَ مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا أَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْكَلَامِ وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِيَ الْمَحَبَّةُ لِلْفُقَرَاءِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِمْ قَالَ وَ مَنِ الْفُقَرَاءُ قَالَ الَّذِينَ رَضُوا بِالْقَلِيلِ وَ صَبَرُوا عَلَى الْجُوعِ وَ شَكَرُوا عَلَى الرَّخَاءِ وَ لَمْ يَشْكُوا جُوعَهُمْ وَ لَا ظَمَأَهُمْ وَ لَمْ يَكْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ يَغْضَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ وَ لَمْ يَغْتَمُّوا عَلَى مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ يَفْرَحُوا بِمَا آتَاهُمْ يَا أَحْمَدُ مَحَبَّتِي مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْكَ فَإِنَّ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِي يَا أَحْمَدُ لَا تَزَيَّنْ بِلَيِّنِ اللِّبَاسِ وَ طَيِّبِ الطَّعَامِ وَ لَيِّنِ الْوِطَاءِ فَإِنَّ النَّفْسَ مَأْوَى كُلِّ شَرٍّ وَ رَفِيقُ كُلِّ سُوءٍ تَجُرُّهَا إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ تَجُرُّكَ إِلَى مَعْصِيَتِهِ وَ تُخَالِفُكَ فِي طَاعَتِهِ وَ تُطِيعُكَ فِيمَا تكره [يَكْرَهُ‏] وَ تَطْغَى إِذَا شَبِعَتْ وَ تَشْكُو إِذَا جَاعَتْ وَ تَغْضَبُ إِذَا افْتَقَرَتْ وَ تَتَكَبَّرُ إِذَا اسْتَغْنَتْ وَ تَنْسَى إِذَا كَبِرَتْ وَ تَغْفُلُ إِذَا آمَنَتْ وَ هِيَ قَرِينَةُ الشَّيْطَانِ وَ مَثَلُ النَّفْسِ كَمَثَلِ النَّعَامَةِ تَأْكُلُ الْكَثِيرَ وَ إِذَا حُمِلَ عَلَيْهَا لَا تَطِيرُ وَ كَمَثَلِ الدِّفْلَى لَوْنُهُ حَسَنٌ وَ طَعْمُهُ مُرٌّ يَا أَحْمَدُ أَبْغِضِ الدُّنْيَا وَ أَهْلَهَا وَ أَحِبَّ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ مَنْ أَهْلُ الْآخِرَةِ قَالَ أَهْلُ الدُّنْيَا مَنْ كَثُرَ أَكْلُهُ وَ ضَحِكُهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُهُ قَلِيلُ الرِّضَا لَا يَعْتَذِرُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْهِ وَ لَا يَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ كَسْلَانُ عِنْدَ الطَّاعَةِ شُجَاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ أَمَلُهُ بَعِيدٌ وَ أَجَلُهُ قَرِيبٌ لَا يُحَاسِبُ نَفْسَهُ قَلِيلُ الْمَنْفَعَةِ كَثِيرُ الْكَلَامِ قَلِيلُ الْخَوْفِ كَثِيرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعَامِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا لَا يَشْكُرُونَ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ لَا يَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلَاءِ كَثِيرُ النَّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِيلٌ يَحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِمَا لَا يَفْعَلُونَ وَ يَدَّعُونَ بِمَا لَيْسَ لَهُمْ وَ يَتَكَلَّمُونَ بِمَا يَتَمَنَّوْنَ وَ يَذْكُرُونَ مَسَاوِئَ النَّاسِ وَ يُخْفُونَ حَسَنَاتِهِمْ فَقَالَ يَا رَبِّ كُلُّ هَذَا الْعَيْبِ فِي أَهْلِ الدُّنْيَا قَالَ يَا أَحْمَدُ إِنَّ عَيْبَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَثِيرٌ فِيهِمُ الْجَهْلُ وَ الْحُمْقُ لَا يَتَوَاضَعُونَ لِمَنْ يَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ وَ هُمْ عِنْدَ أَنْفُسِهِمْ عُقَلَاءُ وَ عِنْدَ الْعَارِفِينَ حُمَقَاءُ يَا أَحْمَدُ إِنَّ أَهْلَ الْخَيْرِ وَ أَهْلَ الْآخِرَةِ رَقِيقَةٌ وُجُوهُهُمْ كَثِيرٌ حَيَاؤُهُمْ قَلِيلٌ حُمْقُهُمْ كَثِيرٌ نَفْعُهُمْ قَلِيلٌ مَكْرُهُمْ النَّاسُ مِنْهُمْ فِي رَاحَةٍ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي تَعَبٍ كَلَامُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِينَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَعَيِّبِينَ لَهَا تَنَامُ أَعْيُنُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُمْ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاكِرَةٌ إِذَا كُتِبَ النَّاسُ مِنَ الْغَافِلِينَ كُتِبُوا مِنَ الذَّاكِرِينَ فِي أَوَّلِ النِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ وَ فِي آخِرِهَا يَشْكُرُونَ دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ كَلَامُهُمْ مَسْمُوعٌ تَفْرَحُ‏ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ يَدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ يُحِبُّ الرَّبُّ أَنْ يَسْمَعَ كَلَامَهُمْ كَمَا تُحِبُّ الْوَالِدَةُ الْوَلَدَ وَ لَا يُشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَا يُرِيدُونَ كَثْرَةَ الطَّعَامِ وَ لَا كَثْرَةَ الْكَلَامِ وَ لَا كَثْرَةَ اللِّبَاسِ النَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَى وَ اللَّهُ عِنْدَهُمْ حَيٌّ كَرِيمٌ يَدَعُونَ الْمُدْبِرِينَ كَرَماً وَ يَزِيدُونَ الْمُقْبِلِينَ تَلَطُّفاً قَدْ صَارَتِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً يَا أَحْمَدُ هَلْ تَعْرِفُ مَا لِلزَّاهِدِينَ عِنْدِي قَالَ لَا يَا رَبِّ قَالَ يُبْعَثُ الْخَلْقُ وَ يُنَاقَشُونَ الْحِسَابَ وَ هُمْ مِنْ ذَلِكَ آمِنُونَ إِنَّ أَدْنَى مَا أُعْطِي الزَّاهِدِينَ فِي الْآخِرَةِ أَنْ أُعْطِيَهُمْ مَفَاتِيحَ الْجِنَانِ كُلِّهَا حَتَّى يَفْتَحُوا أَيَّ بَابٍ شَاءُوا وَ لَا أَحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِي وَ لَأُنْعِمَنَّهُمْ بِأَلْوَانِ التَّلَذُّذِ مِنْ كَلَامِي وَ لَأُجْلِسَنَّهُمْ‏ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ‏ وَ أُذَكِّرُهُمْ مَا صَنَعُوا وَ تَعِبُوا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَفْتَحُ لَهُمْ أَرْبَعَةَ أَبْوَابٍ بَابٍ يَدْخُلُ عَلَيْهِمُ الْهَدَايَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا مِنْ عِنْدِي وَ بَابٍ يَنْظُرُونَ مِنْهُ إِلَيَّ كَيْفَ شَاءُوا بِلَا صُعُوبَةٍ وَ بَابٍ يَطَّلِعُونَ مِنْهُ إِلَى النَّارِ فَيَنْظُرُونَ إِلَى الظَّالِمِينَ كَيْفَ يُعَذَّبُونَ وَ بَابٍ يَدْخُلُ عَلَيْهِمْ مِنْهُ الْوَصَائِفُ وَ الْحُورُ الْعِينُ قَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ الزَّاهِدُونَ الَّذِينَ وَصَفْتَهُمْ قَالَ الزَّاهِدُ هُوَ الَّذِي لَيْسَ لَهُ بَيْتٌ يَخْرَبُ فَيَغْتَمَّ لِخَرَابِهِ وَ لَا لَهُ وَلَدٌ يَمُوتُ فَيَحْزَنَ لِمَوْتِهِ وَ لَا لَهُ شَيْ‏ءٌ يَذْهَبُ فَيَحْزَنَ لِذَهَابِهِ وَ لَا يَعْرِفُهُ إِنْسَانٌ لِيَشْغَلَهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَا لَهُ فَضْلُ طَعَامٍ يُسْأَلُ عَنْهُ وَ لَا لَهُ ثَوْبٌ لَيِّنٌ يَا أَحْمَدُ وُجُوهُ الزَّاهِدِينَ مُصْفَرَّةٌ مِنْ تَعَبِ اللَّيْلِ وَ صَوْمِ النَّهَارِ وَ أَلْسِنَتُهُمْ كِلَالٌ إِلَّا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ تَعَالَى قُلُوبُهُمْ فِي صُدُورِهِمْ مَطْعُونَةٌ مِنْ كَثْرَةِ صَمْتِهِمْ قَدْ أَعْطَوُا الْمَجْهُودَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَا مِنْ خَوْفِ نَارٍ وَ لَا مِنْ شَوْقِ جَنَّةٍ وَ لَكِنْ يَنْظُرُونَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَهْلٌ لِلْعِبَادَةِ يَا أَحْمَدُ هَذِهِ دَرَجَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ مِنْ أُمَّتِكَ وَ أُمَّةِ غَيْرِكَ وَ أَقْوَامٍ مِنَ الشُّهَدَاءِ قَالَ يَا رَبِّ أَيُّ الزُّهَّادِ أَكْثَرُ زُهَّادُ أُمَّتِي أَمْ زُهَّادُ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ إِنَّ زُهَّادَ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي زُهَّادِ أُمَّتِكَ كَشَعْرَةٍ سَوْدَاءَ فِي بَقَرَةٍ بَيْضَاءَ فَقَالَ يَا رَبِّ وَ كَيْفَ ذَلِكَ وَ عَدَدُ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرُ قَالَ لِأَنَّهُمْ شَكُّوا بَعْدَ الْيَقِينِ وَ جَحَدُوا بَعْدَ الْإِقْرَارِ قَالَ النَّبِيُّ ص فَحَمِدْتُ اللَّهَ تَعَالَى وَ شَكَرْتُهُ وَ دَعَوْتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَ الرَّحْمَةِ وَ سَائِرِ الْخَيْرَاتِ- يَا أَحْمَدُ عَلَيْكَ بِالْوَرَعِ فَإِنَّ الْوَرَعَ رَأْسُ الدِّينِ وَ وَسَطُ الدِّينِ وَ آخِرُ الدِّينِ إِنَّ الْوَرَعَ بِهِ يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْوَرَعَ زَيْنُ الْمُؤْمِنِ وَ عِمَادُ الدِّينِ إِنَّ الْوَرَعَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ السَّفِينَةِ كَمَا أَنَّ الْبَحْرَ لَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ كَانَ فِيهَا كَذَلِكَ لَا يَنْجُو الزَّاهِدُونَ إِلَّا بِالْوَرَعِ يَا أَحْمَدُ مَا عَرَفَنِي عَبْدٌ وَ خَشَعَ لِي إِلَّا خَشَعَ لَهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَا أَحْمَدُ الْوَرَعُ يَفْتَحُ عَلَى الْعَبْدِ أَبْوَابَ الْعِبَادَةِ فَيُكْرَمُ بِهِ الْعَبْدُ عِنْدَ الْخَلْقِ وَ يَصِلُ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَا أَحْمَدُ عَلَيْكَ بِالصَّمْتِ فَإِنَّ أَعْمَرَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الصَّالِحِينَ وَ الصَّامِتِينَ وَ إِنَّ أَخْرَبَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الْمُتَكَلِّمِينَ بِمَا لَا يَعْنِيهِمْ يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ فَإِنْ أُطِيبَ مَطْعَمُكَ وَ مَشْرَبُكَ فَأَنْتَ فِي حِفْظِي وَ كَنَفِي قَالَ يَا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَةِ قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا مِيرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ وَ إِذَا كَانَ الْعَبْدُ فِي حَالَةِ الْمَوْتِ يَقُومُ عَلَى رَأْسِهِ مَلَائِكَةٌ بِيَدِ كُلِّ مَلَكٍ كَأْسٌ مِنْ مَاءِ الْكَوْثَرِ وَ كَأْسٌ مِنَ الْخَمْرِ يَسْقُونَ رُوحَهُ حَتَّى تَذْهَبَ سَكْرَتُهُ وَ مَرَارَتُهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ بِالْبِشَارَةِ الْعُظْمَى وَ يَقُولُونَ لَهُ طِبْتَ وَ طَابَ مَثْوَاكَ إِنَّكَ تَقْدَمُ عَلَى الْعَزِيزِ الْكَرِيمِ الْحَبِيبِ الْقَرِيبِ فَتَطِيرُ الرُّوحُ مِنْ أَيْدِي الْمَلَائِكَةِ فَتَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ لَا يَبْقَى حِجَابٌ وَ لَا سِتْرٌ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مُشْتَاقٌ وَ يَجْلِسُ عَلَى عَيْنٍ عِنْدَ الْعَرْشِ ثُمَّ يُقَالُ لَهَا كَيْفَ تَرَكْتِ الدُّنْيَا فَيَقُولُ إِلَهِي وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَا عِلْمَ لِي بِالدُّنْيَا أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِي خَائِفٌ مِنْكَ فَيَقُولُ اللَّهُ صَدَقْتَ عَبْدِي كُنْتَ بِجَسَدِكَ فِي الدُّنْيَا وَ رُوحُكَ مَعِي فَأَنْتَ بِعَيْنِي سِرُّكَ وَ عَلَانِيَتُكَ سَلْ أُعْطِكَ وَ تَمَنَّ عَلَيَّ فَأُكْرِمَكَ هَذِهِ جَنَّتِي مُبَاحٌ فتبيح فَتَبَحْبَحْ فِيهَا وَ هَذَا جِوَارِي فَاسْكُنْهُ فَيَقُولُ الرُّوحُ إِلَهِي عَرَّفْتَنِي نَفْسَكَ فَاسْتَغْنَيْتُ بِهَا عَنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَوْ كَانَ رِضَاكَ فِي أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِينَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا يُقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَكَانَ رِضَاكَ أَحَبَّ إِلَهِي كَيْفَ أُعْجَبُ بِنَفْسِي وَ أَنَا ذَلِيلٌ إِنْ لَمْ تُكْرِمْنِي وَ أَنَا مَغْلُوبٌ إِنْ لَمْ تَنْصُرْنِي وَ أَنَا ضَعِيفٌ إِنْ لَمْ تُقَوِّنِي وَ أَنَا مَيِّتٌ إِنْ لَمْ تُحْيِنِي بِذِكْرِكَ وَ لَوْ لَا سَتْرُكَ لَافْتَضَحْتُ أَوَّلَ مَرَّةٍ عَصَيْتُكَ إِلَهِي كَيْفَ لَا أَطْلُبُ رِضَاكَ وَ قَدْ أَكْمَلْتَ عَقْلِي حَتَّى عَرَفْتُكَ وَ عَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ الْأَمْرَ مِنَ النَّهْيِ وَ الْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَحْجُبُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ كَذَلِكَ أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِي يَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِي أَيُّ عَيْشٍ أَهْنَى وَ أَيُّ حَيَاةٍ أَبْقَى قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ أَمَّا الْعَيْشُ الْهَنِي‏ءُ فَهُوَ الَّذِي لَا يَفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِكْرِي وَ لَا يَنْسَى نِعْمَتِي وَ لَا يَجْهَلُ حَقِّي يَطْلُبُ رِضَايَ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ أَمَّا الْحَيَاةُ الْبَاقِيَةُ فَهِيَ الَّتِي يَعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتَّى تَهُونَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ تَصْغُرَ فِي عَيْنَيْهِ وَ تَعْظُمَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُ وَ يُؤْثِرَ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ وَ يَبْتَغِيَ مَرْضَاتِي وَ يُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتِي وَ يَذْكُرَ عِلْمِي بِهِ وَ يُرَاقِبَنِي بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ عِنْدَ كُلِّ سَيِّئَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ وَ يَنْفِيَ قَلْبَهُ عَنْ كُلِّ مَا أَكْرَهُ وَ يُبْغِضَ الشَّيْطَانَ وَ وَسَاوِسَهُ لَا يَجْعَلُ لِإِبْلِيسَ عَلَى قَلْبِهِ سُلْطَاناً وَ سَبِيلًا فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَسْكَنْتُ فِي قَلْبِهِ حُبّاً حَتَّى أَجْعَلَ قَلْبَهُ لِي وَ فَرَاغَهُ وَ اشْتِغَالَهُ وَ هَمَّهُ وَ حَدِيثَهُ مِنَ النِّعْمَةِ الَّتِي أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَى أَهْلِ مَحَبَّتِي مِنْ خَلْقِي وَ أَفْتَحَ عَيْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ أُضَيِّقَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ أُبَغِّضَ إِلَيْهِ مَا فِيهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا كَمَا يُحَذِّرُ الرَّاعِي غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْكَةِ فَإِذَا كَانَ هَكَذَا يَفِرُّ مِنَ النَّاسِ فِرَاراً وَ يُنْقَلُ مِنْ دَارِ الْفَنَاءِ إِلَى دَارِ الْبَقَاءِ وَ مِنْ دَارِ الشَّيْطَانِ إِلَى دَارِ الرَّحْمَنِ يَا أَحْمَدُ لَأُزَيِّنَنَّهُ بِالْهَيْبَةِ وَ الْعَظَمَةِ فَهَذَا هُوَ الْعَيْشُ الْهَنِي‏ءُ وَ الْحَيَاةُ الْبَاقِيَةُ وَ هَذَا مَقَامُ الرَّاضِينَ فَمَنْ عَمِلَ بِرِضَائِي أُلْزِمُهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ أُعَرِّفُهُ شُكْراً لَا يُخَالِطُهُ الْجَهْلُ وَ ذِكْراً لَا يُخَالِطُهُ النِّسْيَانُ وَ مَحَبَّةً لَا يُؤْثِرُ عَلَى مَحَبَّتِي مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقِينَ فَإِذَا أَحَبَّنِي أَحْبَبْتُهُ وَ أَفْتَحُ عَيْنَ قَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي فَلَا أُخْفِي عَلَيْهِ خَاصَّةَ خَلْقِي فَأُنَاجِيهِ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ وَ نُورِ النَّهَارِ حَتَّى يَنْقَطِعَ حَدِيثُهُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ وَ مُجَالَسَتُهُ مَعَهُمْ وَ أُسْمِعُهُ كَلَامِي وَ كَلَامَ مَلَائِكَتِي وَ أُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذِي سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقِي وَ أُلْبِسُهُ الْحَيَاءَ حَتَّى يَسْتَحِيَ مِنْهُ الْخَلْقُ كُلُّهُمْ وَ يَمْشِيَ عَلَى الْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ أَجْعَلَ قَلْبَهُ وَاعِياً وَ بَصِيراً وَ لَا أُخْفِي عَلَيْهِ شي‏ء [شَيْئَاً] مِنْ جَنَّةٍ وَ لَا نَارٍ وَ أُعَرِّفَهُ بِمَا يَمُرُّ عَلَى النَّاسِ فِي يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنَ الْهَوْلِ‏ وَ الشِدَّةِ وَ مَا أُحَاسِبُ بِهِ الْأَغْنِيَاءَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْجُهَّالَ وَ الْعُلَمَاءَ وَ أُنَوِّرُ لَهُ فِي قَبْرِهِ وَ أُنْزِلُ عَلَيْهِ مُنْكَراً يَسْأَلُهُ وَ لَا يَرَى غَمَّ الْمَوْتِ وَ ظُلْمَةَ الْقَبْرِ وَ اللَّحْدِ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ حَتَّى أَنْصِبَ لَهُ مِيزَانَهُ وَ أَنْشُرَ لَهُ دِيوَانَهُ ثُمَّ أَضَعُ كِتَابَهُ فِي يَمِينِهِ فَيَقْرَأُ مَنْشُوراً ثُمَّ لَا أَجْعَلُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ تَرْجُمَاناً فَهَذِهِ صِفَاتُ الْمُحِبِّينَ يَا أَحْمَدُ اجْعَلْ هَمَّكَ هَمّاً وَاحِداً فَاجْعَلْ لِسَانَكَ وَاحِداً وَ اجْعَلْ بَدَنَكَ حَيّاً لَا تَغْفُلْ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّي لَا أُبَالِي بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ يَا أَحْمَدُ اسْتَعْمِلْ عَقْلَكَ قَبْلَ أَنْ يَذْهَبَ فَمَنِ اسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ لَا يُخْطِئُ وَ لَا يَطْغَى يَا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّي لَا أُبَالِي بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ يَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِي لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ فَضَّلْتُكَ عَلَى سَائِرِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ بِالْيَقِينِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ سَخَاوَةِ النَّفْسِ وَ رَحْمَةٍ بِالْخَلْقِ وَ كَذَلِكَ أَوْتَادُ الْأَرْضِ لَمْ يَكُونُوا أَوْتَاداً إِلَّا بِهَذَا يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانَ كَافِراً تَكُونُ حِكْمَتُهُ حُجَّةً عَلَيْهِ وَ وَبَالًا وَ إِنْ كَانَ مُؤْمِناً تَكُونُ حِكْمَتُهُ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ شِفَاءً وَ رَحْمَةً فَيَعْلَمُ مَا لَمْ يَكُنْ يَعْلَمُ وَ يُبْصِرُ مَا لَمْ يَكُنْ يُبْصِرُ فَأَوَّلُ مَا أُبَصِّرُهُ عُيُوبُ نَفْسِهِ حَتَّى يُشْغَلَ بِهَا عَنْ عُيُوبِ غَيْرِهِ وَ أُبَصِّرُهُ دَقَائِقَ الْعِلْمِ حَتَّى لَا يَدْخُلَ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ يَا أَحْمَدُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْعِبَادَةِ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الصَّمْتِ وَ الصَّوْمِ فَمَنْ صَامَ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ كَانَ كَمَنْ قَامَ وَ لَمْ يَقْرَأْ فِي صَلَاتِهِ فَأُعْطِيهِ أَجْرَ الْقِيَامِ وَ لَمْ أُعْطِهِ أَجْرَ الْعَابِدِينَ يَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِي مَتَى يَكُونُ لِيَ الْعَبْدُ عَابِداً قَالَ لَا يَا رَبِّ قَالَ إِذَا اجْتَمَعَ فِيهِ سَبْعُ خِصَالٍ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنِ الْمَحَارِمِ وَ صَمْتٌ يَكُفُّهُ عَمَّا لَا يَعْنِيهِ وَ خَوْفٌ يَزْدَادُ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ بُكَائِهِ وَ حَيَاءٌ يَسْتَحِي مِنِّي فِي الْخَلَاءِ وَ أَكْلُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ يُبْغِضُ الدُّنْيَا لِبُغْضِي لَهَا وَ يُحِبُّ الْأَخْيَارَ لِحُبِّي إِيَّاهُمْ يَا أَحْمَدُ لَيْسَ كُلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِي حَتَّى يَأْخُذَ قُوتاً وَ يَلْبَسَ دُوناً وَ يَنَامَ سُجُوداً وَ يُطِيلَ قِيَاماً وَ يَلْزَمَ صَمْتاً وَ يَتَوَكَّلَ عَلَيَّ وَ يَبْكِيَ كَثِيراً وَ يُقِلَّ ضَحِكاً وَ يُخَالِفَ هَوَاهُ وَ يَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَيْتاً وَ الْعِلْمَ صَاحِباً وَ الزُّهْدَ جَلِيساً وَ الْعُلَمَاءَ أَحِبَّاءَ وَ الْفُقَرَاءَ رُفَقَاءَ وَ يَطْلُبَ رِضَايَ وَ يَفِرَّ مِنَ الْعَاصِينَ فِرَاراً وَ يَشْغَلَ بِذِكْرِي اشْتِغَالًا وَ يُكْثِرَ التَّسْبِيحَ دَائِماً وَ يَكُونَ بِالْعَهْدِ صَادِقاً وَ بِالْوَعْدِ وَافِياً وَ يَكُونَ قَلْبُهُ طَاهِراً وَ فِي الصَّلَاةِ ذَاكِياً وَ فِي الْفَرَائِضِ مُجْتَهِداً وَ قَيِّماً عِنْدِي مِنَ الثَّوَابِ رَاغِباً وَ مِنْ عَذَابِي رَاهِباً وَ لِأَحِبَّائِي قَرِيباً وَ جَلِيساً يَا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّى الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ صَامَ صِيَامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ طَوَى مِنَ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَارِي ثُمَّ أَرَى فِي قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ حُلْيَتِهَا أَوْ زِينَتِهَا لَا يُجَاوِرُنِي فِي دَارِي وَ لَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِي وَ عَلَيْكَ سَلَامِي وَ مَحَبَّتِي.
{{نقل قول دوقلو تاشو| تیتر= حدیث معراج|رُوِی عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) أَنَّ النَّبِی(ص) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَیلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ یا رَبِّ‌ای الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی لَیسَ شَیءٌ أَفْضَلَ عِنْدِی مِنَ التَّوَکلِ عَلَی وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ یا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحَابِّینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَعَاطِفِینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَاصِلِینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکلِینَ عَلَی وَ لَیسَ لِمَحَبَّتِی عِلْمٌ وَ لَا غَایةٌ وَ لَا نِهَایةٌ وَ کلَّمَا رَفَعْتُ لَهُمْ عِلْماً وَضَعْتُ لَهُمْ عِلْماً أُولَئِک الَّذِینَ نَظَرُوا إِلَی الْمَخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إِلَیهِمْ وَ لَمْ یرْفَعُوا الْحَوَائِجَ إِلَی الْخَلْقِ بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أَکلِ الْحَرَامِ نَعِیمُهُمْ فِی الدُّنْیا ذِکرِی وَ مَحَبَّتِی وَ رِضَائِی عَنْهُمْ یا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ فَقَالَ إِلَهِی کیفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیا فَقَالَ خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْناً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَی ذِکرِی فَقَالَ یا رَبِّ کیفَ أَدُومُ عَلَی ذِکرِک فَقَالَ بِالْخَلْوَةِ عَنِ النَّاسِ وَ بُغْضِک الْحُلْوَ وَ الْحَامِضَ وَ فَرَاغِ بَطْنِک وَ بَیتِک مِنَ الدُّنْیا یا أَحْمَدُ احْذَرْ أَنْ تَکونَ مِثْلَ الصَّبِی إِذَا نَظَرَ إِلَی الْأَخْضَرِ وَ الْأَصْفَرِ وَ إِذَا أُعْطِی شَیئاً مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحَامِضِ اغْتَرَّ بِهِ فَقَالَ یا رَبِّ دُلَّنِی عَلَی عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیک قَالَ اجْعَلْ لَیلَک نَهَاراً وَ نَهَارَک لَیلًا قَالَ یا رَبِّ کیفَ ذَلِک قَالَ اجْعَلْ نَوْمَک صَلَاةً وَ طَعَامَک الْجُوعَ- یا أَحْمَدُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ عَبْدٍ ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصَالٍ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ یطْوِی لِسَانَهُ فَلَا یفْتَحُهُ إِلَّا بِمَا یعْنِیهِ وَ یحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْوَاسِ وَ یحْفَظُ عِلْمِی وَ نَظَرِی إِلَیهِ وَ یکونُ قُرَّةُ عَینَیهِ الْجُوعَ یا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا قَالَ یا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ قَالَ الحِکمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَی وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَینَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا یبَالِی عَاشَ بِیسْرٍ أَمْ بِعُسْرٍ یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَی وَقْتٍ یتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَی قَالَ [لَا یا رَبِّ قَالَ] إِذَا کانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً یا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَةِ عَبِیدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ وَ هُوَ یعْلَمُ إِلَی مَنْ یرْفَعُ یدَیهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ ینْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یوْمٍ مِنَ الْحَشِیشِ أَوْ غَیرِهِ وَ هُوَ یهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا یدْرِی أَنِّی رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیهِ وَ هُوَ یضْحَک یا أَحْمَدُ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ وَ دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَیسَ فِیهَا قَصْمٌ وَ لَا وَصْلٌ فِیهَا الْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَیهِمْ کلَّ یوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکلِّمُهُمْ کلَّمَا نَظَرْتُ إِلَیهِمْ وَ أَزِیدُ فِی مِلْکهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِک بِذِکرِی وَ کلَامِی وَ حَدِیثِی قَالَ یا رَبِّ مَا عَلَامَةُ أُولَئِک قَالَ مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا أَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکلَامِ وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ یا أَحْمَدُ إِنَّ الْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِی الْمَحَبَّةُ لِلْفُقَرَاءِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَیهِمْ قَالَ وَ مَنِ الْفُقَرَاءُ قَالَ الَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَ صَبَرُوا عَلَی الْجُوعِ وَ شَکرُوا عَلَی الرَّخَاءِ وَ لَمْ یشْکوا جُوعَهُمْ وَ لَا ظَمَأَهُمْ وَ لَمْ یکذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ یغْضَبُوا عَلَی رَبِّهِمْ وَ لَمْ یغْتَمُّوا عَلَی مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ یفْرَحُوا بِمَا آتَاهُمْ یا أَحْمَدُ مَحَبَّتِی مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْک وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِیاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْک فَإِنَّ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِی یا أَحْمَدُ لَا تَزَینْ بِلَینِ اللِّبَاسِ وَ طَیبِ الطَّعَامِ وَ لَینِ الْوِطَاءِ فَإِنَّ النَّفْسَ مَأْوَی کلِّ شَرٍّ وَ رَفِیقُ کلِّ سُوءٍ تَجُرُّهَا إِلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ تَجُرُّک إِلَی مَعْصِیتِهِ وَ تُخَالِفُک فِی طَاعَتِهِ وَ تُطِیعُک فِیمَا تکره [یکرَهُ] وَ تَطْغَی إِذَا شَبِعَتْ وَ تَشْکو إِذَا جَاعَتْ وَ تَغْضَبُ إِذَا افْتَقَرَتْ وَ تَتَکبَّرُ إِذَا اسْتَغْنَتْ وَ تَنْسَی إِذَا کبِرَتْ وَ تَغْفُلُ إِذَا آمَنَتْ وَ هِی قَرِینَةُ الشَّیطَانِ وَ مَثَلُ النَّفْسِ کمَثَلِ النَّعَامَةِ تَأْکلُ الْکثِیرَ وَ إِذَا حُمِلَ عَلَیهَا لَا تَطِیرُ وَ کمَثَلِ الدِّفْلَی لَوْنُهُ حَسَنٌ وَ طَعْمُهُ مُرٌّ یا أَحْمَدُ أَبْغِضِ الدُّنْیا وَ أَهْلَهَا وَ أَحِبَّ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا قَالَ یا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ الدُّنْیا وَ مَنْ أَهْلُ الْآخِرَةِ قَالَ أَهْلُ الدُّنْیا مَنْ کثُرَ أَکلُهُ وَ ضَحِکهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُهُ قَلِیلُ الرِّضَا لَا یعْتَذِرُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیهِ وَ لَا یقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیهِ کسْلَانُ عِنْدَ الطَّاعَةِ شُجَاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِیةِ أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَ أَجَلُهُ قَرِیبٌ لَا یحَاسِبُ نَفْسَهُ قَلِیلُ الْمَنْفَعَةِ کثِیرُ الْکلَامِ قَلِیلُ الْخَوْفِ کثِیرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعَامِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیا لَا یشْکرُونَ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ لَا یصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلَاءِ کثِیرُ النَّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ یحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِمَا لَا یفْعَلُونَ وَ یدَّعُونَ بِمَا لَیسَ لَهُمْ وَ یتَکلَّمُونَ بِمَا یتَمَنَّوْنَ وَ یذْکرُونَ مَسَاوِئَ النَّاسِ وَ یخْفُونَ حَسَنَاتِهِمْ فَقَالَ یا رَبِّ کلُّ هَذَا الْعَیبِ فِی أَهْلِ الدُّنْیا قَالَ یا أَحْمَدُ إِنَّ عَیبَ أَهْلِ الدُّنْیا کثِیرٌ فِیهِمُ الْجَهْلُ وَ الْحُمْقُ لَا یتَوَاضَعُونَ لِمَنْ یتَعَلَّمُونَ مِنْهُ وَ هُمْ عِنْدَ أَنْفُسِهِمْ عُقَلَاءُ وَ عِنْدَ الْعَارِفِینَ حُمَقَاءُ یا أَحْمَدُ إِنَّ أَهْلَ الْخَیرِ وَ أَهْلَ الْآخِرَةِ رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ کثِیرٌ حَیاؤُهُمْ قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ کثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکرُهُمْ النَّاسُ مِنْهُمْ فِی رَاحَةٍ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَبٍ کلَامُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَعَیبِینَ لَهَا تَنَامُ أَعْینُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُمْ أَعْینُهُمْ بَاکیةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاکرَةٌ إِذَا کتِبَ النَّاسُ مِنَ الْغَافِلِینَ کتِبُوا مِنَ الذَّاکرِینَ فِی أَوَّلِ النِّعْمَةِ یحْمَدُونَ وَ فِی آخِرِهَا یشْکرُونَ دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ کلَامُهُمْ مَسْمُوعٌ تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلَائِکةُ وَ یدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یحِبُّ الرَّبُّ أَنْ یسْمَعَ کلَامَهُمْ کمَا تُحِبُّ الْوَالِدَةُ الْوَلَدَ وَ لَا یشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَینٍ وَ لَا یرِیدُونَ کثْرَةَ الطَّعَامِ وَ لَا کثْرَةَ الْکلَامِ وَ لَا کثْرَةَ اللِّبَاسِ النَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَی وَ اللَّهُ عِنْدَهُمْ حَی کرِیمٌ یدَعُونَ الْمُدْبِرِینَ کرَماً وَ یزِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً قَدْ صَارَتِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً یا أَحْمَدُ هَلْ تَعْرِفُ مَا لِلزَّاهِدِینَ عِنْدِی قَالَ لَا یا رَبِّ قَالَ یبْعَثُ الْخَلْقُ وَ ینَاقَشُونَ الْحِسَابَ وَ هُمْ مِنْ ذَلِک آمِنُونَ إِنَّ أَدْنَی مَا أُعْطِی الزَّاهِدِینَ فِی الْآخِرَةِ أَنْ أُعْطِیهُمْ مَفَاتِیحَ الْجِنَانِ کلِّهَا حَتَّی یفْتَحُوا‌ای بَابٍ شَاءُوا وَ لَا أَحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَ لَأُنْعِمَنَّهُمْ بِأَلْوَانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کلَامِی وَ لَأُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ وَ أُذَکرُهُمْ مَا صَنَعُوا وَ تَعِبُوا فِی‌دار الدُّنْیا وَ أَفْتَحُ لَهُمْ أَرْبَعَةَ أَبْوَابٍ بَابٍ یدْخُلُ عَلَیهِمُ الْهَدَایا بُکرَةً وَ عَشِیا مِنْ عِنْدِی وَ بَابٍ ینْظُرُونَ مِنْهُ إِلَی کیفَ شَاءُوا بِلَا صُعُوبَةٍ وَ بَابٍ یطَّلِعُونَ مِنْهُ إِلَی النَّارِ فَینْظُرُونَ إِلَی الظَّالِمِینَ کیفَ یعَذَّبُونَ وَ بَابٍ یدْخُلُ عَلَیهِمْ مِنْهُ الْوَصَائِفُ وَ الْحُورُ الْعِینُ قَالَ یا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ الزَّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ قَالَ الزَّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیسَ لَهُ بَیتٌ یخْرَبُ فَیغْتَمَّ لِخَرَابِهِ وَ لَا لَهُ وَلَدٌ یمُوتُ فَیحْزَنَ لِمَوْتِهِ وَ لَا لَهُ شَیءٌ یذْهَبُ فَیحْزَنَ لِذَهَابِهِ وَ لَا یعْرِفُهُ إِنْسَانٌ لِیشْغَلَهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَینٍ وَ لَا لَهُ فَضْلُ طَعَامٍ یسْأَلُ عَنْهُ وَ لَا لَهُ ثَوْبٌ لَینٌ یا أَحْمَدُ وُجُوهُ الزَّاهِدِینَ مُصْفَرَّةٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیلِ وَ صَوْمِ النَّهَارِ وَ أَلْسِنَتُهُمْ کلَالٌ إِلَّا مِنْ ذِکرِ اللَّهِ تَعَالَی قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَةٌ مِنْ کثْرَةِ صَمْتِهِمْ قَدْ أَعْطَوُا الْمَجْهُودَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَا مِنْ خَوْفِ نَارٍ وَ لَا مِنْ شَوْقِ جَنَّةٍ وَ لَکنْ ینْظُرُونَ فِی مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَهْلٌ لِلْعِبَادَةِ یا أَحْمَدُ هَذِهِ دَرَجَةُ الْأَنْبِیاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ مِنْ أُمَّتِک وَ أُمَّةِ غَیرِک وَ أَقْوَامٍ مِنَ الشُّهَدَاءِ قَالَ یا رَبِّ‌ای الزُّهَّادِ أَکثَرُ زُهَّادُ أُمَّتِی أَمْ زُهَّادُ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ إِنَّ زُهَّادَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی زُهَّادِ أُمَّتِک کشَعْرَةٍ سَوْدَاءَ فِی بَقَرَةٍ بَیضَاءَ فَقَالَ یا رَبِّ وَ کیفَ ذَلِک وَ عَدَدُ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکثَرُ قَالَ لِأَنَّهُمْ شَکوا بَعْدَ الْیقِینِ وَ جَحَدُوا بَعْدَ الْإِقْرَارِ قَالَ النَّبِی صفَحَمِدْتُ اللَّهَ تَعَالَی وَ شَکرْتُهُ وَ دَعَوْتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَ الرَّحْمَةِ وَ سَائِرِ الْخَیرَاتِ- یا أَحْمَدُ عَلَیک بِالْوَرَعِ فَإِنَّ الْوَرَعَ رَأْسُ الدِّینِ وَ وَسَطُ الدِّینِ وَ آخِرُ الدِّینِ إِنَّ الْوَرَعَ بِهِ یتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی یا أَحْمَدُ إِنَّ الْوَرَعَ زَینُ الْمُؤْمِنِ وَ عِمَادُ الدِّینِ إِنَّ الْوَرَعَ مَثَلُهُ کمَثَلِ السَّفِینَةِ کمَا أَنَّ الْبَحْرَ لَا ینْجُو إِلَّا مَنْ کانَ فِیهَا کذَلِک لَا ینْجُو الزَّاهِدُونَ إِلَّا بِالْوَرَعِ یا أَحْمَدُ مَا عَرَفَنِی عَبْدٌ وَ خَشَعَ لِی إِلَّا خَشَعَ لَهُ کلُّ شَیءٍ یا أَحْمَدُ الْوَرَعُ یفْتَحُ عَلَی الْعَبْدِ أَبْوَابَ الْعِبَادَةِ فَیکرَمُ بِهِ الْعَبْدُ عِنْدَ الْخَلْقِ وَ یصِلُ بِهِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یا أَحْمَدُ عَلَیک بِالصَّمْتِ فَإِنَّ أَعْمَرَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الصَّالِحِینَ وَ الصَّامِتِینَ وَ إِنَّ أَخْرَبَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الْمُتَکلِّمِینَ بِمَا لَا یعْنِیهِمْ یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ فَإِنْ أُطِیبَ مَطْعَمُک وَ مَشْرَبُک فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ کنَفِی قَالَ یا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَةِ قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ قَالَ یا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ یورِثُ الحِکمَةَ وَ الحِکمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیقِینَ فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی کیفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیسْرٍ وَ إِذَا کانَ الْعَبْدُ فِی حَالَةِ الْمَوْتِ یقُومُ عَلَی رَأْسِهِ مَلَائِکةٌ بِیدِ کلِّ مَلَک کأْسٌ مِنْ مَاءِ الْکوْثَرِ وَ کأْسٌ مِنَ الْخَمْرِ یسْقُونَ رُوحَهُ حَتَّی تَذْهَبَ سَکرَتُهُ وَ مَرَارَتُهُ وَ یبَشِّرُونَهُ بِالْبِشَارَةِ الْعُظْمَی وَ یقُولُونَ لَهُ طِبْتَ وَ طَابَ مَثْوَاک إِنَّک تَقْدَمُ عَلَی الْعَزِیزِ الْکرِیمِ الْحَبِیبِ الْقَرِیبِ فَتَطِیرُ الرُّوحُ مِنْ أَیدِی الْمَلَائِکةِ فَتَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَینٍ وَ لَا یبْقَی حِجَابٌ وَ لَا سِتْرٌ بَینَهَا وَ بَینَ اللَّهِ تَعَالَی وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهَا مُشْتَاقٌ وَ یجْلِسُ عَلَی عَینٍ عِنْدَ الْعَرْشِ ثُمَّ یقَالُ لَهَا کیفَ تَرَکتِ الدُّنْیا فَیقُولُ إِلَهِی وَ عِزَّتِک وَ جَلَالِک لَا عِلْمَ لِی بِالدُّنْیا أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خَائِفٌ مِنْک فَیقُولُ اللَّهُ صَدَقْتَ عَبْدِی کنْتَ بِجَسَدِک فِی الدُّنْیا وَ رُوحُک مَعِی فَأَنْتَ بِعَینِی سِرُّک وَ عَلَانِیتُک سَلْ أُعْطِک وَ تَمَنَّ عَلَی فَأُکرِمَک هَذِهِ جَنَّتِی مُبَاحٌ فتبیح فَتَبَحْبَحْ فِیهَا وَ هَذَا جِوَارِی فَاسْکنْهُ فَیقُولُ الرُّوحُ إِلَهِی عَرَّفْتَنِی نَفْسَک فَاسْتَغْنَیتُ بِهَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِک وَ عِزَّتِک وَ جَلَالِک لَوْ کانَ رِضَاک فِی أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا یقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَکانَ رِضَاک أَحَبَّ إِلَهِی کیفَ أُعْجَبُ بِنَفْسِی وَ أَنَا ذَلِیلٌ إِنْ لَمْ تُکرِمْنِی وَ أَنَا مَغْلُوبٌ إِنْ لَمْ تَنْصُرْنِی وَ أَنَا ضَعِیفٌ إِنْ لَمْ تُقَوِّنِی وَ أَنَا مَیتٌ إِنْ لَمْ تُحْینِی بِذِکرِک وَ لَوْ لَا سَتْرُک لَافْتَضَحْتُ أَوَّلَ مَرَّةٍ عَصَیتُک إِلَهِی کیفَ لَا أَطْلُبُ رِضَاک وَ قَدْ أَکمَلْتَ عَقْلِی حَتَّی عَرَفْتُک وَ عَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ الْأَمْرَ مِنَ النَّهْی وَ الْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَحْجُبُ بَینِی وَ بَینَک فِی وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ کذَلِک أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِی یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی‌ای عَیشٍ أَهْنَی وَ‌ای حَیاةٍ أَبْقَی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ أَمَّا الْعَیشُ الْهَنِیءُ فَهُوَ الَّذِی لَا یفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِکرِی وَ لَا ینْسَی نِعْمَتِی وَ لَا یجْهَلُ حَقِّی یطْلُبُ رِضَای لَیلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ أَمَّا الْحَیاةُ الْبَاقِیةُ فَهِی الَّتِی یعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتَّی تَهُونَ عَلَیهِ الدُّنْیا وَ تَصْغُرَ فِی عَینَیهِ وَ تَعْظُمَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُ وَ یؤْثِرَ هَوَای عَلَی هَوَاهُ وَ یبْتَغِی مَرْضَاتِی وَ یعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتِی وَ یذْکرَ عِلْمِی بِهِ وَ یرَاقِبَنِی بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ عِنْدَ کلِّ سَیئَةٍ وَ مَعْصِیةٍ وَ ینْفِی قَلْبَهُ عَنْ کلِّ مَا أَکرَهُ وَ یبْغِضَ الشَّیطَانَ وَ وَسَاوِسَهُ لَا یجْعَلُ لِإِبْلِیسَ عَلَی قَلْبِهِ سُلْطَاناً وَ سَبِیلًا فَإِذَا فَعَلَ ذَلِک أَسْکنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً حَتَّی أَجْعَلَ قَلْبَهُ لِی وَ فَرَاغَهُ وَ اشْتِغَالَهُ وَ هَمَّهُ وَ حَدِیثَهُ مِنَ النِّعْمَةِ الَّتِی أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَی أَهْلِ مَحَبَّتِی مِنْ خَلْقِی وَ أَفْتَحَ عَینَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّی یسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ ینْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَی جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ أُضَیقَ عَلَیهِ الدُّنْیا وَ أُبَغِّضَ إِلَیهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ مَا فِیهَا کمَا یحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْکةِ فَإِذَا کانَ هَکذَا یفِرُّ مِنَ النَّاسِ فِرَاراً وَ ینْقَلُ مِنْ‌دار الْفَنَاءِ إِلَی‌دار الْبَقَاءِ وَ مِنْ‌دار الشَّیطَانِ إِلَی‌دار الرَّحْمَنِ یا أَحْمَدُ لَأُزَینَنَّهُ بِالْهَیبَةِ وَ الْعَظَمَةِ فَهَذَا هُوَ الْعَیشُ الْهَنِیءُ وَ الْحَیاةُ الْبَاقِیةُ وَ هَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ فَمَنْ عَمِلَ بِرِضَائِی أُلْزِمُهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ أُعَرِّفُهُ شُکراً لَا یخَالِطُهُ الْجَهْلُ وَ ذِکراً لَا یخَالِطُهُ النِّسْیانُ وَ مَحَبَّةً لَا یؤْثِرُ عَلَی مَحَبَّتِی مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقِینَ فَإِذَا أَحَبَّنِی أَحْبَبْتُهُ وَ أَفْتَحُ عَینَ قَلْبِهِ إِلَی جَلَالِی فَلَا أُخْفِی عَلَیهِ خَاصَّةَ خَلْقِی فَأُنَاجِیهِ فِی ظُلَمِ اللَّیلِ وَ نُورِ النَّهَارِ حَتَّی ینْقَطِعَ حَدِیثُهُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مُجَالَسَتُهُ مَعَهُمْ وَ أُسْمِعُهُ کلَامِی وَ کلَامَ مَلَائِکتِی وَ أُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذِی سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقِی وَ أُلْبِسُهُ الْحَیاءَ حَتَّی یسْتَحِی مِنْهُ الْخَلْقُ کلُّهُمْ وَ یمْشِی عَلَی الْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ أَجْعَلَ قَلْبَهُ وَاعِیاً وَ بَصِیراً وَ لَا أُخْفِی عَلَیهِ شیء [شَیئَاً] مِنْ جَنَّةٍ وَ لَا نَارٍ وَ أُعَرِّفَهُ بِمَا یمُرُّ عَلَی النَّاسِ فِی یوْمِ الْقِیامَةِ مِنَ الْهَوْلِ وَ الشِدَّةِ وَ مَا أُحَاسِبُ بِهِ الْأَغْنِیاءَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْجُهَّالَ وَ الْعُلَمَاءَ وَ أُنَوِّرُ لَهُ فِی قَبْرِهِ وَ أُنْزِلُ عَلَیهِ مُنْکراً یسْأَلُهُ وَ لَا یرَی غَمَّ الْمَوْتِ وَ ظُلْمَةَ الْقَبْرِ وَ اللَّحْدِ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ حَتَّی أَنْصِبَ لَهُ مِیزَانَهُ وَ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَانَهُ ثُمَّ أَضَعُ کتَابَهُ فِی یمِینِهِ فَیقْرَأُ مَنْشُوراً ثُمَّ لَا أَجْعَلُ بَینِی وَ بَینَهُ تَرْجُمَاناً فَهَذِهِ صِفَاتُ الْمُحِبِّینَ یا أَحْمَدُ اجْعَلْ هَمَّک هَمّاً وَاحِداً فَاجْعَلْ لِسَانَک وَاحِداً وَ اجْعَلْ بَدَنَک حَیاً لَا تَغْفُلْ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک یا أَحْمَدُ اسْتَعْمِلْ عَقْلَک قَبْلَ أَنْ یذْهَبَ فَمَنِ اسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ لَا یخْطِئُ وَ لَا یطْغَی یا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی لِأَی شَیءٍ فَضَّلْتُک عَلَی سَائِرِ الْأَنْبِیاءِ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ بِالْیقِینِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ سَخَاوَةِ النَّفْسِ وَ رَحْمَةٍ بِالْخَلْقِ وَ کذَلِک أَوْتَادُ الْأَرْضِ لَمْ یکونُوا أَوْتَاداً إِلَّا بِهَذَا یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِکمَةَ وَ إِنْ کانَ کافِراً تَکونُ حِکمَتُهُ حُجَّةً عَلَیهِ وَ وَبَالًا وَ إِنْ کانَ مُؤْمِناً تَکونُ حِکمَتُهُ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ شِفَاءً وَ رَحْمَةً فَیعْلَمُ مَا لَمْ یکنْ یعْلَمُ وَ یبْصِرُ مَا لَمْ یکنْ یبْصِرُ فَأَوَّلُ مَا أُبَصِّرُهُ عُیوبُ نَفْسِهِ حَتَّی یشْغَلَ بِهَا عَنْ عُیوبِ غَیرِهِ وَ أُبَصِّرُهُ دَقَائِقَ الْعِلْمِ حَتَّی لَا یدْخُلَ عَلَیهِ الشَّیطَانُ یا أَحْمَدُ لَیسَ شَیءٌ مِنَ الْعِبَادَةِ أَحَبَّ إِلَی مِنَ الصَّمْتِ وَ الصَّوْمِ فَمَنْ صَامَ وَ لَمْ یحْفَظْ لِسَانَهُ کانَ کمَنْ قَامَ وَ لَمْ یقْرَأْ فِی صَلَاتِهِ فَأُعْطِیهِ أَجْرَ الْقِیامِ وَ لَمْ أُعْطِهِ أَجْرَ الْعَابِدِینَ یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی مَتَی یکونُ لِی الْعَبْدُ عَابِداً قَالَ لَا یا رَبِّ قَالَ إِذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصَالٍ وَرَعٌ یحْجُزُهُ عَنِ الْمَحَارِمِ وَ صَمْتٌ یکفُّهُ عَمَّا لَا یعْنِیهِ وَ خَوْفٌ یزْدَادُ کلَّ یوْمٍ مِنْ بُکائِهِ وَ حَیاءٌ یسْتَحِی مِنِّی فِی الْخَلَاءِ وَ أَکلُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ یبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغْضِی لَهَا وَ یحِبُّ الْأَخْیارَ لِحُبِّی إِیاهُمْ یا أَحْمَدُ لَیسَ کلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّی یأْخُذَ قُوتاً وَ یلْبَسَ دُوناً وَ ینَامَ سُجُوداً وَ یطِیلَ قِیاماً وَ یلْزَمَ صَمْتاً وَ یتَوَکلَ عَلَی وَ یبْکی کثِیراً وَ یقِلَّ ضَحِکاً وَ یخَالِفَ هَوَاهُ وَ یتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیتاً وَ الْعِلْمَ صَاحِباً وَ الزُّهْدَ جَلِیساً وَ الْعُلَمَاءَ أَحِبَّاءَ وَ الْفُقَرَاءَ رُفَقَاءَ وَ یطْلُبَ رِضَای وَ یفِرَّ مِنَ الْعَاصِینَ فِرَاراً وَ یشْغَلَ بِذِکرِی اشْتِغَالًا وَ یکثِرَ التَّسْبِیحَ دَائِماً وَ یکونَ بِالْعَهْدِ صَادِقاً وَ بِالْوَعْدِ وَافِیاً وَ یکونَ قَلْبُهُ طَاهِراً وَ فِی الصَّلَاةِ ذَاکیاً وَ فِی الْفَرَائِضِ مُجْتَهِداً وَ قَیماً عِنْدِی مِنَ الثَّوَابِ رَاغِباً وَ مِنْ عَذَابِی رَاهِباً وَ لِأَحِبَّائِی قَرِیباً وَ جَلِیساً یا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ صَامَ صِیامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ طَوَی مِنَ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِکةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَارِی ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ حُلْیتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لَا یجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَ لَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَ عَلَیک سَلَامِی وَ مَحَبَّتِی.


|از حضرت امير عليه السّلام روايت است كه پيامبر (ص) در شب معراج از خداوند پرسيد: پروردگارا كدام عمل فضيلت بيشترى دارد؟ خداوند پاسخ داد: چيزى نزد من از توكّل به خودم و خشنودى از تقسيم بالاتر نيست. اى محمّد! دوستى خود را نسبت به دوست‌داران لازم نمودم، و محبت خود را به افراد مهربان كه در راه من مهربانى مى‌‏كنند، واجب كردم و محبّت خود را نسبت به كسانى كه به من پيوسته‌‏اند و افرادى كه بر من توكّل نموده‌‏اند، لازم ديدم. بايد بدانى كه دوستى من پايانى ندارد و هر گاه بر دوستى خود نسبت به ايشان بيفزايم، نشانه‌‏اى در آن قرار مى‌‏دهم. آنان كسانى هستند كه چون من به مخلوقاتم مى‌‏نگرند و نيازهاى خود را نزد مردم ابراز نمى‌‏كنند و شكم‌ها را از حرام نگاه مى‌‏دارند. در دنيا به ذكر و محبت من غرق در نعمت‌اند و نهايت رضايت را از ايشان دارم. اى احمد! اگر دوست مى‌‏دارى كه باورع‌‏ترين مردم باشى، نسبت به دنيا زهد پيشه كن و به آخرت تمايل داشته باش. پرسيد: خدايا چگونه زاهدترين باشم؟ فرمود: در دنيا اندكى‏ از خوراكي‌ها و نوشيدنی‌ها و پوشيدنی‌ها برگير و براى روز بعد ذخيره مكن و بر ذكر من مداومت نما. پرسيد: چگونه بر ذكر تو مداومت كنم؟ فرمود: با دورى از مردم و گرويدن به خلوت و عدم توجّه به تلخ و شيرين دنيا و خالى داشتن شكم و خانه‌ات از نعمت‌هاى دنيايى. اى احمد! بر حذر باش كه مانند كودكان نباشى، كه هر رنگى را مى‌‏بينند و هر چيزى را از ترش و شيرين كه به دست مى‌‏آورند، مغرور مى‌‏گردند. عرض كرد: خدايا مرا به كارى دعوت كن كه با انجام آن به تو نزديك شوم؟ فرمود: شب خود را روز قرار بده و روزت را شب. پرسيد: چگونه؟ فرمود: خوابت را در شب تبديل به نماز و غذايت را در روز گرسنگى كن (و روزه بگير). اى احمد! سوگند به جلال و عزّتم، اگر بنده‏‌اى چهار خصلت را برايم ضمانت نمايد، او را در بهشت داخل مى‌‏كنم: زبانش را جز در موارد لازم باز نكند و دلش را از وسواس حفظ كند و بداند كه من نسبت به تمام حالاتش علم دارم و او را مى‌‏بينم و نور چشمش را گرسنگى بداند(روزه بگيرد). اى احمد! اگر شيرينى گرسنگى (و روزه) و خاموشى و خلوت و دورى از مردم و نتايجى كه در پى دارند، مى‌‏چشيدى (هميشه بر آنها ملازمت مى‌‏كردىپرسيد: خداوندا نتيجه گرسنگى چيست؟ فرمود: كسب حكمت و دانش و حفظ قلب و تقرّب به من و حزن دائم و سبكى مخارج زندگى در ميان مردم و گفتن سخن حقّ است و باك نداشتن از اينكه زندگى با آسانى مى‌‏گذرد يا با سختى. اى احمد! آيا مى‌‏دانى بنده در چه وقت به من تقرّب مى‌‏يابد؟ عرضه داشت: نه اى پروردگار من. فرمود: هنگامى كه گرسنه (و روزه) باشد و يا در حال سجده. اى احمد! در شگفتم از سه كس: بنده‌‏اى كه در حال نماز است و مى‌‏داند به سوى چه كسى دست را بالا برده و مقابل چه كسى ايستاده و چرت مى‌‏زند و در شگفتم از كسى كه خوراك يك روز را دارد، با اين وصف در فكر مخارج فردا است و برايش تلاش مى‌‏كند، و در شگفتم از بنده‌‏ام كه نمى‌‏داند من از او راضيم يا خشمگين، با اين حال مى‌‏خندد. اى احمد! در بهشت قصرى از لؤلؤ و دُرّ ساخته شده كه بندگان خاص را به آنجا برم و هر روز هفتاد بار به ايشان مى‌‏نگرم و با آنان سخن مى‌‏گويم و در هر بار نگاه، قصرشان را هفتاد برابر وسيع مى‌‏نمايم، و هنگامى كه اهل بهشت با خوراك و نوشيدنى لذّت برند، ايشان با ياد و سخن گفتن با من لذّت مى‌‏برند. پرسيد: خدايا نشانه اينان چيست؟ فرمود: آنان كسانى هستند كه زبان خود را از گفتار بيهوده و شكمشان را از زيادى طعام حفظ مى‌‏نمايند. اى احمد! محبّت و دوستى من، دوستى با فقرا و معاشرت و آميزش با ايشان است، پرسيد: فقرا چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى هستند كه به اندک از مال دنيا خرسندند، و بر گرسنگى صبر مى‌‏كنند و در نعمت و آسايش سپاس‌گزارند، و از گرسنگى و تشنگى خود به‏ كسى شكوه نمى‌‏برند و دروغ نمى‌‏گويند و بر من خشم نمى‌‏گيرند، و به آنچه از دنياى ايشان فوت شده، غمگين و محزون نمى‌‏گردند و به آنچه به ايشان رسيده، خوشحال نمى‌‏شوند. اى احمد! دوستى با من، دوستى با فقرا است. پس به ايشان نزديك شو و آنان را به خود نزديك كن و در مجالس‌شان حاضر شو تا من به تو نزديك شوم و از توانگران و مجالس‌شان دورى كن. زيرا فقرا دوستان من هستند. اى احمد! لباس‌هاى فاخر و نرم را بر خود مپوش و خوراك‌هاى رنگارنگ را مخور و خوابگاه خود را نرم مكن. زيرا نفس جايگاه هر شرّ و دوست هر بدى است. تو او را به اطاعت خدا وامى‌‏دارى و نفس تو را به گناه او فرا مى‌‏خواند و در اطاعت خدا با تو مخالفت مى‌‏نمايد و در آنچه خوش ندارى، اطاعتت مى‌‏كند و هنگامى كه سيرش كنى، سر به طغيان برمى‌‏دارد، و چون گرسنه بماند، شكايت مى‌‏كند و چون محتاج شود، خشم مى‌‏گيرد و چون توانگر گردد، تكبّر مى‏‌نمايد و چون به مقامى برسد، مرا فراموش مى‌‏كند، و چون ايمن گردد، از (من) غافل مى‌‏گردد. او به شيطان نزديك است و مَثَل آن، مَثَل شتر مرغ است؛ بسيار مى‌‏خورد و بار نمى‏‌برد و بسان خرزهره است كه رنگى زيبا و طعمى تلخ دارد. اى احمد! دنيا و اهل آن را دوست مدار و آخرت و اهل آن را دوست خود گير. پرسيد خدايا اهل دنيا و آخرت چه كسانى هستند؟ فرمود: اهل دنيا كسى است كه بسيار بخورد و بسيار بخندد و بسيار خشم گيرد و هر اندازه مال داشته باشد، راضى نگردد. به كسى كه بدى كرده، عذر نمى‌‏خواهد، و كسى كه از او عذر بخواهد، نمى‌‏پذيرد. هنگام طاعت و عبادت‏، كسل و هنگام معصيت، شجاع است. آرزويش دراز و مرگش نزديك است و خود را محاسبه نمى‏‌كند، سودش به ديگران كم و گفتارش بسيار است. ترسش (از خدا) اندك و هنگام خوردن غذا بسيار شاد است، و هنگام رسيدن نعمت از خدا سپاسگزارى نمى‌‏كند و موقع بلا صبر ندارد. مردم را با ديده تحقير مى‏نگرد و خود را مى‏ستايد كه چنين و چنان كردم؛ در حالی كه كارى صورت نمى‌‏دهد و به چيزى كه از او نيست و ديگران را دعوت مى‌‏كنند و بر ديگران (اگر كارى كوچك كرده باشند) منّت مى‌‏گذارند و همواره از بدي‌هاى مردم سخن مى‏‌گويند. اى احمد! دنيا پرستان زشتي‌هاى بسيارى دارند، از جمله نادان هستند و احمق و به استاد خود احترام نمى‌‏گذارند و خود را عاقل و خردمند مى‏دانند، و حال اينكه نزد عارفان، گروهى احمق هستند. اى احمد! اهل خير و آخرت، صورت‌هاى نحيف و لاغرى دارند و حياى ايشان بسيار و حماقتشان اندك و سودشان به ديگران بي‌شمار و نيرنگشان كم است و مردم از دستشان در آسايش‌‏اند و نفسشان در رنج، گفتارشان وزين است و خود را محاسبه مى‌‏كنند و نفس را به زحمت مى‌‏اندازند. چشمانشان مى‏‌خوابد، اما دل‌هايشان بيدار است. چشمانشان گريان و دل‌هايشان به ياد من است. هنگامى كه مردم از غافلان نوشته شوند، ايشان از ذاكران محسوب مى‌‏گردند. در آغاز نعمت حمد خدا را و در آخرش شكر او را به ‏جا مى‌‏آورند. دعايشان به نزد خدا بالا مى‌‏رود و كلامشان شنيده مى‌‏شود و فرشتگان را شاد مى‏‌كند و دعايشان به زير عرش مى‌‏رسد و خداوند دوست مى‌‏دارد آن را بشنود، چنان كه مادر و فرزند را، و لحظه‌‏اى از خدا غافل نمى‌‏گردند. زيادى طعام و غذا را نمى‌‏خواهند، و لباس‌هاى بسيار براى خود تهيه نمى‌‏كنند. مردمان (دنياپرست) نزد ايشان چون مرده تلقى مى‏‌گردد و خدا را حىّ و بزرگوار مى‌‏دانند. پشت‌‏كنندگان را به (خدا) دعوت مى‌‏كنند و به واردين، مهربانى بسيار كنند و دنيا و آخرت در نظرشان يكسان است. اى احمد! آيا مى‌‏دانى زاهدان نزد من چه مقامى دارند؟ عرض كرد: نه خداى من. فرمود: در روز رستاخيز كه مردم به پاى حساب مى‌‏روند و به اعمالشان سخت‌‏گيرى مى‏‌شود، ايشان از حساب در امانند و كوچکترين چيزى كه در آخرت به زاهدان مى‏بخشم، همه كليدهاى بهشت است تا هر درى را كه مى‌‏خواهند بگشايند و رويم را از آنان نمى‌‏پوشانم و آنان را به اقسام نعمت‌ها مثل تكلّم با آنان، خشنود مى‌‏سازم، و ايشان را در جايگاه «صدق» مى‏‌نشانم و اعمال نيك و رنجى كه در دنيا ديده‏‌اند را به يادشان مى‌‏آورم و چهار در را به رويشان مى‏‌گشايم: درى كه صبح و شام هديه‌‏ها از سوى من به سويشان گسيل مى‌‏گردد و درى كه از آن به سوى من بدون سختى و هر گونه كه خواستند، مى‌‏نگرند و درى كه از آن به اهل آتش نگاه مى‌‏كنند و ستم‌كاران را مى‌‏بينند كه به چه عذاب‌هايى گرفتارند و درى كه از آن، كنيزكان‏ و حور العين نزدشان مى‌‏روند. پرسيد: خدايا اين زاهدان چه كسانى هستند؟ فرمود: زاهد كسى است كه خانه‌‏اى ندارد تا خراب شود و برايش مغموم گردد و فرزندى ندارد كه از مرگش محزون شود و مالى ندارد كه از دستش برود و برايش اندوهگين شود و كسى او را نمى‌‏شناسد، تا لحظه‌‏اى از ذكر خدا بازش بدارد، و پس‌مانده غذا ندارد كه در باره‌‏اش از او بازخواست شود و جامه نرمى هم ندارد. اى احمد! صورت‌هاى زاهدان از خستگى شب و روزه روز به زردى مى‌‏گرايد و زبانشان به ذكر خدا مشغول است. دل‌هايشان از كثرت سكوت، ملول‌ است و سخت در تلاش عبادت‌اند؛ نه از ترس آتش و يا شوق بهشت، بلكه به ملكوت آسمان‌ها و زمين مى‌‏نگرند (و قدرت او را مى‏‌بينند) و مى‌‏فهمند كه او شايسته عبادت است. اى احمد! اين درجه پيامبران و صديقان است كه به امّت تو و امّت‌هاى پيامبران پيشين و به برخى از شهيدان داده‏‌ام. عرض كرد: خدايا زاهدان امّت من بيشترند، يا زاهدان بنى اسرائيل؟ فرمود: زاهدان بنى اسرائيل نسبت به زاهدان امّت تو، مانند يك موى سياه در بدن گاوى سفيد است. پرسيد: چگونه چنين است و حال اينكه عدد آنان بيشتر بوده است؟ فرمود: عدد آنان بيشتر بود، اما پس از يقين، گرفتار شک شدند و پس از اقرار، به انكار گرويدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كرد كه در اين موقع، خدا را سپاس گفتم و براى زاهدان امت خود، دعا كردم و رحمت و ساير خيرات را بر ايشان خواستار گرديدم تا هميشه ثابت قدم بمانند. اى احمد! ورع و پرهيزكارى را شيوه و شعار خود ساز، زيرا ورع اول و وسط و آخر دين است و به وسيله آن مى‌‏توان به خداوند تقرّب جست. اى احمد! ورع زينت مؤمن و ستون دين است و مانند كشتى در دريا است كه هر كس بر آن سوار شود نجات يابد و زاهدان نجات نمى‏‌يابند مگر به داشتن ورع. اى احمد! هيچ بنده‌‏اى مرا نشناخت و برايم تواضع ننمود، مگر اينكه همه چيز را برايش فروتن مى‌‏سازم. اى احمد! به وسيله ورع است كه درهاى عبادت به روى بنده باز مى‌‏گردد و به وسيله آن بنده من نزد مردم بزرگ مى‌‏گردد و به خداى خود تقرّب مى‏‌جويد و مقامى ارجمند كسب مى‌‏نمايد. اى احمد! خاموشى را شيوه خود ساز، زيرا آبادترين مكان‌ها قلوب كسانى است كه با خاموشى و خوددارى از سخنان بيهوده، قلب خود را آباد می‌كنند و خراب‏‌‌ترين مكان‌ها دل‌هاى كسانى است كه با سخنان لغو و بيهوده دل‌هاى خود را ويران مى‌‏سازند. اى احمد! عبادت ده جزء دارد، و نه جزء آن در طلب روزى و كسب حلال است و اگر تلاش نمودى كه خوراكت پاك و حلال باشد، در پناه من خواهى بود. پرسيد: خدايا آغاز عبادت چيست؟ فرمود: خاموشى و روزه گرفتن. پرسيد: خداوندا نتيجه روزه‏‌دارى چيست؟ فرمود: نتيجه روزه كسب حكمت و حكمت سبب معرفت و معرفت سبب يقين مى‏‌گردد و هر گاه مرتبه يقين براى بنده‌‏اى حاصل شود، به زندگى خود اهميّت نمى‌‏دهد، كه آيا به سختى مى‌‏گذرد يا به راحتى؟ چون هنگام مرگ بنده فرا مى‌‏رسد، در حالت مرگ، فرشتگان بر بالين سرش حاضر و هر كدام كاسه‌‏اى پر از آب كوثر و كاسه‌‏اى از شراب (بهشتى) بر دو دست دارند و به او مى‏‌نوشانند تا تلخى و سختى مرگ از او دفع شود و او را به بشارتى بزرگ مژده دهند و به او مى‏‌گويند: خوش آمدى و چه جايگاه نيكويى برايت آماده گشته و تو بر خداى عزيز و كريم و دوست نزديك خود واردشده‌‏اى. سپس روحش از دست فرشتگان به پرواز درآيد و به سوى خدا بالا رود و در كم‌ترين وقتى حجاب بين او و خداوند برداشته شود و خداوند مشتاق ديدار او است و روح اين بنده در كنار چشمه‌‏اى نزد عرش مى‌‏نشيند. سپس از او سؤال شود: چگونه دنيا را ترك گفتى؟ گويد: خدايا به عزّت و جلالت سوگند خبرى از دنيا ندارم، زيرا از آغاز زندگى، از تو ترسان بوده‌‏ام توجهى به امور دنيا نداشته‌‏ام) خداوند فرمايد: آرى راست گفتى، پيكرت در دنيا و روحت با من بود. اكنون هر چه خواهى طلب كن تا به تو عطا كنم و اين است بهشت من كه بر تو مباح شده، تا در همسايگى من ساكن شوى، پس روح مؤمن گويد: خدايا خود را به من شناساندى و من از شناخت تو از ديگران بى‌‏نياز گشتم و سوگند به عزّت و جلالت، اگر خشنودى تو در اين بود كه بدنم قطعه قطعه گردد و هر روز هفتاد بار به سخت‏‌ترين شيوه‌‏ها كشته شوم، من رضايت تو را از صميم قلب مى‏‌طلبيدم. پروردگارا چگونه خودخواه و متكبّر مى‌‏شدم و حال اينكه من ذليل دست تو بودم و اگر تو دستم را نمى‌‏گرفتى و توفيق عنايت نمى‌‏كردى، من مغلوب (نفس) بودم و اگر ياريم نمى‌‏كردى، ضعيف و ناتوان بودم. پس تو مرا توانمند كردى و اگر تو با (عقل و دين) مرا زنده نمى‌‏كردى، من مرده (جهل) بودم و اگر عيب‌هايم را نمى‌‏پوشاندى، در همان معصيت اول، رسوا مى‏‌گشتم. خداوند چگونه خشنودى تو را نمى‌‏خواستم و حال آنكه تو به من عقل دادى و كاملش نمودى تا تو را بشناسم و حق و باطل را از هم تميز دهم و امر و نهى تو و علم و جهل و نور و ظلمت را از يك ديگر تشخيص دهم. سپس خداى متعال فرمايد: به عزت و جلال خودم سوگند در هيچ جا و در هيچ زمان حجابى ميان خود و تو قرار نخواهم داد؛ چنان كه با همه دوستانم همين كار را خواهم نمود. اى احمد! آيا مى‏‌دانى چه عيشى گواراتر و چه زندگى‌‏اى باقى‌‏تر است؟ عرض كرد: خداوندا نمى‌‏دانم. فرمود: آن زندگى‌‏اى گواراتر است كه صاحبش از ذكر من غافل نگردد و نعمت‌هايم را به باد فراموشى نسپارد و نسبت به حقم جاهل نماند و شب و روز به دنبال كسب خشنودى من باشد. و اما زندگى و حيات باقى‌‏تر اين است كه صاحبش آنقدر براى خويش عمل كند، كه دنيا در نظرش كوچك و آخرت بزرگ گردد و خواست مرا بر خواست خود مقدّم بدارد و رضايت مرا بطلبد و مرا با عظمت و بزرگ بداند و بداند كه در همه حال بر او اشراف دارم و از ياد نبرد كه همواره بر كردار و گفتارش آگاهم. پس اگر اراده گناه كرد، مراقب من باشد و دل خود را از آنچه ناخوش دارم، فارغ بدارد، شيطان و وسوسه‌‏هايش را دشمن بدارد و نگذارد بر دلش راه يابد، پس اگر چنين بود، دلش را از محبّت خود مالامال مى‏‌سازم تا در نتيجه قلب او را به ‏طور كامل متوجّه خود نمايم و دلش را از دنيا فارغ و به فكر آخرت مشغولش دارم و او را چون دوستان ديگرم، از نعمت‌ها بهره‏‌مند سازم، و چشم و گوش و قلبش را باز كنم، تا (حقيقت را) ببيند و جلالت و بزرگى مرا دريابد و طورى شود كه لذّت‌هاى دنيا را خوش ندارد و از دنيا بترسد و چنان كه چوپان گوسفندان خود را از چراگاه‌هاى خطرناك دور مى‌‏نمايد، او را از گناه‌ها دور سازم و چون بنده‌‏اى به اين مقام برسد، از مردم مى‌‏گريزد، و گوشه‌‏گيرى را اختيار مى‌‏نمايد و از دنياى فانى (فكرش) به آخرت باقى منتقل گردد و از وسوسه‌‏هاى شيطانى به خداوند پناه برد. اى احمد! چنين بنده‌‏اى را با شكوه و وقار زينت دهم، پس اين است عيش گوارا و زندگى دائمى و اين است مقام كسانى كه از من راضى‌‏اند. پس كسى كه ملتزم به كسب رضايت من گشت، سه خصلت را به او مى‏‌دهم: شكرگزارى‌‏اى‏ را به او مى‏‌آموزم كه خالى از جهل باشد و ذكرى به او بدهم كه با فراموشى همراه نگردد و حالتى به او دهم كه محبت مرا بر محبت مخلوقين مقدم بدارد و چون مرا دوست بدارد او را دوست دارم و چشم دلش را به عظمت خويش متوجه سازم و اينجا است كه چيزى را از او مخفى نمى‌‏دارم و بندگان خاص را به او نشان دهم و در تاريكى شب و روشنايى روز با او سخن گويم تا سخن گفتنش با مردم قطع شود و با ايشان مجالست ننمايد و كلام خود و فرشتگان را به گوشش برسانم و رازى را كه بر خلق نهفته‌‏ام به او بياموزم، و لباسى از حيا بر او بپوشانم، تا همه مخلوقين از او شرم نمايند و آمرزيده بر روى زمين راه رود و گوشش را شنوا و بصير گردانم، تا چيزى از بهشت و دوزخ بر او پنهان نماند، و او را به آنچه در قيامت بر مردم مى‏‌گذرد و هول و وحشتى كه گريبانشان را مى‌‏گيرد و چگونگى بازخواست توانگران و فقرا و جاهلان و عالمان آگاه سازم، (و چون بميرد) قبرش را روشن نمايم و نكير و منكر را براى سؤال نزد او بفرستم، اما اندوه مرگ و تاريكى قبر و لحد و ديدني‌هاى وحشت‌‏آور را بر او وارد نسازم تا در قيامت، به پاى ميزان اعمال آيد و نامه عملش را به دست راستش دهم و بدون واسطه با او سخن گويم و اينها است صفات دوستان من. اى احمد! همّت را و زبانت را يكى گردان و پيكرت را زنده بدار و لحظه‌‏اى از من غافل مباش. چون كسى كه از من غافل گردد، باكى نخواهم داشت كه در چه وادى هلاك مى‌‏گردد. اى احمد! خردت را به كار بند، پيش از اينكه از بين رود، و هر كس عقل خود را به كار گيرد، هيچ گاه در امرى گرفتار لغزش و طغيان نمى‌‏گردد. اى احمد! آيا مى‌‏دانى چرا و به چه چيز تو را بر ساير پيامبران برترى دادم؟ عرض كرد: نه خدايا. فرمود: به واسطه يقين و حسن خلق و سخاوت و مهربانى‌‏ات با مردم؛ و اوتاد زمين اين گونه‌‏اند و اوتاد نگشتند مگر با اين صفات. اى احمد! هنگامى كه شكم بنده گرسنه بود و زبانش را حفظ كرد، حكمت را به وى مى‌‏آموزم؛ اگر چه كافر باشد. اما اگر كافر باشد، حكمتش در قيامت بر او حجّت و وبال خواهد بود و اگر مؤمن باشد، حكمتش براى او نور و برهان و شفاء و رحمت مى‌‏گردد و چيزهايى را درمى‌‏يابد، كه پيش از اين نمى‌‏دانست و چيزهايى را مى‌‏بيند كه قبلا نمى‌‏ديد و نخستين چيزى كه مى‌‏بيند، عيب‌هاى خود او است؛ به ‏طورى كه به آن مشغول مى‌‏گردد و عيوب ديگران را نمى‌‏بيند، و او را بر دقايق علم آگاه مى‌‏سازم، به ‏طورى كه شيطان به سراغش نرود. اى احمد! عبادتى نزد من بهتر از سكوت و روزه نيست. پس كسى كه روزه گيرد، اما زبانش را حفظ نكند، مانند كسى است كه براى نماز بايستد، ولى چيزى نخواند. پس اجر ايستادن به او مى‌‏دهم، ولى اجر عابدان را به او نمى‌‏دهم. اى احمد! آيا مى‌‏دانى بنده چه وقت عابد به حساب مى‌‏آيد؟ عرض كرد: نه، فرمود: وقتى كه هفت خصلت در او جمع شود، كه عبارت است از: ورعى كه او را از حرام‌ها باز دارد؛ خاموشى‌‏اى كه او را از سخنان بيهوده نگاه دارد؛ ترسى كه هر روز بر گريه‌‏اش بيفزايد؛ حيا و شرمى كه او را در نهان از من شرمنده سازد؛ به اندازه رفع گرسنگى غذا بخورد؛ چون من دنيا را دشمن مى‌‏دارم، او نيز دنيا را دشمن بدارد؛ چون من خوبان را دوست مى‏دارم، او نيز آنها را دوست بدارد. اى احمد! اين گونه نيست كه هر كس بگويد: خدا را دوست دارم، مرا دوست داشته باشد؛ مگر اينكه اين اوصاف را در خود گرد آورد: از دنيا به اندازه قوت روزانه برگيرد و لباس ساده بپوشد و در حال سجده به خواب رود و نماز و عبادت را طول دهد و سكوت را شعار خود سازد، و بر من توكّل كند و بسيار بگريد و اندك بخندد و با هواى نفس مخالفت كند و مسجد را خانه خود گيرد و دانش را صاحب گردد، و با زهد همنشين شود، و على را دوست گيرد و با فقرا مأنوس گردد و رضايت مرا طلب كند و سخت از گناه‌كاران بگريزد و به ياد من مشغول باشد و همواره تسبيح را بر لب داشته باشد و در عهد و پيمان صادق باشد و به عهد وفا نمايد و دلش را پاك نگاه دارد و در نماز اين پاكى را بيشتر مراعات نمايد و در انجام فرايض كوشا باشد و به پاداشى كه نزد من است دل دهد و از عذابم ترسان باشد و با دوستانم نزديك گردد و همنشين آنان باشد. اى احمد! اگر بنده‌‏اى به اندازه اهل آسمان و زمين نماز بخواند و به اندازه آنان روزه بگيرد و چون فرشتگان از غذا دورى كند و بسان برهنگان، لباس پوشد و به اندازه خردلى دوستى دنيا را در دل داشته باشد و يا مشتاق شهرت‏ و يا رياست و يا زينت آن باشد، به بهشت نخواهد رفت و همسايه من‏ در خانه‌‏ام نخواهد بود و محبّت خود را از دل او دور خواهم كرد (و در پايان) درود و رحمت من بر تو باد.}}
|از حضرت امیر علیه‌السلام روایت است که پیامبر(ص) در شب معراج از خداوند پرسید: پروردگارا کدام عمل فضیلت بیشتری دارد؟ خداوند پاسخ داد: چیزی نزد من از توکل به خودم و خشنودی از تقسیم بالاتر نیست.‌ای محمّد! دوستی خود را نسبت به دوست‌داران لازم نمودم، و محبت خود را به افراد مهربان که در راه من مهربانی میکنند، واجب کردم و محبّت خود را نسبت به کسانی که به من پیوستهاند و افرادی که بر من توکل نمودهاند، لازم دیدم. باید بدانی که دوستی من پایانی ندارد و هر گاه بر دوستی خود نسبت به ایشان بیفزایم، نشانهای در آن قرار میدهم. آنان کسانی هستند که چون من به مخلوقاتم مینگرند و نیازهای خود را نزد مردم ابراز نمیکنند و شکم‌ها را از حرام نگاه میدارند. در دنیا به ذکر و محبت من غرق در نعمت‌اند و نهایت رضایت را از ایشان دارم.‌ای احمد! اگر دوست میداری که باورعترین مردم باشی، نسبت به دنیا زهد پیشه کن و به آخرت تمایل داشته باش. پرسید: خدایا چگونه زاهدترین باشم؟ فرمود: در دنیا اندکی از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها برگیر و برای روز بعد ذخیره مکن و بر ذکر من مداومت نما. پرسید: چگونه بر ذکر تو مداومت کنم؟ فرمود: با دوری از مردم و گرویدن به خلوت و عدم توجّه به تلخ و شیرین دنیا و خالی داشتن شکم و خانه‌ات از نعمت‌های دنیایی.‌ای احمد! بر حذر باش که مانند کودکان نباشی، که هر رنگی را میبینند و هر چیزی را از ترش و شیرین که به دست میآورند، مغرور میگردند. عرض کرد: خدایا مرا به کاری دعوت کن که با انجام آن به تو نزدیک شوم؟ فرمود: شب خود را روز قرار بده و روزت را شب. پرسید: چگونه؟ فرمود: خوابت را در شب تبدیل به نماز و غذایت را در روز گرسنگی کن (و روزه بگیر).‌ای احمد! سوگند به جلال و عزّتم، اگر بندهای چهار خصلت را برایم ضمانت نماید، او را در بهشت داخل میکنم: زبانش را جز در موارد لازم باز نکند و دلش را از وسواس حفظ کند و بداند که من نسبت به تمام حالاتش علم دارم و او را میبینم و نور چشمش را گرسنگی بداند(روزه بگیرد).‌ای احمد! اگر شیرینی گرسنگی (و روزه) و خاموشی و خلوت و دوری از مردم و نتایجی که در پی دارند، میچشیدی (همیشه بر آنها ملازمت میکردیپرسید: خداوندا نتیجه گرسنگی چیست؟ فرمود: کسب حکمت و دانش و حفظ قلب و تقرّب به من و حزن دائم و سبکی مخارج زندگی در میان مردم و گفتن سخن حقّ است و باک نداشتن از اینکه زندگی با آسانی میگذرد یا با سختی.‌ای احمد! آیا میدانی بنده در چه وقت به من تقرّب مییابد؟ عرضه داشت: نه‌ای پروردگار من. فرمود: هنگامی که گرسنه (و روزه) باشد و یا در حال سجده.‌ای احمد! در شگفتم از سه کس: بندهای که در حال نماز است و میداند به سوی چه کسی دست را بالا برده و مقابل چه کسی ایستاده و چرت میزند و در شگفتم از کسی که خوراک یک روز را دارد، با این وصف در فکر مخارج فردا است و برایش تلاش میکند، و در شگفتم از بندهام که نمیداند من از او راضیم یا خشمگین، با این حال میخندد.‌ای احمد! در بهشت قصری از لؤلؤ و دُرّ ساخته شده که بندگان خاص را به آنجا برم و هر روز هفتاد بار به ایشان مینگرم و با آنان سخن میگویم و در هر بار نگاه، قصرشان را هفتاد برابر وسیع مینمایم، و هنگامی که اهل بهشت با خوراک و نوشیدنی لذّت برند، ایشان با یاد و سخن گفتن با من لذّت میبرند. پرسید: خدایا نشانه اینان چیست؟ فرمود: آنان کسانی هستند که زبان خود را از گفتار بیهوده و شکمشان را از زیادی طعام حفظ مینمایند.‌ای احمد! محبّت و دوستی من، دوستی با فقرا و معاشرت و آمیزش با ایشان است، پرسید: فقرا چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی هستند که به‌اندک از مال دنیا خرسندند، و بر گرسنگی صبر میکنند و در نعمت و آسایش سپاس‌گزارند، و از گرسنگی و تشنگی خود به کسی شکوه نمیبرند و دروغ نمیگویند و بر من خشم نمیگیرند، و به آنچه از دنیای ایشان فوت شده، غمگین و محزون نمیگردند و به آنچه به ایشان رسیده، خوشحال نمیشوند.‌ای احمد! دوستی با من، دوستی با فقرا است. پس به ایشان نزدیک شو و آنان را به خود نزدیک کن و در مجالس‌شان حاضر شو تا من به تو نزدیک شوم و از توانگران و مجالس‌شان دوری کن. زیرا فقرا دوستان من هستند.‌ای احمد! لباس‌های فاخر و نرم را بر خود مپوش و خوراک‌های رنگارنگ را مخور و خوابگاه خود را نرم مکن. زیرا نفس جایگاه هر شرّ و دوست هر بدی است. تو او را به اطاعت خدا وامیداری و نفس تو را به گناه او فرا میخواند و در اطاعت خدا با تو مخالفت مینماید و در آنچه خوش نداری، اطاعتت میکند و هنگامی که سیرش کنی، سر به طغیان برمیدارد، و چون گرسنه بماند، شکایت میکند و چون محتاج شود، خشم میگیرد و چون توانگر گردد، تکبّر مینماید و چون به مقامی برسد، مرا فراموش میکند، و چون ایمن گردد، از (من) غافل میگردد. او به شیطان نزدیک است و مَثَل آن، مَثَل شتر مرغ است؛ بسیار میخورد و بار نمیبرد و بسان خرزهره است که رنگی زیبا و طعمی تلخ دارد.‌ای احمد! دنیا و اهل آن را دوست مدار و آخرت و اهل آن را دوست خود گیر. پرسید خدایا اهل دنیا و آخرت چه کسانی هستند؟ فرمود: اهل دنیا کسی است که بسیار بخورد و بسیار بخندد و بسیار خشم گیرد و هر اندازه مال داشته باشد، راضی نگردد. به کسی که بدی کرده، عذر نمیخواهد، و کسی که از او عذر بخواهد، نمیپذیرد. هنگام طاعت و عبادت، کسل و هنگام معصیت، شجاع است. آرزویش دراز و مرگش نزدیک است و خود را محاسبه نمیکند، سودش به دیگران کم و گفتارش بسیار است. ترسش (از خدا) اندک و هنگام خوردن غذا بسیار شاد است، و هنگام رسیدن نعمت از خدا سپاسگزاری نمیکند و موقع بلا صبر ندارد. مردم را با دیده تحقیر مینگرد و خود را میستاید که چنین و چنان کردم؛ در حالی که کاری صورت نمیدهد و به چیزی که از او نیست و دیگران را دعوت میکنند و بر دیگران (اگر کاری کوچک کرده باشند) منّت میگذارند و همواره از بدی‌های مردم سخن میگویند.‌ای احمد! دنیا پرستان زشتی‌های بسیاری دارند، از جمله نادان هستند و احمق و به استاد خود احترام نمیگذارند و خود را عاقل و خردمند میدانند، و حال اینکه نزد عارفان، گروهی احمق هستند.‌ای احمد! اهل خیر و آخرت، صورت‌های نحیف و لاغری دارند و حیای ایشان بسیار و حماقتشان اندک و سودشان به دیگران بی‌شمار و نیرنگشان کم است و مردم از دستشان در آسایشاند و نفسشان در رنج، گفتارشان وزین است و خود را محاسبه میکنند و نفس را به زحمت میاندازند. چشمانشان میخوابد، اما دل‌هایشان بیدار است. چشمانشان گریان و دل‌هایشان به یاد من است. هنگامی که مردم از غافلان نوشته شوند، ایشان از ذاکران محسوب میگردند. در آغاز نعمت حمد خدا را و در آخرش شکر او را به جا میآورند. دعایشان به نزد خدا بالا میرود و کلامشان شنیده میشود و فرشتگان را شاد میکند و دعایشان به زیر عرش میرسد و خداوند دوست میدارد آن را بشنود، چنان که مادر و فرزند را، و لحظهای از خدا غافل نمیگردند. زیادی طعام و غذا را نمیخواهند، و لباس‌های بسیار برای خود تهیه نمیکنند. مردمان (دنیاپرست) نزد ایشان چون مرده تلقی میگردد و خدا را حی و بزرگوار میدانند. پشتکنندگان را به (خدا) دعوت میکنند و به واردین، مهربانی بسیار کنند و دنیا و آخرت در نظرشان یکسان است.‌ای احمد! آیا میدانی زاهدان نزد من چه مقامی دارند؟ عرض کرد: نه خدای من. فرمود: در روز رستاخیز که مردم به پای حساب میروند و به اعمالشان سختگیری میشود، ایشان از حساب در امانند و کوچکترین چیزی که در آخرت به زاهدان میبخشم، همه کلیدهای بهشت است تا هر دری را که میخواهند بگشایند و رویم را از آنان نمیپوشانم و آنان را به اقسام نعمت‌ها مثل تکلّم با آنان، خشنود میسازم، و ایشان را در جایگاه «صدق» مینشانم و اعمال نیک و رنجی که در دنیا دیدهاند را به یادشان میآورم و چهار در را به رویشان میگشایم: دری که صبح و شام هدیهها از سوی من به سویشان گسیل میگردد و دری که از آن به سوی من بدون سختی و هر گونه که خواستند، مینگرند و دری که از آن به اهل آتش نگاه میکنند و ستم‌کاران را میبینند که به چه عذاب‌هایی گرفتارند و دری که از آن، کنیزکان و حور العین نزدشان میروند. پرسید: خدایا این زاهدان چه کسانی هستند؟ فرمود: زاهد کسی است که خانهای ندارد تا خراب شود و برایش مغموم گردد و فرزندی ندارد که از مرگش محزون شود و مالی ندارد که از دستش برود و برایش اندوهگین شود و کسی او را نمیشناسد، تا لحظهای از ذکر خدا بازش بدارد، و پس‌مانده غذا ندارد که دربارهاش از او بازخواست شود و جامه نرمی هم ندارد.‌ای احمد! صورت‌های زاهدان از خستگی شب و روزه روز به زردی میگراید و زبانشان به ذکر خدا مشغول است. دل‌هایشان از کثرت سکوت، ملول‌ است و سخت در تلاش عبادت‌اند؛ نه از ترس آتش و یا شوق بهشت، بلکه به ملکوت آسمان‌ها و زمین مینگرند (و قدرت او را میبینند) و میفهمند که او شایسته عبادت است.‌ای احمد! این درجه پیامبران و صدیقان است که به امّت تو و امّت‌های پیامبران پیشین و به برخی از شهیدان دادهام. عرض کرد: خدایا زاهدان امّت من بیشترند، یا زاهدان بنی اسرائیل؟ فرمود: زاهدان بنی اسرائیل نسبت به زاهدان امّت تو، مانند یک موی سیاه در بدن گاوی سفید است. پرسید: چگونه چنین است و حال اینکه عدد آنان بیشتر بوده است؟ فرمود: عدد آنان بیشتر بود، اما پس از یقین، گرفتار شک شدند و پس از اقرار، به انکار گرویدند. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلم روایت کرد که در این موقع، خدا را سپاس گفتم و برای زاهدان امت خود، دعا کردم و رحمت و سایر خیرات را بر ایشان خواستار گردیدم تا همیشه ثابت قدم بمانند.‌ای احمد! ورع و پرهیزکاری را شیوه و شعار خود ساز، زیرا ورع اول و وسط و آخر دین است و به وسیله آن میتوان به خداوند تقرّب جست.‌ای احمد! ورع زینت مؤمن و ستون دین است و مانند کشتی در دریا است که هر کس بر آن سوار شود نجات یابد و زاهدان نجات نمییابند مگر به داشتن ورع.‌ای احمد! هیچ بندهای مرا نشناخت و برایم تواضع ننمود، مگر اینکه همه چیز را برایش فروتن میسازم.‌ای احمد! به وسیله ورع است که درهای عبادت به روی بنده باز میگردد و به وسیله آن بنده من نزد مردم بزرگ میگردد و به خدای خود تقرّب میجوید و مقامی ارجمند کسب مینماید.‌ای احمد! خاموشی را شیوه خود ساز، زیرا آبادترین مکان‌ها قلوب کسانی است که با خاموشی و خودداری از سخنان بیهوده، قلب خود را آباد می‌کنند و خرابترین مکان‌ها دل‌های کسانی است که با سخنان لغو و بیهوده دل‌های خود را ویران میسازند.‌ای احمد! عبادت ده جزء دارد، و نه جزء آن در طلب روزی و کسب حلال است و اگر تلاش نمودی که خوراکت پاک و حلال باشد، در پناه من خواهی بود. پرسید: خدایا آغاز عبادت چیست؟ فرمود: خاموشی و روزه گرفتن. پرسید: خداوندا نتیجه روزهداری چیست؟ فرمود: نتیجه روزه کسب حکمت و حکمت سبب معرفت و معرفت سبب یقین میگردد و هر گاه مرتبه یقین برای بندهای حاصل شود، به زندگی خود اهمیت نمیدهد، که آیا به سختی میگذرد یا به راحتی؟ چون هنگام مرگ بنده فرا میرسد، در حالت مرگ، فرشتگان بر بالین سرش حاضر و هر کدام کاسهای پر از آب کوثر و کاسهای از شراب (بهشتی) بر دو دست دارند و به او مینوشانند تا تلخی و سختی مرگ از او دفع شود و او را به بشارتی بزرگ مژده دهند و به او میگویند: خوش آمدی و چه جایگاه نیکویی برایت آماده گشته و تو بر خدای عزیز و کریم و دوست نزدیک خود واردشدهای. سپس روحش از دست فرشتگان به پرواز درآید و به سوی خدا بالا رود و در کم‌ترین وقتی حجاب بین او و خداوند برداشته شود و خداوند مشتاق دیدار او است و روح این بنده در کنار چشمهای نزد عرش مینشیند. سپس از او سؤال شود: چگونه دنیا را ترک گفتی؟ گوید: خدایا به عزّت و جلالت سوگند خبری از دنیا ندارم، زیرا از آغاز زندگی، از تو ترسان بودهام توجهی به امور دنیا نداشتهام) خداوند فرماید: آری راست گفتی، پیکرت در دنیا و روحت با من بود. اکنون هر چه خواهی طلب کن تا به تو عطا کنم و این است بهشت من که بر تو مباح شده، تا در همسایگی من ساکن شوی، پس روح مؤمن گوید: خدایا خود را به من شناساندی و من از شناخت تو از دیگران بینیاز گشتم و سوگند به عزّت و جلالت، اگر خشنودی تو در این بود که بدنم قطعه قطعه گردد و هر روز هفتاد بار به سختترین شیوهها کشته شوم، من رضایت تو را از صمیم قلب میطلبیدم. پروردگارا چگونه خودخواه و متکبّر میشدم و حال اینکه من ذلیل دست تو بودم و اگر تو دستم را نمیگرفتی و توفیق عنایت نمیکردی، من مغلوب (نفس) بودم و اگر یاریم نمیکردی، ضعیف و ناتوان بودم. پس تو مرا توانمند کردی و اگر تو با (عقل و دین) مرا زنده نمیکردی، من مرده (جهل) بودم و اگر عیب‌هایم را نمیپوشاندی، در همان معصیت اول، رسوا میگشتم. خداوند چگونه خشنودی تو را نمیخواستم و حال آنکه تو به من عقل دادی و کاملش نمودی تا تو را بشناسم و حق و باطل را از هم تمیز دهم و امر و نهی تو و علم و جهل و نور و ظلمت را از یک دیگر تشخیص دهم. سپس خدای متعال فرماید: به عزت و جلال خودم سوگند در هیچ جا و در هیچ زمان حجابی میان خود و تو قرار نخواهم داد؛ چنان که با همه دوستانم همین کار را خواهم نمود.‌ای احمد! آیا میدانی چه عیشی گواراتر و چه زندگیای باقیتر است؟ عرض کرد: خداوندا نمیدانم. فرمود: آن زندگیای گواراتر است که صاحبش از ذکر من غافل نگردد و نعمت‌هایم را به باد فراموشی نسپارد و نسبت به حقم جاهل نماند و شب و روز به دنبال کسب خشنودی من باشد. و اما زندگی و حیات باقیتر این است که صاحبش آنقدر برای خویش عمل کند، که دنیا در نظرش کوچک و آخرت بزرگ گردد و خواست مرا بر خواست خود مقدّم بدارد و رضایت مرا بطلبد و مرا با عظمت و بزرگ بداند و بداند که در همه حال بر او اشراف دارم و از یاد نبرد که همواره بر کردار و گفتارش آگاهم. پس اگر اراده گناه کرد، مراقب من باشد و دل خود را از آنچه ناخوش دارم، فارغ بدارد، شیطان و وسوسههایش را دشمن بدارد و نگذارد بر دلش راه یابد، پس اگر چنین بود، دلش را از محبّت خود مالامال میسازم تا در نتیجه قلب او را به طور کامل متوجّه خود نمایم و دلش را از دنیا فارغ و به فکر آخرت مشغولش دارم و او را چون دوستان دیگرم، از نعمت‌ها بهرهمند سازم، و چشم و گوش و قلبش را باز کنم، تا (حقیقت را) ببیند و جلالت و بزرگی مرا دریابد و طوری شود که لذّت‌های دنیا را خوش ندارد و از دنیا بترسد و چنان که چوپان گوسفندان خود را از چراگاه‌های خطرناک دور مینماید، او را از گناه‌ها دور سازم و چون بندهای به این مقام برسد، از مردم میگریزد، و گوشهگیری را اختیار مینماید و از دنیای فانی (فکرش) به آخرت باقی منتقل گردد و از وسوسههای شیطانی به خداوند پناه برد.‌ای احمد! چنین بندهای را با شکوه و وقار زینت دهم، پس این است عیش گوارا و زندگی دائمی و این است مقام کسانی که از من راضیاند. پس کسی که ملتزم به کسب رضایت من گشت، سه خصلت را به او میدهم: شکرگزاریای را به او میآموزم که خالی از جهل باشد و ذکری به او بدهم که با فراموشی همراه نگردد و حالتی به او دهم که محبت مرا بر محبت مخلوقین مقدم بدارد و چون مرا دوست بدارد او را دوست دارم و چشم دلش را به عظمت خویش متوجه سازم و اینجا است که چیزی را از او مخفی نمیدارم و بندگان خاص را به او نشان دهم و در تاریکی شب و روشنایی روز با او سخن گویم تا سخن گفتنش با مردم قطع شود و با ایشان مجالست ننماید و کلام خود و فرشتگان را به گوشش برسانم و رازی را که بر خلق نهفتهام به او بیاموزم، و لباسی از حیا بر او بپوشانم، تا همه مخلوقین از او شرم نمایند و آمرزیده بر روی زمین راه رود و گوشش را شنوا و بصیر گردانم، تا چیزی از بهشت و دوزخ بر او پنهان نماند، و او را به آنچه در قیامت بر مردم میگذرد و هول و وحشتی که گریبانشان را میگیرد و چگونگی بازخواست توانگران و فقرا و جاهلان و عالمان آگاه سازم، (و چون بمیرد) قبرش را روشن نمایم و نکیر و منکر را برای سؤال نزد او بفرستم، اما اندوه مرگ و تاریکی قبر و لحد و دیدنی‌های وحشتآور را بر او وارد نسازم تا در قیامت، به پای میزان اعمال آید و نامه عملش را به دست راستش دهم و بدون واسطه با او سخن گویم و اینها است صفات دوستان من.‌ای احمد! همّت را و زبانت را یکی گردان و پیکرت را زنده بدار و لحظهای از من غافل مباش. چون کسی که از من غافل گردد، باکی نخواهم داشت که در چه وادی هلاک میگردد.‌ای احمد! خردت را به کار بند، پیش از اینکه از بین رود، و هر کس عقل خود را به کار گیرد، هیچ گاه در امری گرفتار لغزش و طغیان نمیگردد.‌ای احمد! آیا میدانی چرا و به چه چیز تو را بر سایر پیامبران برتری دادم؟ عرض کرد: نه خدایا. فرمود: به واسطه یقین و حسن خلق و سخاوت و مهربانیات با مردم؛ و اوتاد زمین این گونهاند و اوتاد نگشتند مگر با این صفات.‌ای احمد! هنگامی که شکم بنده گرسنه بود و زبانش را حفظ کرد، حکمت را به وی میآموزم؛ اگر چه کافر باشد. اما اگر کافر باشد، حکمتش در قیامت بر او حجّت و وبال خواهد بود و اگر مؤمن باشد، حکمتش برای او نور و برهان و شفاء و رحمت میگردد و چیزهایی را درمییابد، که پیش از این نمیدانست و چیزهایی را میبیند که قبلا نمیدید و نخستین چیزی که میبیند، عیب‌های خود او است؛ به طوری که به آن مشغول میگردد و عیوب دیگران را نمیبیند، و او را بر دقایق علم آگاه میسازم، به طوری که شیطان به سراغش نرود.‌ای احمد! عبادتی نزد من بهتر از سکوت و روزه نیست. پس کسی که روزه گیرد، اما زبانش را حفظ نکند، مانند کسی است که برای نماز بایستد، ولی چیزی نخواند. پس اجر ایستادن به او میدهم، ولی اجر عابدان را به او نمیدهم.‌ای احمد! آیا میدانی بنده چه وقت عابد به حساب میآید؟ عرض کرد: نه، فرمود: وقتی که هفت خصلت در او جمع شود، که عبارت است از: ورعی که او را از حرام‌ها باز دارد؛ خاموشیای که او را از سخنان بیهوده نگاه دارد؛ ترسی که هر روز بر گریهاش بیفزاید؛ حیا و شرمی که او را در نهان از من شرمنده سازد؛ به‌اندازه رفع گرسنگی غذا بخورد؛ چون من دنیا را دشمن میدارم، او نیز دنیا را دشمن بدارد؛ چون من خوبان را دوست میدارم، او نیز آنها را دوست بدارد.‌ای احمد! این گونه نیست که هر کس بگوید: خدا را دوست دارم، مرا دوست داشته باشد؛ مگر اینکه این اوصاف را در خود گرد آورد: از دنیا به‌اندازه قوت روزانه برگیرد و لباس ساده بپوشد و در حال سجده به خواب رود و نماز و عبادت را طول دهد و سکوت را شعار خود سازد، و بر من توکل کند و بسیار بگرید و اندک بخندد و با هوای نفس مخالفت کند و مسجد را خانه خود گیرد و دانش را صاحب گردد، و با زهد همنشین شود، و علی را دوست گیرد و با فقرا مأنوس گردد و رضایت مرا طلب کند و سخت از گناه‌کاران بگریزد و به یاد من مشغول باشد و همواره تسبیح را بر لب داشته باشد و در عهد و پیمان صادق باشد و به عهد وفا نماید و دلش را پاک نگاه دارد و در نماز این پاکی را بیشتر مراعات نماید و در انجام فرایض کوشا باشد و به پاداشی که نزد من است دل دهد و از عذابم ترسان باشد و با دوستانم نزدیک گردد و همنشین آنان باشد.‌ای احمد! اگر بندهای به‌اندازه اهل آسمان و زمین نماز بخواند و به‌اندازه آنان روزه بگیرد و چون فرشتگان از غذا دوری کند و بسان برهنگان، لباس پوشد و به‌اندازه خردلی دوستی دنیا را در دل داشته باشد و یا مشتاق شهرت و یا ریاست و یا زینت آن باشد، به بهشت نخواهد رفت و همسایه من در خانهام نخواهد بود و محبّت خود را از دل او دور خواهم کرد (و در پایان) درود و رحمت من بر تو باد.}}


==پانویس==
==پانویس==
خط ۵۸: خط ۵۶:


==منابع==
==منابع==
*حر عاملى، محمد بن حسن، ‏الجواهر السنية في الأحاديث القدسية(كليات حديث قدسى)، ترجمه زين العابدين ‏كاظمى خلخالى، تهران، انتشارات دهقان‏، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش.
*حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة(کلیات حدیث قدسی)، ترجمه زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران، انتشارات دهقان، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش.
*دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب، قم، الشريف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
*دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
*دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب، ترجمه علی سلگی، قم، ناصر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب، ترجمه علی سلگی، قم، ناصر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم: انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
*طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم: انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
*طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
*طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
*فيض كاشانى، محمدحسن،