پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=آذر |روز=۹|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
'''تأویل'''، از مباحث علوم قرآنی. قدما این واژه را با [[تفسیر قرآن]] مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل می‌دانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی می‌کنند.
'''تأویل'''، از مباحث علوم قرآنی. قدما این واژه را با [[تفسیر قرآن]] مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل می‌دانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی می‌کنند.


با این که نظر متأخرین دارای شهرت است، اما با اشکالاتی مواجه است. از جمله این که بر اساس ظاهر آیۀ ٥٣ [[سوره اعراف]] و برخی دیگر از آیات، همۀ آیات قرآن دارای تأویل هستند و نه فقط آیاتی خاص.
نظر درست در اینجا این است که گفته شود تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و تأویل [[قرآن]] حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می‌باشد.


بنا بر این نظر متأخرین نیز قابل پذیرش نیست. نظر درست در اینجا این است که گفته شود تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می‌باشد.
آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ{{رنگی/پ}}|سوره=[[سوره واقعه|واقعه]]|آیه=٧٩}} بر این امر دلالت دارد که تنها «مطهرون» می‌توانند به تأویل قرآن دست پیدا کنند. با انضمام [[آیه تطهیر|آیۀ تطهیر]] به این آیه، می‌توان نتیجه گرفت که [[پیغمبر(ص)|پیغمبر اکرم(ص)]] و [[اهل بیت پیامبر(ص)|خاندان رسالت(ع)]] به تأویل قرآن عالمند.
 
آیۀ شریفۀ لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ بر این امر دلالت دارد که تنها «مطهرون» می‌توانند به تأویل قرآن دست پیدا کنند. با انضمام آیۀ تطهیر به این آیه، می‌توان نتیجه گرفت که [[پیغمبر(ص)|پیغمبر اکرم(ص)]] و [[اهل بیت پیامبر(ص)|خاندان رسالت(ع)]] به تأویل قرآن عالمند.




== در قرآن ==
== در قرآن ==
لفظ «تأویل قرآن» در [[قرآن مجید]] در سه آیه آمده است:
لفظ «تأویل قرآن» در [[قرآن مجید]] در سه آیه آمده است:
* {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ|ترجمه= اما کسانی که در دلهاشان میل به کج‌روی و انحراف از استقامت است از متشابه کتاب پیروی می‌کنند برای فتنه و فریب دادن مردم و برای این که تأویلش را می‌خواهند و حال آن که تأویل آن را جز خدای نمی‌داند|سوره= [[سوره آل عمران|آل عمران]]|آیه= ٧}}
* {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ{{رنگی/پ}}|ترجمه= اما کسانی که در دلهاشان میل به کج‌روی و انحراف از استقامت است از متشابه کتاب پیروی می‌کنند برای فتنه و فریب دادن مردم و برای این که تأویلش را می‌خواهند و حال آن که تأویل آن را جز خدای نمی‌داند|سوره= [[سوره آل عمران|آل عمران]]|آیه= ٧}}
* {{متن قرآن|وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَ‌حْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٢﴾ هَلْ يَنظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُ‌سُلُ رَ‌بِّنَا بِالْحَقِّ |ترجمه= سوگند می‌خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می‌آورند، اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزی که تأویلش می‌آید (روز قیامت) کسانی که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند -اعتراف می‌کنند - که فرستادگان خدای -در دنیا- به سوی ما به حق آمده بوده‌اند.|سوره= [[سوره اعراف|اعراف]]|آیه= ٥٢ - ٥٣}}
* {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَ‌حْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٢﴾ هَلْ يَنظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُ‌سُلُ رَ‌بِّنَا بِالْحَقِّ{{رنگی/پ}}|ترجمه= سوگند می‌خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می‌آورند، اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزی که تأویلش می‌آید (روز قیامت) کسانی که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند -اعتراف می‌کنند - که فرستادگان خدای -در دنیا- به سوی ما به حق آمده بوده‌اند.|سوره= [[سوره اعراف|اعراف]]|آیه= ٥٢ - ٥٣}}
* {{متن قرآن|وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ أَن يُفْتَرَ‌ىٰ ...  بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَانظُرْ‌ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ |ترجمه= این قرآن افترا نبود ... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تأویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از ایشان بودند تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود.|سوره= [[سوره یونس|یونس]]|آیه= ٣٧ - ٣٩}}
* {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ أَن يُفْتَرَ‌ىٰ ...  بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ‌ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ{{رنگی/پ}}|ترجمه= این قرآن افترا نبود ... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تأویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از ایشان بودند تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود.|سوره= [[سوره یونس|یونس]]|آیه= ٣٧ - ٣٩}}


به هر حال، تأویل از کلمۀ «اول» به معنای رجوع است و مراد از «تأویل» آن چیزی است که آیه به سوی آن برمی‌گردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل معنی روشن و تحت‌اللفظ آیه می‌باشد.
به هر حال، تأویل از کلمۀ «اول» به معنای رجوع است و مراد از «تأویل» آن چیزی است که آیه به سوی آن برمی‌گردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل معنی روشن و تحت‌اللفظ آیه می‌باشد.


== معنای تأویل ==
== معنای تأویل ==
درباۀ معنای تأویل اختلاف شدیدی وجود دارد و با تتبع اقوال می‌توان به بیش از ۱۰ قول برخورد. ولی دو قول از بقیه مشهورتر است:
درباۀ معنای تأویل اختلاف شدیدی وجود دارد و با تتبع اقوال می‌توان به بیش از ۱۰ قول برخورد. ولی دو قول از بقیه مشهورتر است: قول قدما و قول متأخرین.
* قول قدماء که تأویل را با [[تفسیر]] مرادف می‌گرفتند. بنا بر این معنا، همۀ [[آیه|آیات]] قرآنی تأویل دارند لکن به مقتضای آیۀ «وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ» تأویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی‌داند.
 
== قول قدما ==
قدماء تأویل را با [[تفسیر]] مرادف می‌گرفتند. بنا بر این معنا، همۀ [[آیه|آیات]] قرآنی تأویل دارند لکن به مقتضای آیۀ «{{رنگی|سبز}}وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ{{رنگی/پ}}» تأویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی‌داند.


:نظر به این که قرآن مجید علم به تأویل برخی از آیات را از غیر خدا سلب می‌کند و در قرآن مجید آیه‌ای که تأویل یعنی محصّل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم، این قول پیش متأخرین باطل شناخته شد.
:نظر به این که [[قرآن مجید]] علم به تأویل برخی از آیات را از غیر خدا سلب می‌کند و در قرآن مجید آیه‌ای که تأویل یعنی محصّل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم، این قول پیش متأخرین باطل شناخته شد.


* قول متأخرین که تأویل معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد می‌شود و بنا بر این همۀ آیات قرآنی تأویل ندارند و تنها [[محکم و متشابه|آیات متشابه]] است که دارای تأویل و معنی خلاف ظاهر هستند و جز خدا کسی بر آنها احاطه ندارد. مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند و آیاتی که نسبت معصیت به فرستادگان خدا و [[پیامبر|پیغمبران معصوم]] می‌دهند.
== قول متأخرین ==
در نظر متأخرین، تأویل معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد می‌شود و بنا بر این همۀ آیات قرآنی تأویل ندارند و تنها [[محکم و متشابه|آیات متشابه]] است که دارای تأویل و معنی خلاف ظاهر هستند و جز [[خدا]] کسی بر آنها احاطه ندارد. مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند و آیاتی که نسبت [[معصیت]] به فرستادگان خدا و [[پیامبر|پیغمبران معصوم]] می‌دهند.


این قول نیز با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و بر آیات قرآنی منطبق نیست. زیرا:
=== نقد قول متأخرین ===
این قول با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و بر آیات قرآنی منطبق نیست. زیرا:


اولاً: آیه [[سوره اعراف]] «هَلْ ینظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ» و آیۀ سورۀ یونس «بَلْ کذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ» ظاهرند در این که همۀ قرآن تأویل دارد نه تنها آیات متشابه.
* آیه [[سوره اعراف]] «{{رنگی|سبز}}هَلْ ینظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ{{رنگی/پ}}» و آیۀ [[سوره یونس|سورۀ یونس]] «{{رنگی|سبز}}بَلْ کذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ{{رنگی/پ}}» ظاهرند در این که همۀ قرآن تأویل دارد نه تنها آیات متشابه.


ثانیاً: لازمۀ این قول آن است که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رساندن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی‌شود شمرد.
* لازمۀ این قول آن است که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رساندن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی‌شود شمرد.


ثالثاً: بنا بر این قول، حجیت قرآن تمام نمی‌شود. زیرا به موجب احتجاج آیۀ کریمه «أَفَلَا یتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرً‌ا» یکی از دلایل این که قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنی و مدلول نیست. اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکمات‌اند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معنای دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست ندارد.
* بنا بر این قول، حجیت قرآن تمام نمی‌شود. زیرا به موجب احتجاج آیۀ کریمه «{{رنگی|سبز}}أَفَلَا یتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرً‌ا{{رنگی/پ}}» یکی از دلایل این که قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنی و مدلول نیست. اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکمات‌اند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معنای دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست ندارد.


رابعاً: اصلاً دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیۀ [[محکم و متشابه]] معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات که نام تأویل آمده است، چنین معنایی اراده نشده است.
* اصلاً دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیۀ [[محکم و متشابه]] معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات که نام تأویل آمده است، چنین معنایی اراده نشده است.


== معنای حقیقی تأویل در قرآن ==
== معنای حقیقی تأویل در قرآن ==
آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است به دست می‌آید این است که تأویل از قبیل معنایی که مدلول لفظ باشد نیست؛ چنانکه روشن است که در خواب‌هائی که در سورۀ یوسف نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می‌دهد، به تأویل خواب دلالت لفظی ندارد.
=== مدلول لفظ نیست ===
آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است به دست می‌آید این است که تأویل از قبیل معنایی که مدلول لفظ باشد نیست؛ چنانکه روشن است که در خواب‌هائی که در [[سوره یوسف|سورۀ یوسف]] نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می‌دهد، به تأویل خواب دلالت لفظی ندارد.


همچنین در قصه‌های [[حضرت موسی|موسی]] و [[خضر]]، لفظ قصه‌ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد. و نیز در آیۀ «وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذَا کلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ»، این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد.
همچنین در قصه‌های [[حضرت موسی|موسی]] و [[خضر]]، لفظ قصه‌ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد. و نیز در آیۀ «{{رنگی|سبز}}وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذَا کلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ{{رنگی/پ}}»، این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد.


همچنین در آیۀ «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَی اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ» دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است ندارد. اگر در سایر آیات دقت کنیم، امر از همین قرار می‌باشد.
همچنین در آیۀ «{{رنگی|سبز}}فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَی اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ{{رنگی/پ}}» دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است ندارد. اگر در سایر آیات دقت کنیم، امر از همین قرار می‌باشد.


در مورد خواب‌ها، تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصۀ موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می‌کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می‌گیرد و خودِ کار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه‌ای که به درستی کیل و وزن امر می‌کند، تأویل آن حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان به آن تکیه دارد و به نحوی تحقق‌دهندۀ او است. آیۀ ردّ نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
در مورد خواب‌ها، تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصۀ موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می‌کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می‌گیرد و خودِ کار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه‌ای که به درستی کیل و وزن امر می‌کند، تأویل آن حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان به آن تکیه دارد و به نحوی تحقق‌دهندۀ او است. آیۀ ردّ نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.


=== سرچشمه و تحقق دهنده ===
بنا بر این، تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به نحوی تحقق‌دهنده و حامل و نشانۀ اوست.
بنا بر این، تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به نحوی تحقق‌دهنده و حامل و نشانۀ اوست.


خط ۵۱: خط ۵۴:


== علم به تأویل ==
== علم به تأویل ==
خدای متعال می‌فرماید {{متن قرآن|فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ إِنَّهُ لَقُرْ‌آنٌ کرِ‌یمٌ فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ تَنزِیلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِینَ|ترجمه= پس سوگند به موقع‌های ستارگان و به درستی این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است (امّ الکتاب) کتابی که جز پاک‌شدگان آن را مس نمی‌کنند تنزیل – فرو فرستاده شده – است از پیش خدای جهانیان.|سوره=[[سوره واقعه|واقعه]]|آیه= ۷۵ - ۸۰}}
خدای متعال می‌فرماید {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ إِنَّهُ لَقُرْ‌آنٌ کرِ‌یمٌ فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ تَنزِیلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِینَ{{رنگی/پ}}|ترجمه= پس سوگند به موقع‌های ستارگان و به درستی این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است (امّ الکتاب) کتابی که جز پاک‌شدگان آن را مس نمی‌کنند تنزیل – فرو فرستاده شده – است از پیش خدای جهانیان.|سوره=[[سوره واقعه|واقعه]]|آیه= ۷۵ - ۸۰}}


چنان که پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می‌کند:
چنان که پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می‌کند:
خط ۵۷: خط ۶۰:
* مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم است.
* مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم است.


چیزی که از این آیات استفاده می‌شود استنثنای «إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ» است که به مقتضای آن کسانی می‌توانند به حقیقت و تأویل قرآن کریم برسند.
چیزی که از این آیات استفاده می‌شود استنثنای «{{رنگی|سبز}}إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ{{رنگی/پ}}» است که به مقتضای آن کسانی می‌توانند به حقیقت و تأویل قرآن کریم برسند.


این اثبات با نفیی که از آیۀ «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ» در می‌آید منافات ندارد؛ زیرا انضمام دو آیه به همدیگر نتیجۀ استقلال و تبعیت می‌دهد، یعنی می‌رساند که خدای متعال در علم به این حقائق مستقل است وکسی جز او این حقایق را نخواهد دانست مگر به اذن و تعلیم او.
این اثبات با نفیی که از آیۀ «{{رنگی|سبز}}وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ{{رنگی/پ}}» در می‌آید منافات ندارد؛ زیرا انضمام دو آیه به همدیگر نتیجۀ استقلال و تبعیت می‌دهد، یعنی می‌رساند که خدای متعال در علم به این حقائق مستقل است وکسی جز او این حقایق را نخواهد دانست مگر به اذن و تعلیم او.


در نتیجه، به دلالت این آیات، مطهرون به حقیقت قرآن مس می‌کنند و با انضمام آیۀ {{متن قرآن|إِنَّمَا یرِ‌یدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ‌کمْ تَطْهِیرً‌ا|ترجمه|سوره=[[سوره احزاب|احزاب]]|آیه=۳۳}} که به موجب [[متواتر|اخبار متواتر]] در حق اهل بیت پیغمبر(ص) نازل شده است، پیغمبر اکرم(ص) و خاندان رسالت(ع) از پاک‌شدگانند و به تأویل قرآن عالمند.
در نتیجه، به دلالت این آیات، مطهرون به حقیقت قرآن مس می‌کنند و با انضمام آیۀ {{متن قرآن|{{رنگی|سبز}}إِنَّمَا یرِ‌یدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ‌کمْ تَطْهِیرً‌ا{{رنگی/پ}}|ترجمه|سوره=[[سوره احزاب|احزاب]]|آیه=۳۳}} که به موجب [[متواتر|اخبار متواتر]] در حق اهل بیت پیغمبر(ص) نازل شده است، پیغمبر اکرم(ص) و خاندان رسالت(ع) از پاک‌شدگانند و به تأویل قرآن عالمند.


== منابع ==
== منابع ==
کاربر ناشناس