پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۴
imported>Lohrasbi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
خط ۲۴: خط ۲۴:
ثالثاً: بنا بر این قول، حجیت قرآن تمام نمی‌شود. زیرا به موجب احتجاج آیۀ کریمه «أَفَلَا یتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرً‌ا» یکی از دلایل این که قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنی و مدلول نیست. اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکمات‌اند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معنای دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست ندارد.
ثالثاً: بنا بر این قول، حجیت قرآن تمام نمی‌شود. زیرا به موجب احتجاج آیۀ کریمه «أَفَلَا یتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرً‌ا» یکی از دلایل این که قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنی و مدلول نیست. اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکمات‌اند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معنای دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست ندارد.


رابعاً: اصلاً دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیۀ محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات که نام تأویل آمده است، چنین معنایی اراده نشده است.
رابعاً: اصلاً دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیۀ [[محکم و متشابه]] معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات که نام تأویل آمده است، چنین معنایی اراده نشده است.
 
== معنای حقیقی تأویل در قرآن ==
آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است به دست می‌آید این است که تأویل از قبیل معنایی که مدلول لفظ باشد نیست؛ چنانکه روشن است که در خواب‌هائی که در سورۀ یوسف نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می‌دهد، به تأویل خواب دلالت لفظی ندارد.
 
همچنین در قصه‌های [[حضرت موسی|موسی]] و [[خضر]]، لفظ قصه‌ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد. و نیز در آیۀ «وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذَا کلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ»، این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد.
 
همچنین در آیۀ «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَی اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ» دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است ندارد. اگر در سایر آیات دقت کنیم، امر از همین قرار می‌باشد.
 
در مورد خواب‌ها، تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصۀ موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می‌کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می‌گیرد و خودِ کار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه‌ای که به درستی کیل و وزن امر می‌کند، تأویل آن حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان به آن تکیه دارد و به نحوی تحقق‌دهندۀ او است. آیۀ ردّ نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
 
بنا بر این، تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به نحوی تحقق‌دهنده و حامل و نشانۀ اوست.
 
این معنا در قرآن مجید نیز جاری است. زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می‌گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحلۀ حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات بسی وسیع‌تر است.
 
پس تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می‌باشد.


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس