کاربر ناشناس
تأویل: تفاوت میان نسخهها
←دیدگاههای مختلف درباره تأویل قرآن
imported>Lohrasbi |
imported>Lohrasbi |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
۳. معنای باطنی قرآن: این نظریه آشکارا مرز تفسیر را از تأویل جدا میکند، در حالی که هر دو را مربوط به حوزه معناشناسی [[قرآن کریم]] دانسته، در همه آیات قرآن ساری و جاری میداند؛ به عبارت دیگر پیروان این نظریه غالباً معانی مقصود از آیات قرآن را به دو بخش معانی ظاهری و معانی باطنی تقسیم کرده، تفسیر را عهدهدار کشف معانی ظاهری و تأویل را عهدهدار کشف معانی باطنی قرآن میدانند. [[ابوطالب تغلبی|ابوطالب تَغْلَبی]] در این باره مینویسد: تفسیر، بیان معنای وضعی لفظ است؛ حقیقی باشد یا مجازی؛ و تأویل، بیان باطن لفظ است، پس تأویل، خبر دادن از حقیقت مراد است، در حالی که تفسیر، خبر دادن از دلیل مراد است، زیرا لفظ، کاشف از مراد است و کاشف، دلیل است؛ مانند {{متن قرآن|اِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصاد|سوره= [[سوره فجر|فجر]]|آیه= ۱۴}} که تفسیرش این است که مرصاد از «رصد» است و وقتی گفته میشود: رَصَدْتُه یعنی او را تحت نظر و مراقبت گرفتم؛ و تأویلش این است که باید از سبک شمردن امر خداوند پرهیز کرد و برای حضور در محضر حق آماده شد.<ref>ر. ک:الاتقان، ج۲، ص۳۸۱؛ مقدمة فی اصول التفسیر، ص۸ ۹</ref> [[جرجانی]] تعریفی دیگر عرضه کرده که معانی تأویلی را معانی محتمل در ورای معنای ظاهری دانسته است. وی میگوید:تفسیر، بیانشان و [[سبب نزول]] همراه با معنای آیه است، به طوری که لفظ [[آیه]] به روشنی بر آن دلالت کند، در حالی که تأویل، بازگرداندن لفظ از معنای ظاهری آن به معنای محتمل است، در صورتی که آن معنا موافق کتاب و سنت باشد؛ مانند {{متن قرآن|یخرِجُ الحَی مِنَ المَیت|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۹۵}} که اگر مراد از آن بیرون آوردن پرنده از تخم باشد، تفسیر و اگر مراد بیرون آوردن [[مؤمن]] از [[کافر]] و عالم از جاهل باشد، تأویل است.<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۱۱</ref> | ۳. معنای باطنی قرآن: این نظریه آشکارا مرز تفسیر را از تأویل جدا میکند، در حالی که هر دو را مربوط به حوزه معناشناسی [[قرآن کریم]] دانسته، در همه آیات قرآن ساری و جاری میداند؛ به عبارت دیگر پیروان این نظریه غالباً معانی مقصود از آیات قرآن را به دو بخش معانی ظاهری و معانی باطنی تقسیم کرده، تفسیر را عهدهدار کشف معانی ظاهری و تأویل را عهدهدار کشف معانی باطنی قرآن میدانند. [[ابوطالب تغلبی|ابوطالب تَغْلَبی]] در این باره مینویسد: تفسیر، بیان معنای وضعی لفظ است؛ حقیقی باشد یا مجازی؛ و تأویل، بیان باطن لفظ است، پس تأویل، خبر دادن از حقیقت مراد است، در حالی که تفسیر، خبر دادن از دلیل مراد است، زیرا لفظ، کاشف از مراد است و کاشف، دلیل است؛ مانند {{متن قرآن|اِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصاد|سوره= [[سوره فجر|فجر]]|آیه= ۱۴}} که تفسیرش این است که مرصاد از «رصد» است و وقتی گفته میشود: رَصَدْتُه یعنی او را تحت نظر و مراقبت گرفتم؛ و تأویلش این است که باید از سبک شمردن امر خداوند پرهیز کرد و برای حضور در محضر حق آماده شد.<ref>ر. ک:الاتقان، ج۲، ص۳۸۱؛ مقدمة فی اصول التفسیر، ص۸ ۹</ref> [[جرجانی]] تعریفی دیگر عرضه کرده که معانی تأویلی را معانی محتمل در ورای معنای ظاهری دانسته است. وی میگوید:تفسیر، بیانشان و [[سبب نزول]] همراه با معنای آیه است، به طوری که لفظ [[آیه]] به روشنی بر آن دلالت کند، در حالی که تأویل، بازگرداندن لفظ از معنای ظاهری آن به معنای محتمل است، در صورتی که آن معنا موافق کتاب و سنت باشد؛ مانند {{متن قرآن|یخرِجُ الحَی مِنَ المَیت|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۹۵}} که اگر مراد از آن بیرون آوردن پرنده از تخم باشد، تفسیر و اگر مراد بیرون آوردن [[مؤمن]] از [[کافر]] و عالم از جاهل باشد، تأویل است.<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۱۱</ref> | ||
همه کسانی که معنای باطنی را تأویل قرآن میدانند یکسان نمیاندیشند؛ بررسیها نشان میدهد که گونههای مختلفی از معانی محتمل تا معانی مرموز به عنوان تأویل قرآن بیان شده است. اختلاف عمدهای که بین این گروه وجود دارد این است که آیا بین معانی باطنی (تأویل) و معانی ظاهری (تفسیر) ارتباط منطقی و زبانشناختی وجود دارد یا نه؟ گروهی برآناند که بین این دو، رابطه زبانشناختی وجود دارد و در مقابل، عدهای نیز به چنین رابطهای قائل نیستند. اطلاق تأویل بر معنای باطنی قرآن عمدتاً در سه محور قابل توجه است: | |||
* روایات؛ | |||
* سخنان صوفیان، عارفان و باطنیه؛ | |||
* عموم مفسران و دانشمندان علوم قرآنی. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||