کاربر ناشناس
مجهول المالک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
imported>Shadiba بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
{{مقاله توصیفی فقهی}} | {{مقاله توصیفی فقهی}} | ||
'''مجهول المالک'''، مالی که هویت مالک آن معلوم نیست و رساندن آن مال به صاحب یا وارثانش ممکن نیست. طبق نظر مشهور | '''مجهول المالک'''، مالی که هویت مالک آن معلوم نیست و رساندن آن مال به صاحب یا وارثانش ممکن نیست. طبق نظر مشهور [[فقیه|فقها]]، تصرف در مال مجهول المالک، به اجازه [[امام]] یا [[حاکم شرع]] نیاز دارد. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==حکم شرعی مجهول المالک== | ==حکم شرعی مجهول المالک== | ||
طبق نظر مشهور [[فقه|فقها]]، تصرف در مال مجهول المالک، به اذن [[امام]] یا [[فقیه]] جامع الشرائط برای [[فتوا]]، نیاز دارد.<ref>نجفی، بحوث فقهیة معاصرة، ۱۴۲۷ق، ص۸۱.</ref> در ماده ۲۸ قانون مدنی | طبق نظر مشهور [[فقه|فقها]]، تصرف در مال مجهول المالک، به اذن [[امام]] یا [[فقیه]] جامع الشرائط برای [[فتوا]]، نیاز دارد.<ref>نجفی، بحوث فقهیة معاصرة، ۱۴۲۷ق، ص۸۱.</ref> در ماده ۲۸ قانون مدنی ایران (برگرفته از فقه [[شیعه]]) آمده است: «اموال مجهول المالک با اذن حاكم یا مأذون از قبل او، به مصارف [[فقیر|فقرا]] میرسد». | ||
==مصادیق مجهول المالک== | ==مصادیق مجهول المالک== | ||
در کتب فقهی مواردی جزو مصادیق مجهول المالک ذکر شده است؛ از جمله: | در کتب فقهی مواردی جزو مصادیق مجهول المالک ذکر شده است؛ از جمله: | ||
* '''مال پیداشده''': در اصطلاح فقها، به کودک پیداشده «لقیط»، به حیوان گمشده «ضالّه» و به غیر این دو (اشیاء گمشده) «[[لقطه]]» میگویند.<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۱)»، ۱۳۸۷ش، ص۳۴؛ محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۱.</ref> لقطه را در صورتی که قیمتش کمتر از یک درهم (۱۲.۶ نخود نقره) باشد میتوان آن را تملّک کرد و در صورت بیشتر بودن قیمت، حکم آن اعلان و اطلاعرسانی (تعریف<ref> قانون مدنی، ماده ۱۶۴ اصلاحی.</ref>) به مدت یک سال است. پس از آن در فقه سه حکم مطرح است: تملک، صدقه دادن از طرف مالک، نگهداری امانی<ref>محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۲؛ قانون مدنی، ماده ۱۶۲ اصلاحی و ۱۶۳ اصلاحی.</ref> و سپردن به حاکم شرع (ولی امر) .<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۳)»،۱۳۸۸ش، ص۴۲.</ref> یکی از دلایل تسلیم لقطه به حاکم شرع را این دانستهاند که مال مجهول المالک را باید به ولی امر سپرد.<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۳)»،۱۳۸۸ش، ص۵۷ | * '''مال پیداشده''': در اصطلاح فقها، به کودک پیداشده «لقیط»، به حیوان گمشده «ضالّه» و به غیر این دو (اشیاء گمشده) «[[لقطه]]» میگویند.<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۱)»، ۱۳۸۷ش، ص۳۴؛ محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۱.</ref> لقطه را در صورتی که قیمتش کمتر از یک درهم (۱۲.۶ نخود نقره) باشد میتوان آن را تملّک کرد و در صورت بیشتر بودن قیمت، حکم آن اعلان و اطلاعرسانی (تعریف<ref> قانون مدنی، ماده ۱۶۴ اصلاحی.</ref>) به مدت یک سال است. پس از آن در فقه سه حکم مطرح است: تملک، صدقه دادن از طرف مالک، نگهداری امانی<ref>محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۲؛ قانون مدنی، ماده ۱۶۲ اصلاحی و ۱۶۳ اصلاحی.</ref> و سپردن به حاکم شرع (ولی امر) .<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۳)»،۱۳۸۸ش، ص۴۲.</ref> یکی از دلایل تسلیم لقطه به حاکم شرع را این دانستهاند که مال مجهول المالک را باید به ولی امر سپرد.<ref>حائری، «لقطه و مجهول المالک(۳)»،۱۳۸۸ش، ص۵۷.</ref> | ||
* '''مال ربوی، غصبی، دزدی و قمار''': اموالی که از [[ربا]]، [[غصب]]، [[سرقت]] یا [[قمار]] به دست آمدهاند، در صورت معلوم بودن مالک یا وارثان باید به آنها بازگردانده شود و در صورت ناشناخته بودن مالک و ناامیدی از یافتن مالک یا وارثان، در حکم مجهول المالک هستند.<ref>حلی، تذكرة الفقهاء، ج۱۰، ص۲۰۹و۲۱۰؛ سیفی مازندرانى، دلیل تحریر الوسیلة - فقه الربا، ۱۴۳۰ق، ص۱۳۳؛ گیلانی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۷؛ مرعشى نجفى، السرقة على ضوء القرآن و السنة، ۱۴۲۴ق، ص۴۰۳ و ۴۰۵.</ref> | * '''مال ربوی، غصبی، دزدی و قمار''': اموالی که از [[ربا]]، [[غصب]]، [[سرقت]] یا [[قمار]] به دست آمدهاند، در صورت معلوم بودن مالک یا وارثان باید به آنها بازگردانده شود و در صورت ناشناخته بودن مالک و ناامیدی از یافتن مالک یا وارثان، در حکم مجهول المالک هستند.<ref>حلی، تذكرة الفقهاء، ج۱۰، ص۲۰۹و۲۱۰؛ سیفی مازندرانى، دلیل تحریر الوسیلة - فقه الربا، ۱۴۳۰ق، ص۱۳۳؛ گیلانی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۷؛ مرعشى نجفى، السرقة على ضوء القرآن و السنة، ۱۴۲۴ق، ص۴۰۳ و ۴۰۵.</ref> | ||
* '''آثار باستانی و گنج و عتیقه''': طبق نظر برخی [[فقه|فقها]]، یکی از مصادیق مجهول المالک بودن، آثار باستانی (اشیاء منقول یا غیرمنقول قدیمی) است که در زمین یا ملک بدون مالک یافت شود یا در ملکی که برای [[احیای اموات]] خریداری شده است و خریدار بداند آن عتیقه از آن فروشنده نیست. نظر برخی از فقها این است که یابنده مالک است<ref>هاشمی شاهرودی، «آثار باستانی»، | * '''آثار باستانی و گنج و عتیقه''': طبق نظر برخی [[فقه|فقها]]، یکی از مصادیق مجهول المالک بودن، آثار باستانی (اشیاء منقول یا غیرمنقول قدیمی) است که در زمین یا ملک بدون مالک یافت شود یا در ملکی که برای [[احیای اموات]] خریداری شده است و خریدار بداند آن عتیقه از آن فروشنده نیست. نظر برخی از فقها این است که یابنده مالک است<ref>هاشمی شاهرودی، «آثار باستانی»، ج۱، ص۱۰۶.</ref> که در این صورت، به آن مال آثار و [[احکام شرعی]]، مانند [[وجوب]] [[خمس]] تعلق میگیرد.<ref>طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۷۵.</ref> | ||
* '''بدهی به طلبکار غایب''': اگر کسی بدهکار و [[دین|مدیون]] باشد و زمان پرداخت بدهی هم رسیده باشد اما به طلبکار یا ورثه او دسترسی نداشته باشد، راه بری شدن [[ذمه]] بدهکار، پرداخت بدهی به [[حاکم شرع]] است و با نبود حاکم، دین بر عهده بدهکار میماند تا زمانی که به طلبکار یا قائممقام او (مانند ورثه) بپردازد و در صورت ناامیدی از یافتن طلبکار یا ورثه او، بنا بر نظر مشهور، این مال حکم مجهول المالک را دارد و باید از طرف صاحبش [[صدقه]] داده شود.<ref>هاشمی شاهرودی، «دَین»، | * '''بدهی به طلبکار غایب''': اگر کسی بدهکار و [[دین|مدیون]] باشد و زمان پرداخت بدهی هم رسیده باشد اما به طلبکار یا ورثه او دسترسی نداشته باشد، راه بری شدن [[ذمه]] بدهکار، پرداخت بدهی به [[حاکم شرع]] است و با نبود حاکم، دین بر عهده بدهکار میماند تا زمانی که به طلبکار یا قائممقام او (مانند ورثه) بپردازد و در صورت ناامیدی از یافتن طلبکار یا ورثه او، بنا بر نظر مشهور، این مال حکم مجهول المالک را دارد و باید از طرف صاحبش [[صدقه]] داده شود.<ref>هاشمی شاهرودی، «دَین»، ج۳، ص۶۸۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۵، ص۴۴.</ref> | ||
* '''اموال بلا وارث''': اموال اشخاص بدون [[ارث|وارث]]، جزو اموال بلامالک است و طبق نصوص و [[ادله شرعیه]]، مانند اموال مجهول المالک محسوب میشود و در اختیار [[امام]] یا [[حاکم]] قرار میگیرد تا در جهت منافع عمومی هزینه شود.<ref>محقق داماد یزدی، وصیت: تحلیل فقهی و حقوقی، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۳.</ref> | * '''اموال بلا وارث''': اموال اشخاص بدون [[ارث|وارث]]، جزو اموال بلامالک است و طبق نصوص و [[ادله شرعیه]]، مانند اموال مجهول المالک محسوب میشود و در اختیار [[امام]] یا [[حاکم]] قرار میگیرد تا در جهت منافع عمومی هزینه شود.<ref>محقق داماد یزدی، وصیت: تحلیل فقهی و حقوقی، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۳.</ref> | ||
* '''زمینهای موات بالعرض''': به زمینی که با وجود سابقه آبادانی، اکنون آبادانی خود را از دست داده است و به حالت ناآباد برگشته است، موات بالعرض میگویند. یکی از موارد موات بالعرض، زمینهایی است که مالک آنها مجهول است. طبق نظر مشهور فقیهان، این زمینها مشمول [[احیای موات]] و تملک میشوند اما در حکم مجهول المالک هستند و ابتدا باید درباره صاحبان و مالکان آنها تحقیق شود و پس از یأس از یافتن آنها، از حاکم شرع خریداری یا اجاره شود.<ref>محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۴۳؛ سیفی مازندرانى، دلیل تحریر الوسیلة – احیاء الموات و اللقطة، ۱۴۱۵ق، ص۱۷.</ref> و در صورت علم نداشتن به اِعراض مالکان نیز طبق احتیاط در حکم مجهول المالک است و تصرف در آن بدون اذن حاکم شرعی جایز نیست.<ref>نجفی، مصطفی الدین القیم، ۱۴۲۷ق، ص۲۰۴.</ref> | * '''زمینهای موات بالعرض''': به زمینی که با وجود سابقه آبادانی، اکنون آبادانی خود را از دست داده است و به حالت ناآباد برگشته است، موات بالعرض میگویند. یکی از موارد موات بالعرض، زمینهایی است که مالک آنها مجهول است. طبق نظر مشهور فقیهان، این زمینها مشمول [[احیای موات]] و تملک میشوند اما در حکم مجهول المالک هستند و ابتدا باید درباره صاحبان و مالکان آنها تحقیق شود و پس از یأس از یافتن آنها، از حاکم شرع خریداری یا اجاره شود.<ref>محقق داماد یزدی، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۴۳؛ سیفی مازندرانى، دلیل تحریر الوسیلة – احیاء الموات و اللقطة، ۱۴۱۵ق، ص۱۷.</ref> و در صورت علم نداشتن به اِعراض مالکان نیز طبق احتیاط در حکم مجهول المالک است و تصرف در آن بدون اذن حاکم شرعی جایز نیست.<ref>نجفی، مصطفی الدین القیم، ۱۴۲۷ق، ص۲۰۴.</ref> | ||
* '''مالکیت دولت''': به نظر برخی از فقها یکی از مصادیق اموال مجهول المالک، اموالی است که تحت مالکیت دولتهاست<ref>نجفی، بحوث فقهیة معاصرة، ۱۴۲۷ق، ص۸۶-۹۹.</ref> که آثار شرعی متفاوتی در پی خواهد داشت.<ref>هاشمی شاهرودی، «اعتبار بانکی»، ج۱، ص۵۶۲.</ref> یکی از این موارد، عدم مالکیت بانک دولتی است که در این صورت، گرفتن پول از بانکهای دولتی و هر گونه تصرف در آنها منوط به [[اذن]] [[حاکم شرع]] است.<ref>هاشمی شاهرودی، «بانک»، ج۲، ص۵۹.</ref> مورد دیگر، جوایز بختآزمایی شرکتهای دولتی است که این جوایز حکم مجهول المالک را دارند و هر گونه تصرف در آن منوط به اذن حاکم شرع است.<ref>هاشمی شاهرودی، «بختآزمایی»، ج۲، ص۷۰.</ref> | |||
* '''مالکیت دولت''': به نظر برخی از فقها یکی از مصادیق اموال مجهول المالک، اموالی است که تحت مالکیت دولتهاست<ref>نجفی، بحوث فقهیة معاصرة، ۱۴۲۷ق، ص۸۶-۹۹.</ref> که آثار شرعی متفاوتی در پی خواهد داشت.<ref>هاشمی شاهرودی، «اعتبار بانکی»، | |||
== جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته== |