پرش به محتوا

سید کاظم رشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ اوت ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:


سید کاظم رشتی در سفرهای شیخ ملازم وی بود. اگرچه همراهی او با شیخ در سفر تهران<ref>نبیل زرندی، ص ۱۱</ref>، تردیدآمیز است. شیخ احمد پس از آنکه ملامحمدتقی برغانی در قزوین او را تکفیر کرد،<ref>تنکابنی، ص ۴۲-۴۳</ref> به عتبات رفت و در این سفر، سید کاظم را به اقامت در کربلا امر کرد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> سید کاظم در این دوره به رشت سفر کرد و رسالة السلوک را در ۱۲۳۸ در آنجا نوشت.<ref>سید کاظم رشتی، رسالة السلوک، ص ۹۴؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶، پانویس</ref> پس از درگذشت شیخ احمد، سید کاظم نایب و جانشین وی شد و نزد شیخیه مرجعیت بلامنازع یافت.
سید کاظم رشتی در سفرهای شیخ ملازم وی بود. اگرچه همراهی او با شیخ در سفر تهران<ref>نبیل زرندی، ص ۱۱</ref>، تردیدآمیز است. شیخ احمد پس از آنکه ملامحمدتقی برغانی در قزوین او را تکفیر کرد،<ref>تنکابنی، ص ۴۲-۴۳</ref> به عتبات رفت و در این سفر، سید کاظم را به اقامت در کربلا امر کرد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> سید کاظم در این دوره به رشت سفر کرد و رسالة السلوک را در ۱۲۳۸ در آنجا نوشت.<ref>سید کاظم رشتی، رسالة السلوک، ص ۹۴؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶، پانویس</ref> پس از درگذشت شیخ احمد، سید کاظم نایب و جانشین وی شد و نزد شیخیه مرجعیت بلامنازع یافت.
 
===تکفیر احسائی==
اقامت سید کاظم در کربلا، نقطه عطفی در تاریخ شکل گیری مکتب شیخیه و اشاعه تعالیم آن در عراق و ایران به شمار میرود. در این زمان به دنبال تکفیر شیخ احمد، به تدریج برخی از علمای شیعه در مقابل رواج پاره ای از اندیشه های وی، که آن را غلو و انحراف تلقی میکردند، واکنش نشان دادند.<ref>تنکابنی، ص ۴۴</ref> گویا در همین زمان به درخواست شیخ علی کاشف الغطاء، سید کاظم اعتقاداتش را مکتوب ساخت و میان مردم پخش کرد و در ایام عرفه و سپس در نوبتهای معینی بالای منبر میرفت و عقاید خود و استادش را به فارسی و عربی بازگو میکرد. <ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۳۸-۱۴۰</ref> به گفته رشتی <ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۰۴-۱۰۸</ref> در مجلسی با حضور سید مهدی طباطبایی فرزند سید علی صاحب ریاض و عالمانی چون شریف العلماء مازندرانی و ملامحمد استرآبادی، طباطبایی از سید کاظم درباره عباراتی از کتاب شیخ که کفرآمیز مینمود، توضیح خواست. سید کاظم در پاسخ گفت اگرچه این عبارات، به حسب فهم عوام، کفر است، آنها را تأویلی است که مراد شیخ همان تأویل بوده است. آنان از سید کاظم خواستند که کفرآمیز بودن این عبارات را مکتوب و تأیید کند و او چنین کرد. بدین سان، سید مهدی حکم به تکفیر شیخ و پیروان او داد، ولی رشتی باز به دفاع از احسایی و شکایت از مخالفت پرداخت. <ref>تنکابنی، ص ۴۳-۴۴؛ آل طالقانی، ص ۱۴۳</ref>
اقامت سید کاظم در کربلا، نقطه عطفی در تاریخ شکل گیری مکتب شیخیه و اشاعه تعالیم آن در عراق و ایران به شمار میرود. در این زمان به دنبال تکفیر شیخ احمد، به تدریج برخی از علمای شیعه در مقابل رواج پاره ای از اندیشه های وی، که آن را غلو و انحراف تلقی میکردند، واکنش نشان دادند.<ref>تنکابنی، ص ۴۴</ref> گویا در همین زمان به درخواست شیخ علی کاشف الغطاء، سید کاظم اعتقاداتش را مکتوب ساخت و میان مردم پخش کرد و در ایام عرفه و سپس در نوبتهای معینی بالای منبر میرفت و عقاید خود و استادش را به فارسی و عربی بازگو میکرد. <ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۳۸-۱۴۰</ref> به گفته رشتی <ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۰۴-۱۰۸</ref> در مجلسی با حضور سید مهدی طباطبایی فرزند سید علی صاحب ریاض و عالمانی چون شریف العلماء مازندرانی و ملامحمد استرآبادی، طباطبایی از سید کاظم درباره عباراتی از کتاب شیخ که کفرآمیز مینمود، توضیح خواست. سید کاظم در پاسخ گفت اگرچه این عبارات، به حسب فهم عوام، کفر است، آنها را تأویلی است که مراد شیخ همان تأویل بوده است. آنان از سید کاظم خواستند که کفرآمیز بودن این عبارات را مکتوب و تأیید کند و او چنین کرد. بدین سان، سید مهدی حکم به تکفیر شیخ و پیروان او داد، ولی رشتی باز به دفاع از احسایی و شکایت از مخالفت پرداخت. <ref>تنکابنی، ص ۴۳-۴۴؛ آل طالقانی، ص ۱۴۳</ref>


از آن پس، به رغم برخورداری رشتی از تأیید برخی عالمان و فقیهان <ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۷-۱۱۹؛ قس آل طالقانی، ص ۱۲۱</ref> و نیز کوششهای وی برای مصالحه<ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۱۸-۱۲۰؛ همو، رسالة السلوک، مقدمه بهمردی، ص ۲۱-۲۲</ref> جنجال بر سر عقاید او افزایش یافت. در این میان، بنا به گزارشی که در منابع بابی و بهائی آمده است، سد کاظم با فرستادن ملاحسین بشرویه ای نزد علمای معتبر اصفهان و خراسان، کوشید تا نظر مساعد ایشان را جلب کند.<ref>رشتی، رسالة السلوک، مقدمه بهمردی، ص ۲۱-۲۲ به نقل از ظهور الحق فاضل مازندرانی؛ نبیل زرندی، ص ۲۰-۲۳</ref> در نجف نیز فشار مخالفان برای تکفیر وی سبب شد که به رغم امتناع شیخ علی کاشف الغطاء از اظهارنظر صریح در این باره، از شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر، بر ضد او حکم بگیرند.<ref>آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۲۸۴</ref> برخورد با سید کاظم و پیروانش به خشونتهایی منجر شد.<ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۳۱-۱۳۷</ref> چنانکه وقتی کلیددار کربلا در مواجهه با رشتی قصد کشتن او کرد، صرفاً دعوت کاشف الغطاء به احتیاط بود که وی را از خطر رهانید.<ref>آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۲۸۶</ref>
از آن پس، به رغم برخورداری رشتی از تأیید برخی عالمان و فقیهان <ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۷-۱۱۹؛ قس آل طالقانی، ص ۱۲۱</ref> و نیز کوششهای وی برای مصالحه<ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۱۸-۱۲۰؛ همو، رسالة السلوک، مقدمه بهمردی، ص ۲۱-۲۲</ref> جنجال بر سر عقاید او افزایش یافت. در این میان، بنا به گزارشی که در منابع بابی و بهائی آمده است، سید کاظم با فرستادن ملاحسین بشرویه ای نزد علمای معتبر اصفهان و خراسان، کوشید تا نظر مساعد ایشان را جلب کند.<ref>رشتی، رسالة السلوک، مقدمه بهمردی، ص ۲۱-۲۲ به نقل از ظهور الحق فاضل مازندرانی؛ نبیل زرندی، ص ۲۰-۲۳</ref> در نجف نیز فشار مخالفان برای تکفیر وی سبب شد که به رغم امتناع شیخ علی کاشف الغطاء از اظهارنظر صریح در این باره، از شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر، بر ضد او حکم بگیرند.<ref>آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۲۸۴</ref> برخورد با سید کاظم و پیروانش به خشونتهایی منجر شد.<ref>رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۱۳۱-۱۳۷</ref> چنانکه وقتی کلیددار کربلا در مواجهه با رشتی قصد کشتن او کرد، صرفاً دعوت کاشف الغطاء به احتیاط بود که وی را از خطر رهانید.<ref>آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۲۸۶</ref>
سید کاظم پس از این تکفیر روش خود را در تدریس و گفتار تغییر داد. وی در ضلع شرقی صحن مطهر آستانۀ حسینی تالار و حسینیه بزرگی برای تدریس خود بنا کرد. ولی حلقۀ دوم درسش را در حسینیۀ منزل خود برای خواص اصحاب خویش به صورت خصوصی تشکیل داد.


رشتی کتاب دلیل المتحیرین را در گزارش این نزاعها نگاشته و در آن به تندی از مخالفان خویش انتقاد کرده است. این کتاب به روشنی حکایت میکند که در آن زمان جبهه‌ واحدی، متشکل از بیشتر علمای شیعه و مردم کربلا و نجف و برخی شهرهای ایران بر ضد وی و پیروانش شکل گرفته بود. به احتمال بسیار، در پی این مخالفتها سید کاظم بر آن شد تا از حمایت امرای عثمانی حاکم بر عراق برخوردار شود. وی در همین دوران، قصیده پاشا عبدالباقی افندی، از والیان عثمانی عراق، را شرح و تفسیر و به وی تقدیم کرد. ظاهراْ همین عوامل باعث این پندار شده بود که وی دراصل کشیشی مسیحی بوده و حکومت روسیه او را مأمور کرده است تا در بلاد اسلامی میان مسلمانان تفرقه بیندازد. <ref>خالصی زاده، مقدمه هادی خالصی، ص ۱۵-۱۶، ۱۲۴</ref>
رشتی کتاب دلیل المتحیرین را در گزارش این نزاعها نگاشته و در آن به تندی از مخالفان خویش انتقاد کرده است. این کتاب به روشنی حکایت میکند که در آن زمان جبهه‌ واحدی، متشکل از بیشتر علمای شیعه و مردم کربلا و نجف و برخی شهرهای ایران بر ضد وی و پیروانش شکل گرفته بود. به احتمال بسیار، در پی این مخالفتها سید کاظم بر آن شد تا از حمایت امرای عثمانی حاکم بر عراق برخوردار شود. وی در همین دوران، قصیده پاشا عبدالباقی افندی، از والیان عثمانی عراق، را شرح و تفسیر و به وی تقدیم کرد. ظاهراْ همین عوامل باعث این پندار شده بود که وی دراصل کشیشی مسیحی بوده و حکومت روسیه او را مأمور کرده است تا در بلاد اسلامی میان مسلمانان تفرقه بیندازد. <ref>خالصی زاده، مقدمه هادی خالصی، ص ۱۵-۱۶، ۱۲۴</ref>
 
===ماجرای نجیب پاشا===
در ۱۲۵۸، در کربلا گروهی از شیعیان موسوم به یرمازیه بر ضد حکومت عثمانی قیام کردند و نجیب پاشان، والی بغداد، برای سرکوب آنها شهر را محاصره کرد. وی در مکاتبه هایی که با سید کاظم داشت، از او خواست با استفاده از نفوذ خویش شورشیان را به صلح و آرامش دعوت کند. اما تلاشهای سید کاظم نتیجه نداد.<ref>نبیل زرندی، ص ۳۴-۳۵</ref> و سرانجام نجیب پاشا در هجدهم ذیقعده همین سال وارد کربلا شد و حدود چهار هزار تن از شیعیان را قتل عام کرد. در این هجوم، سید کاظم و کسانی که در خانه او پناه گرفته بودند مصون ماندند.<ref>کرمانی، ص ۱۴۳-۱۴۴؛ فرهاد میرزا قاجار، ص ۳۴۷-۳۴۸؛ آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۳۰۶-۳۰۹؛ عبدالعزیز سلیمان نوار، ص ۸۹-۹۱؛ جعفر خیاط، ص ۲۷۶-۲۷۹</ref>
در ۱۲۵۸، در کربلا گروهی از شیعیان موسوم به یرمازیه بر ضد حکومت عثمانی قیام کردند و نجیب پاشان، والی بغداد، برای سرکوب آنها شهر را محاصره کرد. وی در مکاتبه هایی که با سید کاظم داشت، از او خواست با استفاده از نفوذ خویش شورشیان را به صلح و آرامش دعوت کند. اما تلاشهای سید کاظم نتیجه نداد.<ref>نبیل زرندی، ص ۳۴-۳۵</ref> و سرانجام نجیب پاشا در هجدهم ذیقعده همین سال وارد کربلا شد و حدود چهار هزار تن از شیعیان را قتل عام کرد. در این هجوم، سید کاظم و کسانی که در خانه او پناه گرفته بودند مصون ماندند.<ref>کرمانی، ص ۱۴۳-۱۴۴؛ فرهاد میرزا قاجار، ص ۳۴۷-۳۴۸؛ آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۳۰۶-۳۰۹؛ عبدالعزیز سلیمان نوار، ص ۸۹-۹۱؛ جعفر خیاط، ص ۲۷۶-۲۷۹</ref>


این حادثه مخالفان را بیشتر بر ضد وی تحریک کرد، چنانکه برخی وی را همدست امرای عثمانی دانستند.<ref>آل کلیدار، ص ۵۷</ref> سید کاظم برای رهایی از این فشارها با تنی چند از پیروانش به قصد زیارت کاظمین و سامرا، کربلا را ترک کرد. در ضمن سفر نجیب پاشا وی را از سامرا به بغداد فراخواند. رشتی اندکی پس از بازگشت، در کربلا وفات یافت و در کنار مرقد امام حسین به خاک سپرده شد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲</ref> بر طبق روایت مشهور، هر چند نجیب پاشا در ظاهر سید را گرامی میداشت، وی را مسموم کرد و پیوران سید با آگاهی از این امر، او را شتابان به کربلا بازگرداندند.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲؛ نیز: کرمانی، ص ۱۴۵</ref>  اما در تلخیص تاریخ نبیل، مسموم شدن وی به دست نجیب پاشا، ساخته و پرداخته مخالفان او قلمداد شده و سن وی هنگام مرگ شصت سال ذکر شده ست، که درست نمی نماید.<ref> نبیل زرندی، ص ۴۱</ref>
این حادثه مخالفان را بیشتر بر ضد وی تحریک کرد، چنانکه برخی وی را همدست امرای عثمانی دانستند.<ref>آل کلیدار، ص ۵۷</ref> سید کاظم برای رهایی از این فشارها با تنی چند از پیروانش به قصد زیارت کاظمین و سامرا، کربلا را ترک کرد. در ضمن سفر نجیب پاشا وی را از سامرا به بغداد فراخواند. رشتی اندکی پس از بازگشت، در کربلا وفات یافت و در کنار مرقد امام حسین به خاک سپرده شد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲</ref> بر طبق روایت مشهور، هر چند نجیب پاشا در ظاهر سید را گرامی میداشت، وی را مسموم کرد و پیوران سید با آگاهی از این امر، او را شتابان به کربلا بازگرداندند.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲؛ نیز: کرمانی، ص ۱۴۵</ref>  اما در تلخیص تاریخ نبیل، مسموم شدن وی به دست نجیب پاشا، ساخته و پرداخته مخالفان او قلمداد شده و سن وی هنگام مرگ شصت سال ذکر شده ست، که درست نمی نماید.<ref> نبیل زرندی، ص ۴۱</ref> گفته شده است پس از ماجرای نجیب پاشا نامه‌های اعتراض‌آمیز حتی از سران شیخیه به سید کاظم رسید. سید کاظم رشتی از قرة العین که نامه اعتراض فرستاده بود دعوت کرد که به کربلا آمده و او اجابت کرد. پیش از رسیدن [[قرة العین]] به کربلا سید رشتی از دنیا رفت.
 
 


===فرزندان===
===فرزندان===
خط ۹۰: خط ۸۹:
تأکید بر حضور نایب خاص در عصر غیبت امام عصر، واکنش برخی علما را برانگیخت و او را به نوعی انحراف از اصول تشیع متهم کردند.<ref>جاپلقی بروجردی، ص ۵۷؛ آل کاشف الغطاء، ۱۳۴۵، ص ۱۸</ref>
تأکید بر حضور نایب خاص در عصر غیبت امام عصر، واکنش برخی علما را برانگیخت و او را به نوعی انحراف از اصول تشیع متهم کردند.<ref>جاپلقی بروجردی، ص ۵۷؛ آل کاشف الغطاء، ۱۳۴۵، ص ۱۸</ref>


===تأثیر آراء او بر تحولات دینی-سیاسی===
آراء و اندیشه های سید کاظم، زمینه ساز تحولات دینی-سیاسی در عراق و ایران شد و چنین می نماید که اوضاع اجتماعی عراق آن روز،‌که از یک سو، گرفتار استبداد حاکمان عثمانی بود و از سوی دیگر، وضع خاص پیروان سید کاظم که بر اثر نزاعهای فرقه ای در معرض تهدید و تکفیر قرار داشتند آنان را به ظهور امام منجی برای اصلاح امور امیدوارتر می ساخت. پافشاری سید کاظم بر نزدیک بودن ظهور موعود و اینکه او شاید از همین رو جانشینی برای خود برنگزیده بود. <ref>نبیل زرندی، ص ۲۵-۲۶</ref> زمینه را برای ادعای بابیت سید علی محمد شیرازی معروف به باب هموار ساخت و نخستین گروندگان به او همین گروه از شیخیه بودند. بابیان و سپس بهائیان میپنداشتند که خود سید کاظم در نوشته ها و گفته هایش به ظهور باب و بهاء الله اشاره کرده است. <ref>حاجی میرزاجانی کاشانی، ص ۱۰۳؛ نبیل زرندی، ص ۳۳؛ آیتی، ج ۱، ص ۳۴، ۳۷</ref>
آراء و اندیشه های سید کاظم، زمینه ساز تحولات دینی-سیاسی در عراق و ایران شد و چنین می نماید که اوضاع اجتماعی عراق آن روز،‌که از یک سو، گرفتار استبداد حاکمان عثمانی بود و از سوی دیگر، وضع خاص پیروان سید کاظم که بر اثر نزاعهای فرقه ای در معرض تهدید و تکفیر قرار داشتند آنان را به ظهور امام منجی برای اصلاح امور امیدوارتر می ساخت. پافشاری سید کاظم بر نزدیک بودن ظهور موعود و اینکه او شاید از همین رو جانشینی برای خود برنگزیده بود. <ref>نبیل زرندی، ص ۲۵-۲۶</ref> زمینه را برای ادعای بابیت سید علی محمد شیرازی معروف به باب هموار ساخت و نخستین گروندگان به او همین گروه از شیخیه بودند. بابیان و سپس بهائیان میپنداشتند که خود سید کاظم در نوشته ها و گفته هایش به ظهور باب و بهاء الله اشاره کرده است. <ref>حاجی میرزاجانی کاشانی، ص ۱۰۳؛ نبیل زرندی، ص ۳۳؛ آیتی، ج ۱، ص ۳۴، ۳۷</ref>
 
===شاگردان===
برخورداری رشتی از حوزه نافذ درس و ارشاد و وضع خاص شیخیه در دوران پس از او موجب شده است که در میان انتساب برخی شاگردان به او، آشفتگیهایی رخ دهد. از میان کسانی که بر شاگردی آنها نزد وی میتوان صحه گذارد، این عده در خور ذکرند:
برخورداری رشتی از حوزه نافذ درس و ارشاد و وضع خاص شیخیه در دوران پس از او موجب شده است که در میان انتساب برخی شاگردان به او، آشفتگیهایی رخ دهد. از میان کسانی که بر شاگردی آنها نزد وی میتوان صحه گذارد، این عده در خور ذکرند:


خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
افزون بر شیخ احمد احسایی، سید عبدالله شبر، شیخ موسی بن جعفر کاشف الغطاء و ملاعلی رشتی از مشایخ روایت او بوده اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۱۶؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۶</ref>  اما رشتی بیشتر تحت تأثیر احسایی بود. از احسایی نقل شده است که:«فرزندم کاظم میفهمد و دیگران نه»<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> از مکاتبه ای میان این دو، پیوند معنوی میان شاگرد و استاد روشن است.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۲۲، پانویس؛ خوانساری، ج ۱، ص ۹۲؛ کورین، ج ۴، ص ۲۳۳ پانویس</ref>
افزون بر شیخ احمد احسایی، سید عبدالله شبر، شیخ موسی بن جعفر کاشف الغطاء و ملاعلی رشتی از مشایخ روایت او بوده اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۱۶؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۶</ref>  اما رشتی بیشتر تحت تأثیر احسایی بود. از احسایی نقل شده است که:«فرزندم کاظم میفهمد و دیگران نه»<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> از مکاتبه ای میان این دو، پیوند معنوی میان شاگرد و استاد روشن است.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۲۲، پانویس؛ خوانساری، ج ۱، ص ۹۲؛ کورین، ج ۴، ص ۲۳۳ پانویس</ref>


=== شاگردان ===
===آثار===
حوزه درس وی در کربلا رونق داشت. از مشهورترین شاگردان وی محمدکریم خان کرمانی مؤسس طریقۀ رکنیه و میرزا شیخ حسن گوهر حائری و فرزندش سید احمد رشتی و علی محمد باب مؤسس فرقه بابیه بودند.
 
==واکنش به تکفیر احسایی==
هنگامی که خبر تکفیر شیخ احمد احسایی به کربلا رسید، سید کاظم در دفاع از خود و پیروانش می‌گفت سخنان احسایی قابل تأویل است. [[سید مهدی طباطبائی]] فرزند صاحب [[ریاض]] که مورد تصدیق همگان بود، از سید کاظم رشتی و علمای کربلا و نجف دعوت کرد و در تکیه دده واقع در ضلع جنوب شرقی [[حرم امام حسین]] علیه السلام مناظره کردند. طباطبائی از سید کاظم خواست که مدعایش را تحریر کند که ظاهر کلمات و عبارت شیخ احمد کفر است اما او ظواهر عبارات را اراده نکرده است بلکه این کلمات قابل تأویل است و مراد شیخ تأویلات بوده است. پس از تحریر سید کاظم، طباطبائی مهر کرد و حکم تکفیر [[شهید ثالث]] را تصدیق کرد و سایر علمای دیگر حکم تکفیر را مهر کردند.
 
سید کاظم پس از این تکفیر روش خود را در تدریس و گفتار تغییر داد. وی در ضلع شرقی صحن مطهر آستانۀ حسینی تالار و حسینیه بزرگی برای تدریس خود بنا کرد. ولی حلقۀ دوم درسش را در حسینیۀ منزل خود برای خواص اصحاب خویش به صورت خصوصی تشکیل داد.
 
==همکاری با حکومت عثمانی==
سید رشتی با سلاطین عثمانی و والی سلطان در [[بغداد]] روابط صمیمانه‌ای داشت. سلطان عثمانی نصف مالیات و واردات کربلا را طی فرمانی به رشتی واگذار کرده بود.
 
===حمله نجیب پاشا به کربلا===
در ۱۲۵۸ ق محمد نجیب پاشا به جای علی رضا پاشا والی بغداد شد. نجیب پاشا به بهانه عدم پرداخت مالیات مردم کربلا در ذی القعده ۱۲۵۸ق به کربلا حمله کرد و خانه و محلۀ سید کاظم رشتی را مکان امن اعلام کرد. برخی تعداد کشته شدگان این حمله را بیست هزار نفر نگاشته‌اند.
 
 
===اعتراض مردم به سیدکاظم===
پس از واقعۀ نجیب پاشا، عرصه بر سید کاظم تنگ گشت و نامه‌های اعتراض‌آمیز حتی از سران شیخیه به سید کاظم رسید. سید کاظم رشتی از قرة العین که نامه اعتراض فرستاده بود دعوت کرد که به کربلا آمده و او اجابت کرد. پیش از رسیدن [[قرة العین]] به کربلا سید رشتی از دنیا رفت.
 
==آثار==
از سید کاظم آثار فراوانی به فارسی و عربی در زمینه های گوناگون مانده است. <ref>فهرست تفصیلی آثار وی در فصلی از فهرست کتب ... مشایخ عظام تألیف ابوالقاسم ابراهیمی آمده است.</ref> پس از مرگ او،‌ خانه و کتابخانه اش دو بار غارت شد که بر اثر آن برخی از تألیفاتش از بین رفت.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۵</ref> بخش زیادی از آثار برجامانده از او، مشتمل بر رسائلی است در پاسخ استفتائات در زمینه های گوناگون، بخشی هم شامل مسائل فقهی، تفسیر برخی سوره های قرآنی و برخی احادیث و ادعیه است. شمار رسائل برجامانده از او به بیش از ۱۵۰ میرسد که بسیاری از آنها چاپ شده اند و مهمترین آنها عبارتند از :
از سید کاظم آثار فراوانی به فارسی و عربی در زمینه های گوناگون مانده است. <ref>فهرست تفصیلی آثار وی در فصلی از فهرست کتب ... مشایخ عظام تألیف ابوالقاسم ابراهیمی آمده است.</ref> پس از مرگ او،‌ خانه و کتابخانه اش دو بار غارت شد که بر اثر آن برخی از تألیفاتش از بین رفت.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۵</ref> بخش زیادی از آثار برجامانده از او، مشتمل بر رسائلی است در پاسخ استفتائات در زمینه های گوناگون، بخشی هم شامل مسائل فقهی، تفسیر برخی سوره های قرآنی و برخی احادیث و ادعیه است. شمار رسائل برجامانده از او به بیش از ۱۵۰ میرسد که بسیاری از آنها چاپ شده اند و مهمترین آنها عبارتند از :
* اسرار اسماء المعصومین که به تصحیح صالح احمد دباب در ۱۴۲۶/۲۰۰۵ در بیروت به چاپ رسیده است
* اسرار اسماء المعصومین که به تصحیح صالح احمد دباب در ۱۴۲۶/۲۰۰۵ در بیروت به چاپ رسیده است
خط ۱۴۱: خط ۱۲۳:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس|2}}


==منابع==
==منابع==
خط ۱۶۷: خط ۱۴۹:
# محمد خالصی زاده، خرافات الشیخیة و کفریات ارشاد العوام او دسائس القسس فی ایران [ترجمه از فارسی]، بیروت، ۱۴۱۸/۱۹۹۸
# محمد خالصی زاده، خرافات الشیخیة و کفریات ارشاد العوام او دسائس القسس فی ایران [ترجمه از فارسی]، بیروت، ۱۴۱۸/۱۹۹۸
# خوانساری
# خوانساری
# کاظم بن قاسم رشتی، آکل و مأکول، نسخه خطی کتابخانه خصوصی زین العابدین ابراهیمی، نسخه عکسی کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ش ۱۹۹۹ (۲)  
# کاظم بن قاسم رشتی، آکل و مأکول، نسخه خطی کتابخانه خصوصی زین العابدین ابراهیمی، نسخه عکسی کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ش ۱۹۹۹ (۲)
# همو، دلیل المتحیرین، ترجمه زین العادبیدن ابراهیمی، کرمان، چاپخانه سعادت، بی تا
# همو، دلیل المتحیرین، ترجمه زین العادبیدن ابراهیمی، کرمان، چاپخانه سعادت، بی تا
# همو، رسالة السلوک فی الاخلاق و الاعمال، چاپ وحید بهمردی، بیروت ۲۰۰۴
# همو، رسالة السلوک فی الاخلاق و الاعمال، چاپ وحید بهمردی، بیروت ۲۰۰۴
خط ۱۷۶: خط ۱۵۸:
# عبدالعزیز سلیمان نوار، تاریخ العراق الحدیث: من نهایة حکم داود باشا الی نهایة حکم مدحت باشا، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۸
# عبدالعزیز سلیمان نوار، تاریخ العراق الحدیث: من نهایة حکم داود باشا الی نهایة حکم مدحت باشا، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۸
# فرهاد میرزا قاجار، زنبیل، چاپ محمد رمضانی، تهران، ۱۳۶۷ش
# فرهاد میرزا قاجار، زنبیل، چاپ محمد رمضانی، تهران، ۱۳۶۷ش
# محمدکریم بن ابراهیم کرمانی، هدایة الطالبین، چاپ سنگی، [بی جا، بی تا]  
# محمدکریم بن ابراهیم کرمانی، هدایة الطالبین، چاپ سنگی، [بی جا، بی تا]
# حسن گوهر، المخازن و اللمعات و البراهین الساطعة در الرسائل المهمة فی التوحید و الحکمة، چاپ محمدباقر اسکوئی حائری، [بی جا] ۱۳۸۵/۱۹۶۶
# حسن گوهر، المخازن و اللمعات و البراهین الساطعة در الرسائل المهمة فی التوحید و الحکمة، چاپ محمدباقر اسکوئی حائری، [بی جا] ۱۳۸۵/۱۹۶۶
# مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخی گری، بابی گری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع،‌تهران، ۱۳۴۵ش
# مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخی گری، بابی گری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع،‌تهران، ۱۳۴۵ش
# محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش
# محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش
# محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد [۱۳۴۸]
# محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد [۱۳۴۸]
# عبدالحسین میرزاآقاخان کرمانی و احمد روحی، هشت بهشت، [تهران؛ بی نا، بی تا]  
# عبدالحسین میرزاآقاخان کرمانی و احمد روحی، هشت بهشت، [تهران؛ بی نا، بی تا]
# محمد نبیل زرندی، مطالع الانوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاوری، [تهران، ۱۳۳۹ش]
# محمد نبیل زرندی، مطالع الانوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاوری، [تهران، ۱۳۳۹ش]
# رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، در میرخواند، ج ۸-۱۰
# رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، در میرخواند، ج ۸-۱۰
#  
#
# Henry Corbin, En islan iranian: espects spirituels et philosophique, Paris,1971
# Henry Corbin, En islan iranian: espects spirituels et philosophique, Paris,1971
{{پایان}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس