کاربر ناشناس
سید کاظم رشتی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Sama جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
رشتی کتاب دلیل المتحیرین را در گزارش این نزاعها نگاشته و در آن به تندی از مخالفان خویش انتقاد کرده است. این کتاب به روشنی حکایت میکند که در آن زمان جبهه واحدی، متشکل از بیشتر علمای شیعه و مردم کربلا و نجف و برخی شهرهای ایران بر ضد وی و پیروانش شکل گرفته بود. به احتمال بسیار، در پی این مخالفتها سید کاظم بر آن شد تا از حمایت امرای عثمانی حاکم بر عراق برخوردار شود. وی در همین دوران، قصیده پاشا عبدالباقی افندی، از والیان عثمانی عراق، را شرح و تفسیر و به وی تقدیم کرد. ظاهراْ همین عوامل باعث این پندار شده بود که وی دراصل کشیشی مسیحی بوده و حکومت روسیه او را مأمور کرده است تا در بلاد اسلامی میان مسلمانان تفرقه بیندازد. <ref>خالصی زاده، مقدمه هادی خالصی، ص ۱۵-۱۶، ۱۲۴</ref> | رشتی کتاب دلیل المتحیرین را در گزارش این نزاعها نگاشته و در آن به تندی از مخالفان خویش انتقاد کرده است. این کتاب به روشنی حکایت میکند که در آن زمان جبهه واحدی، متشکل از بیشتر علمای شیعه و مردم کربلا و نجف و برخی شهرهای ایران بر ضد وی و پیروانش شکل گرفته بود. به احتمال بسیار، در پی این مخالفتها سید کاظم بر آن شد تا از حمایت امرای عثمانی حاکم بر عراق برخوردار شود. وی در همین دوران، قصیده پاشا عبدالباقی افندی، از والیان عثمانی عراق، را شرح و تفسیر و به وی تقدیم کرد. ظاهراْ همین عوامل باعث این پندار شده بود که وی دراصل کشیشی مسیحی بوده و حکومت روسیه او را مأمور کرده است تا در بلاد اسلامی میان مسلمانان تفرقه بیندازد. <ref>خالصی زاده، مقدمه هادی خالصی، ص ۱۵-۱۶، ۱۲۴</ref> | ||
در ۱۲۵۸، در کربلا گروهی از شیعیان موسوم به یرمازیه بر ضد حکومت عثمانی قیام کردند و نجیب پاشان، والی بغداد، برای سرکوب آنها شهر را محاصره کرد. وی در مکاتبه هایی که با سید کاظم داشت، از او خواست با استفاده از نفوذ خویش شورشیان را به صلح و آرامش دعوت کند. اما تلاشهای سید کاظم نتیجه نداد.<ref>نبیل زرندی، ص ۳۴-۳۵</ref> و سرانجام نجیب پاشا در هجدهم ذیقعده همین سال وارد کربلا شد و حدود چهار هزار تن از شیعیان را قتل عام کرد. در این هجوم، سید کاظم و کسانی که در خانه او پناه گرفته بودند مصون ماندند.<ref>کرمانی، ص ۱۴۳-۱۴۴؛ فرهاد میرزا قاجار، ص ۳۴۷-۳۴۸؛ آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۳۰۶-۳۰۹؛ عبدالعزیز سلیمان نوار، ص ۸۹-۹۱؛ جعفر خیاط، ص ۲۷۶-۲۷۹</ref> | در ۱۲۵۸، در کربلا گروهی از شیعیان موسوم به یرمازیه بر ضد حکومت عثمانی قیام کردند و نجیب پاشان، والی بغداد، برای سرکوب آنها شهر را محاصره کرد. وی در مکاتبه هایی که با سید کاظم داشت، از او خواست با استفاده از نفوذ خویش شورشیان را به صلح و آرامش دعوت کند. اما تلاشهای سید کاظم نتیجه نداد.<ref>نبیل زرندی، ص ۳۴-۳۵</ref> و سرانجام نجیب پاشا در هجدهم ذیقعده همین سال وارد کربلا شد و حدود چهار هزار تن از شیعیان را قتل عام کرد. در این هجوم، سید کاظم و کسانی که در خانه او پناه گرفته بودند مصون ماندند.<ref>کرمانی، ص ۱۴۳-۱۴۴؛ فرهاد میرزا قاجار، ص ۳۴۷-۳۴۸؛ آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۳۰۶-۳۰۹؛ عبدالعزیز سلیمان نوار، ص ۸۹-۹۱؛ جعفر خیاط، ص ۲۷۶-۲۷۹</ref> | ||
این حادثه مخالفان را بیشتر بر ضد وی تحریک کرد، چنانکه برخی وی را همدست امرای عثمانی دانستند.<ref>آل کلیدار، ص ۵۷</ref> سید کاظم برای رهایی از این فشارها با تنی چند از پیروانش به قصد زیارت کاظمین و سامرا، کربلا را ترک کرد. در ضمن سفر نجیب پاشا وی را از سامرا به بغداد فراخواند. رشتی اندکی پس از بازگشت، در کربلا وفات یافت و در کنار مرقد امام حسین به خاک سپرده شد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲</ref> بر طبق روایت مشهور، هر چند نجیب پاشا در ظاهر سید را گرامی میداشت، وی را مسموم کرد و پیوران سید با آگاهی از این امر، او را شتابان به کربلا بازگرداندند.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲؛ نیز: کرمانی، ص ۱۴۵</ref> اما در تلخیص تاریخ نبیل، مسموم شدن وی به دست نجیب پاشا، ساخته و پرداخته مخالفان او قلمداد شده و سن وی هنگام مرگ شصت سال ذکر شده ست، که درست نمی نماید.<ref> نبیل زرندی، ص ۴۱</ref> | این حادثه مخالفان را بیشتر بر ضد وی تحریک کرد، چنانکه برخی وی را همدست امرای عثمانی دانستند.<ref>آل کلیدار، ص ۵۷</ref> سید کاظم برای رهایی از این فشارها با تنی چند از پیروانش به قصد زیارت کاظمین و سامرا، کربلا را ترک کرد. در ضمن سفر نجیب پاشا وی را از سامرا به بغداد فراخواند. رشتی اندکی پس از بازگشت، در کربلا وفات یافت و در کنار مرقد امام حسین به خاک سپرده شد.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲</ref> بر طبق روایت مشهور، هر چند نجیب پاشا در ظاهر سید را گرامی میداشت، وی را مسموم کرد و پیوران سید با آگاهی از این امر، او را شتابان به کربلا بازگرداندند.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۰-۱۲۲؛ آل طالقانی، ص ۱۶۲؛ نیز: کرمانی، ص ۱۴۵</ref> اما در تلخیص تاریخ نبیل، مسموم شدن وی به دست نجیب پاشا، ساخته و پرداخته مخالفان او قلمداد شده و سن وی هنگام مرگ شصت سال ذکر شده ست، که درست نمی نماید.<ref> نبیل زرندی، ص ۴۱</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
سید کاظم رشتی در شب سه شنبه یازدهم ذیالحجة ۱۲۵۹ق در کربلا درگذشت و در رواق شرقی حرم امام حسین علیه السلام دفن شد. | سید کاظم رشتی در شب سه شنبه یازدهم ذیالحجة ۱۲۵۹ق در کربلا درگذشت و در رواق شرقی حرم امام حسین علیه السلام دفن شد. | ||
==حیات علمی== | |||
سید کاظم رشتی بر مبانی اعتقادات شیخیه چیزی نیفزود، بلکه به عنوان شارح و مفسر، از اقوال شیخ احمد احسایی دفاع میکرد و در بسط تعالیم او جزئیات تازه ای به میان آورد. وی بیش از احسایی، مفاهیم عرفانی و باطنی را در توضیح عوالم و اطوار وجود به کار گفت و آنها را با بحث از مقامات انبیا و امامان درآمیخت. نمونه ای از پرداختن او به جزئیات دور از ذهن و تعبیرها و نامهای غریب، در وصف او از شهر علم مشهود است.<ref> رشتی، شرح القصیدة، ص ۸۲-۱۱۸؛ در خصوص انتقاد از این ویژگی او: آل کاشف الغطاء، ۱۴۱۸، ص ۳۰۹؛ موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۱۷۲</ref> | |||
در باب معاد که از آراء پرمناقشه احسایی بود، کوشید تا رأی خاص او را در پرتو اعتقاد به جسمانی بودن معاد، تأویل و تفسیر کند.<ref>رک: شرح القصیدة، ص ۱۲۸؛ کشف الحق، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ دلیل المتحیرین، ص ۶۶-۶۹</ref> | |||
رشتی به پیروی از عقیده خاص استادش، جایگاهی از سببیت و قیومیت را به پیامبر نسبت میدهد.<ref> شرح القصیدة، ص ۲۸۱</ref> و اهل بیت علیهم السلام را وارثان شئون آن حضرت در اکوان و اعیان و همه قوای ظاهر و باطن در مراتب مختلف تکوین به شمار می آورد.<ref> شرح القصیدة، ص ۶۵-۶۶</ref> | |||
==اساتید و مشایخ== | ==اساتید و مشایخ== | ||
افزون بر شیخ احمد احسایی، سید عبدالله شبر، شیخ موسی بن جعفر کاشف الغطاء و ملاعلی رشتی از مشایخ روایت او بوده اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۱۶؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۶</ref> اما رشتی بیشتر تحت تأثیر احسایی بود. از احسایی نقل شده است که:«فرزندم کاظم میفهمد و دیگران نه»<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> از مکاتبه ای میان این دو، پیوند معنوی میان شاگرد و استاد روشن است.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۲۲، پانویس؛ خوانساری، ج ۱، ص ۹۲؛ کورین، ج ۴، ص ۲۳۳ پانویس</ref> | افزون بر شیخ احمد احسایی، سید عبدالله شبر، شیخ موسی بن جعفر کاشف الغطاء و ملاعلی رشتی از مشایخ روایت او بوده اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۱۶؛ ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۲۶</ref> اما رشتی بیشتر تحت تأثیر احسایی بود. از احسایی نقل شده است که:«فرزندم کاظم میفهمد و دیگران نه»<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref> از مکاتبه ای میان این دو، پیوند معنوی میان شاگرد و استاد روشن است.<ref>ابراهیمی، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۲۲، پانویس؛ خوانساری، ج ۱، ص ۹۲؛ کورین، ج ۴، ص ۲۳۳ پانویس</ref> |