خوارج: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پانویسها و منابع
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح پانویس) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح پانویسها و منابع) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
بنابر نقل منابع تاریخی، گروه خوارج پس از آن پدید آمد که [[امام علی(ع)]] در جریان [[جنگ صفین]]، با نقض [[حکمیت]] مخالفت کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref> گروه مذکور گرچه خود از ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی(ع) را نیز به توبه دعوت کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> خوارج، پذیرش حکمیت را [[کفر]] دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به [[کوفه]]، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref> | بنابر نقل منابع تاریخی، گروه خوارج پس از آن پدید آمد که [[امام علی(ع)]] در جریان [[جنگ صفین]]، با نقض [[حکمیت]] مخالفت کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref> گروه مذکور گرچه خود از ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی(ع) را نیز به توبه دعوت کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> خوارج، پذیرش حکمیت را [[کفر]] دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به [[کوفه]]، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref> | ||
خوارج، برخلاف نظر [[متکلمان]] و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همین رو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه میکنند.<ref>صنعانی، المصنَّف، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۵۲؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۵۹؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۶۹؛ اشعری، ص۸۸-۸۹.</ref> علاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است،<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۶۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> اسامی دیگری نیز برای آنها به کار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله» در مخالفت با حکمیت،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۰-۱۱۲؛ اشعری، ص۱۲۸؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۷۷.</ref> حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ | خوارج، برخلاف نظر [[متکلمان]] و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همین رو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه میکنند.<ref>صنعانی، المصنَّف، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۵۲؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۵۹؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۶۹؛ اشعری، ص۸۸-۸۹.</ref> علاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است،<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۶۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> اسامی دیگری نیز برای آنها به کار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله» در مخالفت با حکمیت،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۰-۱۱۲؛ اشعری، ص۱۲۸؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۷۷.</ref> حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ سمعانی، شعرالخوارج، ج۲، ص۲۰۷؛ یاقوت حموى، کتاب معجم البلدان، ذیل حروراء.</ref> و مارقة، به معنای منحرفان.<ref>اشعری، ص۱۲۷؛ اشعری، ص۱۲۷؛ ابن بابویه، الامالی، ص۴۶۴؛ مطهربن طاهر مقدسى، کتاب البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۳۵، ۲۲۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۳۰۴، ج۸، ص۱۲۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۶، ص۲۱۶.</ref> | ||
خوارج همچنین به سبب دشمنی با [[امام علی(ع)]]، گاه نواصب یا ناصبه خوانده شدهاند<ref>مقریزی، المواعظ و الاعتبار فى ذکر الخطط و الآثار، ج۴، قسم ۱، ص۴۲۸.</ref> و از آن رو که نخستین بار، کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده بودند را [[تکفیر]] کردند، مُکَفّره نامیده شدهاند.<ref> ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۴، جزء ۷، ص۲۶۱؛ ج ۷، جزء ۱۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> اهل النهر یا اهل النهروان، نام دیگری برای خوارج است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۵، ۲۴۷؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۸۳، ۱۶۶.</ref> آنها همچنین به نام شُراة، به معنای کسانی که جان خود را به [[بهشت]] میفروشند، خوانده شدهاند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، | خوارج همچنین به سبب دشمنی با [[امام علی(ع)]]، گاه نواصب یا ناصبه خوانده شدهاند<ref>مقریزی، المواعظ و الاعتبار فى ذکر الخطط و الآثار، ج۴، قسم ۱، ص۴۲۸.</ref> و از آن رو که نخستین بار، کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده بودند را [[تکفیر]] کردند، مُکَفّره نامیده شدهاند.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۴، جزء ۷، ص۲۶۱؛ ج ۷، جزء ۱۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> اهل النهر یا اهل النهروان، نام دیگری برای خوارج است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۵، ۲۴۷؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۸۳، ۱۶۶.</ref> آنها همچنین به نام شُراة، به معنای کسانی که جان خود را به [[بهشت]] میفروشند، خوانده شدهاند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۲۷۲.</ref> | ||
در ابتدا، [[کوفه]] و [[بصره]] از پایگاههای اصلی خوارج بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> شمار خوارج بصره بیشتر از کوفه بود؛ چرا که بسیاری از خوارج کوفه پس از گفتوگوی امام علی با آنها، از خوارج جدا شدند.<ref> | در ابتدا، [[کوفه]] و [[بصره]] از پایگاههای اصلی خوارج بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> شمار خوارج بصره بیشتر از کوفه بود؛ چرا که بسیاری از خوارج کوفه پس از گفتوگوی امام علی با آنها، از خوارج جدا شدند.<ref>عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۰۴.</ref> پس از آن خوارج در شهرها و نواحی بسیاری پراکنده شدند؛ از [[ایران]] و [[یمن]] تا شمال افریقا و نواحی مغرب اسلامی.<ref>خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ص۲۵۲؛ اشعری، ص۱۲۸، مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۷؛ محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ، ص۳۲۳؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref> فرقههای مختلف خوارج در طول تاریخ منقرض شدند و تنها [[اباضیه]] که آرای آنان به عقاید سایر مسلمانان نزدیک است، در عمان، سیوه، حضرموت، جربه، زنگبار، طرابلس غرب و [[الجزایر]] همچنان حضور دارند.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۶؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۱۰، ۲۷۰؛ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ،ج ۵، ص۱۸۱.</ref> | ||
==اتهام کفر به امام علی(ع)== | ==اتهام کفر به امام علی(ع)== | ||
خوارج پس از مخالفت امام علی(ع) با خواستشان مبنی بر نقش حکمیت، جدایی از [[علی بن ابیطالب]] و تلاشهای [[عبدالله بن عباس]] و امام علی(ع) برای بازگشتشان به کوفه،<ref> محمد بن عبداللّه اسکافی، المعیار و الموازنة فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (صلواتاللّه علیه)، ص۱۹۸-۱۲۰؛ | خوارج پس از مخالفت امام علی(ع) با خواستشان مبنی بر نقش حکمیت، جدایی از [[علی بن ابیطالب]] و تلاشهای [[عبدالله بن عباس]] و امام علی(ع) برای بازگشتشان به کوفه،<ref>محمد بن عبداللّه اسکافی، المعیار و الموازنة فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (صلواتاللّه علیه)، ص۱۹۸-۱۲۰؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳، ۱۳۳-۱۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۴-۶۶، ۷۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۷۸.</ref> بار دیگر در کوفه هم به مخالفت برخاستند و همه کسانی که حکمیت را پذیرفته بودند و علی را [[کافر]] نمیدانستند، کافر شمردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۳۴.</ref> آنان نه فقط حَکَمین، بلکه وجود حاکم اسلامی را رد کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۹، ۵۱۷؛ ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۸، ص۷۳۵، ۷۴۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۲، ۱۲۶، ۱۳۴، ۱۵۱؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۶، ۷۲-۷۴.</ref> آنان در اماکن عمومی خصوصا [[مسجد کوفه]]، به مخالفت صریح با حکمیت، متهم کردن امام علی(ع) به کفر و حتی تهدید او به قتل و سر دادن شعار در حین خطابه [[امام علی(ع)]] میپرداختند تا او را از پذیرش حکمیت منصرف و به ادامه جنگ متقاعد کنند. با این حال امام علی(ع) تا زمانی که آنها به جنگ و خونریزی روی نیاوردند، با آنان نبرد نکرد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۲-۷۴؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵۰۱۳۸۶ق، ج۳، ص۳۳۵.</ref> | ||
پس از اجرای حکمیت در [[شعبان]] یا [[رمضان]] ۳۷ق میان [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]]، و پایان بدون نتیجه آن پس از فریب خوردن ابوموسی از عمروعاص،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۵۷، ۶۷، ۷۱؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> امام علی(ع)، داوری حکمین را مغایر حکم قرآن دانست و بار دیگر برای جنگ با معاویه آماده شد و در نامهای به [[عبدالله بن وهب راسبی]] و [[یزید بن حصین]]، دو تن از سران خوارج، که در [[نهروان]] گرد آمده بودند، از آنان خواست برای نبرد با [[معاویه]] و ادامه جنگ صفین به او بپیوندند. آنان در پاسخ از امام علی(ع) خواستند به کفر اعتراف و از آن توبه کند وگرنه از او دوری خواهند کرد. پس از اعلام رأی حکمین، خوارج در مخالفت با امام سرسختتر شدند.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۳۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۶؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۷-۷۸؛ | پس از اجرای حکمیت در [[شعبان]] یا [[رمضان]] ۳۷ق میان [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]]، و پایان بدون نتیجه آن پس از فریب خوردن ابوموسی از عمروعاص،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۵۷، ۶۷، ۷۱؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> امام علی(ع)، داوری حکمین را مغایر حکم قرآن دانست و بار دیگر برای جنگ با معاویه آماده شد و در نامهای به [[عبدالله بن وهب راسبی]] و [[یزید بن حصین]]، دو تن از سران خوارج، که در [[نهروان]] گرد آمده بودند، از آنان خواست برای نبرد با [[معاویه]] و ادامه جنگ صفین به او بپیوندند. آنان در پاسخ از امام علی(ع) خواستند به کفر اعتراف و از آن توبه کند وگرنه از او دوری خواهند کرد. پس از اعلام رأی حکمین، خوارج در مخالفت با امام سرسختتر شدند.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۳۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۶؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۷-۷۸؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۸۵.</ref> | ||
خوارج در ۱۰ شوال ۳۷ق با [[عبدالله بن وهب]] به عنوان امیر بیعت و درباره خروج از [[کوفه]] و رفتن به نهروان توافق کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۴-۷۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> خوارج در مسیر حرکت، مردم بیگناه را کشتند. امام پس از دعوت آنان به حق و اتمام حجت، ناگزیر به جنگ با آنها شد و در جنگ نهروان در سال ۳۸ق، بیشتر آنان را از میان برداشت. گروهی از آنان به ریاست فروة بن نوفل به علت تردید در رویارویی با امام علی(ع)، از همان آغاز از جنگ کناره گرفتند.<ref> | خوارج در ۱۰ شوال ۳۷ق با [[عبدالله بن وهب]] به عنوان امیر بیعت و درباره خروج از [[کوفه]] و رفتن به نهروان توافق کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۴-۷۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵۰۱۳۸۶ق، ج۳، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> خوارج در مسیر حرکت، مردم بیگناه را کشتند. امام پس از دعوت آنان به حق و اتمام حجت، ناگزیر به جنگ با آنها شد و در جنگ نهروان در سال ۳۸ق، بیشتر آنان را از میان برداشت. گروهی از آنان به ریاست فروة بن نوفل به علت تردید در رویارویی با امام علی(ع)، از همان آغاز از جنگ کناره گرفتند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۸۰-۹۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> شمار خوارج را از ۴ هزار تا ۱۶ هزار، و در روایتی مبالغهآمیز ۲۴ هزار تن نوشتهاند.{{مدرک}} | ||
با وجود پیروزی امام علی(ع)، خوارج به مثابه گروهی سیاسی، فکری و نظامی برقرار ماندند. [[امام علی(ع)]]، شیعیان را از جنگ با خوارج پس از خود نهی کرد.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۶۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۵، ص۱۴، ۷۳.</ref> [[امام حسن]](ع) پس از [[صلح امام حسن|صلح]] با معاویه، درخواست او برای جنگ با خوارج را رد کرد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۷۸-۷۹؛ | با وجود پیروزی امام علی(ع)، خوارج به مثابه گروهی سیاسی، فکری و نظامی برقرار ماندند. [[امام علی(ع)]]، شیعیان را از جنگ با خوارج پس از خود نهی کرد.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۶۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۵، ص۱۴، ۷۳.</ref> [[امام حسن]](ع) پس از [[صلح امام حسن|صلح]] با معاویه، درخواست او برای جنگ با خوارج را رد کرد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۷۸-۷۹؛ عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷.</ref> | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
* [[عبادت]] بسیار بدون ایمان.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۱۲، ۴۱۷-۴۱۸؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸؛ محمدبن یوسف صالحیشامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱۰، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> | * [[عبادت]] بسیار بدون ایمان.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۱۲، ۴۱۷-۴۱۸؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸؛ محمدبن یوسف صالحیشامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱۰، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> | ||
* گرایش و تظاهر به [[زهد]].<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ | * گرایش و تظاهر به [[زهد]].<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب، ج۷، ص۲۵۱-۲۵۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۱.</ref> | ||
* ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۳۶، ۱۲۷؛ جمیری، ص۳۸۵؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۱، جزء ۱۹، ص۳۹-۴۰؛ | * ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین.<ref>نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۳۶، ۱۲۷؛ جمیری، ص۳۸۵؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۱، جزء ۱۹، ص۳۹-۴۰؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۳، ۱۳۷-۱۴۱، ۱۶۷-۱۷۱.</ref> | ||
* حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر{{مدرک}} | * حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر{{مدرک}} | ||
* فهم نادرست از قرآن کریم و تطبیق نادرست آیات بر مقاصد خویش، همراه با سادگی و سطحینگری<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۸، ص۵۱؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۸، جزء ۱۳، ص۱۶؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۵۹-۶۱؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۲.</ref> | * فهم نادرست از قرآن کریم و تطبیق نادرست آیات بر مقاصد خویش، همراه با سادگی و سطحینگری<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۸، ص۵۱؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۸، جزء ۱۳، ص۱۶؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۵۹-۶۱؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۲.</ref> | ||
* غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۶، جزء ۲۸، ص۲۲۱؛ ناصربن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۳۲-۳۳.</ref> | * غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۶، جزء ۲۸، ص۲۲۱؛ ناصربن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۳۲-۳۳.</ref> | ||
* تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج.<ref> | * تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۱۴۹: ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۴، ص۱۳۶-۱۳۹، ۱۶۹.</ref> | ||
* ستیزهجویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۴۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۷-۲۰۸؛ | * ستیزهجویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۴۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۷-۲۰۸؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۱-۱۴۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۵۷-۵۹.</ref> | ||
* نیکسخنی به همراه بدکرداری توأم با خشونت.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۳۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۲۴، ج۵، ص۳۶.</ref> | * نیکسخنی به همراه بدکرداری توأم با خشونت.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۳۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۲۴، ج۵، ص۳۶.</ref> | ||
* عدالتخواهی و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمانهای اجتماعی<ref>ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۲؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ص۴۵؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۲۰۴.</ref> به گونهای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر میدانستند.<ref>اشعری ص ۸۷؛ ابن حوزی، ص۱۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref> | * عدالتخواهی و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمانهای اجتماعی<ref>ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۰۲؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ص۴۵؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۲۰۴.</ref> به گونهای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر میدانستند.<ref>اشعری ص ۸۷؛ ابن حوزی، ص۱۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵۰۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref> | ||
* فضیلت شمردن جهاد با [[اهل قبله]] و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آنها، و نرمش با اهل ذمه و مشرکان.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ | * فضیلت شمردن جهاد با [[اهل قبله]] و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آنها، و نرمش با اهل ذمه و مشرکان.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۴۴، ۱۴۶؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۷۴، ج۶، ص۱۲۴.</ref> | ||
* نظمناپذیری و انشعابات پیاپی.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ | * نظمناپذیری و انشعابات پیاپی.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۷، ۲۴-۲۶، ۱۵۰-۱۵۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۶۸-۶۹؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۳.</ref> | ||
* دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸-۱۲۹، ۲۵۷-۲۵۸.</ref> | * دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸-۱۲۹، ۲۵۷-۲۵۸.</ref> | ||
* جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختیها و انضباط نظامی<ref>عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، ج۱، ص۴۱-۴۶؛ عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۳۶، ۱۸۵-۱۸۷، عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۸: دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۶، ص۳۰۲؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۳؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۲۱۷، ج۲، ص۳۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، | * جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختیها و انضباط نظامی<ref>عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، ج۱، ص۴۱-۴۶؛ عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۳۶، ۱۸۵-۱۸۷، عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۸: دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۶، ص۳۰۲؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۳؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۲۱۷، ج۲، ص۳۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۲.</ref> که همین ویژگی، دلیل پیروزی بر امویان حتی با تعداد سپاهیان کمتر دانسته شده است. با این حال گزارشهایی از فرار آنان نیز در میدانهای جنگ در دست است.<ref>عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج ۲، ص۷۷-۸۲، ۱۵۲-۱۵۳.</ref> خوارج گاه اسبان خود را پی میکردند، نیام شمشیرها را میشکستند و متهورانه و یکپارچه به لشکر دشمن خود حمله میکردند و به هوای بهشت به سوی مرگ میشتافتند.<ref>عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۷؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۸؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۹.</ref> به همین دلیل مشهور به ویژگی حمله خارجیه شدند. آنان به نشان بندگی و آمادگی برای مرگ و جانبازی، موی سر خود را میتراشیدند. از این رو، دیگر مسلمانان در مخالفت با آنان موی خود را کوتاه نمیکردند.<ref>احمد بن حنبل، ج۳، ص۶۴، ۱۹۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل سبت، سبد؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۵۴؛ محمود بن احمد عینی، عمدةالقاری: شرح صحیح البخاری، ج۲۲، ص۶۸، ج۲۵، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> گاه نیز وسط سر خود را میتراشیدند و موهای اطراف آن را نگه میداشتند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۸، ص۱۲۳.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==نقش خوارج در تاریخ اسلام== | ==نقش خوارج در تاریخ اسلام== | ||
خوارج، دارای تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام دانسته شدهاند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی(ع)<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۲.</ref> که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد.<ref> عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان]]، تعالیم خود را با بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] آمیختند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲ .</ref> | خوارج، دارای تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام دانسته شدهاند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی(ع)<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۲.</ref> که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد.<ref>عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان]]، تعالیم خود را با بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] آمیختند.<ref>عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲.</ref> | ||
به باور تاریخنگارانی چون طبری و ابن اعثم، مقابله خوارج با امام علی(ع) و کشتن وی، فرصت را برای تصاحب حکومت توسط [[معاویه]] فراهم کرد.<ref> طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> با این حال خوارج برای جنگ با معاویه به سپاه امام حسن(ع) پیوسته<ref> | به باور تاریخنگارانی چون طبری و ابن اعثم، مقابله خوارج با امام علی(ع) و کشتن وی، فرصت را برای تصاحب حکومت توسط [[معاویه]] فراهم کرد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> با این حال خوارج برای جنگ با معاویه به سپاه امام حسن(ع) پیوسته<ref>شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۰؛ بهاءالدین اربلی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۶۲.</ref> و پس از صلح امام حسن، مبارزه با معاویه و امویان را ادامه دادند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۶۵-۱۶۶؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۱؛ قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> آنها، امویان و طرفدارانشان را کافر میدانستند و معتقد بودند برای رفع ظلم، باید با کافران جهاد کرد.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref> | ||
خوارج با قیامهای مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref> محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> با این حال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهدهدار شدند.<ref> | خوارج با قیامهای مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref>محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> با این حال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهدهدار شدند.<ref>ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴۷، ص۲۷۴؛ مفید، الاختصاص، ص۱۲۲؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> گاه نیز مستقلا زمام قدرت را در پارهای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۶-۲۷؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۳۸۶؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۰، ص۳۰.</ref> امویان بهویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۰؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref> این جنگها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی دانسته شده است.<ref>عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹-۴۰؛ نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۲۵۱؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۷۹-۸۰.</ref> | ||
==آراء و عقاید== | ==آراء و عقاید== | ||
خوارج همواره از فرقههای کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بودهاند. به باور محققان، خوارج تا اوایل دوره بنی امیه، وجههای سیاسی داشتند، اما پس از آن وجوه [[کلام اسلامی|کلامی]] برجستهای یافتند.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> یکی از مهمترین عقاید خوارج، باور به [[کفر]] کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] میشود. این باور، در پیدایش و تحول علم کلام، موثر دانسته شده است.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> برخی از باورها و عقاید خوارج عبارتند از: | خوارج همواره از فرقههای کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بودهاند. به باور محققان، خوارج تا اوایل دوره بنی امیه، وجههای سیاسی داشتند، اما پس از آن وجوه [[کلام اسلامی|کلامی]] برجستهای یافتند.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> یکی از مهمترین عقاید خوارج، باور به [[کفر]] کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] میشود. این باور، در پیدایش و تحول علم کلام، موثر دانسته شده است.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> برخی از باورها و عقاید خوارج عبارتند از: | ||
*'''کفر در صورت ارتکاب گناه کبیره''': نخستین اندیشهای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشتهاند، تکفیر کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] شده است.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن | *'''کفر در صورت ارتکاب گناه کبیره''': نخستین اندیشهای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشتهاند، تکفیر کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] شده است.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۲، ص۱۱۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۳.</ref> فرقهای از خوارج با نام ازارقه، در این اندیشه افراط کرده و معتقدند مرتکب گناه کبیره نمیتواند دوباره [[ایمان]] بیاورد و باید به سبب [[ارتداد]]، همراه با فرزندانش به قتل برسد و [[خلود|مخلد در آتش]] است.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۸۵-۸۶؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۵۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> یکی از ادله خوارج برای تکفیر مرتکب کبیره، استناد به آیه ۴۴ [[سوره مائده]] است.<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۸؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۸.</ref> | ||
*'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود. بر این اساس، کسی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده، نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن | *'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود. بر این اساس، کسی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده، نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۲، ص۱۱۳؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref> بیشتر خوارج، با نصب خلیفه از سوی [[پیامبر(ص)]] مخالف، و معتقد بودند هر کسی که به [[قرآن کریم|کتاب]] و [[سنت]] عمل کند، شایستگی امامت را دارد و امامت، با بیعت دو تن نیز منعقد میشود.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص۸؛ حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰.</ref> آنان به انتخابی بودن امام معتقد بودند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> و بر خلاف باور رایج در آن زمان، خلافت غیرقریش را هم ممکن میدانستند.<ref>حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰؛ علی ابن اسمعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۳۴؛ ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۲، ض ۱۱۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵.</ref> | ||
*'''خلفای راشدین''': خوارج با توجه به حوادث رخداده در دوران [[خلفای راشدین|خلفای چهارگانه]]، [[عمر]] و [[ابوبکر]] را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد [[عثمان]] فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد [[امام علی]]، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومتشان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ | *'''خلفای راشدین''': خوارج با توجه به حوادث رخداده در دوران [[خلفای راشدین|خلفای چهارگانه]]، [[عمر]] و [[ابوبکر]] را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد [[عثمان]] فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد [[امام علی]]، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومتشان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۴.</ref> | ||
*'''اندیشههای فقهی''': از برخی فرقههای خوارج پارهای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد [[سنگسار|سنگسار زناکار]] (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشارهای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با [[تقیه]] در قول و عمل.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان [[حرام]] است.<ref>ابن | *'''اندیشههای فقهی''': از برخی فرقههای خوارج پارهای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد [[سنگسار|سنگسار زناکار]] (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشارهای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با [[تقیه]] در قول و عمل.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان [[حرام]] است.<ref>ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۴، ص۱۸۹.</ref> | ||
==آثار علمی و ادبی== | ==آثار علمی و ادبی== | ||
بنابر منابع تاریخی، گرایش به مباحث علمی در میان خوارج نخستین، به ندرت وجود داشته است.<ref> محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۴، ۲۲۲-۲۳۰.</ref> آنها از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتابهای دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>ماسه، ص۱۴۷؛ ایگناتس گولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص۱۹۳؛ | بنابر منابع تاریخی، گرایش به مباحث علمی در میان خوارج نخستین، به ندرت وجود داشته است.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۴، ۲۲۲-۲۳۰.</ref> آنها از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتابهای دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>ماسه، ص۱۴۷؛ ایگناتس گولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص۱۹۳؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۶۰؛ برای آثار کلامی و علمی آنان: محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۹؛ محمد بن احمد مقدسی، ص۳۷.</ref> آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی میدانستند.<ref>محمد بن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.</ref> مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقههای آنها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشتهاند.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۷.</ref> | ||
ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان میکردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] آثاری تالیف کردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]]، و همچنین ردیههایی بر مخالفانشان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref> اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref> | ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان میکردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] آثاری تالیف کردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]]، و همچنین ردیههایی بر مخالفانشان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref>اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref> | ||
خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بودهاند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگها گفتهاند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ | خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بودهاند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگها گفتهاند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پارهای از خطبهها و نامههای خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به [[خروج]] و [[جهاد]] و [[امر به معروف]] است.<ref>معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۹۳-۳۰۲؛ برای برخی خطبهها و نامههای خوارج: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۵۱-۲۵۲؛ عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref> | ||
==زمینههای شکلگیری== | ==زمینههای شکلگیری== | ||
منابع اسلامی، عوامل مختلفی از جمله روحیه بادیهنشینی را در شکلگیری خوارج مؤثر دانستهاند. برخی نویسندگان، چهرههای اصلی خوارج را سالوکان و اعرابیان روزگار [[جاهلیت]] دانستهاند که بر سران قبایل خود و سنتها و ارزشهای قبیلهای میشوریدند و برای کمترین چیزها به هیجان میآمدند و میجنگیدند و از قبیله خود اخراج میشدند.<ref> احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۱-۲۳؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی و الحضارة الاسلامیة، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱، نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۳۳۵؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بیشتر شخصیتهای برجسته خوارج از میان این اعرابیان برخاستند و به هیچ یک از قبایل مشهور عرب وابستگی نداشتند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۱۴، ۲۱؛ یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۵۰.</ref> بر این اساس، هیچ یک از [[صحابه]]، اعم از [[مهاجر|مهاجرین]] و [[انصار]] به خوارج نپیوستند.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۶، ص۴۵۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۶؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص۱۰۶، ۱۱۰؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰.</ref> | منابع اسلامی، عوامل مختلفی از جمله روحیه بادیهنشینی را در شکلگیری خوارج مؤثر دانستهاند. برخی نویسندگان، چهرههای اصلی خوارج را سالوکان و اعرابیان روزگار [[جاهلیت]] دانستهاند که بر سران قبایل خود و سنتها و ارزشهای قبیلهای میشوریدند و برای کمترین چیزها به هیجان میآمدند و میجنگیدند و از قبیله خود اخراج میشدند.<ref>احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۱-۲۳؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی و الحضارة الاسلامیة، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱، نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۳۳۵؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بیشتر شخصیتهای برجسته خوارج از میان این اعرابیان برخاستند و به هیچ یک از قبایل مشهور عرب وابستگی نداشتند.<ref>عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۱۴، ۲۱؛ یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۵۰.</ref> بر این اساس، هیچ یک از [[صحابه]]، اعم از [[مهاجر|مهاجرین]] و [[انصار]] به خوارج نپیوستند.<ref>عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۶، ص۴۵۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۶؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص۱۰۶، ۱۱۰؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰.</ref> | ||
برخی دیگر از محققان، ظهور خوارج را در امتداد شورش بر [[عثمان]] دانستهاند<ref> یولیوس ولهاوزن، احزابالمعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، مقدمه بدوی، ص۱۳؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۷؛ | برخی دیگر از محققان، ظهور خوارج را در امتداد شورش بر [[عثمان]] دانستهاند<ref>یولیوس ولهاوزن، احزابالمعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، مقدمه بدوی، ص۱۳؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۷؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۵۵؛ شوقی ضیف، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، ص۸۷.</ref> و بر این باورند که قتل عثمان و اختلاف صحابه در باب مسأله خلافت، سبب طرح این رأی شد که میتوان خلیفه را در صورت مخالفت با رأی مردم و احکام دین و همچنین سوء تدبیر و رعایت نکردن [[عدل]] و [[انصاف]]، برکنار کرد یا کشت.<ref>عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۲۱-۲۳؛ محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ج۱، ص۷۰-۷۱؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۱.</ref> به تصریح منابع اسلامی مانند تاریخ طبری، رؤسای معترضان به عثمان که حدود ۳۰ تن بودند، بعدتر از چهرههای اصلی خوارج بودند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۴۹؛ احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۵-۲۶؛ قس لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ص ۱۷.</ref> | ||
افزون بر این، عوامل دیگری مانند ناخشنودی از رفتار امام علی(ع) در تقسیم غنایم بر اساس مساوات، و نیز بروز جنگهای داخلی جمل و صفین که در آنها برای نخستین بار مسلمانان رویاروی یکدیگر قرار گرفتند، از عوامل مؤثر در شکلگیری خوارج دانسته شده است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۵-۳۶، ۵۶-۵۷، ۱۳۴-۱۳۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۱۵۱-۱۵۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ نیز: یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۹۳، ۲۰۰-۳۰۲، ۳۰۴؛ لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ، ص۱۱-۱۵؛ | افزون بر این، عوامل دیگری مانند ناخشنودی از رفتار امام علی(ع) در تقسیم غنایم بر اساس مساوات، و نیز بروز جنگهای داخلی جمل و صفین که در آنها برای نخستین بار مسلمانان رویاروی یکدیگر قرار گرفتند، از عوامل مؤثر در شکلگیری خوارج دانسته شده است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۵-۳۶، ۵۶-۵۷، ۱۳۴-۱۳۵؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۱۵۱-۱۵۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ نیز: یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۹۳، ۲۰۰-۳۰۲، ۳۰۴؛ لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ، ص۱۱-۱۵؛ عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۷.</ref> | ||
==نقد عقاید خوارج== | ==نقد عقاید خوارج== | ||
از ابتدای پیدایش خوارج در تاریخ اسلام، آثار مختلفی در ردّ باورهای آنها تالیف شده یا در آثار حدیثی، روایاتی در تقبیح باورها و اعمال خوارج ذکر شده است. از جمله روایاتی حاکی از پیشگوییهای [[پیامبر اسلام]] درباره خوارج و خروج آنان از دین که شیوه دینداری و عملکرد خوارج تقبیح شده و همچنین جنگیدن با آنان و کشتنشان دارای اجر دانسته شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابوحاتم رازی، | از ابتدای پیدایش خوارج در تاریخ اسلام، آثار مختلفی در ردّ باورهای آنها تالیف شده یا در آثار حدیثی، روایاتی در تقبیح باورها و اعمال خوارج ذکر شده است. از جمله روایاتی حاکی از پیشگوییهای [[پیامبر اسلام]] درباره خوارج و خروج آنان از دین که شیوه دینداری و عملکرد خوارج تقبیح شده و همچنین جنگیدن با آنان و کشتنشان دارای اجر دانسته شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به: ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، ۱۹۸۸م، قسم ۳، ص۲۷۶؛ ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۴، ص۱۶۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۶۵ـ۲۶۷.</ref> همچنین علمای شیعه با استناد به حدیثی از [[پیامبر(ص)]]، کسانی که با امام علی به محاربه پرداختهاند، و از جمله خوارج را [[کافر]] دانستهاند. بنابر روایت مذکور، کسی که با امام علی جنگ کند، مانند کسی است که با پیامبر جنگ کرده است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۹۵؛ علامه حلّى، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۲۷ق، ص۵۴۰؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فى المباحث الکلامیة، ۱۳۸۰ش، ص۳۷۲.</ref> | ||
در آثار تفسیری، استشهاد خوارج به [[قرآن کریم]] برای اثبات عقایدشان، مورد نقد و نقض قرار گرفته است؛ از جمله ادعای کافر بودن کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] میشوند. خوارج با تکیه بر آیه ۹۷ سوره آل عمران، بر این باور بودهاند که از آنجا که بر اساس قرآن کریم، هر کس حج نگزارد، مرتکب گناه کبیره و در نتیجه کافر شده است، پس ارتکاب گناهان کبیره، منجر به کفر میشود. در پاسخ به این استدلال گفته شده است که «مَنْ کَفَرَ» در آیه مذکور، کسی است که وجوب حج بر مستطیع را انکار میکند، نه کسی که کافر شده، چنانکه خوارج گمان کردهاند.<ref>رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج۸، ص۱۱۴؛ جرجانی، ج۸، ص۳۳۵.</ref> ابن حزم، ادعای خوارج در این باره را با استناد به آیات دیگری از [[قرآن کریم]] رد کرده است.<ref>ابن | در آثار تفسیری، استشهاد خوارج به [[قرآن کریم]] برای اثبات عقایدشان، مورد نقد و نقض قرار گرفته است؛ از جمله ادعای کافر بودن کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] میشوند. خوارج با تکیه بر آیه ۹۷ سوره آل عمران، بر این باور بودهاند که از آنجا که بر اساس قرآن کریم، هر کس حج نگزارد، مرتکب گناه کبیره و در نتیجه کافر شده است، پس ارتکاب گناهان کبیره، منجر به کفر میشود. در پاسخ به این استدلال گفته شده است که «مَنْ کَفَرَ» در آیه مذکور، کسی است که وجوب حج بر مستطیع را انکار میکند، نه کسی که کافر شده، چنانکه خوارج گمان کردهاند.<ref>رجوع کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۱۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref> ابن حزم، ادعای خوارج در این باره را با استناد به آیات دیگری از [[قرآن کریم]] رد کرده است.<ref>ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ج۳، ص۲۳۵ـ۲۴۳؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۲۴ـ۳۲۵.</ref> | ||
==جستارهای وابسته == | ==جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
* ضیف، شوقی، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، قاهره، ۱۹۸۷م. | * ضیف، شوقی، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، قاهره، ۱۹۸۷م. | ||
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، بینا، بیتا. | * طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، بینا، بیتا. | ||
* عاملی، جعفر مرتضی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م. | |||
* عاملی، جعفر مرتضی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، بیروت، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۲م. | |||
* عقل، ناصر بن عبدالکریم، الخوارج: اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ریاض، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م. | * عقل، ناصر بن عبدالکریم، الخوارج: اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ریاض، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م. | ||
* علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، ۱۴۲۷ق. | * علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، ۱۴۲۷ق. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۴: | ||
* گولدتسیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ترجمه و تعلیق محمد یوسف موسی و علی حسن عبدالقادر و عبدالعزیز عبدالحق، بغداد، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م. | * گولدتسیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ترجمه و تعلیق محمد یوسف موسی و علی حسن عبدالقادر و عبدالعزیز عبدالحق، بغداد، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م. | ||
* مبرّد، محمد بن یزید، الکامل، ج۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، بیتا. | * مبرّد، محمد بن یزید، الکامل، ج۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، بیتا. | ||
* مسعودی، علی بن حسین، التنبیه. | * مسعودی، علی بن حسین، التنبیه. | ||
* مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت. | * مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
* مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، تحقیق کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹م (چاپ افست تهران، ۱۹۶۲م). | * مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، تحقیق کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹م (چاپ افست تهران، ۱۹۶۲م). | ||
* مقریزی، احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، تحقیق ایمن فؤاد سید، لندن، ۱۴۲۲ـ۱۴۲۵ق/۲۰۰۲ـ۲۰۰۴م. | * مقریزی، احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، تحقیق ایمن فؤاد سید، لندن، ۱۴۲۲ـ۱۴۲۵ق/۲۰۰۲ـ۲۰۰۴م. | ||
* نجار، عامر، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، قاهره، ۱۹۸۸م. | * نجار، عامر، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، قاهره، ۱۹۸۸م. | ||
* نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق (چاپ افست قم، ۱۴۰۴ق). | * نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق (چاپ افست قم، ۱۴۰۴ق). |