|
|
خط ۵۶: |
خط ۵۶: |
|
| |
|
| ==آثار علمی و ادبی== | | ==آثار علمی و ادبی== |
| در میان خوارج نخستین، گرایش به مباحث علمی به ندرت وجود داشته است. از جمله گفته شده که نافع بن ازرق درباره مسائلی از تفسیر و لغت با عبدالله بن عباس بحث کرده است.<ref> محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۴، ۲۲۲-۲۳۰.</ref> از نیمه سده دوم، به تدریج خوارج از جنگ و قیام به تألیف کتابهای دینی، فقهی و تاریخی روی آوردند و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>ماسه، ص۱۴۷؛ ایگناتس گولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص۱۹۳؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰؛ برای آثار کلامی و علمی آنان: محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۹؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۷؛ محمد بن احمد مقدس، ص۳۷؛ ابن خلدون، ج۳، ص۲۱۳-۲۱۴.</ref> آنان اهل نقل و روایت اخبار و احادیث نبودند و به ظاهر قرآن به منزله تنها منبع فقهی بسنده میکردند.<ref> محمد بن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.</ref> به این سبب آرای آنها ساده است و مکتب فلسفی و فقه وسیع و منظمی از آنها در دست نیست. فقط از اباضیه کتابهایی در اصول و اعتقادات و تعالیم فقهی در دست است.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۷.</ref> | | بنابر منابع تاریخی، گرایش به مباحث علمی در میان خوارج نخستین، به ندرت وجود داشته است.<ref> محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۴، ۲۲۲-۲۳۰.</ref> آنها از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتابهای دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>ماسه، ص۱۴۷؛ ایگناتس گولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص۱۹۳؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰؛ برای آثار کلامی و علمی آنان: محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۹؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۷؛ محمد بن احمد مقدس، ص۳۷؛ ابن خلدون، ج۳، ص۲۱۳-۲۱۴.</ref> آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی میدانستند.<ref> محمد بن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.</ref> مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقههای آنها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشتهاند.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۷.</ref> |
|
| |
|
| ابن ندیم<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> در یادکرد از فقها و متکلمان خوارج، گفته که به سبب مخالفت و فشار مردم، کتابهای خوارج پنهان و مستور است. با این حال، نویسندگان خوارج از جمله ابوفراس جبیر بن غالب، ابوالفضل قرطلوسی، ابوبکر محمد بن عبدالله بردعی و ابوالقاسم حدیثی در علوم قرآن، کلام فقه و اصول فقه آثاری نوشتهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> | | ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان میکردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در علوم قرآنی، کلام، فقه و اصول فقه آثاری تالیف کردهاند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره توحید و امامت، و همچنین ردیههایی بر مخالفان از جمله معتزله، مرجئه، شیعه و غلاة، از خوارج نقل شده است.<ref> اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴؛ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref> |
|
| |
|
| از متکلمان خارجی که صاحب تألیف بودهاند، میتوان به اینان اشاره کرد: یمان بن رباب، ابوعلی یحیی بن کامل بن طلیحه جحذری، ابوعلی محمد بن حرب صیرفی، عبدالله بن یزید اباضی، حفص بن اشیم، ابراهیم بن اسحاق اباضی، صالح ناجی، هیثم بن هیثم ناجی و سعید بن هاورن. موضوعات تألیفات کلامی آنها از این قرار بوده است: توحید، مخلوق، مؤمن، امامت، استطاعت و ردیههایی بر مخالفان از جمله معتزله، مرجئه، شیعه و غلاة.<ref> اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>
| | خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بودهاند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگها گفتهاند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پارهای از خطبهها و نامههای خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به خروج و جهاد و امر به معروف است.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۹۳-۳۰۲؛ برای برخی خطبهها و نامههای خوارج: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۵۱-۲۵۲؛ عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref> |
| | |
| نام شماری دیگر از مؤلفان خوارج که کتابهایی در موضوعات کلام، تاریخ، تراجم، فقه و فرق نوشتنهاند، از این قرار است: سالم بن عطیه هلالی (زنده در اوایل سده دوم)، ابوسفیان محبوب بن رحیل قرشی مخزومی (متوفی اواخر سده دوم)، ابوالحسن علی بن محمد بسیوی اباضی (سده چهارم)، گردآورنده چندین رساله از علمای خوارج سدههای دوم تا چهارم به نام السیر، محمد بن سعید ازدی قلهاتی (سده ششم)، مؤلف الکشف و البیان، ابوالعباس احمد بن سعید درجینی (متوفی ۶۷۰)، مؤلف طبقات المشائخ بالمغرب، ابوالقاسم بن ابراهیم برادی (متوفی ۸۱۰)، مؤلف الجواهر المنتقاة فی اتمام ما اخل به کتاب الطبقات و رسالة فی کتب الاباضیة، و احمد بن سعید شماخی (متوفی ۹۲۸)، مؤلف السیر که مشتمل بر سرگذشت نامه علما و بزرگان اباضی است.<ref> ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref>
| |
| نام بعضی از بزرگان علم و ادب در شمار کسانی یاد شده است که به افکار و عقاید خوارج گرایش داشته یا به آن متهم بودهاند. از آن جملهاند: ابوعبیده معمر بن مثنی (متوفی ۲۰۹)، عالم لغتشناس و نسبشناس و راوی و اخباری بزرگ،<ref> عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۴۷؛ اشعری، ص۱۲۰؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۶، ص۲۷۰۴-۲۷۰۵.</ref> نصر بن عاصم لیثی (متوفی ۸۹-۹۰)، [[فقیه]] و عالم نحوی و از تابعین <ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۹۳؛ یاقوت حموی، معجمالادباء،ج ۶، ص۲۷۴۹.</ref>، شبیل بن عزره ضبعی (متوفی حـ ۱۴۰)، نسبشناس و راوی و خطیب و شاعر که به قولی نخست شیعه بود و در اواخر عمر به مذهب خوارج صفریه گروید.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۴۳؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۵۱؛ قس احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۹، ص۲۶۳ که گفته شده است سخن وی در موافقت با خوارج از روی تقیه بود؛ ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۳، ص۵۹۸-۵۹۹ که او را خوارجی دانستهاند که بعدا از این عقیده برگشت.</ref> برخی از اشراف و امرا و صاحبمنصبان دیوانی نیز به خوارج گرایش داشتهاند.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۴۷؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۱۵؛ اشعری، همانجا؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۲۰۴؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۴، ص۲۴۹۹.</ref>
| |
| | |
| خوارج، خطیب و شاعر بسیار داشتند و برخی مشهور بودند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشترین قصاید به جا مانده از آنان از عمران بن حطان و سپس قطری بن فجاءه، عبیدة بن هلال یشکری، حبیب بن خدره هلالی و اعرج معنی و ملیکه شیبانی است.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref> بیشتر اشعار خوارج رجزهایی است که در جنگها گفتهاند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref>
| |
| | |
| | |
| پارهای از خطبهها و نامههای خوارج نیز به جا مانده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنهاست. برخی از آنها بیش از چند سطر نیست و مفصلترین آنها از ابوحمزه خارجی است. مضامین آنها درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج و ترغیب به خروج و جهاد و امر به معروف و موضوعاتی همسان موضوعات مندرج در اشعار آنان است.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۹۳-۳۰۲؛ برای برخی خطبهها و نامههای خوارج: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۵۱-۲۵۲؛ عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref> | |
|
| |
|
| ==آراء و عقاید== | | ==آراء و عقاید== |