|
|
خط ۴۸: |
خط ۴۸: |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
|
| |
|
| ==تأثیر و اهمیت خوارج در تاریخ اسلام== | | ==نقش خوارج در تاریخ اسلام== |
| *'''انشعاب در سپاه امام علی'''
| | خوارج، تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام گذاشتهاند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی(ع)<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۲.</ref> که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد.<ref> عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت عبدالملک بن مروان، تعالیم خود را با بحثهای کلامی آمیختند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲ .</ref> |
| دو دستگی میان صفوف سپاه امام علی، نخستین پیامد ظهور خوارج بود. <ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۲.</ref> خوارج، نخستین حزب سیاسی و فرقه دینی در تاریخ اسلام بود.<ref> عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> اهداف خوارج در آغاز کار، فقط سیاسی بود. در زمان عبدالملک بن مروان، دعوت ساده و تعالیم سیاسی خود را با بحثهای کلامی آمیختند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲ .</ref>
| |
|
| |
|
| *'''زمینهسازی حکومت معاویه و مبارزه با امویان'''
| | به باور تاریخنگارانی چون طبری و ابن اعثم، مقابله خوارج با امام علی(ع) و کشتن وی، فرصت را برای تصاحب حکومت توسط معاویه فراهم کرد.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> با این حال خوارج برای جنگ با معاویه به سپاه امام حسن(ع) پیوسته<ref> محمد بن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، ، ج۲، ص۱۰؛ علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۶۲.</ref> و پس از صلح امام حسن، مبارزه با معاویه و امویان را ادامه دادند.<ref> احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۶۵-۱۶۶؛ نیز جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۵۱؛سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> آنها، امویان و طرفدارانشان را کافر میدانستند و معتقد بودند برای رفع ظلم، باید با کافران جهاد کرد.<ref> جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref> |
| خوارج در برابر امام ایستادند و او را به قتل رساندند و فرصت حکومت را برای معاویه مهیا کردند.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> خوارج خواهان ادامه جنگ با معاویه بودند و به صف سپاهیان امام حسن پیوستند.<ref> محمد بن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، ، ج۲، ص۱۰؛ علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۶۲ .</ref> آنها پس از صلح امام حسن، مبارزه و جنگ با معاویه و امویان را ادامه دادند.<ref> احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۶۵-۱۶۶؛ نیز جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۵۱؛سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref>
| |
|
| |
|
| خوارج، امویان و طرفدارانشان را کافر میدانستند از این رو، همه جا را دارالکفر میدانستند و معتقد بودند که برای بسط عدل و قسط و رفع ظلم، باید با کافران جهاد کرد.<ref> جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref> بنابراین انگیزه خوارج بیشتر اسلامی بود. آنان با شعار لاحکم الا لله در پی اجرای اصل حکومت الاهی اسلام و تحقق عدالت و مساوات بودند. البته مساوات و برابریخواهی خوارج با اعتقاد قبیلههای بادیهنشین متفاوت بود. امام خارجیان میبایست فقط بر اساس شایستگی مذهبی و صلاحیت برگزیده میشد، نه همچون ریاست قبایل بادیهنشین بر اساس رابطههای خونی و نسبی و عضویت در خانواده مهم <ref>اشعری، ص۴۶۱؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ص۲۱۱؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶؛ نیز: مادلونگ، ص۵۴-۵۵ .</ref>.
| | خوارج با قیامهای مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref> محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> با این حال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهدهدار شدند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۶۱-۲۶۲؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۴۷ ص ۲۷۴؛ مفید، الاختصاص، ص۱۲۲؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> گاه نیز مستقلا زمام قدرت را در پارهای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند.<ref>مسعودی، مروج، ج۴، ص۲۶-۲۷؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۳۸۶؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ، ج۱۰، ص۳۰.</ref> امویان بهویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref> این جنگها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی دانسته شده است.<ref>جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۹-۴۰؛ نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۲۵۱؛ مسعودی، مروج، ج۴، ص۷۹-۸۰.</ref> |
| | |
| خوارج با قیامهای مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref> محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref>. | |
| | |
| *'''اهداف خوارج از جنگ'''
| |
| از دیگر اهداف خوارج از جنگ با خلفا، دست یافتن به مال و غنیمت و از آن مهمتر، کسب قدرت بود. آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهدهدار شدند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۶۱-۲۶۲؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۴۷ ص ۲۷۴؛ مفید، الاختصاص، ص۱۲۲؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> گاه نیز مستقلا زمام قدرت را در پارهای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند.<ref>مسعودی، مروج، ج۴، ص۲۶-۲۷؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۳۸۶؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ، ج۱۰، ص۳۰.</ref>
| |
| | |
| امویان بهویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref> این جنگها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی بود.<ref>جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۹-۴۰؛ نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۲۵۱؛ مسعودی، مروج، ج۴، ص۷۹-۸۰.</ref> پس از روی کار آمدن عباسیان، خوارج در مناطق گوناگون و در جنگهای متعدد با آنان نیز درگیر شدند و سرانجام بقایای آنها در پارهای نواحی استقرار یافتند. | |
| | |
| *'''جنگ با خوارج از دیدگاه فقها'''
| |
| علما و فقهای اهل سنت، جنگیدن با خوارج را به دلیل بغی لازم دانسته، اما اغلب، آنان را تکفیر نکرده و به تفسیق آنان بسنده کردند.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۱۰۷ ص ۷۶؛ ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۵، ص۲۴۷-۲۴۸؛ همو، ۱۴۲۱، ج۴، ص۱۲۴؛ قس: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۶، ص۲۱۶-۲۱۸؛ احمد بن على مَقریزى، امتاع الاسماع، ج۹، ص۲۱۴.</ref> در مقابل، فقهای شیعه با استناد به روایاتی از ائمه (ع)<ref>برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۷؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۳۲۵-۳۴۲.</ref> به اتفاق، خوارج را باغی و محکوم به کفر و خلود در آتش [[جهنم]] دانستهاند.<ref> محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ص۴۳-۴۴؛ جعفر بن حسن محقق حلّی، الرسائل التسع، ص۲۷۷؛ همو، ۱۴۰۹، قسم ۱، س ۴۲؛ زینالدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۲، ص۴۰۷-۴۰۸.</ref> به نظر آنان، شهادت خوارج مقبول نیست، خوردن ذبایح آنان حرام است، نکاح با آنان جایز نیست و نماز خواندن بر پیکرشان واجب نیست.<ref> محمد بن حسن طوسى، کتاب الخلاف، ج۶، ص۳۰۰؛ حسن بن یوسف علامه حلّى، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۲۰-۱۴۲۲، ج۴، ص۶۲۲؛ همو، ۱۴۱۴، ج۲، ص۲۵؛ زینالدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۷، ص۴۳۲.</ref>
| |
|
| |
|
| ==آثار علمی و ادبی== | | ==آثار علمی و ادبی== |