|
|
خط ۸۳: |
خط ۸۳: |
|
| |
|
| ==آراء و عقاید== | | ==آراء و عقاید== |
| خوارج همواره از فرقههای کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بودهاند؛ اما به دلیل تقسیم شدن به فرقههایی با آرای منحصر به فرد، عقاید آنان مجموعهای واحد پیوسته نیست. با این حال، میتوان به پارهای از آرا و عقاید مشترک میان همه یا اکثر فرقههای خوارج اشاره کرد. مسأله خوارج را از دو وجه سیاسی و کلامی میتوان بررسی کرد. در اوایل دوره بنی امیه، وجه سیاسی آن غالب بود، اما با گذشت زمان وجه کلامی برجسته شد.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> از افکار و عقاید خوارج نخستین به جز برخی آثار فقهی اباضیه<ref>سالم بن ذکوان، ص۳۷-۱۴۵.</ref> چیزی به دست ما نرسیده و بنابراین باید اعتقادات آنان را از کتابهای ملل و نحل استخراج کرد. | | خوارج همواره از فرقههای کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بودهاند. به باور محققان، خوارج تا اوایل دوره بنی امیه، وجههای سیاسی داشتند، اما پس از آن وجوه کلامی برجستهای یافتند.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> یکی از مهمترین عقاید خوارج، باور به کفر کسی است که مرتکب گناه کبیره میشود. این باور، در پیدایش و تحول علم کلام، موثر دانسته شده است.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> برخی از باورها و عقاید خوارج عبارتند از: |
|
| |
|
| خوارج مباحثی مانند کفر مرتکب کبیره در پیدایی و تحول علم کلام مؤثر بودند.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> | | *'''کفر در صورت ارتکاب گناه کبیره''': نخستین اندیشهای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشتهاند، تکفیر کسی است که مرتکب گناه کبیره شده است.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ همو، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۳.</ref> فرقهای از خوارج با نام ازارقه، در این اندیشه افراط کرده و معتقدند مرتکب گناه کبیره نمیتواند دوباره ایمان بیاورد و باید به سبب ارتداد، همراه با فرزندانش به قتل برسد و مخلد در آتش است.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۸۵-۸۶؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۵۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> یکی از ادله خوارج برای تکفیر مرتکب کبیره، استناد به آیه ۴۴ سوره مائده است.<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۸؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۸.</ref> |
|
| |
|
| *'''ارتکاب کبیره''': نخستین اندیشهای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشتهاند، تکفیر مرتکب گناهان کبیره است.<ref> ابوحاتم رازی، کتابالزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ همو، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۳.</ref> آنان علاوه بر معرفت قلبی و اقرار زبانی، عمل به جوارح را نیز در تعریف ایمان گنجاندهاند.<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۳، ص۱۸۸.</ref>ازارقه در این اندیشه افراط کردند: مرتکب کبیره نمیتواند دوباره ایمان بیاورد و باید به سبب ارتداد همراه فرزندانش به قتل برسد و مخلد در آتش است.<ref> سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۸۵-۸۶؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۵۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> از دیگر سو اباضیه کفر چنین فردی را کفر نعمت میدانستند، نه خروج از ایمان.<ref> علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶، ج۲، ص۱۲۶؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref> خوارج برای تکفیر مرتکب کبیره ادلهای<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۸؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۸.</ref> از جمله آیه ۴۴ سوره مائده ذکر کردهاند.<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴.</ref> | | *'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود. کسی که مرتکب گناه کبیره شده، نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref> بیشتر خوارج، آشکارا با نصب خلیفه از سوی پیامبر(ص) مخالف، و معتقد بودند هر کسی که به کتاب و سنت عمل کند، شایستگی امامت را دارد و امامت، با بیعت دو تن نیز منعقد میشود.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص۸؛ حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰.</ref> آنان به انتخابی بودن امام معتقد بودند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> و بر خلاف باور رایج در آن زمان، خلافت غیرقریش را هم ممکن میدانستند.<ref>حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰؛ علی ابن اسمعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۳۴؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ض ۱۱۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵.</ref> |
|
| |
|
| *'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود.مرتکب کبیره نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند. تکفیر، مهمترین حربهای بود که با آن میتوانستند در برابر بسیاری از اصحاب پیامبر بایستند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref>{{سخ}}در موضوع نصب امام، خوارج -به جز فرقه نجدیه- آشکارا با نظریه نص و استخلاف مخالف و معتقد بودند هر کسی که قائم به کتاب و سنت و عالم به آنها باشد، شایستگی امامت را دارد و امامت با بیعت دو تن نیز منعقد میشود.<ref> سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص۸؛ حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰.</ref> آنان به انتخابی بودن امام معتقد بودند.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> بر خلاف تلقی رایج، خوارج خلافت غیرقریش را هم ممکن میدانستند.<ref> حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰؛ علی ابن اسمعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۳۴؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ض ۱۱۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵.</ref> همچنین اکثر خوارج معتقد بودند نصب امام واجب نیست و میتوان بدون امام به سر برد.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.</ref>
| | *'''خلفای راشدین''': خوارج با توجه به حوادث رخداده در دوران خلفای چهارگانه، عمر و ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد عثمان فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد امام علی، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومتشان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۴.</ref> |
| *'''خلفای راشدین''': خوارج در مجموع، با توجه به حوادث زمان خلفای چهارگانه، عمر و ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد عثمان فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد امام علی، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومتشان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref> ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۴.</ref> | |
|
| |
|
| *'''آراء فقهی''': از برخی فرقههای خوارج پارهای آرای فقهی دیگر نقل شده است؛ از جمله رد سنگسار زناکار (به این دلیل که در قرآن ذکری از آن به میان نیامده است)، مباح بودن قتل اطفال مخالفان و زنان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و جایز ندانستن تقیه در قول و عمل. <ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> | | *'''اندیشههای فقهی''': از برخی فرقههای خوارج پارهای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد سنگسار زناکار (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشارهای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با تقیه در قول و عمل.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان حرام است.<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۸۹.</ref> |
| | |
| *'''خوارج و غیرمسلمانان''': نقل شده است که ازارقه معتقد بودند باید مسلمانانی را که به اردوی خوارج تعلق ندارند بکشند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان حرام است.<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۸۹ .</ref>
| |
| | |
| | |
| نظریات دیگری نیز به خوارج منسوب است که نمیتوان آنها را ابتکار خوارج دانست، چرا که به فرق کلامی دیگر نیز منسوبند؛ از جمله خلق قرآن<ref> علیبن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۸۹.</ref>، انکار قدرت خدا بر ظلم<ref>اشعری، ج۱، ص۱۸۹.</ref>، رد شفاعت<ref>ابنحزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۶۳.</ref>، انکار عذاب قبر<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۶۶.</ref>، استفاده از شمشیر برای امر به معروف و نهی از منکر در صورتی که چاره دیگری نباشد<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۷۱.</ref>، و مشروط بودن صحت نماز جماعت به فاضل بودن امام<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۷۶.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==نقد عقاید خوارج== | | ==نقد عقاید خوارج== |