confirmed، protected، templateeditor
۱٬۷۳۶
ویرایش
(←منابع: افزودن منبع) |
(اصلاح لینکهای سبز و ..) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
{{ارتباط با تشیع}} | {{ارتباط با تشیع}} | ||
'''ابوالقاسم فردوسی'''، ([[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]] - [[سال ۴۱۱ هجری قمری|۴۱۱ق]]) شاعر بزرگ ملی و بزرگترین حماسهسرای ایرانی است. [[شاهنامه]] بزرگترین اثر حماسی ایران و یکی از مهمترین آثار ادبیات ایران و جهان، سروده او است. این کتاب مجموعه داستانهای حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است. | '''ابوالقاسم فردوسی'''، ([[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]] - [[سال ۴۱۱ هجری قمری|۴۱۱ق]]) شاعر بزرگ ملی و بزرگترین حماسهسرای ایرانی است. [[شاهنامه]] بزرگترین اثر حماسی ایران و یکی از مهمترین آثار ادبیات [[ایران]] و جهان، سروده او است. این کتاب مجموعه داستانهای حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است. | ||
[[سید حسن امین]]، شیوه فردوسی در سرودن شاهنامه را برگرفته از شیوه [[قرآن]] میداند. برای فردوسی بزرگداشتهایی گرفته شده که از جمله آنها هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ش بوده است. | [[سید حسن امین]]، شیوه فردوسی در سرودن شاهنامه را برگرفته از شیوه [[قرآن]] میداند. برای فردوسی بزرگداشتهایی گرفته شده که از جمله آنها هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ش بوده است. | ||
اکثر پژوهشگران ادبی و شاهنامهپژوهان اتفاق بر شیعهبودن فردوسی دارند. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به توصیف و ستایش | اکثر پژوهشگران ادبی و شاهنامهپژوهان اتفاق بر شیعهبودن فردوسی دارند. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به توصیف و ستایش [[خدا|خداوند]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و طرفداری از [[شیعه|تشیع]] و مدح [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] پرداخته است. | ||
==جایگاه و اهمیت== | ==جایگاه و اهمیت== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[پرونده:قبر فردوسی.jpg|250px|بندانگشتی|تصویر سنگ قبر فردوسی]] | [[پرونده:قبر فردوسی.jpg|250px|بندانگشتی|تصویر سنگ قبر فردوسی]] | ||
===حکمت فردوسی=== | ===حکمت فردوسی=== | ||
چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته میشود.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> و قدیمترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان [[فلسفه اشراق|حکمت اشراقی]] است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر ایرانی و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> | چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته میشود.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> و قدیمترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان [[فلسفه اشراق|حکمت اشراقی]] است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر [[ایران|ایرانی]] و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> | ||
[[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنهای]] فردوسی را دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی میداند.<ref>خامنهای، بیانات در جمع اعضای گروه ادب رادیو.</ref> آیتالله [[عبدالله جوادی آملی]] فیلسوف و الهیدان شیعه بر این باور است که نظامی و امثال او در کنار سفره بزرگ این حکیم اسلامی(فردوسی) نشستهاند و اوست که مسأله [[توحید]] و [[ولایت]] و [[امامت]] و تشیع را حماسهای کرده و ایرانِ موَحِّد و اسلامی را در سایه توحید و ولایت زنده نگه داشته است.<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/1276637/ جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت]. خبرآنلاین</ref> به گفته جوادی آملی [[ملاصدرا|صدر المتألهین]] از این مصرع فردسی که «ندانم چهای، هر چه هستی توئی» در کتاب [[المبدأ و المعاد (ملاصدرا)|المبدأ و المعاد]] با عظمت یاد میکند و از آن شعر بهره میبرد.<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/1276637/ جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت]. خبرآنلاین</ref> | [[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنهای]] فردوسی را دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی میداند.<ref>خامنهای، بیانات در جمع اعضای گروه ادب رادیو.</ref> آیتالله [[عبدالله جوادی آملی]]، فیلسوف و الهیدان شیعه بر این باور است که [[نظامی گنجوی|نظامی]] و امثال او در کنار سفره بزرگ این حکیم اسلامی(فردوسی) نشستهاند و اوست که مسأله [[توحید]] و [[ولایت]] و [[امامت]] و تشیع را حماسهای کرده و ایرانِ موَحِّد و اسلامی را در سایه توحید و ولایت زنده نگه داشته است.<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/1276637/ جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت]. خبرآنلاین</ref> به گفته جوادی آملی [[ملاصدرا|صدر المتألهین]] از این مصرع فردسی که «ندانم چهای، هر چه هستی توئی» در کتاب [[المبدأ و المعاد (ملاصدرا)|المبدأ و المعاد]] با عظمت یاد میکند و از آن شعر بهره میبرد.<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/1276637/ جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت]. خبرآنلاین</ref> | ||
===هزاره فردوسی=== | ===هزاره فردوسی=== | ||
در [[سال ۱۳۱۳ هجری شمسی]] کنگرهای با عنوان هزاره فردوسی در [[دارالفنون]] در [[تهران]] برگزار شد، گروهی از ایرانشناسان و محققان کشورهای مختلف حضور یافتند. آرامگاه بازسازیشده فردوسی، پس از برگزاری این کنگره، با حضور [[رضاشاه]] و شرکتکنندگان در آن، در [[خراسان]] افتتاح شد.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۴.</ref> طراحی و بازسازی جدید آرامگاه فردوسی در توس، توسط [[حسین لر زاده]] طراحی شده و اشعار مقبره با خطاطی [[عماد الکتاب]] انجام شده است.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/63026/%D8 «زندگینامه: حسین لرزاده (۱۲۹۵-۱۳۸۳)»]، سایت همشهری آنلاین.</ref> | در [[سال ۱۳۱۳ هجری شمسی]] کنگرهای با عنوان هزاره فردوسی در [[دارالفنون]] در [[تهران]] برگزار شد، گروهی از ایرانشناسان و محققان کشورهای مختلف حضور یافتند. آرامگاه بازسازیشده فردوسی، پس از برگزاری این کنگره، با حضور [[رضاشاه]] و شرکتکنندگان در آن، در [[خراسان بزرگ|خراسان]] افتتاح شد.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۴.</ref> طراحی و بازسازی جدید آرامگاه فردوسی در توس، توسط [[حسین لرزاده|حسین لر زاده]] طراحی شده و اشعار مقبره با خطاطی [[عماد الکتاب]] انجام شده است.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/63026/%D8 «زندگینامه: حسین لرزاده (۱۲۹۵-۱۳۸۳)»]، سایت همشهری آنلاین.</ref> | ||
[[پرونده:فردوسی.jpg|200px|بندانگشتی|پوستر فیلم سینمایی فردوسی ساخته عبدالحسین سپنتا.]] | [[پرونده:فردوسی.jpg|200px|بندانگشتی|پوستر فیلم سینمایی فردوسی ساخته عبدالحسین سپنتا.]] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
درباره شاعر تا حدود سال ۳۶۷ق که او زبان به سرایش شاهنامه میگشاید، آگاهی چندانی وجود ندارد. فردوسی پس از مرگ دقیقی یا چنان که خود در شاهنامه میگوید پس از سال ۳۶۵ق نظم شاهنامه را آغاز میکند. فردوسی شاهنامه را هفتاد و یک سالگی در سال ۴۰۰ق به پایان میرساند.<ref>خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۲۵ و ۱۲۶.</ref> | درباره شاعر تا حدود سال ۳۶۷ق که او زبان به سرایش شاهنامه میگشاید، آگاهی چندانی وجود ندارد. فردوسی پس از مرگ دقیقی یا چنان که خود در شاهنامه میگوید پس از سال ۳۶۵ق نظم شاهنامه را آغاز میکند. فردوسی شاهنامه را هفتاد و یک سالگی در سال ۴۰۰ق به پایان میرساند.<ref>خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۲۵ و ۱۲۶.</ref> | ||
نظامی عروضی، فردوسی را از دهقانان طوس میداند. دهقانان از ایرانیان اصیل بودند؛ طبقهای توانگر یا نیمه توانگر که پیوستگی خود را با ایران گذشته حفظ کرده بودند.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۹.</ref> او در روستای باژ از روستاهای | نظامی عروضی، فردوسی را از دهقانان [[طوس]] میداند. دهقانان از ایرانیان اصیل بودند؛ طبقهای توانگر یا نیمه توانگر که پیوستگی خود را با ایران گذشته حفظ کرده بودند.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۹.</ref> او در روستای باژ از روستاهای طوس به دنیا آمد. او سفرهایی به [[بغداد]] و مازندران نیز داشته است.<ref>فاضلی، قادر، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ص۱۳۰</ref> به نقل نظامی عروضی، فردوسی زندگی مرفهی داشته، ولی به مرور زمان و صرف سرمایه خویش در راه نظم [[شاهنامه]]، اواخر عمر را با تنگدستی به سر برد.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.</ref> و سرانجام در هشتاد سالگی در سال ۴۱۱ق در محل تولدش درگذشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
===مذهب فردوسی=== | ===مذهب فردوسی=== | ||
درباره باورهای دینی فردوسی بحثهای فراوانی وجود دارد.بنابر نقل منابع تاریخی، [[دفن]] فردوسی در قبرستان مسلمانان، با ممانعت شخصی به نام ابوالقاسم گرگانی روبرو شد که معتقد بوده فردوسی در شعرهایش [[کفار]] و [[زرتشت]]یان را ستایش کرده است.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۶۳۰.</ref> برخی نویسندگان مانند ابراهیم پورداود و شاگردش محمد معین نیز او را [[زرتشت|زرتشتی]] میدانستند و [[ملک الشعرای بهار]] نیز او را احیاگر زرتشت دانسته است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۶.</ref> | درباره باورهای دینی فردوسی بحثهای فراوانی وجود دارد. بنابر نقل منابع تاریخی، [[دفن]] فردوسی در قبرستان مسلمانان، با ممانعت شخصی به نام ابوالقاسم گرگانی روبرو شد که معتقد بوده فردوسی در شعرهایش [[کفر|کفار]] و [[زرتشت]]یان را ستایش کرده است.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۶۳۰.</ref> برخی نویسندگان مانند ابراهیم پورداود و شاگردش محمد معین نیز او را [[زرتشت|زرتشتی]] میدانستند و [[ملک الشعرای بهار]] نیز او را احیاگر زرتشت دانسته است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۶.</ref> | ||
اما تاریخنویسان متعددی بر شیعهبودن فردوسی اتفاق نظر دارند.<ref>شاپور شهبازی، علیرضا، زندگینامه تحلیلی فردوسی، ص۶۹ و ۸۰.</ref> جلال خالقی مطلق، شاهنامهپژوه ایرانی، معتقد است اعتقاد فردوسی به تشیع از خود شاهنامه پیداست؛ اما روشن نیست که [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] بوده یا [[زیدیه|زیدی]] یا [[امامیه|دوازده امامی]].<ref>خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۴۲.</ref> | اما تاریخنویسان متعددی بر شیعهبودن فردوسی اتفاق نظر دارند.<ref>شاپور شهبازی، علیرضا، زندگینامه تحلیلی فردوسی، ص۶۹ و ۸۰.</ref> جلال خالقی مطلق، شاهنامهپژوه ایرانی، معتقد است اعتقاد فردوسی به تشیع از خود شاهنامه پیداست؛ اما روشن نیست که [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] بوده یا [[زیدیه|زیدی]] یا [[امامیه|دوازده امامی]].<ref>خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۴۲.</ref> | ||
[[عبدالجلیل قزوینی]] اولین کسی است که به [[شیعه دوازده امامی]] بودن فردوسی در [[کتاب النقض]] اشاره کرده است. بعدها [[قاضی نورالله شوشتری]] نیز او را شیعه معرفی کرده است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.</ref>[[سید حسن امین]] معتقد است که در عصر فردوسی، [[شیعه|تشیع]] در بخشهایی از [[خراسان بزرگ|خراسان]] به ویژه [[طوس]]، [[بیهق]]، رواج داشته و تعلق فردوسی به جامعۀ [[شیعه]] آن روز بعید نیست و حتی گاه نسبتهایی مانند [[رافضی]] به دادهاند.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۲.</ref> [[احمد مهدوی دامغانی|مهدوی دامغانی]] نظریه نخست [[سید محمد محیط طباطبائی|محیط طباطبائی]] مبنی بر زیدی بودن فردوسی و سپس عدول او از نظریهاش را نقل کرده<ref>مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۲۳.</ref> و آنگاه با ذکر مقدماتی نسبتا طولانی با تکیه بر کاربرد کلمه «وصی» در شاهنامه برای علی ابن ابیطالب و نشانههایی دیگر معتقد میشود که فردوسی یک شیعه امامی مذهب است.<ref>مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۴۱.</ref> | [[عبدالجلیل قزوینی رازی|عبدالجلیل قزوینی]] اولین کسی است که به [[امامیه|شیعه دوازده امامی]] بودن فردوسی در [[النقض (کتاب)|کتاب النقض]] اشاره کرده است. بعدها [[سید نورالله حسینی شوشتری|قاضی نورالله شوشتری]] نیز او را شیعه معرفی کرده است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.</ref>[[سید حسن امین]] معتقد است که در عصر فردوسی، [[شیعه|تشیع]] در بخشهایی از [[خراسان بزرگ|خراسان]] به ویژه [[طوس]]، [[بیهق]]، رواج داشته و تعلق فردوسی به جامعۀ [[شیعه]] آن روز بعید نیست و حتی گاه نسبتهایی مانند [[رافضی]] به دادهاند.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۲.</ref> [[احمد مهدوی دامغانی|مهدوی دامغانی]] نظریه نخست [[سید محمد محیط طباطبائی|محیط طباطبائی]] مبنی بر زیدی بودن فردوسی و سپس عدول او از نظریهاش را نقل کرده<ref>مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۲۳.</ref> و آنگاه با ذکر مقدماتی نسبتا طولانی با تکیه بر کاربرد کلمه «وصی» در شاهنامه برای علی ابن ابیطالب و نشانههایی دیگر معتقد میشود که فردوسی یک شیعه امامی مذهب است.<ref>مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۴۱.</ref> | ||
=== فردوسی و مدح پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) === | === فردوسی و مدح پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) === | ||
فردوسی در شاهنامه چندبار ارادت خود را به امام علی(ع) و خاندان پاکش ابراز داشته و بر آن تأکید ورزیده است.<ref>خطیبی، «هزاره نظم شاهنامه»، ص۵.</ref> او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به شیوه یک مسلمان شیعه، به توصیف و ستایش | فردوسی در شاهنامه چندبار ارادت خود را به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و خاندان پاکش ابراز داشته و بر آن تأکید ورزیده است.<ref>خطیبی، «هزاره نظم شاهنامه»، ص۵.</ref> او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به شیوه یک مسلمان شیعه، به توصیف و ستایش [[خدا|خداوند]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و طرفداری از [[شیعه|تشیع]] و مدح علی(ع) پرداخته است.<ref>زرشناس، «ذکر علی(ع) در شاهنامه»، ص۴۴. </ref> فردوسی مهر و اعتقاد خود به خاندان علی(ع) را آشکارا به زبان میآورد.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۲.</ref> زرینکوب، ادیب و منتقد ادبی، احتمال میدهد یک دلیل بیبهره بودن فردوسی از دستگاه سلطان محمود، محبت و اعتقاد فردوسی به علی(ع) و خاندانش باشد.<ref>زرینکوب، با کاروان حُلّه، ص۳۹.</ref> | ||
او در شاهنامه اشعاری را درباره [[اهل بیت]] خصوصا | او در شاهنامه اشعاری را درباره [[اهل بیت]] خصوصا علی(ع) آورده است، از جمله: | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|که من شهر علمم، علیَّم در است| درست این سخن قول [[محمد(ص)|پیغمبر]] است<ref> [https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh7/ فردوسی، شاهنامه، باب هفتم]</ref> }} | {{ب|که من شهر علمم، علیَّم در است| درست این سخن قول [[محمد(ص)|پیغمبر]] است<ref> [https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh7/ فردوسی، شاهنامه، باب هفتم]</ref> }} | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
یکتاپرستی، خداترسی، دین داری، میهن دوستی، دستگیری از درماندگان، خردمندی و دادخواهی را از آرمانهای معنوی شاهنامه دانستهاند.<ref>خالقی مطلق، سخنهای دیرینه، ص۱۹۳.</ref> فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و بهدنبال پیوند فرهنگ [[ایران]] پیش و پس از [[اسلام]] با یکدیگر بوده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.</ref> اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی شاهنامه را سند قومیت و نسبنامه مردم ایران، عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی، یک کتاب انسانی و نه فقط حماسه ایرانیان و بالاخره یک اثر ادبی بینظیر توصیف کرده است.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.</ref> | یکتاپرستی، خداترسی، دین داری، میهن دوستی، دستگیری از درماندگان، خردمندی و دادخواهی را از آرمانهای معنوی شاهنامه دانستهاند.<ref>خالقی مطلق، سخنهای دیرینه، ص۱۹۳.</ref> فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و بهدنبال پیوند فرهنگ [[ایران]] پیش و پس از [[اسلام]] با یکدیگر بوده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.</ref> اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی شاهنامه را سند قومیت و نسبنامه مردم ایران، عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی، یک کتاب انسانی و نه فقط حماسه ایرانیان و بالاخره یک اثر ادبی بینظیر توصیف کرده است.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.</ref> | ||
برخی گفتهاند شاهنامه در زمان سلطان محمود غزنوی سروده و به او تقدیم شده است.<ref>فاضلی، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۰.</ref> و محمود را مشوق او برای سرودن شاهنامه دانستهاند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> در حالی که دیگرانی، خصوصیات نژادی، و گزارش تاریخ از سلطان محمود را مغایر با این رویکرد میدانند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> و برخی نیز گفتهاند که محمود نخست حامی شاهنامه بود ولی بعدها به علت اختلاف مذهبی با فردوسی که شیعه بود و اشعاری درباره [[اهل بیت(ع)]] سروده بود حمایت خود را برداشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | برخی گفتهاند شاهنامه در زمان سلطان محمود غزنوی سروده و به او تقدیم شده است.<ref>فاضلی، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۰.</ref> و محمود را مشوق او برای سرودن شاهنامه دانستهاند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> در حالی که دیگرانی، خصوصیات نژادی، و گزارش تاریخ از سلطان محمود را مغایر با این رویکرد میدانند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> و برخی نیز گفتهاند که محمود نخست حامی شاهنامه بود ولی بعدها به علت اختلاف مذهبی با فردوسی که شیعه بود و اشعاری درباره [[اهلبیت(ع)|اهل بیت(ع)]] سروده بود حمایت خود را برداشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |