طاغوت: تفاوت میان نسخهها
imported>Aghaie |
imported>Aghaie |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در برخی احادیث آمده است که در دوران جاهلیت، اعراب بعضی از داوریهای خود را نزد طواغیت میبردند. به نقل بخاری<ref>بخاری، صحیح، ج۵ ص۱۸۰.</ref> از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری میشد در هر قبیلهای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل میشد. | در برخی احادیث آمده است که در دوران جاهلیت، اعراب بعضی از داوریهای خود را نزد طواغیت میبردند. به نقل بخاری<ref>بخاری، صحیح، ج۵ ص۱۸۰.</ref> از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری میشد در هر قبیلهای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل میشد. | ||
ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۲ ص۳۶۸.</ref> به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰ سورۀ نساء را چنین دانسته است که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند. | ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۲ ص۳۶۸.</ref> به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰ سورۀ [[سوره نساء|نساء]] را چنین دانسته است که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند. | ||
اما در روایات دیگری، لفظ طاغیة برای بت منات در جاهلیت به کار رفته و گفته شده که آیۀ ۱۵۸ سورۀ بقره – که دربارۀ سعی بین صفا و مروه است – درخصوص عدهای از انصار نازل شده است که پیش از اسلام آوردن، برای منات تهلیل میگفتند.<ref>رجوع کنید به بخاری، ج۲ ص۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، ج۴ ص۶۹.</ref> | اما در روایات دیگری، لفظ طاغیة برای بت منات در جاهلیت به کار رفته و گفته شده که آیۀ ۱۵۸ سورۀ [[سوره بقره|بقره]] – که دربارۀ سعی بین صفا و مروه است – درخصوص عدهای از [[انصار]] نازل شده است که پیش از [[اسلام]] آوردن، برای منات تهلیل میگفتند.<ref>رجوع کنید به بخاری، ج۲ ص۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، ج۴ ص۶۹.</ref> | ||
همچنین در روایاتی، طاغیه برای بت قبیلۀ دوس به کار رفته که ذو الخلصة نام داشته است و در جاهلیت آن را میپرستیدند.<ref>رجوع کنید به بخاری، ج۸، ص۱۰۰؛ ابن أبی عاصم، ص۳۸؛ برای توضیح بیشتر رجوع کنید به د. اسلام، ذیل مادّه.</ref> | همچنین در روایاتی، طاغیه برای بت قبیلۀ دوس به کار رفته که ذو الخلصة نام داشته است و در جاهلیت آن را میپرستیدند.<ref>رجوع کنید به بخاری، ج۸، ص۱۰۰؛ ابن أبی عاصم، ص۳۸؛ برای توضیح بیشتر رجوع کنید به د. اسلام، ذیل مادّه.</ref> | ||
در روایتی از پیامبر اکرم نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.<ref>مسلم نیشابوری، ج۵، ص۸۲.</ref> نووی، <ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref> با توضیحاتی، آن را بتها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً ابن أبی شیبه<ref>ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۲۵۴؛ ج۸، ص۶۰۴.</ref> از انس بن مالک نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت. | در روایتی از [[پیامبر اکرم]] نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.<ref>مسلم نیشابوری، ج۵، ص۸۲.</ref> نووی، <ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref> با توضیحاتی، آن را بتها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً ابن أبی شیبه<ref>ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۲۵۴؛ ج۸، ص۶۰۴.</ref> از انس بن مالک نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت. | ||
==رویکرد شیعیان== | ==رویکرد شیعیان== |
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۰۴
{{subst:الگوی خالی|فراموش کردید الگو را جابنشانید. به جای {{ویرایش}} باید {{جا:ویرایش}} را تایپ کنید.}}
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۱۴ توسط [[کاربر:{{{کاربر}}}]] برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
طاغوت، واژهای قرآنی به معنای طغیان گر و متجاوز از حدود، به خصوص حدود دینی و اخلاقی.
واژۀ طاغوت هشت بار در قرآن کریم ذکر شده است.[۱] در قرآن، پیروی از طاغوت در مقابلِ عبادت و پیروی از خداست، [۲] و حتی کفر ورزیدن به آن، مقدّم بر ایمان به خداست[۳] و دعوت به خداپرستی با دعوت به اجتناب از طاغوت همراه بوده است.[۴]
در قرآن کریم، طاغوت پرستان بدتر از فاسقان اهل کتاب، و حتی بدترین و گمراهترین انسانها و ملعون و مغضوب خداوند، معرفی شدهاند[۵]) و رزمندگان در راه خدا در مقابل جنگ کنندگان در راه طاغوت قرار گرفتهاند.[۶]همچنین ذکر شده است که پیروان طاغوت در آتش جهنم جاودان خواهند بود.[۷]
معنای لغوی
طاغوت (جمع آن طواغیت) در لغت از مادّۀ طَغَی یطغَی است و به کسی که در شرّ و معصیت فراتر از حد خود قدم بردارد، طاغی و طاغوت گفته شده است.[۸] مصدر این واژه، طُغیان*، نیز به معنای تجاوز از حد و اندازۀ خود است.
ایزوتسو[۹] طغیان را با استکبار مترادف دانسته و آن را به رودخانهای تشبیه کرده است که آب آن به قدری بالا میآید که از کرانههای آن لبریز میشود. این معنا مجازاً به استکبار و هر نوع غروری که به عصیان بینجامد، اطلاق میگردد.
طاغوت، بر وزن فَعَلُوت، در اصل طَغَیوت یا طَغَووت بوده که یاء یا واو ِ آن بر غین مقدّم، و به الف بدل شده است.[۱۰] این لفظ به صورت مفرد و جمع و مذکر و مؤنث به کار میرود.[۱۱] طاغوت، در کاربرد ثانوی خود، برای کاهن و شیطان و سردمداران گمراهی به کار رفته است.[۱۲]
به نظر ابوهلال عسکری، [۱۳] طاغوت به سبب فخامتِ لفظ از طاغی بلیغتر و استعمال آن نیز بیشتر است، به طوری که هر معبودی به جز خدا طاغوت نام گرفته و شیطان نیز به سبب شدت طغیان، بدین نام خوانده شده است. بر این اساس، علاوه بر اینکه وزن طاغوت (فاعول)، به نوعی، بر کثرت و مبالغه دلالت دارد، در کاربردهای گوناگون آن اغلب به معنای اسم فاعل به کار رفته است.[۱۴]
بر مبنای بحث لغوی، طاغوت کلمهای عربی است. جوالیقی و خفاجی نیز این واژه را در لغات معرّب نیاوردهاند، تنها سیوطی، [۱۵] به سبب ذکر آن به همراه کلمۀ جِبت در روایات منقول از ابن عباس و عکرمه و سعیدبن جبیر، آن را در لغات حبشی آورده و گفته که طاغوت به معنای کاهن است. گایگر، و در پی او بیشتر خاورشناسان، واژۀ طاغوت را اصالتاً مربوط به فرهنگ یهودی و نزدیک به معنای بتها یا بت پرست فرض کردهاند، اما برخی از آنان اصل مسیحی را برای این واژه محتملتر دانستهاند.[۱۶] نولدکه آن را از اصلی آرامی مشتق دانسته، اما جفری، با توجه به روایاتی که سیوطی آورده، اصل آن را حبشی دانسته است [۱۷]
در نگاه مفسران
مفسران برای کلمۀ طاغوت معانی متعددی ذکر کردهاند، از جمله شیطان، کاهن، ساحر، انسانها و جنیان متمرّد، بتها و هرآنچه به جای خدا پرستش شود وکسانی که راه را برای بت پرستی و گمراه کردن مردم هموار کنند.[۱۸]
همراه شدن لفظ طاغوت با واژۀ جِبت در آیۀ ۵۱ سورۀ نساء، موجب شده است معانی بیشتری برای هردو واژه ذکر شود، از جمله اینکه:
- آنان دو بت بودند؛
- یا یهودیانی بودند که برای همراهی با مشرکان قریش، بتهای آنان را میپرستیدند؛
- یا اینکه جبت، حُیی بن اَخطَب است و طاغوت، کَعب بن اشرف یهودی است؛
- یا اینکه جبت، سحر است و طاغوت، شیطان است.[۱۹]
از تعدد معانی و کاربردهای متفاوت واژۀ طاغوت چنین برمیآید که این لفظ معنایی عام دارد که بر افراد مختلفی صدق میکند، از این رو مفسران در معنای آن گفتهاند که طاغوت به هر طغیان گر و متجاوز از حدود اطلاق میشود، پس همۀ ساحران و کاهنان و مانعان ِ راه خیر، بتها یا شیاطین یا اَجنّهای که عبادت میشوند، انسانهای گمراه کنندۀ مردم، و همه کسانی که بدون رضایت خدا فرمانبری میشوند، طاغوت هستند.[۲۰]
قرآن
در قرآن کریم، واژۀ طاغی – که از ریشۀ طغیان و مترادف با طاغوت است – شش مرتبه به صیغۀ جمع (طاغون و طاغین) به کار رفته است.[۲۱]
در این آیات، طاغی برای قوم نوح، [۲۲] کسانی که پیامبر اکرم را کاهن، مجنون یا شاعر میخواندند[۲۳] و دیگر مردمان ستمکار و ناسپاس به کار رفته[۲۴] و ذکر شده است که طغیان گران فرجام بدی خواهند داشت و به جهنم میروند.[۲۵] وات، طاغی را کسی دانسته است که بدون توجه به موانع، بخصوص موانع و ملاحظات اخلاقی و مذهبی، به راه خود میرود و اجازه نمیدهد چیزی سدّ راهش شود و اطمینان بیپایانی به تواناییهای خود دارد. براساس آیات قرآن، این واژه بر فقدان حس مخلوقیت بنده در برابر خالق دلالت میکند و با بیاعتنایی و تکذیب پروردگار مرتبط است.[۲۶]
در روایات
در منابع روایی، طاغوت و جمع آن طواغیت و نیز طاغیه و جمع آن طواغی، [۲۷] فراوان به کار رفته است. در برخی احادیث آمده است که در دوران جاهلیت، اعراب بعضی از داوریهای خود را نزد طواغیت میبردند. به نقل بخاری[۲۸] از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری میشد در هر قبیلهای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل میشد.
ابن هشام[۲۹] به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰ سورۀ نساء را چنین دانسته است که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند.
اما در روایات دیگری، لفظ طاغیة برای بت منات در جاهلیت به کار رفته و گفته شده که آیۀ ۱۵۸ سورۀ بقره – که دربارۀ سعی بین صفا و مروه است – درخصوص عدهای از انصار نازل شده است که پیش از اسلام آوردن، برای منات تهلیل میگفتند.[۳۰]
همچنین در روایاتی، طاغیه برای بت قبیلۀ دوس به کار رفته که ذو الخلصة نام داشته است و در جاهلیت آن را میپرستیدند.[۳۱]
در روایتی از پیامبر اکرم نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.[۳۲] نووی، [۳۳] با توضیحاتی، آن را بتها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً ابن أبی شیبه[۳۴] از انس بن مالک نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت.
رویکرد شیعیان
در منابع حدیثی شیعه، لفظ طاغوت پرکاربردتر از منابع اهل سنّت است و سخن از طاغوت و طاغیه به مفاهیم و موضوعات هم عصر با صدور روایات نزدیک است و اغلب بر حاکمان ستمگر تطبیق داده شده است.[۳۵]
در روایتی، پیروان ائمه علیهم السلام دستور یافتهاند که مراقب فتنۀ طاغوتها و پیروان آنها باشند، زیرا آنان فریفتۀ حُطام دنیا شدهاند.[۳۶]
ابن بابویه، [۳۷] در روایتی از امام صادق علیهالسلام، یکی از شش ویژگی اختصاصی شیعیان را برائت از طاغوتها برشمرده و حتی علت غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را وجود طاغوتها دانسته است.[۳۸]
روایات بسیاری از این دست در ابواب حرمت و کراهت مراجعه به قاضی، حاکم و سلطان ظالم دیده میشود.[۳۹]
بنابراین روایات – که در آنهاگاه از حکام و قضات و سلاطین با عنوان طاغوت نام برده شده – هرگونه مراجعه به طاغوت و داوری خواستن از او، حتی اگر برای گرفتن حق خود باشد، ممنوع و حرام است، که فقها استثنائاً آن را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.[۴۰]
در برخی از روایات شیعه، جبت و طاغوت به دشمنان اهل بیت علیهم السلام تأویل شده، [۴۱] و در برخی از زیارت نامههای مأثور، به برائت از جبت و طاغوت و لات و عُزَّی و دیگر بتها و شیاطین، شهادت داده شده است.[۴۲]
روایات دیگری نیز نقل شده که راجع به علائم ظهور و دوران غیبت است و براساس آن، هر بیرقی که پیش از قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برپا شود، صاحب آن طاغوت است.[۴۳]
عصر حاضر
در دوران معاصر و به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، واژۀ طاغوت در ادبیات ایران و جهان اسلام کاربرد وسیعی یافته است. امام خمینی اغلب این کلمه را برای شاهان پهلوی و درباریان فاسد آنها به کار میبرد، اما امروزه این واژه در جهان اسلام برای هر شخص، گروه، یا حکومتی که چهرۀ ضداسلامی داشته باشد و از ارزشهای مادّی و ضد دینی غرب حمایت کند، به کار میرود. همچنین کسانی که همچون عوامل و وابستگان غرب، سعی در مهم جلوه دادن ارزشهای غربی و نظام سکولار آن دارند، به این نام خوانده میشوند.[۴۴]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل «طغی ».
- ↑ رجوع کنید به بقره:۲۵۶؛ و نیز رک: مائده:۳۶
- ↑ رجوع کنید به بقره: ۲۵۶.
- ↑ رک: نحل: ۳۶.
- ↑ رجوع کنید به مائده: ۵۹-۶۰.
- ↑ رجوع کنید به نساء: ۷۶.
- ↑ رجوع کنید به بقره: ۲۵۷.
- ↑ رجوع کنید به جوهری، ذیل «طَغا »؛ ابوهلال عسکری، ص۱۵۵.
- ↑ ایزوتسو، ص۱۴۹.
- ↑ طبری، ذیل بقره: ۲۵۶؛ راغب اصفهانی، ص۳۰۵؛ ابن منظور، ذیل «طغی ».
- ↑ ابن منظور، همانجا.
- ↑ رجوع کنید به جوهری،؛ ابن منظور، همانجاها.
- ↑ ابوهلال عسکری، ص۱۵۵.
- ↑ (رجوع کنید به طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶، نساء: ۵۱.
- ↑ مهذّب، ص۵۲؛ متوکلی، ص۴۰، ۴۱.
- ↑ رجوع کنید به جفری، ص۲۰۳.
- ↑ رجوع کنید به جفری، ص۲۰۳؛ د. اسلام، ذیل مادّه.
- ↑ رجوع کنید به طبری، ذیل نساء: ۵۱؛ طوسی؛ طبرسی، ذیل بقره: ۲۵۶.
- ↑ برای مصادیق و توضیحات بیشتر رجوع کنید به بخاری، ج۵، ص۱۸۰؛ طبری؛ طوسی، ذیل نساء: ۵۱؛ جبت*؛ برای سبب نزول این آیه رجوع کنید به ابن هشام، ج۲ ص۴۰۲.
- ↑ طبری، ذیل بقره: ۲۵۶؛ راغب اصفهانی، ص۳۰۵؛ طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶.
- ↑ رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل طغی.
- ↑ ذاریات: ۵۳.
- ↑ طور: ۲۹-۳۳.
- ↑ صافات: ۲۲-۳۰؛ قلم: ۳۱.
- ↑ ص: ۵۵-۵۶؛ نبأ: ۲۱-۲۲.
- ↑ وات، ص۶۶-۶۷.
- ↑ رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «طغی ».
- ↑ بخاری، صحیح، ج۵ ص۱۸۰.
- ↑ ابن هشام، ج۲ ص۳۶۸.
- ↑ رجوع کنید به بخاری، ج۲ ص۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، ج۴ ص۶۹.
- ↑ رجوع کنید به بخاری، ج۸، ص۱۰۰؛ ابن أبی عاصم، ص۳۸؛ برای توضیح بیشتر رجوع کنید به د. اسلام، ذیل مادّه.
- ↑ مسلم نیشابوری، ج۵، ص۸۲.
- ↑ نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۱۰۸.
- ↑ ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۲۵۴؛ ج۸، ص۶۰۴.
- ↑ رجوع کنید به صفارقمی، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ کلینی، کافی، ج۱ ص۲۶۱- ۲۶۲، ۳۱۹، ۴۷۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۸، ص۱۵.
- ↑ ابن بابویه، صفات الشیعة، ص۲۹-۳۰.
- ↑ همو، کمال الدین، ص۲۶.
- ↑ برای نمونه، رجوع کنید به کلینی، کافی، ج۷، ص۴۱۱-۴۱۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۱-۱۶.
- ↑ برای نمونه، رجوع کنید به فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۱۰، ص۷-۸؛ انصاری، القضاء و الشهادات، ص۶۱-۶۴؛ آشتیانی، کتاب القضاء، ص۲۰-۲۲.
- ↑ برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۸۷-۱۸۸؛ ج۳۱، ص۶۰۰-۶۰۱.
- ↑ برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۹۰، ۱۹۳؛ ج۹۷، ص۲۰۶، ۲۹۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۸، ص۲۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۳.
- ↑ دانشنامۀ جهان نوین اسلام، ذیل مادّه؛ د. خاورمیانۀ معاصر، ذیل «طاغوتی ».
منابع
- علاوه بر قرآن کریم؛
- محمد حسن آشتیانی، کتاب القضاء، قم ۱۴۰۴؛
- عبدالله بن محمدبن أبی شیبه کوفی، المصنف، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹؛
- عمرو بن أبی عاصم شیبانی، کتاب السنة، چاپ محمد ناصرالدین ألبانی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
- ابن منظور؛
- محمدبن علی ابن بابویه قمی، صفات الشیعة، تهران؛
- همو، کمال الدین وتمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۵/۱۳۶۳ش؛
- عبدالملک ابن هشام حمیری، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
- ابوهلال حسن بن عبدالله عسکری، الفروق اللغویة، قم ۱۴۱۲؛
- انصاری، مرتضی، القضاء و الشهادات، قم ۱۴۱۵؛
- محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
- اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
- حر عاملی؛
- ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، قم ۱۴۰۴؛
- عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المهذب فیما وقع فی القرآن من المعرّب، چاپ سمیر حسین حلبی، بیروت ۱۹۸۸؛
- همو، المتوکلی، چاپ عبدالکریم زبیدی، بیروت ۱۹۸۸؛
- محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، چاپ حسن کوچه باغی، تهران ۱۳۶۲ش؛
- طباطبائی؛
- طبرسی؛
- طبری، تفسیر؛
- طوسی؛
- محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
- بهاء الدین حسن فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم؛
- کلینی؛
- مجلسی؛
- مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح، بیروت؛
- محیی الدین یحیی بن شرف نووی، شرح صحیح مسلم، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
منابع انگلیسی
- EI2, s.v. Taghut (by T. Fahd).
- Encyclopedia of the Modern Middle East, Edited by: Reeva S. Simon, Philip Mattar, Richard W. Bulliet, , s.v. Taghuti (by Neguin Yavari) New York.
- Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of Qor’an, Leiden – Boston 2007.
- Toshihico Izutsu, Ethico-Religious Concepts in Quran, Mcgill-Queen’s University Press, 2002.
- The Oxford Encyclopedia of Modern Islamic World, John L. Esposito, New York/Oxford, 1995, s.v. Taghut (by Moojan Momen).
- W. Montgomery Watt , Muhammad At Mecca, Oxford University
پیوند به بیرون
- منبع مقاله دانشنامه جهان اسلام