پرش به محتوا

حروف مقطعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ ژوئن ۲۰۱۸
خط ۹۶: خط ۹۶:


==== پیشینه تفسیر عددی ====
==== پیشینه تفسیر عددی ====
پیشینه و خاستگاه تفسیر عددی حروف مقطعه به زمان نزول قرآن و جدل‌های [[یهودی|یهودیان]] با پیامبر درباره اسلام و قرآن بازمی گردد. به موجب برخی گزارش‌ها،<ref>نگاه کنید به: ابن هشام، قسم ۲، ص۵۴۶؛ طبری، ۱۳۷۳، ج۱، ص۹۳؛ عیاشی، ج۱، ص۲۶؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹ـ۳۰.</ref> یهودیان می‌کوشیدند با تفسیر این حروف، مدت سیادت دین [[اسلام]] را کشف کنند. از دقت در متن این گزارش‌ها معلوم می‌شود [[پیامبر اسلام|پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم]] هرگز تفسیر یا تأویل عددی این یهودیان را تأیید نکرده است<ref>طباطبائی، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴، همانجا.</ref> و خود آن یهودیان هم به درستی تفسیر خود یقین نداشته و دلیلی برای گفته خود عرضه نکرده‌اند.
پیشینه و خاستگاه تفسیر عددی حروف مقطعه به زمان نزول قرآن و جدل‌های [[یهودی|یهودیان]] با پیامبر درباره اسلام و قرآن بازمی گردد. به موجب برخی گزارش‌ها،<ref>نگاه کنید به: ابن هشام، قسم ۲، ص۵۴۶؛ طبری، ۱۳۷۳، ج۱، ص۹۳؛ عیاشی، ج۱، ص۲۶؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹ـ۳۰.</ref> یهودیان می‌کوشیدند با تفسیر این حروف، مدت سیادت دین [[اسلام]] را کشف کنند. از دقت در متن این گزارش‌ها معلوم می‌شود [[پیامبر اسلام|پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم]] هرگز تفسیر یا تأویل عددی این یهودیان را تأیید نکرده است<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴، همانجا.</ref> و خود آن یهودیان هم به درستی تفسیر خود یقین نداشته و دلیلی برای گفته خود عرضه نکرده‌اند.


قاضی ابوبکر ابن عربی، ابن حجر عسقلانی، [[ابن خلدون]] و برخی دیگر، این گونه تأویل‌ها را مردود شمرده‌اند. ابن حجر عسقلانی برای بطلان این تأویل‌ها به رأی [[ابن عباس]] تکیه کرده و گفته است که مسلّماً [[ابن عباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشه‌ای در شریعت ندارد.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> ابن خلدون<ref>ج ۱، ص۴۱۴.</ref> هم، به دو دلیل، این تفسیرهای عددی را نپذیرفته است: نخست آنکه دلالت حروف بر این ارقام، طبیعی یا عقلی نیست، بلکه عرفی، قراردادی و بی‌دلیل است. دوم آنکه، به نظر او، یهودیان که واضع این دلالت‌اند، خود به بی‌سوادی و بدویت در فرهنگ و تمدن دچار هستند و ازاین رو در چنین مسائلی نمی‌توان بر نظر و [[اجتهاد]] ایشان تکیه کرد.<ref>نیز نگاه کنید به: ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۸.</ref>
قاضی ابوبکر ابن عربی، ابن حجر عسقلانی، [[ابن خلدون]] و برخی دیگر، این گونه تأویل‌ها را مردود شمرده‌اند. ابن حجر عسقلانی برای بطلان این تأویل‌ها به رأی [[ابن عباس]] تکیه کرده و گفته است که مسلّماً [[ابن عباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشه‌ای در شریعت ندارد.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> ابن خلدون<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۱۴.</ref> هم، به دو دلیل، این تفسیرهای عددی را نپذیرفته است: نخست آنکه دلالت حروف بر این ارقام، طبیعی یا عقلی نیست، بلکه عرفی، قراردادی و بی‌دلیل است. دوم آنکه، به نظر او، یهودیان که واضع این دلالت‌اند، خود به بی‌سوادی و بدویت در فرهنگ و تمدن دچار هستند و ازاین رو در چنین مسائلی نمی‌توان بر نظر و [[اجتهاد]] ایشان تکیه کرد.<ref>نیز نگاه کنید به: ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۸.</ref>


=== همه وجوه ===
=== همه وجوه ===
۲۵۶

ویرایش