پرش به محتوا

حسنعلی نخودکی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

imported>Naimi
imported>Naimi
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
*اهتمام فراوان به رعایت [[شرع]]
*اهتمام فراوان به رعایت [[شرع]]
*[[حلال]] بودن غذا
*[[حلال]] بودن غذا
*بجاآوردن [[نمازهای واجب]] در اول وقت
*به‎جاآوردن [[نمازهای واجب]] در اول وقت
*سعی در تحصیل حضور قلب
*سعی در تحصیل حضور قلب


وی همچنین به بیداری در سحرها، [[مراقبه]] در طول روز و [[محاسبه نفس]] در شب بسیار توصیه می‌کرد.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌۱، ص‌‌۱۴۱ـ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۷ ـ ۱۴۸</ref>
وی همچنین به بیداری در سحرها، [[مراقبه]] در طول روز و [[محاسبه نفس]] در شب بسیار توصیه می‌کرد.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌۱، ص‌‌۱۴۱ـ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۷ ـ ۱۴۸</ref>


بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند [[مرشد]] باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آنها را تا رسیدن به محضر یکی از [[عارف کامل|عارفان کامل]] توصیه می‌کرد.<ref>رجوع کنید به همان، ص‌‌۱۳۴، ۱۳۹ـ۱۴۰، ۱۴۲، ۱۴۴ـ۱۴۶، ۱۵۳</ref>
بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند [[مرشد]] باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از [[عارف کامل|عارفان کامل]] توصیه می‌کرد.<ref>رجوع کنید به همان، ص‌‌۱۳۴، ۱۳۹ـ۱۴۰، ۱۴۲، ۱۴۴ـ۱۴۶، ۱۵۳</ref>


وی همچنین [[تصوف]] را طریق وصول الی‌الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌[[اسلام]] نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است.
وی همچنین [[تصوف]] را طریق وصول الی‌ الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌[[اسلام]] نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است.


او همچنین ظاهر تصوف را [[شریعت]] اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با [[ولایت]]، یعنی [[ایمان]] به [[ولایت]] [[امام علی]](ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی [[قطب]] کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی علیهم السلام اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.<ref>همان، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶</ref>
او همچنین ظاهر تصوف را [[شریعت]] اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با [[ولایت]]، یعنی [[ایمان]] به [[ولایت]] [[امام علی]](ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی [[قطب]] کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی علیهم السلام اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.<ref>همان، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶</ref>
کاربر ناشناس