کاربر ناشناس
محمد بن عباس خوارزمی: تفاوت میان نسخهها
جز
←ویژگیهای ادبی
imported>Mgolpayegani جز (←شخصیت علمی) |
imported>Mgolpayegani جز (←ویژگیهای ادبی) |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==ویژگیهای ادبی== | ==ویژگیهای ادبی== | ||
===اشعار=== | ===اشعار=== | ||
*آنچه از اشعار ابوبکر خوارزمی باقی مانده، غالباً استوار و روان است و قالب عمومی | *آنچه از اشعار ابوبکر خوارزمی باقی مانده، غالباً استوار و روان است و قالب عمومی آنها همان ساختار معروف قصیدۀ عربی در سدههای ۴ و ۵ق است. | ||
*در مضامین او سخن تازهای یافت نمیشود و تکرار و تقلید از | *در مضامین او سخن تازهای یافت نمیشود و تکرار و تقلید از ویژگیهای اوست. همین امر موجب شده است که او انبوهی از ابیات یا مصراعهای معروف عرب را در قصاید خود تضمین کند. از آنجا که این شیوه در آثار او فراوان بوده و او نیز به نیکی از عهدۀ این کار برمیآمده، ثعالبی، ۱۱ صفحه از جنگ خود را به تضمینهای او اختصاص داده است. | ||
*ابوبکر خوارزمی اساساً به یاری صنایع ادبی و محفوظات بسیار، بر استواری اشعار خویش افزوده است و به همین جهت، شعر او بیشتر به ظرافتگوییهای متصنع و نکته پردازیهای پرتکلف آکنده است تا به الفاظ و تعابیر کهن و بیابانی. با | *ابوبکر خوارزمی اساساً به یاری صنایع ادبی و محفوظات بسیار، بر استواری اشعار خویش افزوده است و به همین جهت، شعر او بیشتر به ظرافتگوییهای متصنع و نکته پردازیهای پرتکلف آکنده است تا به الفاظ و تعابیر کهن و بیابانی. با اینهمه گاه در مراثی او احساس میشود که شاعر خواسته است حال و هوای پروقار و پرفخامت قصاید بزرگ سوگ را تجدید کند<ref>نک : ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۸؛ رثای ابوسعید</ref>، اما ملاحظه میشود که مرثیۀ رکن الدولۀ دیلمی وی<ref>همان، ج۴، ص۲۲۶</ref> هم از معانی نو تهی است و هم وزن طربانگیز شعر، از اندوهناکی مضامین میکاهد. | ||
البته [[ثعالبی]] فریب اینگونه اشعار را نخورده و با زیرکی تمام به برخی وصفهای نابجا یا معانی نامناسب که شعر ابوبکر را تباه کرده، اشاره نموده است.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۱-۲۲۲</ref> | البته [[ثعالبی]] فریب اینگونه اشعار را نخورده و با زیرکی تمام به برخی وصفهای نابجا یا معانی نامناسب که شعر ابوبکر را تباه کرده، اشاره نموده است.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۱-۲۲۲</ref> | ||
*همۀ شیرینی شعر ابوبکر، در نکتههای کوتاه اوست که ثعالبی، بخشی از | *همۀ شیرینی شعر ابوبکر، در نکتههای کوتاه اوست که ثعالبی، بخشی از آنها را یکجا گرد آورده است.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۹-۲۱۲</ref> این قطعات که خود نمودار شعر مردی شهرنشین و فرهیخته است، اگرچه ارجمندی و صداقت شعر واقعی را ندارد، باز نشان میدهد که ابوبکر در صناعات ادبی دستی تمام داشته و انبوهی شعر و مثل حفظ کرده بوده است. | ||
*قدرت او در یافتن و به کار بردن تشبیهات ظریف موجب شده است که بسیاری از نویسندگان به ابیات و قطعات او استشهاد کنند.<ref>ثعالبی، التمثیله، ص۲۳۲؛ حصری، ص۳۹۹۱؛ جرجانی، ص۱۱۶؛ ابن خلکان، ج۴، ص۴۰۱؛ صفدی، همان، ج۳، ص۱۹۳</ref> | *قدرت او در یافتن و به کار بردن تشبیهات ظریف موجب شده است که بسیاری از نویسندگان به ابیات و قطعات او استشهاد کنند.<ref>ثعالبی، التمثیله، ص۲۳۲؛ حصری، ص۳۹۹۱؛ جرجانی، ص۱۱۶؛ ابن خلکان، ج۴، ص۴۰۱؛ صفدی، همان، ج۳، ص۱۹۳</ref> | ||
====فارسی گویی==== | ====فارسی گویی==== | ||
میتوان گفت که ابوبکر زبان مادری خود فارسی را نیک میدانسته است. در قطعهای که [[یاقوت حموی|یاقوت]]<ref>بلدان، ج۴، ص۹۹۳</ref> آورده، هر ۶ قافیۀ آن، کلمات فارسی است (دستبند، جهنبند، درند، خردمند، دردمند، چند) و او خود در پایان اشاره میکند که این شعر را از باب مزاح سروده است، اما از اینگونه «فارسیات» ابونواسی که بگذریم کمتر اثری از فرهنگ فارسی او در اشعارش میتوان یافت. تنها جایی که شاید بتوان از این تأثیر سخن گفت، اشعاری است که در مدح [[دیلمیان]] سروده و در آنجا پادشاهان [[آل بویه]] را با بهرام<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۳</ref>، ابرویز بن هرمز<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۳</ref> و اردشیر<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص224</ref> قیاس کرده، یا آنان را «قمر الدیوان» خوانده و تاجشان را یادآور تاج کهن پنداشته. | |||
====هجویات==== | ====هجویات==== | ||
ابوبکر از سرودن شعرهای «سخیف» | ابوبکر از سرودن شعرهای «سخیف» شرمانگیز هم روی گردان نبود.<ref>نک : ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۳۲</ref> این بیپردگی موجب میشد که به آسانی بتواند هر که حق او جفایی مرتکب میشد، با سخنان زهرآلود [[هجو]] کند. | ||
===منثورات=== | ===منثورات=== | ||
همۀ شهرت ابوبکر، نه به شعر که به رسائل اوست. وی اگرچه در مقابل [[نثر]] دیگر بزرگان، شیوۀ خویش را ترسل میخواند<ref> | همۀ شهرت ابوبکر، نه به شعر که به رسائل اوست. وی اگرچه در مقابل [[نثر]] دیگر بزرگان، شیوۀ خویش را ترسل میخواند<ref>نک: ص۱۳۱</ref> و مدعی است که به اختصار میگراید<ref>ص ۲۶</ref>، اما درواقع نثرش متکلف (دنبالۀ شیوۀ ابن عمید از سدۀ ۳ق) است و تکرار و اطناب از خصوصیات آن است. برخی کوشیدهاند این اطناب و تکرار را توجیه کرده، علت آن را جنبۀ تعلیماتی آن رسائل بدانند. با اینهمه سجع کوتاه و آهنگین، کلامش را به نظمی موزون شبیهتر میسازد. | ||
رسائل او، به صورت «اخوانیات»، در همان موضوعات معروف شعر یعنی مدح، هجا، رثا، تسلیت، تهنیت و شکر و گله... و غالباً خطاب به امیر، وزیر، قاضی، شاگرد، فقیه و... نگارش یافته است که در مجموع از بارزترین نمونههای نثر ادبی سدۀ ۴ق محسوب میشود. | رسائل او، به صورت «اخوانیات»، در همان موضوعات معروف شعر یعنی مدح، هجا، رثا، تسلیت، تهنیت و شکر و گله... و غالباً خطاب به امیر، وزیر، قاضی، شاگرد، فقیه و... نگارش یافته است که در مجموع از بارزترین نمونههای نثر ادبی سدۀ ۴ق محسوب میشود. |