کاربر ناشناس
محمد بن عباس خوارزمی: تفاوت میان نسخهها
جز
←سفر به عراق و شام
imported>Lohrasbi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Lohrasbi جز (←سفر به عراق و شام) |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==سفرها== | ==سفرها== | ||
===سفر به عراق و شام=== | ===سفر به عراق و شام=== | ||
او در نوجوانی پدر را از دست داد و به علت کجرفتاری اطرافیان از میراث پدری چشم پوشید و تهیدست خوارزم را ترک کرد.<ref>ابوبکر، | او در نوجوانی پدر را از دست داد و به علت کجرفتاری اطرافیان از میراث پدری چشم پوشید و تهیدست خوارزم را ترک کرد.<ref>ابوبکر، ص۴۷، ۶۱، ۸۱</ref> او که حافظهای سخت نیرومند داشت،<ref>سمعانی، ج۵، ص۲۱۴؛ ذهبی، ص۶۹</ref> در پی کسب علم و مال راهی [[عراق]] و [[شام]] شد. در [[بغداد]] از محضر [[اسماعیل بن محمد صفار|ابوعلی اسماعیل بن محمد صفّار]] و [[ابن کامل]] (<small>راوی تاریخ طبری</small>) بهره برد <ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۴؛ سمعانی،ج۵، ص۲۱۴، ج۹، ص۳۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۹۱، ج۲، ص۸۰</ref> و در [[حلب]] به دربار [[سیف الدوله حمدانی]] پیوست و با ادبا و علمای دربار، از جمله نحویان بزرگی چون [[ابن خالویه]]،<ref>نک : ابن انباری، ص۲۱۴؛ یاقوت، ادبا، ج۹، ص۲۰۴</ref> [[ابوالطیب لغوی]] و [[ابن جنی]]،<ref>نک : شکعه، ص۳۳</ref> مجالست یافت. در همانجا بود که با [[متنبی]] دیدار کرد و آنچنان شیفتۀ او گردید که چند سال بعد، یکی از کوشاترین ناشران شعر متنبی در [[خراسان]] گردید.<ref>نک : بلاشر، ص۳۸۱</ref> ابوبکر بعدها نیز با حسرت از این روزگار خوش یاد میکرد.<ref>ص ۲۱۸-۲۱۹</ref> | ||
===سفر به بخارا و نیشابور=== | ===سفر به بخارا و نیشابور=== | ||
وی سرانجام با توشهای گرانقدر از ادب و تاریخ، انساب و اخبار عرب و لغت<ref>سمعانی، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴؛ ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۱۹۴</ref> به شرق بازگشت و در [[بخارا]] به ملازمت [[ابوعلی بلعمی]] وزیر [[سامانیان]] درآمد، اما دوستی میان این دو ادیب، چندان نپایید و ابوبکر در ابیاتی سخت گزنده و ریشخندآمیز او را [[هجو]] کرد<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۴، ۲۰۵؛ قس: ابوبکر، ص۱۱۹، که خود این جدایی را معلول سعایت حاسدان قلمداد میکند</ref> و به [[نیشابور]] که در آن زمان امیر [[احمد بن علی میکالی|ابونصر احمد بن علی میکالی]] بر آن حکومت داشت، رفت و به مدح او پرداخت و صلههای کلان ستاند.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۰؛ نیز نک : جرفادقانی، ۲۵۵-۲۵۶</ref> ابوبکر سخت مورد اکرام و احترام علمای نیشابور قرار گرفت و در سلک مصاحبت [[ابوالحسن قزوینی]]، [[ابومنصور بغوی]]، [[ابوالحسن حکمی]] و [[کثیر بن احمد]] درآمد.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۵؛ ابوبکر، ص۳۴، ۷۸، جاهای مختلف</ref> نامههای فراوانی که بعدها ابوبکر برای شاگردان نیشابوریش نوشته، از مجالس فراوان بحث و درس وی در آنجا حکایت دارد.<ref>ابوبکر، ص۱۱۸، ۱۲۲، جاهای مختلف ؛ نیز نک : قفطی، ج۱، ص۲۷۷</ref> | وی سرانجام با توشهای گرانقدر از ادب و تاریخ، انساب و اخبار عرب و لغت<ref>سمعانی، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴؛ ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۱۹۴</ref> به شرق بازگشت و در [[بخارا]] به ملازمت [[ابوعلی بلعمی]] وزیر [[سامانیان]] درآمد، اما دوستی میان این دو ادیب، چندان نپایید و ابوبکر در ابیاتی سخت گزنده و ریشخندآمیز او را [[هجو]] کرد<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۴، ۲۰۵؛ قس: ابوبکر، ص۱۱۹، که خود این جدایی را معلول سعایت حاسدان قلمداد میکند</ref> و به [[نیشابور]] که در آن زمان امیر [[احمد بن علی میکالی|ابونصر احمد بن علی میکالی]] بر آن حکومت داشت، رفت و به مدح او پرداخت و صلههای کلان ستاند.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۰؛ نیز نک : جرفادقانی، ۲۵۵-۲۵۶</ref> ابوبکر سخت مورد اکرام و احترام علمای نیشابور قرار گرفت و در سلک مصاحبت [[ابوالحسن قزوینی]]، [[ابومنصور بغوی]]، [[ابوالحسن حکمی]] و [[کثیر بن احمد]] درآمد.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۵؛ ابوبکر، ص۳۴، ۷۸، جاهای مختلف</ref> نامههای فراوانی که بعدها ابوبکر برای شاگردان نیشابوریش نوشته، از مجالس فراوان بحث و درس وی در آنجا حکایت دارد.<ref>ابوبکر، ص۱۱۸، ۱۲۲، جاهای مختلف ؛ نیز نک : قفطی، ج۱، ص۲۷۷</ref> |