کاربر ناشناس
محمد بن عباس خوارزمی: تفاوت میان نسخهها
جز
←جایگاه ادبی
imported>A.atashinsadaf جز (←انتساب به بنو جریر) |
imported>A.atashinsadaf جز (←جایگاه ادبی) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
مسألۀ دیگری که باید اینک طرح شود، ادعای او در انتساب به بنوجریر است. [[بیهقی]]<ref>ص ۱۰۸</ref> و [[ابن خلکان]]<ref>ج۴، ص۴۰۰-۴۰۱</ref> او را خواهرزادۀ [[محمد بن جریر طبری]] نویسنده کتاب [[تاریخ طبری|تاریخ]] دانستهاند. از آن دسته از منابع کهن نیز که این روایت را آوردهاند، نظر این دو تأیید میشود.<ref>نک : سمعانی، ج۵، ص۲۱۳؛ ذهبی، ص۶۸؛ صفدی همان، ج۳، ص۱۹۲</ref> [[یاقوت حموی|یاقوت]] هم در اینکه این محمد بن جریر همان طبری معروف است، تردید ندارد، اما ادعای ابوبکر را در انتساب به او تکذیب کرده میگوید: طبری [[رافضی]] نبوده و [[حنابله|حنبلیان]] از سر حسادت او را چنین خواندهاند.<ref>بلدان، همانجا</ref> با این حال برخی برآنند که منظور، محمدبن جریر امامی است.<ref>نک : شوشتری، ج۱، ص۹۸؛ خوانساری، ج۷، ص۲۹۴-۲۹۷؛ امین، ج۹، ص۳۷۷؛ برای اقوال مختلف، نک : محدث، ج۲، ص۶۸۲-۶۸۸</ref> | مسألۀ دیگری که باید اینک طرح شود، ادعای او در انتساب به بنوجریر است. [[بیهقی]]<ref>ص ۱۰۸</ref> و [[ابن خلکان]]<ref>ج۴، ص۴۰۰-۴۰۱</ref> او را خواهرزادۀ [[محمد بن جریر طبری]] نویسنده کتاب [[تاریخ طبری|تاریخ]] دانستهاند. از آن دسته از منابع کهن نیز که این روایت را آوردهاند، نظر این دو تأیید میشود.<ref>نک : سمعانی، ج۵، ص۲۱۳؛ ذهبی، ص۶۸؛ صفدی همان، ج۳، ص۱۹۲</ref> [[یاقوت حموی|یاقوت]] هم در اینکه این محمد بن جریر همان طبری معروف است، تردید ندارد، اما ادعای ابوبکر را در انتساب به او تکذیب کرده میگوید: طبری [[رافضی]] نبوده و [[حنابله|حنبلیان]] از سر حسادت او را چنین خواندهاند.<ref>بلدان، همانجا</ref> با این حال برخی برآنند که منظور، محمدبن جریر امامی است.<ref>نک : شوشتری، ج۱، ص۹۸؛ خوانساری، ج۷، ص۲۹۴-۲۹۷؛ امین، ج۹، ص۳۷۷؛ برای اقوال مختلف، نک : محدث، ج۲، ص۶۸۲-۶۸۸</ref> | ||
== | ==شخصیت علمی== | ||
ابوبکر را بیتردید باید یکی از درخشانترین چهرههای ادب عربی به شمار آورد. حافظۀ شگفت انگیز<ref>نک : سمعانی، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴؛ ذهبی، ص۶۹، به نقل از حاکم نیشابوری</ref> و توشۀ عظیمی که از شعر و ادب کهن فراهم آورده بود<ref>ابن خلکان، ج۱، ص۴۱۱، ج۴، ص۴۰۱</ref>، از وی | ابوبکر را بیتردید باید یکی از درخشانترین چهرههای ادب عربی به شمار آورد. حافظۀ شگفت انگیز<ref>نک : سمعانی، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴؛ ذهبی، ص۶۹، به نقل از حاکم نیشابوری</ref> و توشۀ عظیمی که از شعر و ادب کهن فراهم آورده بود<ref>ابن خلکان، ج۱، ص۴۱۱، ج۴، ص۴۰۱</ref>، از وی راوی زبردست <ref>ثعالبی، غرر، ص۴۴۶؛ ابن خلکان، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱، که میان ابومحمد خازن و ابوالفضل ابن خازن خلط کرده است</ref> ناقدی چیره دست<ref>ثعالبی، ثمار، ص۱۷۱، یتیمه، ج۴، ص۲۴۲؛ آلوسی، ج۳، ص۱۲۸-۱۲۹</ref> و دانشمندی متبحر در علوم لغت و ادب ساخت.<ref>ثعالبی، همان، ج۴، ص۱۹۴؛ سمعانی، ج۵، ص۱۳</ref> | ||
فضائل و | فضائل و دانشهای ابوبکر خوارزمی چنان متعدد و گسترده است که موجب شده است [[جرجی زیدان]] با نوعی اغراق، او را با [[ابن قتیبه]] قیاس کند.<ref>طه، ص۳۸۲</ref> البته اینهمه اعتبار را از زمان حیات برای او قائل بودهاند و کمتر کتابی در ادب یافت میشود که به آثار او استشهاد نکرده باشد. علاوه بر این، انبوهی از کلمات حکیمانۀ وی به صورت مثل بر زبانها جاری بوده است.<ref>ثعالبی، همان، ج۴، ص۱۹۴-۱۹۸، التمثیل، ص۲۵۰-۲۵۱</ref> | ||
===ویژگیهای اشعار=== | |||
آنچه از اشعار ابوبکر خوارزمی باقی مانده، غالباً استوار و روان است و قالب عمومی آنها همان ساختار معروف قصیدۀ عربی در سدههای ۴ و ۵ق است. | |||
در مضامین او سخن تازهای یافت نمیشود و تکرار و تقلید از ویژگیهای اوست. همین امر موجب شده است که او انبوهی از ابیات یا مصراعهای معروف عرب را در قصاید خود تضمین کند. از آنجا که این شیوه در آثار او فراوان بوده و او نیز به نیکی از عهدۀ این کار برمیآمده، ثعالبی، ۱۱ صفحه از جنگ خود را به تضمینهای او اختصاص داده است. | |||
ابوبکر خوارزمی اساساً به یاری صنایع ادبی و محفوظات بسیار، بر استواری اشعار خویش افزوده است و به همین جهت، شعر او بیشتر به ظرافتگوییهای متصنع و نکته پردازیهای پرتکلف آکنده است تا به الفاظ و تعابیر کهن و بیابانی. با اینهمه گاه در مراثی او احساس میشود که شاعر خواسته است حال و هوای پروقار و پرفخامت قصاید بزرگ سوگ را تجدید کند<ref>نک : ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۸؛ رثای ابوسعید</ref>، اما ملاحظه میشود که مرثیۀ رکن الدولۀ دیلمی<ref>همان، ج۴، ص۲۲۶</ref> هم از معانی نو تهی است و هم وزن طرب انگیز شعر، از اندوهناکی مضامین میکاهد. | |||
البته ثعالبی فریب اینگونه اشعار را نخورده و با زیرکی تمام به برخی وصفهای نابجا یا معانی نامناسب که شعر ابوبکر را تباه کرده، اشاره نموده است.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۱-۲۲۲</ref> | |||
آثار ابوبکر خوارزمی علاوه بر اعتبار ادبی، از آنجا که وی سفرهای بسیار کرده و در بارگاه بسیاری از شاهان، امیران و وزیران خرد و کلان ایران زیسته، میتواند از جنبههای تاریخی و اجتماعی نیز سودمند باشد: نامۀ مشهور او به شیعیان نیشابور<ref>نک : صفدی، تمام المتون، ص۲۱۲-۲۱۳؛ تهرانی، ص۳۴۰-۳۴۹؛ ضیف، ص۲۳۳؛ مبارک، ص۳۳۶-۳۳۷</ref>، مدح مؤیدالدولۀ دیلمی<ref>نک : جرفادقانی، ص۶۴، ۶۸-۶۹، ۸۷، جاهای مختلف</ref>، | همۀ شیرینی شعر ابوبکر، در نکتههای کوتاه اوست که ثعالبی، بخشی از آنها را یکجا گرد آورده است.<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۰۹-۲۱۲</ref> این قطعات که خود نمودار شعر مردی شهرنشین و فرهیخته است، اگرچه ارجمندی و صداقت شعر واقعی را ندارد، باز نشان میدهد که ابوبکر در صناعات ادبی دستی تمام داشته و انبوهی شعر و مثل حفظ کرده بوده است. | ||
قدرت او در یافتن و به کار بردن تشبیهات ظریف موجب شده است که بسیاری از نویسندگان به ابیات و قطعات او استشهاد کنند.<ref>ثعالبی، التمثیله، ص۲۳۲؛ حصری، ص۳۹۹۱؛ جرجانی، ص۱۱۶؛ ابن خلکان، ج۴، ص۴۰۱؛ صفدی، همان، ج۳، ص۱۹۳</ref> | |||
===فارسی گویی=== | |||
می توان گفت که ابوبکر زبان مادری خود فارسی را نیک میدانسته است. در قطعهای که یاقوت<ref>بلدان، ج۴، ص۹۹۳</ref> آورده، هر ۶ قافیۀ آن، کلمات فارسی است (دستبند، جهنبند، درند، خردمند، دردمند، چند) و او خود در پایان اشاره میکند که این شعر را از باب مزاح سروده است، اما از اینگونه «فارسیات» ابونواسی که بگذریم کمتر اثری از فرهنگ فارسی او در اشعارش میتوان یافت. تنها جایی که شاید بتوان از این تأثیر سخن گفت، اشعاری است که در مدح [[دیلمیان]] سروده و در آنجا پادشاهان [[آل بویه]] را با بهرام<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۳</ref>، ابرویز بن هرمز<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۲۳</ref> و اردشیر<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص224</ref> قیاس کرده، یا آنان را «قمر الدیوان» خوانده و تاجشان را یادآور تاج کهن پنداشته. | |||
===هجویات=== | |||
ابوبکر از سرودن شعرهای «سخیف» شرم انگیز هم روی گردان نبود.<ref>نک : ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۳۲</ref> این بیپردگی موجب میشد که به آسانی بتواند هر که به او جفایی روا میداشت، با سخنان زهرآلود هجو کند. | |||
==رسائل و منثورات== | |||
همۀ شهرت ابوبکر، نه به شعر که به رسائل اوست. وی اگرچه در مقابل [[نثر]] دیگر بزرگان، شیوۀ خویش را ترسل میخواند<ref>نک : ص۱۳۱</ref> و مدعی است که به اختصار میگراید<ref>ص ۲۶</ref>، اما درواقع نثرش متکلف (دنبالۀ شیوۀ ابن عمید از سدۀ ۳ق) است و تکرار و اطناب از خصوصیات آن است. برخی کوشیدهاند این اطناب و تکرار را توجیه کرده، علت آن را جنبۀ تعلیماتی آن رسائل بدانند. با اینهمه سجع کوتاه و آهنگین، کلامش را به نظمی موزون شبیهتر میسازد. | |||
رسائل او، به صورت «اخوانیات»، در همان موضوعات معروف شعر یعنی مدح، هجا، رثا، تسلیت، تهنیت و شکر و گله... و غالباً خطاب به امیر، وزیر، قاضی، شاگرد، فقیه و... نگارش یافته است که در مجموع از بارزترین نمونههای نثر ادبی سدۀ ۴ق محسوب میشود. | |||
==سبک ادبی== | |||
استفاده از صنایع بدیعی چون [[جناس]]، [[طباق]]، [[استعاره]] و به کارگیری تشبیهات دلنشین، [[تضمین]] [[آیه|آیات]] [[قرآن|قرآنی]] و [[دعا|ادعیه]]<ref>ص ۱۲، ۲۶، جاهای مختلف</ref> و نیز اشعار قدما<ref>ص ۱۳، ۱۴، جاهای مختلف</ref>، چندان وسیع است که او خود مکتوباتش را ترکیبی از آثار گذشتگان مینامد.<ref>ص ۴۹</ref> وی پیوسته الفاظ فصیح و استوار عربی را حتی در طنز و فکاهه<ref>ص ۳۰، ۱۱۱</ref> به کار برده است و گویی میکوشیده از واژگان غریب و نامأنوس پرهیز کند.<ref>نک : ضیف، ص۲۳۳-۲۳۸؛ طه، ص۳۷۸-۳۸۱؛ شکعه، ص۱۰۰</ref> | |||
==اهمیت آثار== | |||
آثار ابوبکر خوارزمی علاوه بر اعتبار ادبی، از آنجا که وی سفرهای بسیار کرده و در بارگاه بسیاری از شاهان، امیران و وزیران خرد و کلان ایران زیسته، میتواند از جنبههای تاریخی و اجتماعی نیز سودمند باشد: نامۀ مشهور او به [[شیعه|شیعیان]] [[نیشابور]]<ref>نک : صفدی، تمام المتون، ص۲۱۲-۲۱۳؛ تهرانی، ص۳۴۰-۳۴۹؛ ضیف، ص۲۳۳؛ مبارک، ص۳۳۶-۳۳۷</ref>، مدح [[موید الدوله دیلمی|مؤیدالدولۀ دیلمی]]<ref>نک : جرفادقانی، ص۶۴، ۶۸-۶۹، ۸۷، جاهای مختلف</ref>، تعریض به ضعف خلفا<ref>ثعالبی، یتیمه، ج۴، ص۲۳۰؛ نسوی، ص۱۸۲؛ متز، ج۱، ص۱۶۶</ref>، وصف ظلم ظالم و ستمهایی که بر مردم شده<ref>ابوبکر، ص۱۳۸</ref> و نیز ذکر آداب و رسوم و اخلاقیات مردم زمان، چون ناپسند دانستن ازدواج بیوه زنان<ref>ابوبکر، ص۲۱۳-۲۱۴</ref>، اظهار کراهت از فرزند دختر<ref>ابوبکر، ص۳۰-۳۱، ص۷۸-۷۹</ref>، اشاره به جشنهای باستانی [[ایران]] چون [[جشن مهرگان|مهرگان]] و [[نوروز]].<ref>ابوبکر، ص۲۷، ۹۳، جاهای مختلف</ref> | |||
==آثار== | ==آثار== |