هند دختر عتبه: تفاوت میان نسخهها
ویکیسازی
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (←پانویس) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (ویکیسازی) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''هند دختر عتبه''' | '''هند دختر عتبه''' شناختهشده با عنوان '''هند جگرخوار''' (درگذشت [[سال ۱۴ هجری قمری|۱۴ق]])، همسر [[ابوسفیان]] و مادر [[معاویه]]. او در [[جنگ احد]]، مشرکان را برای نبرد با [[مسلمانان]] تشویق میکرد و در پایان جنگ، بدن [[حمزة بن عبدالمطلب]] را مُثله کرد (مثله کردن: بریدن عضوی از بدن) و جگر او را به دندان گرفت. همچنین از گوش و بینی مسلمانان کشتهشده، گردنبند و دستبند ساخت. هند پس از [[فتح مکه]] مسلمان شد و در زمان [[خلیفه دوم]] درگذشت. | ||
== زندگینامه== | == زندگینامه== | ||
هند، دختر عتبة بن ربیعة بن عبدشمس، از بزرگان قریش<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۱۵.</ref> و صفیه بنت أمیه بن حارثه بود.<ref>ابن حبیب، المحبر، دارالآفاق الجدیدة، ص۱۹.</ref> او را از زیباترین زنان [[قریش]] دانستهاند<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۸.</ref> که دارای هوش بسیار بوده است.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۲.</ref> برخی منابع اشعار مختلفی به او نسبت دادهاند.<ref>بشیر یموت، شاعرات العرب فی الجاهلیة و الإسلام، ۱۳۵۲ق، ج۱، ص۱۲۸.</ref> | |||
هند با حفص بن مغیره مخزومی ازدواج کرد | هند با حفص بن مغیره مخزومی ازدواج کرد<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۳.</ref> و پسری به نام أبان به دنیا آورد،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۸۷.</ref> اما پس از مدتی این ازدواج به طلاق انجامید.<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۲۵، ص۶۹.</ref> هند پس از جدایی از حفص، پدر خود را ملامت کرد که بدون مشورت، او را به ازدواج حفص درآورده بود.<ref>سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، ۱۴۳۴ق، ج۵، ص۲۰۴.</ref> او سپس با [[ابوسفیان]] ازدواج کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۸۷.</ref> هند از ابوسفیان دو پسر به نام [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] و عتبه<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۰۲ق، ج۲۷، ص۱۸۰.</ref> و دو دختر به نام جویریه و ام الحکم<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵.</ref> به دنیا آورد. بنا به گفته ذهبی، تاریخنگار اهل سنت، ابوسفیان در اواخر عمر، هند را طلاق داد.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۹.</ref> او در زمان [[خلیفه دوم]] مبلغ چهار هزار درهم از [[بیتالمال]] [[قرض]] گرفت و به تجارت پرداخت.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۹.</ref> | ||
ابن جوزی، مرگ هند را در سال چهاردهم قمری در زمان خلیفه دوم دانسته و<ref>سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، ۱۴۳۴ق، ج۵، ص۲۰۶.</ref> ابن حجر عسقلانی، وفات او را در زمان حکومت [[عثمان بن عفان|عثمان]] دانسته است.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۳۴۷.</ref> | |||
==حضور در جنگ احد== | ==حضور در جنگ احد== | ||
هند در [[جنگ احد]] حضور | هند در [[جنگ احد]] حضور یافت،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> در میان سپاه مکه ایستاد و آنان را به جنگ با مسلمانان ترغیب میکرد.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۱۶.</ref> هند در ترغیب مشرکان این ابیات را خواند: «ما دختران ستاره صبحگاه هستیم. اگر پیروزمندانه پیشروی کنید، آغوش میگشاییم و بسترها میگسترانیم. اگر به میدان نبرد پشت کنید، ما نیز از شما دوری میکنیم».<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۹۲۲.</ref> | ||
هند پس از جنگ، اشعاری در انتقام گرفتن از اقوام کشتهشده در [[جنگ بدر|بدر]] خواند.<ref>ابن هشام، | هند پس از جنگ، اشعاری در انتقام گرفتن از اقوام کشتهشده در [[جنگ بدر|بدر]] خواند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۹۱.</ref> عتبه بن ربیعه، پدر، شیبه، عمو و ولید، برادر هند در [[جنگ بدر]] کشته شده بودند<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۷.</ref> از اینرو هند پس از جنگ بدر، از خونخواهی کشتگان قریش در بدر سخن میگفت و قریش را به جنگ با مسلمانان ترغیب میکرد.<ref>شحاتة، معاویة بن أبیسفیان، دار الخلفاء الراشدین، ج۱، ص۶۹.</ref> | ||
=== مثله کردن حمزه و شهدای احد === | === مثله کردن حمزه و شهدای احد === | ||
هند، در جنگ احد، غلامی به نام وحشی را مأمور کرد که یکی از سه نفر [[پیامبر اسلام]]، [[علی بن ابیطالب]] و یا [[حمزة بن عبدالمطلب]] را بکشد.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۸۳.</ref> وحشی، حمزه را به شهادت رساند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۷۹.</ref> هند، سینه و شکم حضرت [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] را پاره کرد<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و جگر او را به دندان گرفت | هند، در جنگ احد، غلامی به نام وحشی را مأمور کرد که یکی از سه نفر [[پیامبر اسلام]]، [[علی بن ابیطالب]] و یا [[حمزة بن عبدالمطلب]] را بکشد.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۸۳.</ref> وحشی، حمزه را به شهادت رساند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۷۹.</ref> هند، سینه و شکم حضرت [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] را پاره کرد<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و جگر او را به دندان گرفت<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۵۹.</ref> و آن را به همراه برخی دیگر از اعضای بدن حمزه، به [[مکه]] برد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق،ج۴، ص۲۸۷.</ref> و درباره مثله کردن بدن حمزه، ابیاتی سرود: | ||
{{شعر۲| | {{شعر۲| | ||
شفیت من حمزة نفسی بأحد|حتی بقرت بطنه عن الکبد| | شفیت من حمزة نفسی بأحد|حتی بقرت بطنه عن الکبد| | ||
أذهب عنی ذاک ما کنت أجد|من لذعة الحزن الشّدید المعتمد<ref> | أذهب عنی ذاک ما کنت أجد|من لذعة الحزن الشّدید المعتمد<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۹۲.</ref>}} | ||
«حزنی که در درون من بود، در احد به وسیله حمزه خوب شد. آنگاه که شکم او را دریدم و جگرش را بیرون آوردم. این کار مرا از آن اندوه شدیدی که به آتشش مرا میسوزاند، رهایی بخشید». | «حزنی که در درون من بود، در احد به وسیله حمزه خوب شد. آنگاه که شکم او را دریدم و جگرش را بیرون آوردم. این کار مرا از آن اندوه شدیدی که به آتشش مرا میسوزاند، رهایی بخشید». | ||
پیامبر هند را به جهت به دندانگرفتن جگر حمزه «آکلَةَ | پیامبر هند را به جهت به دندانگرفتن جگر حمزه «آکلَةَ الْأَکبَاد» به معنای جگرخوار نامید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۰، ص۲۹۶.</ref> فرزندانش را نیز فرزند زن جگرخوار (ابْن آکلَة الْأَکبَاد) میخواندند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۹.</ref> | ||
جنازه شهدای دیگر | جنازه شهدای دیگر [[جنگ احد]]، جز [[حنظله بن ابیعامر]] که پدرش در میان مشرکان بود، توسط هند و زنان دیگری که در سپاه مشرکان حضور داشتند، مثله شد.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و هند با گوشها و بینیهای آنان گردنبند و دستبند درست کرد.<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۲۰.</ref> | ||
==پذیرش اسلام == | ==پذیرش اسلام == | ||
هند در [[فتح مکه]] پس از آنکه همسرش ابوسفیان اسلام را پذیرفت، مسلمان شد.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۲.</ref> از اینرو را در زمره [[صحابه]] به شمار آوردهاند.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۳؛ ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابة، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۳۴۶۰.</ref> | هند در [[فتح مکه]] پس از آنکه همسرش ابوسفیان اسلام را پذیرفت، مسلمان شد.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۲.</ref> از اینرو وی را در زمره [[صحابه]] به شمار آوردهاند.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۳؛ ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابة، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۳۴۶۰.</ref> هر چند که برخی منابع، در اینکه او واقعا مسلمان شده باشد، تردید کردهاند.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱۲، ص۳۵۰.</ref> او به نزد پیامبر رفت و در حالی که چهره خود را پوشانده بود، ایمان آورد، سپس چهره خود را نمایان کرد.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۳۸۹.</ref> پیامبر، پیشتر او را [[مهدور الدم]] دانسته بود.<ref>دِیار بَکری، تاریخ الخمیس، ج۲، ص۹۴.</ref> | ||
به گزارش ابن عساکر، هنگامی که هند اسلام آورد، پیامبر به او گفت | به گزارش ابن عساکر، هنگامی که هند اسلام آورد، پیامبر به او گفت که برای خداوند شریک قرار نده، [[زنا]] مکن، [[دزدی]] نکن. هند گفت: مگر انسان آزاد زنا میکند؟ همچنین پیامبر گفت: فرزندان را نکشید. هند در پاسخ او گفت: ما فرزندانمان را بزرگ کردیم و تو آنها را در جنگ بدر کشتی. پیامبر پاسخ داد که خدا آنها را کشت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۰۲ق، ج۷۰، ص۱۷۸.</ref> بر اساس برخی منابع، هند در [[مکه]] مشهور به زنا بوده است،<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۶.</ref> اما شواهدی علیه این مطلب ذکر شده است.<ref>مهدی بن رزقالله، مزاعم و أخطاء و تناقضات و شبهات بودلی فی کتابه «الرسول، حیاة محمد»، مجمع الملک فهد، ج۱، ص۵۴.</ref> | ||
همچنین پس از مسلمان شدن هند، هنگامی که پیامبر از او پرسید اسلام را چگونه | همچنین پس از مسلمان شدن هند، هنگامی که پیامبر از او پرسید اسلام را چگونه میبینی، اسلام را نیکوترین دانست، مگر سه کارِ رکوع کردن، روسری، و فریاد برده سیاه بر بالای [[کعبه]] (اشاره به اذان گفتن [[بلال حبشی]] بر بالای کعبه). پیامبر در پاسخ او فرمود که بدون رکوع نمازی انجام نمیشود، آن برده سیاه، بنده خوب خداوند است و چه چیز میتواند بهتر از روسری بپوشاند؟<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۰۲ق، ج۷۰، ص۱۸۲.</ref> | ||
هند به همراه ابوسفیان در [[جنگ یرموک]] شرکت کرد و مسلمانان را | هند به همراه ابوسفیان در [[جنگ یرموک]] شرکت کرد و مسلمانان را برای نبرد با رومیان تشویق میکرد.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۹۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |