پرش به محتوا

فاطمیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۳۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱
جز
اصلاح عناوین و بخشها
imported>Fayaz
جز (لینک سالها و افزودن به شناسه)
imported>Fayaz
جز (اصلاح عناوین و بخشها)
خط ۹: خط ۹:
| نژاد =
| نژاد =
| منشعب از = [[اسماعیلیان]]
| منشعب از = [[اسماعیلیان]]
| صدر خاندان = [[اسماعیل پسر امام صادق|اسماعیل فرزند امام صادق(ع)]]
| صدر خاندان = [[عبیدالله مهدی]]
| بنیانگذار = عبیدالله مهدی
| بنیانگذار = عبیدالله مهدی
| خاستگاه = شمال افریقا
| خاستگاه = شمال افریقا
خط ۱۶: خط ۱۶:
| مذهب = شیعه اسماعیلی
| مذهب = شیعه اسماعیلی
| زمان مسلمان شدن =
| زمان مسلمان شدن =
| مکان استقرار =  
| مکان استقرار = مصر و مراکش
| ویژگی =  
| ویژگی = مخالفت با [[بنی‌عباس]]
| حوادث =
| حوادث =  
| نام حکومت = فاطمیان
| نام حکومت = فاطمیان
| شروع حکومت = ۲۹۷ق
| شروع حکومت = [[سال ۲۹۷ هجری قمری|۲۹۷ق]]
| پایان حکومت = ۵۶۷ق
| پایان حکومت = [[سال ۵۶۷ هجری قمری|۵۶۷ق]]
| گستره حکومت = شمال آفریقا، مصر، شام، یمن، حجاز
| گستره حکومت = شمال آفریقا، مصر، شام، یمن، حجاز
| حاکمان = عبیدالله المهدی، قائم بامرالله، منصور بالله، معز لدین الله، عزیز بالله، حاکم بالله، ظاهر لاعزاز دین الله، مستنصر بالله، المستعلی بالله، آمر باحکام الله، حافظ لدین الله، ظافر بامرالله، فائز بنصر الله، عاضد لدین الله
| حاکمان =  
| صحابه =
| صحابه =
| راویان =
| راویان =
خط ۳۸: خط ۳۸:
==زمینه‌ها و پیدایش==
==زمینه‌ها و پیدایش==
{{خلفای فاطمی}}
{{خلفای فاطمی}}
===ابوعبدالله شیعی داعی اسماعیلی در شمال افریقا===
===داعیان اسماعیلی===
حکومت فاطمیان در [[مراکش]] کنونی واقع در شمال آفریقا تأسیس شد و هسته اصلی نیروهای نظامی آن را قبایلی از بربرهای این مناطق تشکیل می‌دادند که توسط یکی از داعیان اسماعیلی به نام حسین بن احمد بن زکریا مشهور به ابو‌عبدالله شیعی، به مذهب [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] گرویده بودند. ابوعبدالله شیعی که در اصل یمنی بود، در سال ۲۸۰ قمری به افریقیه سفر کرد تا به [[تبلیغ]] مذهب اسماعیلی در این دیار بپردازد. در آن سال‌ها، یمن یکی از مراکز اصلی دعوت اسماعیلیان بود و رهبری این دعوت را ابن‌حوشب بر عهده داشت که مبلغان زیادی به نقاط دور و نزدیک سرزمین‌های اسلامی می‌فرستاد. ابوعبدالله شیعی نیز به فرمان [[ابن‌حوشب]] به افریقیه رفت و توانست گروهی از قبایل کتامه را که خود بخشی از قبیله بزرگ صنهاجه به شمار می‌رفتند، به کیش [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] درآورد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۳۱.</ref>
حکومت فاطمیان در [[مراکش]] کنونی واقع در شمال آفریقا تأسیس شد و هسته اصلی نیروهای نظامی آن را قبایلی از بربرهای این مناطق تشکیل می‌دادند که توسط یکی از داعیان اسماعیلی به نام حسین بن احمد بن زکریا مشهور به [[ابو‌عبدالله شیعی]]، به مذهب [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] گرویده بودند. ابوعبدالله شیعی، داعی اسماعیلی که در اصل یمنی بود، در سال ۲۸۰ قمری به افریقیه سفر کرد تا به [[تبلیغ]] مذهب اسماعیلی در این دیار بپردازد. در آن سال‌ها، یمن یکی از مراکز اصلی دعوت اسماعیلیان بود و رهبری این دعوت را ابن‌حوشب بر عهده داشت که مبلغان زیادی به نقاط دور و نزدیک سرزمین‌های اسلامی می‌فرستاد. ابوعبدالله شیعی نیز به فرمان [[ابن‌حوشب]] به افریقیه رفت و توانست گروهی از قبایل کتامه را که خود بخشی از قبیله بزرگ صنهاجه به شمار می‌رفتند، به کیش [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] درآورد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۳۱.</ref>


دعوت ابوعبدالله شیعی همزمان با سال‌های زوال قدرت حکومت اغلبیان بود که از سال ۱۸۴ق زیر نظر خلفای عباسی قدرتی نیمه‌مستقل در [[مغرب]] تشکیل داده بودند. در سال ۲۹۷ق قبیله کتامه به رهبری ابوعبدالله شیعی بر اغلبیان شوریدند و بر شهر مهم رقاده حاکم شدند. ابوعبدالله شیعی با غلبه بر اغلبیان به سوی غرب حرکت کرد و با شکست دادن حکومت بنی مدرار و رستمیان و غلبه بر شهر سجلماسه حکومت تازه‌ای بنا کرد و با آزادی [[عبیدالله مهدی]] از زندان او را به مقام خلافت رساند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۴۸.</ref>
دعوت ابوعبدالله شیعی همزمان با سال‌های زوال قدرت حکومت اغلبیان بود که از [[سال ۱۸۴ هجری قمری|۱۸۴ق]] زیر نظر خلفای عباسی قدرتی نیمه‌مستقل در [[مغرب]] تشکیل داده بود. در [[سال ۲۹۷ هجری قمری|۲۹۷ق]] قبیله کتامه به رهبری ابوعبدالله شیعی بر اغلبیان شوریدند و بر شهر رقاده حاکم شدند. ابوعبدالله شیعی سپس به سوی غرب حرکت کرد و با شکست حکومت بنی مدرار و رستمیان و غلبه بر شهر سجلماسه حکومت تازه‌ای بنا کرد و با آزادی [[عبیدالله مهدی]] از زندان، او را به مقام خلافت رساند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۴۸.</ref>


===عبیدالله مهدی نخستین خلیفه فاطمی===
===عبیدالله مهدی===
در مورد شخصیت عبیدالله المهدی نخستین خلیفه فاطمی اختلاف بسیار است. برخی وی را از نسل [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد]] بن [[اسماعیل بن جعفر الصادق|اسماعیل]] بن [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر]] می‌دانند و در مقابل برخی نسبت وی را به امام جعفر صادق(ع) کذب می‌شمرند.<ref>در این باره ن.ک به: ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸،‌ ص۲۴.</ref> {{یادداشت|درباره نسب خلفای فاطمی اختلاف نظر وجود دارد؛ [[عبیدالله المهدی]] خود را از نسل [[عبدالله افطح|عبدالله]] پسر [[امام جعفر صادق(ع)]] می‌دانست؛ در حالی که امامان اسماعیلی از نسل محمد بن اسماعیل، دیگر فرزند امام صادق، بودند. برای اصلاح اختلاف نسب خلفای فاطمی -فرزندان عبیدالله مهدی- با امامان پیشین اسماعیلی، بعدها برخی از فاطمیان مدعی شدند که خلیفه دوم فاطمی پسر عبیدالله نبود، بلکه از نسل محمد بن اسماعیل بود. خلیفه دوم فاطمی محمد نام داشت و کنیه‌اش ابوالقاسم بود و به لقب القائم خوانده می‌شد. بعدها در زمان المعز خلیفه چهارم فاطمی، فاطمیان راه دیگری برای حل این مشکل برگزیدند و اعلام کردند که عبیدالله مهدی از نسل محمد بن اسماعیل بوده و از روی تقیه خود را از نسل [[عبدالله افطح]] معرفی می‌کرده است و نسبش چنین بوده است: عبیدالله بن حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق. بدین ترتیب فاطمیان مدعی شدند که نسبشان به محمد بن اسماعیل می‌رسد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳-۲۵؛ ناصری طاهری، فاطمیان در مصر، ۱۳۹۰ش، ص۳۵-۳۸.</ref>}} عبیدالله در پی ادعای امامت با مخالفت عوامل خلافت عباسی و سایر گروه‌های اسماعیلی از جمله [[قرامطه]] مواجه شد و مورد تعقیب آنان قرار گرفت.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۹.</ref> زکرویه بن مهرویه یکی از داعیان اسماعیلی در شام قیام کرد و مناطقی از شام را تصرف کرد و به دنبال دستگیری عبیدالله برآمد. بدین ترتیب عبیدالله از شام خارج شد و به فلسطین، مصر، طرابلس و سپس مغرب سفر کرد و در سجلماسه به دست حکومت بنی مدرار (۱۶۸-۳۶۶ق.) دستگیر و بازداشت شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۳۹؛ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۶.</ref> [[ابوعبدالله شیعی]] به سال ۲۹۶ به سجلماسه رسید و با شکست حاکم، عبیدالله مهدی را از حبس رهانیده و به خلافت گماشت و بدین ترتیب عبیدالله مهدی نخستین خلیفه فاطمیان شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۴۸-۴۹.</ref>
در مورد شخصیت عبیدالله المهدی نخستین خلیفه فاطمی اختلاف بسیار است. برخی وی را از نسل [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد]] بن [[اسماعیل بن جعفر الصادق|اسماعیل]] بن [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر]] می‌دانند و در مقابل برخی نسبت وی را به امام جعفر صادق(ع) کذب می‌شمرند.<ref>در این باره ن.ک به: ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸،‌ ص۲۴.</ref> {{یادداشت|درباره نسب خلفای فاطمی اختلاف نظر وجود دارد؛ [[عبیدالله المهدی]] خود را از نسل [[عبدالله افطح|عبدالله]] پسر [[امام جعفر صادق(ع)]] می‌دانست؛ در حالی که امامان اسماعیلی از نسل محمد بن اسماعیل، دیگر فرزند امام صادق، بودند. برای اصلاح اختلاف نسب خلفای فاطمی -فرزندان عبیدالله مهدی- با امامان پیشین اسماعیلی، بعدها برخی از فاطمیان مدعی شدند که خلیفه دوم فاطمی پسر عبیدالله نبود، بلکه از نسل محمد بن اسماعیل بود. خلیفه دوم فاطمی محمد نام داشت و کنیه‌اش ابوالقاسم بود و به لقب القائم خوانده می‌شد. بعدها در زمان المعز خلیفه چهارم فاطمی، فاطمیان راه دیگری برای حل این مشکل برگزیدند و اعلام کردند که عبیدالله مهدی از نسل محمد بن اسماعیل بوده و از روی تقیه خود را از نسل [[عبدالله افطح]] معرفی می‌کرده است و نسبش چنین بوده است: عبیدالله بن حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق. بدین ترتیب فاطمیان مدعی شدند که نسبشان به محمد بن اسماعیل می‌رسد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳-۲۵؛ ناصری طاهری، فاطمیان در مصر، ۱۳۹۰ش، ص۳۵-۳۸.</ref>}} عبیدالله در پی ادعای امامت با مخالفت عوامل خلافت عباسی و سایر گروه‌های اسماعیلی از جمله [[قرامطه]] مواجه شد و مورد تعقیب آنان قرار گرفت.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۹.</ref> زکرویه بن مهرویه یکی از داعیان اسماعیلی در شام قیام کرد و مناطقی از شام را تصرف کرد و به دنبال دستگیری عبیدالله برآمد. بدین ترتیب عبیدالله از شام خارج شد و به فلسطین، مصر، طرابلس و سپس مغرب سفر کرد و در سجلماسه به دست حکومت بنی مدرار (۱۶۸-۳۶۶ق.) دستگیر و بازداشت شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۳۹؛ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۶.</ref> [[ابوعبدالله شیعی]] به سال ۲۹۶ به سجلماسه رسید و با شکست حاکم، عبیدالله مهدی را از حبس رهانیده و به خلافت گماشت و بدین ترتیب عبیدالله مهدی نخستین خلیفه فاطمیان شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۴۸-۴۹.</ref>


در زمان عبیدالله شهر [[مهدیه]]، که امروزه در [[تونس]] واقع شده، به عنوان مرکز حکومت فاطمیان ساخته شد. این شهر در شبه جزیره‌ای ساخته‌شد که تنها از یک سو به خشکی‌ پیوسته بود و با دیواری مستحکم محافظت می‌شد. عبیدالله مهدی، اندکی بعد ابوعبدالله شیعی و برخی از سران قبیله کتامه را به قتل رساند و قدرت را به طور کامل از آن خود کرد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۷-۶۸.</ref>
در زمان عبیدالله، شهر [[مهدیه]]، که امروزه در [[تونس]] واقع شده، به عنوان مرکز حکومت فاطمیان ساخته شد. این شهر در شبه جزیره‌ای ساخته‌شد که تنها از یک سو به خشکی‌ پیوسته بود و با دیواری مستحکم محافظت می‌شد. عبیدالله مهدی، اندکی بعد ابوعبدالله شیعی و برخی از سران قبیله کتامه را به قتل رساند و قدرت را به طور کامل از آن خود کرد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۷-۶۸.</ref>


== فاطمیان در مغرب==
==قلمرو و نفوذ==
===مغرب===
[[پرونده:دروازه شهر مهدیه.jpg|بندانگشتی|چپ|۲۵۰px|دروازه شهر مهدیه واقع در [[تونس]] امروزی، نخستین شهری که فاطمیان ساختند]]
[[پرونده:دروازه شهر مهدیه.jpg|بندانگشتی|چپ|۲۵۰px|دروازه شهر مهدیه واقع در [[تونس]] امروزی، نخستین شهری که فاطمیان ساختند]]
در دوران خلافت سه خلیفه نخست فاطمی یعنی [[عبیدالله المهدی]] (۲۹۷-۳۲۲)، [[قائم بامر الله فاطمی|القائم بامر الله]] (۳۲۲-۳۳۴)، [[منصور بالله فاطمی|المنصور بالله]] (۳۳۴-۳۴۱) و نیمی از خلافت [[المعز لدین الله فاطمی|معز لدین الله]]، بیشترین توجه خلفای فاطمی معطوف به تثبیت قدرت و سرکوب مخالفان داخلی و شورش قبایل و نیز کشورگشایی در غرب آفریقا بود و قلمرو حکومت آنان محدود به [[افریقیه]] بود.
در دوران خلافت سه خلیفه نخست فاطمی یعنی [[عبیدالله المهدی]] (۲۹۷-۳۲۲)، [[قائم بامر الله فاطمی|القائم بامر الله]] (۳۲۲-۳۳۴)، [[منصور بالله فاطمی|المنصور بالله]] (۳۳۴-۳۴۱) و نیمی از خلافت [[المعز لدین الله فاطمی|معز لدین الله]]، بیشترین توجه خلفای فاطمی معطوف به تثبیت قدرت و سرکوب مخالفان داخلی و شورش قبایل و نیز کشورگشایی در غرب آفریقا بود و قلمرو حکومت آنان محدود به [[افریقیه]] بود.
خط ۵۴: خط ۵۵:
از مهم‌ترین شورش‌هایی که حکومت نوپای فاطمی با آن مواجه شد، شورش فردی از خوارج [[اباضیه|اباضی]] مذهب به نام ابایزید ملقب به صاحب‌الحمار بود. شورش وی در زمان امارت دومین خلیفه فاطمی، قائم بامر الله، آغاز و تا زمان خلافت منصور بالله ادامه داشت. قیام این گروه تا حدی گسترده شد که بر قیروان، رقاده و بسیاری از شهرهای زیر سلطه فاطمیان دست یافتند و شهر مهدیه را در سال ۳۳۳ قمری محاصره کردند و به نام عبدالرحمن اموی حاکم [[اندلس]] خطبه خواندند؛ ولی فاطمیان بعد از گذشت یک سال توانستند بر آنان غلبه کنند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۷۵-۸۵؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۷، ص۱۸-۲۳.</ref>
از مهم‌ترین شورش‌هایی که حکومت نوپای فاطمی با آن مواجه شد، شورش فردی از خوارج [[اباضیه|اباضی]] مذهب به نام ابایزید ملقب به صاحب‌الحمار بود. شورش وی در زمان امارت دومین خلیفه فاطمی، قائم بامر الله، آغاز و تا زمان خلافت منصور بالله ادامه داشت. قیام این گروه تا حدی گسترده شد که بر قیروان، رقاده و بسیاری از شهرهای زیر سلطه فاطمیان دست یافتند و شهر مهدیه را در سال ۳۳۳ قمری محاصره کردند و به نام عبدالرحمن اموی حاکم [[اندلس]] خطبه خواندند؛ ولی فاطمیان بعد از گذشت یک سال توانستند بر آنان غلبه کنند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۷۵-۸۵؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۷، ص۱۸-۲۳.</ref>
<br />
<br />
در زمان خلیفه چهارم فاطمی، معز لدین الله (۳۴۱-۳۶۵ق/۹۳۱-۹۷۵م.) فاطمیان توانستند قدرت خود را در مغرب تثبیت کنند. فرمانده سپاه او به نام جوهر توانست بقایای خارجیان صفریه، بنی مدرار و ادریسیان را از شمال آفریقا بیرون و بعد از سلطه کامل بر سرزمین‌های غربی به سوی شرق و [[مصر]] حرکت کند. پیش از آن نیز فاطمیان تلاش‌هایی برای فتح مصر صورت دادند از جمله در زمان عبیدالله مهدی، بعد از غلبه بر بَرْقَه، مدتی اسکندریه را نیز تصرف کردند اما موفق به غلبه بر مصر نشدند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۸، ۷۱.</ref>
در زمان خلیفه چهارم فاطمی، المعز لِدین‌الله ([[سال ۳۴۱ هجری قمری|۳۴۱ق]] تا [[سال ۳۶۵ هجری قمری|۳۶۵ق]]/۹۳۱-۹۷۵م.) فاطمیان توانستند قدرت خود را در مغرب تثبیت کنند. فرمانده سپاه او به نام جوهر صِقلی (سیسیلی)، توانست بقایای خارجیان صفریه، بنی مدرار و ادریسیان را از شمال آفریقا بیرون و بعد از سلطه کامل بر سرزمین‌های غربی به سوی شرق و [[مصر]] حرکت کند. پیش از آن نیز فاطمیان تلاش‌هایی برای فتح مصر صورت دادند از جمله در زمان عبیدالله مهدی، بعد از غلبه بر بَرْقَه، مدتی اسکندریه را نیز تصرف کردند اما موفق به غلبه بر مصر نشدند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۸، ۷۱.</ref>  
<br />
درگذشت کافور اخشیدی در مصر موجب آشفتگی امور، قحطی و هرج و مرج شده بود و شرایط را از نظر اجتماعی برای پیروزی فاطمیان و پذیرش آنان از سوی مردم مصر آماده کرد.<ref>واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۴۴.</ref> از این رو هنگامی که جوهر در [[سال ۳۵۸ هجری قمری|۳۵۸ق]] به [[فسطاط]]، پایتخت مصر وارد شد، بزرگان مصر از او استقبال کردند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> جوهر نیروهای خود را در محلی در نزدیکی فسطاط مستقر کرد که بعدها شهر قاهرة المعزیة در آن بنا گردید. معز خلیفه فاطمی چهار سال بعد در سال ۳۶۲ق. به مصر رفت و در [[قاهره]] ساکن شد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.</ref>


==فاطمیان بعد از غلبه بر مصر==
===مصر===
[[پرونده:نقشه خلافت فاطمیان.gif|بندانگشتی|چپ|۳۵۰px| حدود گسترش خلافت فاطمیان]]
[[پرونده:نقشه خلافت فاطمیان.gif|بندانگشتی|چپ|۳۵۰px| حدود گسترش خلافت فاطمیان]]
===مرزهای غربی و شمالی===
درگذشت کافور اخشیدی ([[سال ۳۵۵ هجری قمری|۳۵۵ق]] یا [[سال ۳۵۷ هجری قمری|۳۵۷ق]]) حاکم مصر، موجب آشفتگی امور، قحطی و هرج و مرج شد و شرایط را از نظر اجتماعی برای پیروزی فاطمیان و پذیرش آنان از سوی مردم مصر آماده کرد.<ref>واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۴۴.</ref> جوهر در [[سال ۳۵۸ هجری قمری|۳۵۸ق]] به [[فسطاط]]، پایتخت مصر وارد شد، بزرگان مصر از او استقبال کردند.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> جوهر نیروهای خود را در محلی در نزدیکی فسطاط مستقر کرد که بعدها شهر قاهرة المعزیة در آن بنا گردید. معز خلیفه فاطمی چهار سال بعد در سال ۳۶۲ق. به مصر رفت و در [[قاهره]] ساکن شد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.</ref>
هنگامی که معز قصد سفر به مصر و انتقال پایتخت فاطمیان از مهدیه به قاهره کرد، بلکین بن زَیری، رئیس قوم صنهاجه را که از سردارانش بود، جانشین خود بر افریقیه و مغرب کرد و او را در قیروان بر تخت نشاند و به او لقب ابوالفتوح داد.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۴، ص۶۳.</ref> بدین ترتیب حکومت بر مغرب، به خاندان بنی زَیری واگذار شد که به تدریج بر قدرتشان افزودند و به صورت مستقل بر مغرب حکومت می‌کردند.<ref>معزی، تاریخ حمدانیان و فاطمیان، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۷.</ref>
هنگامی که معز قصد سفر به مصر و انتقال پایتخت فاطمیان از مهدیه به قاهره کرد، بلکین بن زَیری، رئیس قوم صنهاجه را که از سردارانش بود، جانشین خود بر افریقیه و مغرب کرد و او را در قیروان بر تخت نشاند و به او لقب ابوالفتوح داد.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۴، ص۶۳.</ref> بدین ترتیب حکومت بر مغرب، به خاندان بنی زَیری واگذار شد که به تدریج بر قدرتشان افزودند و به صورت مستقل بر مغرب حکومت می‌کردند.<ref>معزی، تاریخ حمدانیان و فاطمیان، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۷.</ref>
<br />
<br />
در مرزهای شمالی، روابط فاطمیان با [[امویان]] اندلس (۱۳۸-۴۲۲)، بیشتر اوقات با کمشکش، دشمنی و رویارویی نظامی در نقاط مرزی آفریقا و اندلس همراه بود. امویان از مخالفان داخلی فاطمی حمایت می‌کردند و آنان را در شورش علیه فاطمیان، حمایت می‌کردند و با امپراتوری بیزانس بر ضد فاطمیان همپیمان می‌شدند.<ref>واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۹.</ref>
<br />
فاطمیان در مرزهای شمالی خود همچنین با امپراتوری بیزانس روبرو بودند. فاطمیان که بر سیسیل حاکم بودند، در مرزهای این جزیره و سایر جزایر جنوب ایتالیا با بیزانس رویارویی نظامی داشتند. آنان در قسمت‌های شمالی شام نیز با بیزانس درگیر بودند.<ref>معزی، تاریخ حمدانیان و فاطمیان، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۳-۲۳۵.</ref>


===شام و عراق===
===شام و عراق===
خط ۷۷: خط ۷۳:
سلجوقیان سنی مذهب خود را همچون ناجیان خلافت عباسی می‌شناساندند و دشمنی با فاطمیان شیعه و احیای مذهب سنی را از اصول کسب مشروعیت خود به شمار می‌آورند. سلجوقیان که دوران اوج قدرت خود را می‌گذراندند به سرعت بر شام نیز حاکم شدند و در سال ۴۷۱ دمشق را از فاطمیان پس گرفتند و حکومت فاطمیان را به مصر محدود کردند. آنان همچنین به نفوذ فاطمیان بر [[شرفای مکه]] و مدینه پایان دادند.{{مدرک}}
سلجوقیان سنی مذهب خود را همچون ناجیان خلافت عباسی می‌شناساندند و دشمنی با فاطمیان شیعه و احیای مذهب سنی را از اصول کسب مشروعیت خود به شمار می‌آورند. سلجوقیان که دوران اوج قدرت خود را می‌گذراندند به سرعت بر شام نیز حاکم شدند و در سال ۴۷۱ دمشق را از فاطمیان پس گرفتند و حکومت فاطمیان را به مصر محدود کردند. آنان همچنین به نفوذ فاطمیان بر [[شرفای مکه]] و مدینه پایان دادند.{{مدرک}}


===جزیره العرب===
===جزیرةالعرب===
سلطه بر [[جزیره العرب]] که به واسطه وجود شهرهای [[مکه]] و [[مدینه]]، از اهمیت زیادی برای سلاطین مسلمان برخوردار بود از همان آغاز مورد توجه فاطمیان قرار گرفت. جوهر در سال ۳۵۹ قمری با ارسال هدایا و اموالی برای روسای شهرهای مکه و مدینه آنان را به خواندن خطبه به نام خلیفه فاطمی واداشت. از این تاریخ، نزاعی طولانی بین فاطمیان و عباسیان بر سر نفوذ بر مکه و مدینه درگرفت و امرای مکه و مدینه که حکومتی مستقل داشتند، گاهی به نام خلیفه فاطمی و گاهی به نام خلیفه عباسی خطبه می‌خواندند.<ref>نک: جان احمدی و سامانی، «مناسبات فاطمیان با شرفای حجاز»، ص۶۳ به بعد.</ref>
سلطه بر [[جزیره العرب]] که به واسطه وجود شهرهای [[مکه]] و [[مدینه]]، از اهمیت زیادی برای سلاطین مسلمان برخوردار بود از همان آغاز مورد توجه فاطمیان قرار گرفت. جوهر در سال ۳۵۹ قمری با ارسال هدایا و اموالی برای روسای شهرهای مکه و مدینه آنان را به خواندن خطبه به نام خلیفه فاطمی واداشت. از این تاریخ، نزاعی طولانی بین فاطمیان و عباسیان بر سر نفوذ بر مکه و مدینه درگرفت و امرای مکه و مدینه که حکومتی مستقل داشتند، گاهی به نام خلیفه فاطمی و گاهی به نام خلیفه عباسی خطبه می‌خواندند.<ref>نک: جان احمدی و سامانی، «مناسبات فاطمیان با شرفای حجاز»، ص۶۳ به بعد.</ref>


در [[یمن]] دعوت اسماعیلی سابقه‌ای طولانی مدت داشت اما سلطه سیاسی فاطمیان بر این سرزمین تا نیمه قرن پنجم که علی بن محمد صُلَیحی حکومتی در آن تشکیل داد و به نام خلیفه فاطمی خطبه خواند، به تاخیر افتاد. علی بن محمد که از داعیان فاطمی بود در سال ۴۳۹ در مناطق کوهستانی یمن شورش کرد و با برتری بر حکومت‌های محلی یمن، در سال ۴۵۵ یمن را به طور کامل تصرف کرد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۱۵، ج۱۰، ص۳۰؛ مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۲۲، ۲۶۸.</ref> حکومت [[صُلَیحیان]] تا سال ۵۳۲ حدود یک قرن در یمن ادامه یافت و در این مدت ارتباط بسیار دوستانه‌ای با فاطمیان مصر داشته و مورد حمایت آنان بودند.<ref>نک: جان احمدی، داعیان حکومت گر صلیحی در یمن، ص۳۸-۴۳.</ref>
در [[یمن]] دعوت اسماعیلی سابقه‌ای طولانی مدت داشت اما سلطه سیاسی فاطمیان بر این سرزمین تا نیمه قرن پنجم که علی بن محمد صُلَیحی حکومتی در آن تشکیل داد و به نام خلیفه فاطمی خطبه خواند، به تاخیر افتاد. علی بن محمد که از داعیان فاطمی بود در سال ۴۳۹ در مناطق کوهستانی یمن شورش کرد و با برتری بر حکومت‌های محلی یمن، در سال ۴۵۵ یمن را به طور کامل تصرف کرد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۱۵، ج۱۰، ص۳۰؛ مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۲۲، ۲۶۸.</ref> حکومت [[صُلَیحیان]] تا سال ۵۳۲ حدود یک قرن در یمن ادامه یافت و در این مدت ارتباط بسیار دوستانه‌ای با فاطمیان مصر داشته و مورد حمایت آنان بودند.<ref>نک: جان احمدی، داعیان حکومت گر صلیحی در یمن، ص۳۸-۴۳.</ref>
==حکومت‌های همسایه==
در مرزهای شمالی، روابط فاطمیان با [[امویان]] اندلس (۱۳۸-۴۲۲)، بیشتر اوقات با کمشکش، دشمنی و رویارویی نظامی در نقاط مرزی آفریقا و اندلس همراه بود. امویان از مخالفان داخلی فاطمی حمایت می‌کردند و آنان را در شورش علیه فاطمیان، حمایت می‌کردند و با امپراتوری بیزانس بر ضد فاطمیان همپیمان می‌شدند.<ref>واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۹.</ref>
<br />
فاطمیان در مرزهای شمالی خود همچنین با امپراتوری بیزانس روبرو بودند. فاطمیان که بر سیسیل حاکم بودند، در مرزهای این جزیره و سایر جزایر جنوب ایتالیا با بیزانس رویارویی نظامی داشتند. آنان در قسمت‌های شمالی شام نیز با بیزانس درگیر بودند.<ref>معزی، تاریخ حمدانیان و فاطمیان، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۳-۲۳۵.</ref>


==اختلافات داخلی و انحطاط==
==اختلافات داخلی و انحطاط==
خط ۸۸: خط ۸۸:
تشکیل سپاه از اقوام مختلف در دوره‌های بعدی خلافت فاطمی ادامه یافت. بدین ترتیب نیروهای نظامی فاطمیان به گروه‌هایی از نژادهای مختلف (به خصوص ترک و بربر) تقسیم شدند که برای به دست آوردن قدرت با یکدیگر رقابت می‌کردند. رقابتی که به کودتا و عزل بسیاری از وزرا و گاه شورش بر ضد خلفا می‌انجامید.<ref>ماجد، تاریخ الخلافه الفاطمیه، ۲۰۱۱م، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> خلفا و مدعیان خلافت نیز برای غلبه بر رقبای خود از این دسته‌بندی‌ها بهره می‌بردند و با یکی از این گروه‌های قومی برای غلبه بر گروه دیگر متحد می‌شدند.
تشکیل سپاه از اقوام مختلف در دوره‌های بعدی خلافت فاطمی ادامه یافت. بدین ترتیب نیروهای نظامی فاطمیان به گروه‌هایی از نژادهای مختلف (به خصوص ترک و بربر) تقسیم شدند که برای به دست آوردن قدرت با یکدیگر رقابت می‌کردند. رقابتی که به کودتا و عزل بسیاری از وزرا و گاه شورش بر ضد خلفا می‌انجامید.<ref>ماجد، تاریخ الخلافه الفاطمیه، ۲۰۱۱م، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> خلفا و مدعیان خلافت نیز برای غلبه بر رقبای خود از این دسته‌بندی‌ها بهره می‌بردند و با یکی از این گروه‌های قومی برای غلبه بر گروه دیگر متحد می‌شدند.


===کشمکش بر سر خلافت===
===جدایی نزاریان===
====جدایی نزاریان====
{{اصلی|نزاریان}}
{{اصلی|نزاریان}}
بعد از مرگ المستنصر خلیفه فاطمی، دوپارگی بزرگی در خلافت فاطمیان ایجاد شد. مستنصر پسر ارشدش نزار را به جانشینی خود منصوب کرده بود اما افضل پسر بدر الجمالی که وزیر بود و قدرت اصلی را در دست داشت، ابو القاسم احمد جوانترین فرزند مستنصر را برای خلافت مطرح کرد و توانست در قاهره برای وی بیعت گرفته و او را در سال ۴۸۷ با لقب المستعلی بالله بر خلافت بگمارد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۱-۱۲.</ref> نزار به اسکندریه فرار کرد و در آنجا با برخی از نیروهای مخالف وزیر، شورشی را علیه قاهره به راه‌ انداخت که بعد از به دست‌ آوردن پیروزی‌هایی، نافرجام ماند و در پی آن نزار دستگیر و زندانی شد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۴.</ref> با اینکه دستگاه اسماعیلیان مصر، بیشتر اسماعیلیان سوریه و نیز همه اسماعیلیان یمن و پیروان آن در هند غربی، خلافت مستعلی را قبول کردند و او را به عنوان امام نهم فاطمی پذیرفتند، اسماعیلیان ایران که ریاستشان را [[حسن الصباح]] برعهده داشت و گروهی از اسماعیلیان سوریه، بر حق نزار برای خلافت تاکید کردند. بدین ترتیب اسماعیلیه به دو فرقه [[نزاریه]] و [[مستعلویه]] (منسوب به مستعلی) تقسیم شدند. بعدها نزاریان را با عنوان «الدعوة الجدیدة» (دعوت جدید) نیز می‌شناختند که در مقابل مستعلویان که «الدعوة القدیمة»(دعوت قدیم) خوانده می‌شدند، قرار می‌گرفت.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۹-۳۰۰۳.</ref>
بعد از مرگ المستنصر خلیفه فاطمی، دوپارگی بزرگی در خلافت فاطمیان ایجاد شد. مستنصر پسر ارشدش نزار را به جانشینی خود منصوب کرده بود اما افضل پسر بدر الجمالی که وزیر بود و قدرت اصلی را در دست داشت، ابو القاسم احمد جوانترین فرزند مستنصر را برای خلافت مطرح کرد و توانست در قاهره برای وی بیعت گرفته و او را در سال ۴۸۷ با لقب المستعلی بالله بر خلافت بگمارد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۱-۱۲.</ref> نزار به اسکندریه فرار کرد و در آنجا با برخی از نیروهای مخالف وزیر، شورشی را علیه قاهره به راه‌ انداخت که بعد از به دست‌ آوردن پیروزی‌هایی، نافرجام ماند و در پی آن نزار دستگیر و زندانی شد.<ref>مقریزی، اتعاظ الحنفاء، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۴.</ref> با اینکه دستگاه اسماعیلیان مصر، بیشتر اسماعیلیان سوریه و نیز همه اسماعیلیان یمن و پیروان آن در هند غربی، خلافت مستعلی را قبول کردند و او را به عنوان امام نهم فاطمی پذیرفتند، اسماعیلیان ایران که ریاستشان را [[حسن الصباح]] برعهده داشت و گروهی از اسماعیلیان سوریه، بر حق نزار برای خلافت تاکید کردند. بدین ترتیب اسماعیلیه به دو فرقه [[نزاریه]] و [[مستعلویه]] (منسوب به مستعلی) تقسیم شدند. بعدها نزاریان را با عنوان «الدعوة الجدیدة» (دعوت جدید) نیز می‌شناختند که در مقابل مستعلویان که «الدعوة القدیمة»(دعوت قدیم) خوانده می‌شدند، قرار می‌گرفت.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۹-۳۰۰۳.</ref>
خط ۹۶: خط ۹۵:
اتفاق مشابهی بعد از کشته شدن آمر خلیفه فاطمی در [[سال ۵۲۴ هجری قمری|۵۲۴ق]]، به دوپارگی‌ دیگری در خلافت فاطمی منجر شد. آمر فرزندی نداشت و بعد از قتلش، پسر عمویش عبدالمجید به قدرت رسید. عبدالمجید در آغاز به عنوان نیابت و ولایتعهدی حکومت می‌کرد اما بعد از مدتی در سال ۵۲۶ او را به عنوان خلیفه، با لقب الحافظ لدین الله بر کار گماشتند و از سندی سخن گفتند که بر اساس آن، آمر پیش از مرگش خلافت را به پسر عمویش منتقل کرده بود چنان که پیامبر(ص) امامت را به پسرعمویش علی(ع) سپرده بود. بخش بزرگی از اسماعیلیان یمن، این ادعای عبدالمجید را نپذیرفتند. آنان معتقد بودن آمر فرزندی به نام طیب داشته است که چند ماه قبل از مرگ آمر به دنیا آمده و جانشین قانونی پدر است. پژوهشگران از وجود اسنادی خبر می‌دهند که ادعای وجود فرزند آمر را تایید می‌کند.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۰۴،۳۰۶؛ واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۹۴-۹۵.</ref>
اتفاق مشابهی بعد از کشته شدن آمر خلیفه فاطمی در [[سال ۵۲۴ هجری قمری|۵۲۴ق]]، به دوپارگی‌ دیگری در خلافت فاطمی منجر شد. آمر فرزندی نداشت و بعد از قتلش، پسر عمویش عبدالمجید به قدرت رسید. عبدالمجید در آغاز به عنوان نیابت و ولایتعهدی حکومت می‌کرد اما بعد از مدتی در سال ۵۲۶ او را به عنوان خلیفه، با لقب الحافظ لدین الله بر کار گماشتند و از سندی سخن گفتند که بر اساس آن، آمر پیش از مرگش خلافت را به پسر عمویش منتقل کرده بود چنان که پیامبر(ص) امامت را به پسرعمویش علی(ع) سپرده بود. بخش بزرگی از اسماعیلیان یمن، این ادعای عبدالمجید را نپذیرفتند. آنان معتقد بودن آمر فرزندی به نام طیب داشته است که چند ماه قبل از مرگ آمر به دنیا آمده و جانشین قانونی پدر است. پژوهشگران از وجود اسنادی خبر می‌دهند که ادعای وجود فرزند آمر را تایید می‌کند.<ref>دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۰۴،۳۰۶؛ واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۹۴-۹۵.</ref>


=== ضعف خلافت و سقوط ===
===ضعف خلفا و قدرت وزرا===
در نیمه دوم خلافت فاطمیان،‌ قدرت و نفوذ وزرا به تضعیف خلافت فاطمی انجامید. در این دوران وزرا امور خلافت را بر عهده گرفتند و افزون بر امر و نهی بر خلیفه، گاه با نصب خلیفه ناتوان به قدرت خود می‌افزودند. در این شرایط هنگامی که وزارت را فردی قوی بر عهده داشت اوضاع به شکل موقت سر و سامان می‌یافت و با از میان رفتن او درگیری برای تصاحب منصب وزارت، دربار فاطمیان را دچار کشمکش‌های طولانی بر سر قدرت می‌کرد.  
در نیمه دوم خلافت فاطمیان،‌ قدرت و نفوذ وزرا به تضعیف خلافت فاطمی انجامید. در این دوران وزرا امور خلافت را بر عهده گرفتند و افزون بر امر و نهی بر خلیفه، گاه با نصب خلیفه ناتوان به قدرت خود می‌افزودند. در این شرایط هنگامی که وزارت را فردی قوی بر عهده داشت اوضاع به شکل موقت سر و سامان می‌یافت و با از میان رفتن او درگیری برای تصاحب منصب وزارت، دربار فاطمیان را دچار کشمکش‌های طولانی بر سر قدرت می‌کرد.  
بدر الجمالی از مشهورترین وزرای دوران فاطمیان است که در زمان مستنصر به وزارت رسید و بعد از یک دوره آشفتگی که طی آن در مدت ۹ سال ۴۰ وزیر به قدرت رسیدند و عزل شدند، برای مدت طولانی مقتدرانه وزارت کرد و اوضاع مصر را سر و سامان داد. بعد از او، پسرش افضل ۲۷ سال منصب وزارت را در دست داشت تا اینکه به فرمان آمر کشته شد. بعد از مرگ افضل بار دیگر تغییر مکرر وزرا و توطئه‌های درباریان و نظامیان برای به دست آوردن منصب وزارت از سر گرفته شد.
بدر الجمالی از مشهورترین وزرای دوران فاطمیان است که در زمان مستنصر به وزارت رسید و بعد از یک دوره آشفتگی که طی آن در مدت ۹ سال ۴۰ وزیر به قدرت رسیدند و عزل شدند، برای مدت طولانی مقتدرانه وزارت کرد و اوضاع مصر را سر و سامان داد. بعد از او، پسرش افضل ۲۷ سال منصب وزارت را در دست داشت تا اینکه به فرمان آمر کشته شد. بعد از مرگ افضل بار دیگر تغییر مکرر وزرا و توطئه‌های درباریان و نظامیان برای به دست آوردن منصب وزارت از سر گرفته شد.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۲:
در راستای دستیابی به همین هدف بود که فاطمیان به تاسیس و گسترش مراکز تعلیم مذهب اسماعیلیه از جمله جامعة الازهر پرداختند. دسترسی به تعلیمات دینی در الازهر برای همگان آزاد بود و در آن علوم باطنی کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.<ref>چلونگر، «مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر»، ص۲۶.</ref>
در راستای دستیابی به همین هدف بود که فاطمیان به تاسیس و گسترش مراکز تعلیم مذهب اسماعیلیه از جمله جامعة الازهر پرداختند. دسترسی به تعلیمات دینی در الازهر برای همگان آزاد بود و در آن علوم باطنی کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.<ref>چلونگر، «مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر»، ص۲۶.</ref>


====خلافت الحاکم بالله و پیدایش دروزیان====
===خلافت الحاکم بالله و پیدایش دروزیان===
{{اصلی|دروزیان}}
{{اصلی|دروزیان}}
دوران خلافت الحاکم بالله به دلیل سیاست‌های تعصب‌آلود وی در ترویج مذهب اسماعیلی در تاریخ فاطمیان متمایز است. حاکم قوانین سختگیرانه‌ای برای محدود کردن اهل ذمه، یهودیان و مسیحیان وضع کرد. او سیاست‌های سخت‌گیرانه را درباره [[اهل سنت]] نیز برقرار کرد. سب و [[لعن]] [[صحابه]] و خلفا را رواج داد و مخالفان مذهبی را آزار و شکنجه کرد.<ref>النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۸ .</ref>این سختگیری‌ها به گسترش مخالفت‌ها دامن زد و به شورش اهل سنت به رهبری ابو رکوه ولید در سال ۳۶۹ انجامید.<ref>النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۹.</ref> حاکم که در تاریخ فاطمیان به خلیفه‌ای بی‌ثبات با رفتارهای متناقض مشهور است، مدتی بعد سیاست‌های سختگیرانه خود را محدود کرد و بار دیگری آزادی بیشتری به آنان داد. سیاست‌های مذهبی سختگیرانه حاکم بالله از سوی جانشینانش ادامه نیافت.
دوران خلافت الحاکم بالله به دلیل سیاست‌های تعصب‌آلود وی در ترویج مذهب اسماعیلی در تاریخ فاطمیان متمایز است. حاکم قوانین سختگیرانه‌ای برای محدود کردن اهل ذمه، یهودیان و مسیحیان وضع کرد. او سیاست‌های سخت‌گیرانه را درباره [[اهل سنت]] نیز برقرار کرد. سب و [[لعن]] [[صحابه]] و خلفا را رواج داد و مخالفان مذهبی را آزار و شکنجه کرد.<ref>النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۸ .</ref>این سختگیری‌ها به گسترش مخالفت‌ها دامن زد و به شورش اهل سنت به رهبری ابو رکوه ولید در سال ۳۶۹ انجامید.<ref>النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۹.</ref> حاکم که در تاریخ فاطمیان به خلیفه‌ای بی‌ثبات با رفتارهای متناقض مشهور است، مدتی بعد سیاست‌های سختگیرانه خود را محدود کرد و بار دیگری آزادی بیشتری به آنان داد. سیاست‌های مذهبی سختگیرانه حاکم بالله از سوی جانشینانش ادامه نیافت.
خط ۱۳۰: خط ۱۲۹:


===دستگاه دعوت===
===دستگاه دعوت===
دستگاه دعوت که وظیفه آموزش مذهب اسماعیلیه و تبلیغ آن در مناطق مختلف را بر عهده داشت، در دوره خلافت فاطمیان ساختار منظمی یافت و فعالیت‌های موثری داشت؛ به طوری که مبلغان مذهب اسماعیلی در این دوران،‌ توانستند در سرزمین‌های دوردست نیز گروه‌هایی از نوکیشان اسماعیلی پدید آوردند. رئیس سازمان دعوت معمولا بالاترین مرجع دینی فاطمیان و همان قاضی القضات بود که با عنوان باب یا باب الابواب و نیز داعی الدعات شناخته می‌شد. این فرد را امام انتخاب می‌کرد و او وظیفه انتخاب سایر داعیان را داشت.<ref>هالم، فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۳.</ref><br/>
فاطمیان، جهان غیر اسماعیلی را به دوازده بخش با نام جزیره تقسیم کرده بودند و برای هر جزیره یک داعی بزرگ انتخاب می‌کردند که با عنوان حجت شناخته می‌شد. جزایر الارض عبارت بودند از سرزمین‌های عرب، روم، صقالبه، نوب، خزر، هند، سند، زنج، حبش، چین، دیلم(ایران) و بربر. بعد از حجت در هر جزیره داعیانی قرار داشتند که بر اساس اهمیت و حدود اختیارات و وظایف به داعی بلاغ، داعی مطلق و داعی محدود تقسیم می‌شدند. داعیان نیز دستیارانی داشتند که به داعی مطلق و داعی محدود یا محصور تقسیم می‌شدند. این سازمان که با عنوان مراتب الدعوه شناخته می‌شد؛ یک الگوی آرمانی بود که به طور کامل اجرا نمی‌شد و برخی از سلسله مراتب آن همیشه خالی بود.<ref>هالم، فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۵؛ بجنوردی،‌ دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، ص۶۹۲-۶۹۳.</ref>
<br />
داعیان اسماعیلی به کمک دستیارانشان در مناطق مختلف و بین اقشار مختلف جامعه به دنبال افراد مستعد و کنجکاو می‌گشتند و آنان را با مذهب اسماعیلیه آشنا کرده و اگر فرد را راغب می‌یافتند طی مراحلی او را به کیش اسماعیلی در می‌آوردند. نوکیشان که با عنوان مستجیب خوانده می‌شدند،‌ باید عهد پیمانی می‌بستند که اسرار دعوت را فاش نکنند.<ref>هالم، فاطمیان و سنتهای تعلیمی وعلمی آنان، ص۸۵؛ جان احمدی،ساخت، کارکرد و تحول نهاد دعوت فاطمیان مصر، ص۸۵.</ref>
==تمدن عصر فاطمیان==
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول
|عنوان= توصیف [[ناصر خسرو]] از قصر سلطان فاطمی در قاهره
|عنوان= توصیف [[ناصر خسرو]] از قصر سلطان فاطمی در قاهره
خط ۱۵۰: خط ۱۵۵:
|شکل‌بندی منبع =
|شکل‌بندی منبع =
}}
}}
دستگاه دعوت که وظیفه آموزش مذهب اسماعیلیه و تبلیغ آن در مناطق مختلف را بر عهده داشت، در دوره خلافت فاطمیان ساختار منظمی یافت و فعالیت‌های موثری داشت؛ به طوری که مبلغان مذهب اسماعیلی در این دوران،‌ توانستند در سرزمین‌های دوردست نیز گروه‌هایی از نوکیشان اسماعیلی پدید آوردند. رئیس سازمان دعوت معمولا بالاترین مرجع دینی فاطمیان و همان قاضی القضات بود که با عنوان باب یا باب الابواب و نیز داعی الدعات شناخته می‌شد. این فرد را امام انتخاب می‌کرد و او وظیفه انتخاب سایر داعیان را داشت.<ref>هالم، فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۳.</ref>
<br />
فاطمیان، جهان غیر اسماعیلی را به دوازده بخش با نام جزیره تقسیم کرده بودند و برای هر جزیره یک داعی بزرگ انتخاب می‌کردند که با عنوان حجت شناخته می‌شد. جزایر الارض عبارت بودند از سرزمین‌های عرب، روم، صقالبه، نوب، خزر، هند، سند، زنج، حبش، چین، دیلم(ایران) و بربر. بعد از حجت در هر جزیره داعیانی قرار داشتند که بر اساس اهمیت و حدود اختیارات و وظایف به داعی بلاغ، داعی مطلق و داعی محدود تقسیم می‌شدند. داعیان نیز دستیارانی داشتند که به داعی مطلق و داعی محدود یا محصور تقسیم می‌شدند. این سازمان که با عنوان مراتب الدعوه شناخته می‌شد؛ یک الگوی آرمانی بود که به طور کامل اجرا نمی‌شد و برخی از سلسله مراتب آن همیشه خالی بود.<ref>هالم، فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۵؛ بجنوردی،‌ دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، ص۶۹۲-۶۹۳.</ref>
<br />
داعیان اسماعیلی به کمک دستیارانشان در مناطق مختلف و بین اقشار مختلف جامعه به دنبال افراد مستعد و کنجکاو می‌گشتند و آنان را با مذهب اسماعیلیه آشنا کرده و اگر فرد را راغب می‌یافتند طی مراحلی او را به کیش اسماعیلی در می‌آوردند. نوکیشان که با عنوان مستجیب خوانده می‌شدند،‌ باید عهد پیمانی می‌بستند که اسرار دعوت را فاش نکنند.<ref>هالم، فاطمیان و سنتهای تعلیمی وعلمی آنان، ص۸۵؛ جان احمدی،ساخت، کارکرد و تحول نهاد دعوت فاطمیان مصر، ص۸۵.</ref>
==تمدن عصر فاطمیان==
عصر فاطمیان، از دوره‌های با شکوه تمدن اسلامی شناخته می‌شود. جز دوران‌هایی از بحران اقتصادی و خشکسالی، مصر عصر فاطمیان اقتصادی پر رونق و صنعت و تجارتی پیشرفته داشت. علاقه خلفای مصر به مظاهر شکوه و جلال، به توسعه هنرهای تزئینی و معماری یاری رساند. سفرنامه [[ناصرخسرو]]، حکیم و شاعر که در عصر فاطمیان به مصر سفر کرد، یکی از منابع بسیار مهمی است که شهرهای مصر را آبادان و زیبا توصیف کرده و از رونق بازارها و صنایع خبر داده و عظمت معماری قصرهای سلاطین مصر را در اثرش منعکس کرده است.
عصر فاطمیان، از دوره‌های با شکوه تمدن اسلامی شناخته می‌شود. جز دوران‌هایی از بحران اقتصادی و خشکسالی، مصر عصر فاطمیان اقتصادی پر رونق و صنعت و تجارتی پیشرفته داشت. علاقه خلفای مصر به مظاهر شکوه و جلال، به توسعه هنرهای تزئینی و معماری یاری رساند. سفرنامه [[ناصرخسرو]]، حکیم و شاعر که در عصر فاطمیان به مصر سفر کرد، یکی از منابع بسیار مهمی است که شهرهای مصر را آبادان و زیبا توصیف کرده و از رونق بازارها و صنایع خبر داده و عظمت معماری قصرهای سلاطین مصر را در اثرش منعکس کرده است.
===معماری و شهرسازی===
===معماری و شهرسازی===
خط ۲۳۲: خط ۲۳۰:
  | توضیحات =  
  | توضیحات =  
}}</onlyinclude>
}}</onlyinclude>
[[Category:حکومت‌های شیعه]]
[[Category:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[Category:حکومت‌های اسماعیلیه]]


[[رده:حکومت‌های شیعه]]
[[رده:حکومت‌های شیعه]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:حکومت‌های اسماعیلیه]]
[[رده:حکومت‌های اسماعیلیه]]
کاربر ناشناس