پرش به محتوا

جاهلیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ مارس ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadiba
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadiba
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
واژه جاهلیت چهار بار در [[سوره‌های مدنی]] [[قرآن]]، در تعابیر «ظنَّ الجاهلیة»،<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref> «حُکمَ الجاهلیة»،<ref>سوره مائده، آیه ۵۰.</ref> «تَبَّرُجَ الجاهلیة»،<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و «حَمِیةَالجاهلیة»<ref>سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> به کار رفته و در هر چهار مورد با «ملامت» و «مذمت» همراه است. این لحن ملامت آمیز همچنین در پاره‌ای دیگر از آیات که مشتقات دیگر جهل، نظیر «تَجْهَلونَ»،<ref>سوره نمل، آیه ۵۵.</ref> جاهلونَ،<ref>سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> و جاهلین،<ref>سوره بقره، آیه ۶۷؛ سوره اعراف، آیه ۱۹۹.</ref> در آنها آمده، دیده می‌شود. در مجموع، می‌توان گفت که قرآن به دوره خاصی از تاریخ عرب در [[شبه جزیره عربستان]] پیش از [[اسلام]] توجه و از ویژگی‌های اخلاقی آن به شدت انتقاد کرده است. در واقع، قرآن این دوره را به سبب بروز ویژگی جاهلیت در اخلاق و رفتار مردم آن، دوره جاهلیت نامیده و بعدها این نام برای این دوره عَلَم شده است.
واژه جاهلیت چهار بار در [[سوره‌های مدنی]] [[قرآن]]، در تعابیر «ظنَّ الجاهلیة»،<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref> «حُکمَ الجاهلیة»،<ref>سوره مائده، آیه ۵۰.</ref> «تَبَّرُجَ الجاهلیة»،<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و «حَمِیةَالجاهلیة»<ref>سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> به کار رفته و در هر چهار مورد با «ملامت» و «مذمت» همراه است. این لحن ملامت آمیز همچنین در پاره‌ای دیگر از آیات که مشتقات دیگر جهل، نظیر «تَجْهَلونَ»،<ref>سوره نمل، آیه ۵۵.</ref> جاهلونَ،<ref>سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> و جاهلین،<ref>سوره بقره، آیه ۶۷؛ سوره اعراف، آیه ۱۹۹.</ref> در آنها آمده، دیده می‌شود. در مجموع، می‌توان گفت که قرآن به دوره خاصی از تاریخ عرب در [[شبه جزیره عربستان]] پیش از [[اسلام]] توجه و از ویژگی‌های اخلاقی آن به شدت انتقاد کرده است. در واقع، قرآن این دوره را به سبب بروز ویژگی جاهلیت در اخلاق و رفتار مردم آن، دوره جاهلیت نامیده و بعدها این نام برای این دوره عَلَم شده است.
===آیه ۱۵۴ سوره آل عمران===
===آیه ۱۵۴ سوره آل عمران===
در آیه ۱۵۴ [[سوره آل عمران]] (یَظُنّونَ بِاللّهِ غَیرَالحقِّ ظنَّ الجاهِلیَّةِ)، عده‌ای به علت گمان نادرست درباره [[خدا]] مذمت شده‌اند. [[محمد بن جریر طبری|طبری]]<ref>ذیل آیه</ref> این گروه را [[منافق|منافقان]] می‌داند که در کار خدا و رسولش شک کرده بودند. [[شیخ طبرسی|طَبْرِسی]]<ref>ذیل آیه</ref> منظور از «ظنّ الجاهلیّة» را این گمان منافقان دانسته که خدا [[رسول اکرم(ص)]] و اصحابش را یاری نخواهد کرد. بر این اساس ، وی دو معنا برای این تعبیر آورده است: یکی اینکه اعتقاد منافقان درباره خداوند همانندِ اعتقاد دوره جاهلیت است و دیگر اینکه گمان آنان نظیر گمان اهل جاهلیت (یعنی [[کافر|کفار]] و منکرانِ تحقق وعده‌های الاهی) است.<ref>نیز رجوع کنید به نَحّاس، ج۱، ص۴۹۹</ref> اما به نظر [[علامه طباطبایی|طباطبائی]]<ref>ذیل آیه</ref> مراد از «ظنّ الجاهِلیَّة» گمان عده ای بود که تصور می کردند چون به [[اسلام]] گرویده اند حتماً باید در جنگ پیروز شوند و بر خدا [[واجب]] است بر اساس وعده‌اش، بدون هیچ قید و شرطی، [[دین]] خود و پیروانش را یاری کند. این گمان، نا به حق و جاهلی بود؛ زیرا عرب جاهلی معتقد به ارباب انواع بودند و بر همین اساس معتقد بودند که پیامبر(ص) نیز نوعی رب است که مسئله غلبه و [[غنیمت]] به او واگذار شده است و بنابراین، وی هرگز مغلوب یا مقتول نخواهد شد.
در آیه ۱۵۴ [[سوره آل عمران]] (یَظُنّونَ بِاللّهِ غَیرَالحقِّ ظنَّ الجاهِلیَّةِ)، عده‌ای به علت گمان نادرست درباره [[خدا]] مذمت شده‌اند. [[محمد بن جریر طبری|طبری]]<ref>ذیل آیه.</ref> این گروه را [[منافق|منافقان]] می‌داند که در کار خدا و رسولش شک کرده بودند. [[شیخ طبرسی|طَبْرِسی]]<ref>ذیل آیه.</ref> منظور از «ظنّ الجاهلیّة» را این گمان منافقان دانسته که خدا [[رسول اکرم(ص)]] و اصحابش را یاری نخواهد کرد. بر این اساس ، وی دو معنا برای این تعبیر آورده است: یکی اینکه اعتقاد منافقان درباره خداوند همانندِ اعتقاد دوره جاهلیت است و دیگر اینکه گمان آنان نظیر گمان اهل جاهلیت (یعنی [[کافر|کفار]] و منکرانِ تحقق وعده‌های الاهی) است.<ref>نیز رجوع کنید به نَحّاس، ج۱، ص۴۹۹.</ref> اما به نظر [[علامه طباطبایی|طباطبائی]]<ref>ذیل آیه.</ref> مراد از «ظنّ الجاهِلیَّة» گمان عده ای بود که تصور می کردند چون به [[اسلام]] گرویده اند حتماً باید در جنگ پیروز شوند و بر خدا [[واجب]] است بر اساس وعده‌اش، بدون هیچ قید و شرطی، [[دین]] خود و پیروانش را یاری کند. این گمان، نا به حق و جاهلی بود؛ زیرا عرب جاهلی معتقد به ارباب انواع بودند و بر همین اساس معتقد بودند که پیامبر(ص) نیز نوعی رب است که مسئله غلبه و [[غنیمت]] به او واگذار شده است و بنابراین، وی هرگز مغلوب یا مقتول نخواهد شد.


===آیه ۵۰ سوره مائده===
===آیه ۵۰ سوره مائده===
خط ۲۳: خط ۲۳:


===آیه ۲۶ سوره فتح===
===آیه ۲۶ سوره فتح===
در آیه ۲۶ [[سوره فتح]] (اِذْ جَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلیَّه) گفته اند که منظور از «حمیّة الجاهلیّة» تعصب عرب جاهلی به خدایانشان بود که موجب می شد از پرستش غیر آنها خودداری ورزند؛ یعنی، نوعی گردن فرازی که مانع هر نوع تسلیم و انقیاد می گردید. مراد از حمیت جاهلی را تن زدن مردم از اعتراف به رسالت رسول اکرم(ص) نیز دانسته اند.<ref>رجوع کنید به طوسی، التبیان؛ طبرسی ، ذیل آیه</ref> به گفته [[فخررازی]]<ref>ذیل آیه</ref> حمیت خود صفتی مذموم است و اضافه شدن آن به جاهلیت بر قبح آن افزوده است.
در آیه ۲۶ [[سوره فتح]] (اِذْ جَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلیَّه) گفته اند که منظور از «حمیّة الجاهلیّة» تعصب عرب جاهلی به خدایانشان بود که موجب می شد از پرستش غیر آنها خودداری ورزند؛ یعنی، نوعی گردن فرازی که مانع هر نوع تسلیم و انقیاد می گردید. مراد از حمیت جاهلی را تن زدن مردم از اعتراف به رسالت رسول اکرم(ص) نیز دانسته اند.<ref>رجوع کنید به طوسی، التبیان؛ طبرسی ، ذیل آیه.</ref> به گفته [[فخررازی]]<ref>ذیل آیه.</ref> حمیت خود صفتی مذموم است و اضافه شدن آن به جاهلیت بر قبح آن افزوده است.


===سایر آداب و رسوم جاهلی===
===سایر آداب و رسوم جاهلی===
علاوه بر این، در [[قرآن]] از برخی آداب و رسوم و اعتقادات و اعمال عرب جاهلی انتقاد شده است. پاره‌ای از مظاهر شاخص جاهلیت که در قرآن به آنها تصریح یا اشاره شده، عبارت‌اند از: [[شرک]]، نیکی نکردن به والدین، کشتن فرزندان از بیم فقر،<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۱</ref> [[زنا]]،<ref>سوره اِسراء، آیه ۳۲</ref> واداشتن کنیزان به زنا،<ref>سوره نور، آیه ۳۳</ref> زنده به گور کردن دختران،<ref>سوره تکویر، آیه ۸</ref> میگساری،<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰ـ۹۱</ref> [[ربا|رباخواری]]،<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵ـ۲۷۶</ref> تحقیر زن،<ref>سوره نحل، آیه ۵۸ ـ۵۹</ref> [[قمار]] (مَیسِر)، اَزلام،<ref>سوره مائده، آیه ۹۰</ref> و مقدّس دانستن برخی حیوانات نظیر بَحیرَه.<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۳</ref>
علاوه بر این، در [[قرآن]] از برخی آداب و رسوم و اعتقادات و اعمال عرب جاهلی انتقاد شده است. پاره‌ای از مظاهر شاخص جاهلیت که در قرآن به آنها تصریح یا اشاره شده، عبارت‌اند از: [[شرک]]، نیکی نکردن به والدین، کشتن فرزندان از بیم فقر،<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref> [[زنا]]،<ref>سوره اِسراء، آیه ۳۲.</ref> واداشتن کنیزان به زنا،<ref>سوره نور، آیه ۳۳.</ref> زنده به گور کردن دختران،<ref>سوره تکویر، آیه ۸.</ref> میگساری،<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰ـ۹۱.</ref> [[ربا|رباخواری]]،<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵ـ۲۷۶.</ref> تحقیر زن،<ref>سوره نحل، آیه ۵۸ ـ۵۹.</ref> [[قمار]] (مَیسِر)، اَزلام،<ref>سوره مائده، آیه ۹۰.</ref> و مقدّس دانستن برخی حیوانات نظیر بَحیرَه.<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۳.</ref>


==در احادیث==
==در احادیث==


در [[احادیث]] اوصاف و مطالب گوناگونی درباره جاهلیت و مظاهر و مصادیق آن آمده است. نوع کاربرد واژه جاهلیت در این احادیث نشان می‌دهد که این واژه از صدر [[اسلام]]، اصطلاحی رایج برای بیان نوع اخلاق و رفتار و آداب دینی پیش از [[بعثت]] [[رسول اکرم(ص)]] بوده است. از برخی [[خطبه|خطبه های]] [[حضرت علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]]<ref>برای نمونه رجوع کنید به خطبه ۲، ۲۶، ۹۵.</ref> چنین برمی‌آید که عرب دوره جاهلیت، علاوه بر ناگوار بودن خوردنی‌ها و آشامیدنی هایشان، اعتقادات دینی صحیح و ارتباطات خویشاوندی و اجتماعی مناسب، و در مجموع زندگی فردی و اجتماعی بِسامانی نداشتند. نظیر این اوصاف در سخنان [[جعفر بن ابی طالب]]، سرپرست مهاجران مسلمان به [[حبشه]]، در برابر پادشاه حبشه نیز آمده است.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۹۱.</ref> [[خطبه حضرت زهرا(س)|خطبه معروف حضرت زهرا(س)]]، در مسجد نبوی، نیز همین معنا را افاده می‌کند.<ref>ابی طاهر، بلاغات النساء، ص۱۳.</ref>
در [[احادیث]] اوصاف و مطالب گوناگونی درباره جاهلیت و مظاهر و مصادیق آن آمده است. نوع کاربرد واژه جاهلیت در این احادیث نشان می‌دهد که این واژه از صدر [[اسلام]]، اصطلاحی رایج برای بیان نوع اخلاق و رفتار و آداب دینی پیش از [[بعثت]] [[رسول اکرم(ص)]] بوده است. از برخی [[خطبه|خطبه های]] [[حضرت علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]]<ref>برای نمونه رجوع کنید به خطبه ۲، ۲۶، ۹۵.</ref> چنین برمی‌آید که عرب دوره جاهلیت، علاوه بر ناگوار بودن خوردنی‌ها و آشامیدنی هایشان، اعتقادات دینی صحیح و ارتباطات خویشاوندی و اجتماعی مناسب، و در مجموع زندگی فردی و اجتماعی بِسامانی نداشتند. نظیر این اوصاف در سخنان [[جعفر بن ابی طالب]]، سرپرست مهاجران مسلمان به [[حبشه]]، در برابر پادشاه حبشه نیز آمده است.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۹۱.</ref> [[خطبه حضرت زهرا(س)|خطبه معروف حضرت زهرا(س)]]، در مسجد نبوی، نیز همین معنا را افاده می‌کند.<ref>ابی طاهر، بلاغات النساء، ص۱۳.</ref>


پاره‌ای از روایات دلالت بر آن دارد که [[صحابه]] پیامبر(ص) به فرهنگ دوره جاهلیت و زندگی خود در آن دوره توجه، و خاطرات آن عهد را یادآوری می‌کردند.<ref>همان، ج۵، ص۱۰۵؛ ابن عبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۱۱۳.</ref> در مواردی پیامبر اکرم(ص) به سخن آنان گوش می‌داد و گاه لبخند می‌زد.<ref>رجوع کنید به ابن حنبل، همانجا.</ref> در جایی نیز پیامبر اکرم(ص) فرمود آگاهی از وقایع و اشعار دوران جاهلیت، علمی است که نه دانستنش سودمند است نه ندانستنش مضر.<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲.</ref> از جمله مسائل مهم برای اصحاب، که مکرر درباره آن از پیامبر پرسش می‌کردند، اعمالی بود که در دوره جاهلیت انجام داده بودند و آن حضرت در پاسخ می‌فرمود اگر واجد [[اسلام]] و [[ایمان]] صحیح شوید، به اعمال دوره جاهلیت خود مؤاخذه نمی‌شوید، در غیر این صورت هم به اعمال دوره جاهلیت و هم به اعمال دوره پس از اسلام مؤاخذه خواهید شد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۱، ص۳۷۹، ۴۰۹؛ مسلم بن حجاج، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸؛ برقی، ج۱، ص۲۵۰.</ref> گاهی اصحاب از پیامبر(ص) درباره [[نذر|نذرها]] و پیمان‌های بسته شده در دوره جاهلیت سؤال می‌کردند و پیامبر(ص) گاه بر وفا به آن پیمان ها تأکید می‌ورزید.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۰۷؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱، ج۲، ص۲۶۰؛ بخاری، الادب المفرد، ۱۴۰۶، ص۱۲۵.</ref>
پاره‌ای از روایات دلالت بر آن دارد که [[صحابه]] پیامبر(ص) به فرهنگ دوره جاهلیت و زندگی خود در آن دوره توجه، و خاطرات آن عهد را یادآوری می‌کردند.<ref>همان، ج۵، ص۱۰۵؛ ابن عبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۱۱۳.</ref> در مواردی پیامبر اکرم(ص) به سخن آنان گوش می‌داد و گاه لبخند می‌زد.<ref>رجوع کنید به ابن حنبل، همانجا.</ref> در جایی نیز پیامبر اکرم(ص) فرمود آگاهی از وقایع و اشعار دوران جاهلیت، علمی است که نه دانستنش سودمند است نه ندانستنش مضر.<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲.</ref> از جمله مسائل مهم برای اصحاب، که مکرر درباره آن از پیامبر پرسش می‌کردند، اعمالی بود که در دوره جاهلیت انجام داده بودند و آن حضرت در پاسخ می‌فرمود اگر واجد [[اسلام]] و [[ایمان]] صحیح شوید، به اعمال دوره جاهلیت خود مؤاخذه نمی‌شوید، در غیر این صورت هم به اعمال دوره جاهلیت و هم به اعمال دوره پس از اسلام مؤاخذه خواهید شد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۷۹، ۴۰۹؛ مسلم بن حجاج، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸؛ برقی، ج۱، ص۲۵۰.</ref> گاهی اصحاب از پیامبر(ص) درباره [[نذر|نذرها]] و پیمان‌های بسته شده در دوره جاهلیت سؤال می‌کردند و پیامبر(ص) گاه بر وفا به آن پیمان ها تأکید می‌ورزید.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۷؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱، ج۲، ص۲۶۰؛ بخاری، الادب المفرد، ۱۴۰۶، ص۱۲۵.</ref>


===اصلاح افکار جاهلی به وسیله اهل بیت(ع)===
===اصلاح افکار جاهلی به وسیله اهل بیت(ع)===
از مجموع احادیث برمی‌آید که پیامبر(ص) و [[ائمه]](ع) از هر فرصتی برای اصلاح افکار و اعمال جاهلی و جاهلیت زدایی استفاده می‌کردند. گاه پایه و اساس آن، یعنی تعصب (حمیت) جاهلی را تخطئه می‌نمودند و گاهی مظاهر و مصادیق آن را تبیین و از آنها انتقاد می‌کردند.
از مجموع احادیث برمی‌آید که پیامبر(ص) و [[ائمه]](ع) از هر فرصتی برای اصلاح افکار و اعمال جاهلی و جاهلیت زدایی استفاده می‌کردند. گاه پایه و اساس آن، یعنی تعصب (حمیت) جاهلی را تخطئه می‌نمودند و گاهی مظاهر و مصادیق آن را تبیین و از آنها انتقاد می‌کردند.


بر اساس حدیثی، پیامبر اکرم(ص) [[اسلام]] را موجب خوار شمردن کسانی دانسته که در جاهلیت عزیز بودند و بزرگداشت کسانی که در جاهلیت ذلیل بودند، و تأکید کرده که خدا اسلام را مایه از بین بردن نخوت و تفاخر جاهلی به قبیله و نسب قرار داده است.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۰ و ج۸، ص۲۴۶؛ ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۶۱.</ref> بنا بر حدیثی دیگر از رسول اکرم(ص)، کسی که در دلش به اندازه ذره‌ای تعصب جاهلی باشد در روز [[قیامت]] با اعراب جاهلی محشور خواهد شد.<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۸؛ ابن بابویه، الامالی، ۱۴۱۷، ص۷۰۴</ref> در مواردی نیز ایشان برخی اصحاب خود را به سبب داشتن نوعی رفتارهای جاهلی ملامت کرده است.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱، ج۱، ص۱۳؛ مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۵، ص۹۳؛ طبری، ذیل احزاب: ۳۳</ref>
بر اساس حدیثی، پیامبر اکرم(ص) [[اسلام]] را موجب خوار شمردن کسانی دانسته که در جاهلیت عزیز بودند و بزرگداشت کسانی که در جاهلیت ذلیل بودند، و تأکید کرده که خدا اسلام را مایه از بین بردن نخوت و تفاخر جاهلی به قبیله و نسب قرار داده است.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۰ و ج۸، ص۲۴۶؛ ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۶۱.</ref> بنا بر حدیثی دیگر از رسول اکرم(ص)، کسی که در دلش به اندازه ذره‌ای تعصب جاهلی باشد در روز [[قیامت]] با اعراب جاهلی محشور خواهد شد.<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۸؛ ابن بابویه، الامالی، ۱۴۱۷، ص۷۰۴.</ref> در مواردی نیز ایشان برخی اصحاب خود را به سبب داشتن نوعی رفتارهای جاهلی ملامت کرده است.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱، ج۱، ص۱۳؛ مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۵، ص۹۳؛ طبری، ذیل احزاب: ۳۳.</ref>


پیامبر اکرم(ص) در جاهلیت ستیزی چنان جدّی بود که به جای دو روزی که آنان در عصر جاهلی به جشن و پایکوبی می‌پرداختند، دو روز [[عید فطر]] و [[عید قربان|قربان]] را جایگزین کرد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۱۰۳، ۲۳۵، ۲۵۰</ref> همچنین نام فردی را که در جاهلیت «عزیز» بود، که نوعی نخوت و غرور جاهلی را نشان می‌داد، به عبدالرحمان تغییر داد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج، ص۱۷۸ و ج۵، ص۸۴</ref> [[حضرت علی(ع)]] نیز مردم را از افتادن به دام حمیت و عصبیت جاهلی پرهیز داده و [[شیطان]] را مظهر آن معرفی کرده است.<ref>نهج البلاغه،صبحی صالح، ۱۳۸۷، خطبه قاصعه، ص۲۸۸ـ۲۸۹</ref> در پاره‌ای از احادیث، برخی اعمال و رفتارهایی که مسلمانان انجام می‌دادند، مصداق فرهنگ جاهلی شمرده شده است. بر اساس حدیثی از [[امام سجاد(ع)]] عصبیتِ مذمومِ جاهلی به این معناست که شخص، افراد شریر قوم خود را بهتر از افراد نیک قوم دیگر بداند و به آنان در اعمال ظالمانه کمک کند.<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۸ـ۳۰۹</ref> همچنین در احادیث آمده که نوشنده [[شراب]]، [[نماز|نمازش]] تا چهل روز پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز از دنیا برود، به مرگ جاهلی مرده است.<ref>کلینی، کافی، ج۶، ص۴۰۰ـ۴۰۱؛ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶ـ۱۰۷؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۷۲</ref> مُردن بدون [[وصیت]]،<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۸۲</ref> مالیدن خون [[عقیقه]] به سر نوزاد<ref>ابن بابویه، عیون الاخبارالرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹</ref> و خوردن غذا نزد مصیبت زدگان<ref>ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۸۲</ref> از مصادیق دیگر جاهلیت، و مذموم است.
پیامبر اکرم(ص) در جاهلیت ستیزی چنان جدّی بود که به جای دو روزی که آنان در عصر جاهلی به جشن و پایکوبی می‌پرداختند، دو روز [[عید فطر]] و [[عید قربان|قربان]] را جایگزین کرد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۱۰۳، ۲۳۵، ۲۵۰.</ref> همچنین نام فردی را که در جاهلیت «عزیز» بود، که نوعی نخوت و غرور جاهلی را نشان می‌داد، به عبدالرحمان تغییر داد.<ref>ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج، ص۱۷۸ و ج۵، ص۸۴.</ref> [[حضرت علی(ع)]] نیز مردم را از افتادن به دام حمیت و عصبیت جاهلی پرهیز داده و [[شیطان]] را مظهر آن معرفی کرده است.<ref>نهج البلاغه،صبحی صالح، ۱۳۸۷، خطبه قاصعه، ص۲۸۸ـ۲۸۹.</ref> در پاره‌ای از احادیث، برخی اعمال و رفتارهایی که مسلمانان انجام می‌دادند، مصداق فرهنگ جاهلی شمرده شده است. بر اساس حدیثی از [[امام سجاد(ع)]] عصبیتِ مذمومِ جاهلی به این معناست که شخص، افراد شریر قوم خود را بهتر از افراد نیک قوم دیگر بداند و به آنان در اعمال ظالمانه کمک کند.<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۸ـ۳۰۹.</ref> همچنین در احادیث آمده که نوشنده [[شراب]]، [[نماز|نمازش]] تا چهل روز پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز از دنیا برود، به مرگ جاهلی مرده است.<ref>کلینی، کافی، ج۶، ص۴۰۰ـ۴۰۱؛ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶ـ۱۰۷؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۷۲</ref> مُردن بدون [[وصیت]]،<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۸۲</ref> مالیدن خون [[عقیقه]] به سر نوزاد<ref>ابن بابویه، عیون الاخبارالرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹</ref> و خوردن غذا نزد مصیبت زدگان<ref>ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۸۲</ref> از مصادیق دیگر جاهلیت، و مذموم است.


===ارتباط امامت با مفهوم جاهلیت===
===ارتباط امامت با مفهوم جاهلیت===
خط ۵۰: خط ۵۰:
===دیدگاه گولدتسیهر===
===دیدگاه گولدتسیهر===


خاورشناس مجاری، [[ایگناتس گولدتسیهر]]،<ref>ج۱، ص۲۰۱ـ ۲۰۸.</ref> با پژوهش در شعر و فرهنگ جاهلی به این نتیجه رسید که [[جهل]] در مقابل [[حلم]] (به معنای عقل) است نه علم. بر این اساس، عصر جاهلیت به معنای دوره نادانی و جهالت نیست بلکه دوران بربریت و سرکشی و شامل خشونت، استبداد، خودپرستی، یاوه گویی و نظایر آنهاست.<ref>نیز رجوع کنید به بلاشر، ج۱، ص۳۰.</ref> گفتنی است که تقابل جهل و حلم ریشه در میراث شعری عرب<ref>برای نمونه رجوع کنید به اَصمَعی، ص۹۷؛ آلوسی، ج۱، ص۱۰۳؛ نیز رجوع کنید به حوفی، ص۳۴۸ـ۳۵۰.</ref> و [[احادیث]] و روایات اسلامی<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۳، ص۹۳ـ۹۴؛ کلینی، ج۱، ص۱۱۲.</ref> دارد. همچنین در این منابع، جهل در کاربرد ثانوی‌اش در تقابل با علم نیز به کار رفته است.<ref>ایزوتسو، ۱۹۶۶، ص۲۸.</ref> با آنکه نظریه گولدتسیهر مورد تشکیک واقع شد<ref>رجوع کنید به روزنتال، ص۳۲ـ۳۳.</ref> و برخی مترجمان [[قرآن]] پس از وی، در ترجمه مشتقات جهل (از جمله جاهلیت) به نظریه او توجه چندانی نکردند<ref>د. اسلام، چاپ دوم، ذیل hiliyya" ¦"Dja</ref> حاصل پژوهش گولدتسیهر در کنار تحقیقات جدید در باره فرهنگ عرب پیش از اسلام، دستمایه پژوهش محققان بعدی قرار گرفت.
خاورشناس مجاری، [[ایگناتس گولدتسیهر]]،<ref>ج۱، ص۲۰۱ـ ۲۰۸.</ref> با پژوهش در شعر و فرهنگ جاهلی به این نتیجه رسید که [[جهل]] در مقابل [[حلم]] (به معنای عقل) است نه علم. بر این اساس، عصر جاهلیت به معنای دوره نادانی و جهالت نیست بلکه دوران بربریت و سرکشی و شامل خشونت، استبداد، خودپرستی، یاوه گویی و نظایر آنهاست.<ref>نیز رجوع کنید به بلاشر، ج۱، ص۳۰.</ref> گفتنی است که تقابل جهل و حلم ریشه در میراث شعری عرب<ref>برای نمونه رجوع کنید به اَصمَعی، ص۹۷؛ آلوسی، ج۱، ص۱۰۳؛ نیز رجوع کنید به حوفی، ص۳۴۸ـ۳۵۰.</ref> و [[احادیث]] و روایات اسلامی<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۹۳ـ۹۴؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۱۲.</ref> دارد. همچنین در این منابع، جهل در کاربرد ثانوی‌اش در تقابل با علم نیز به کار رفته است.<ref>ایزوتسو، ۱۹۶۶، ص۲۸.</ref> با آنکه نظریه گولدتسیهر مورد تشکیک واقع شد<ref>رجوع کنید به روزنتال، ص۳۲ـ۳۳.</ref> و برخی مترجمان [[قرآن]] پس از وی، در ترجمه مشتقات جهل (از جمله جاهلیت) به نظریه او توجه چندانی نکردند<ref>د. اسلام، چاپ دوم، ذیل hiliyya" ¦"Dja</ref> حاصل پژوهش گولدتسیهر در کنار تحقیقات جدید در باره فرهنگ عرب پیش از اسلام، دستمایه پژوهش محققان بعدی قرار گرفت.


=== دیدگاه ایزوتسو===
=== دیدگاه ایزوتسو===


اسلام شناس ژاپنی، [[توشیهیکو ایزوتسو]]، در کتاب مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید<ref>ص ۲۸ـ۳۵</ref> بر اساس پژوهشی که عمدتاً بر مبنای آیات قرآن و شواهد حدیثی و تاریخی است، نظریه گولدتسیهر را تکامل بخشید و نتیجه گرفت که در کاربرد قرآنی، جهل و به تبع آن جاهلیت، ناظر به دشمنی دشمنانِ پیامبر(ص) با عقیده [[توحید]] و پرخاشگری به آن است که بر اساس موازین اخلاقی آنان اعتقادی سخت گیرانه و طاقت فرسا بود. علاوه بر این، ایزوتسو فصلی از کتاب خود «خدا و انسان در قرآن» را به تبیین مفهوم جاهلیت در چارچوب ارتباط میان مفاهیم رب و عبد اختصاص داد. به نوشته وی عرب جاهلی، اللّه را خدای مطلق نمی‌شناخت بلکه قائل به ارباب بود و استقرار مفهوم ربوبیت مطلق برای اللّه تغییری اساسی در تصور ارتباط میان خدا و انسان ایجاد کرد؛ به این معنا که انسان در برابر اللّه فقط باید عبد (فرمانبردار بدون قید و شرط) باشد و مفاهیمی چون عبادت، طاعت، قنوت، خشوع و تضرع نیز در همین چارچوب معنا می‌یابند.
اسلام شناس ژاپنی، [[توشیهیکو ایزوتسو]]، در کتاب مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید<ref>ص ۲۸ـ۳۵.</ref> بر اساس پژوهشی که عمدتاً بر مبنای آیات قرآن و شواهد حدیثی و تاریخی است، نظریه گولدتسیهر را تکامل بخشید و نتیجه گرفت که در کاربرد قرآنی، جهل و به تبع آن جاهلیت، ناظر به دشمنی دشمنانِ پیامبر(ص) با عقیده [[توحید]] و پرخاشگری به آن است که بر اساس موازین اخلاقی آنان اعتقادی سخت گیرانه و طاقت فرسا بود. علاوه بر این، ایزوتسو فصلی از کتاب خود «خدا و انسان در قرآن» را به تبیین مفهوم جاهلیت در چارچوب ارتباط میان مفاهیم رب و عبد اختصاص داد. به نوشته وی عرب جاهلی، اللّه را خدای مطلق نمی‌شناخت بلکه قائل به ارباب بود و استقرار مفهوم ربوبیت مطلق برای اللّه تغییری اساسی در تصور ارتباط میان خدا و انسان ایجاد کرد؛ به این معنا که انسان در برابر اللّه فقط باید عبد (فرمانبردار بدون قید و شرط) باشد و مفاهیمی چون عبادت، طاعت، قنوت، خشوع و تضرع نیز در همین چارچوب معنا می‌یابند.


به عقیده او مهم‌ترین صورتی که مفهوم عبودیت را بیان می‌کند مفهوم «اسلام» به معنای تسلیم شدن محض در برابر خواست خداست. اسلام به این معنا نقطه‌ای است که در آن، زندگی فرد به دو بخش تقسیم می‌شود. این دو بخش سرشت‌های کاملاً متفاوتی دارند که می‌توان آنها را جاهلی و اسلامی نامید. در واقع، مسلم شدن به این معناست که فرد از خودپسندی و مغرور بودن به قدرت انسانی خویش دست بکشد و به عنوان عبد تسلیم خدا شود و در مقابل، جاهل بودن فرد به معنای مغرور بودن او به قدرت بشری و استقلال مطلق است. ایزوتسو، با استناد به آیات قرآن، تکبر و خودپسندی را سرچشمه همه خصلت‌های دوره جاهلیت دانسته و بر آن است که اسلام ضربه سختی بر این روحیه ـ که به طور خلاصه در آیه ۲۶ [[سوره فتح]] آمده است ـ وارد ساخت. بدین ترتیب، با ظهور ارزش های قرآنی بر بنیاد توحید و اعتقاد به ربوبیتِ مطلقِ اللّه که با نفی [[شرک]] همراه بود، میان دو اصل ناسازگار، یعنی جاهلیت و اسلام، مبارزه‌ای پدید آمد که پیش از این سابقه نداشت.<ref>رجوع کنید به ص۱۹۸ـ۲۰۴.</ref>
به عقیده او مهم‌ترین صورتی که مفهوم عبودیت را بیان می‌کند مفهوم «اسلام» به معنای تسلیم شدن محض در برابر خواست خداست. اسلام به این معنا نقطه‌ای است که در آن، زندگی فرد به دو بخش تقسیم می‌شود. این دو بخش سرشت‌های کاملاً متفاوتی دارند که می‌توان آنها را جاهلی و اسلامی نامید. در واقع، مسلم شدن به این معناست که فرد از خودپسندی و مغرور بودن به قدرت انسانی خویش دست بکشد و به عنوان عبد تسلیم خدا شود و در مقابل، جاهل بودن فرد به معنای مغرور بودن او به قدرت بشری و استقلال مطلق است. ایزوتسو، با استناد به آیات قرآن، تکبر و خودپسندی را سرچشمه همه خصلت‌های دوره جاهلیت دانسته و بر آن است که اسلام ضربه سختی بر این روحیه ـ که به طور خلاصه در آیه ۲۶ [[سوره فتح]] آمده است ـ وارد ساخت. بدین ترتیب، با ظهور ارزش های قرآنی بر بنیاد توحید و اعتقاد به ربوبیتِ مطلقِ اللّه که با نفی [[شرک]] همراه بود، میان دو اصل ناسازگار، یعنی جاهلیت و اسلام، مبارزه‌ای پدید آمد که پیش از این سابقه نداشت.<ref>رجوع کنید به ص۱۹۸ـ۲۰۴.</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:


==جاهلیت پس از اسلام==
==جاهلیت پس از اسلام==
بنا بر شواهد قرآنی و حدیثی و آرا و پژوهش‌های محققان، جاهلیت در تاریخ عرب پیش از اسلام منحصر نماند، بلکه مظاهر و مصادیق فراوانی از آن پس از اسلام هم وجود داشت تا جایی که می‌توان سده‌های نخستین اسلامی را دوران مبارزه فرهنگ جاهلیت با ارزش های جدید اسلامی دانست.<ref>رجوع کنید به امین، ص۷۸ـ۸۳.</ref> مثلاً [[ابن تیمیه|ابن تیمیه]] (متوفی [[سال ۷۲۸ هجری قمری|۷۲۸ق]]) در کتاب «اقتضاء الصراط المستقیم مخالفةَ اصحاب الجحیم»، جاهلیت در دوره اسلامی را در مقابل جاهلیت مطلق، جاهلیت مقید خوانده<ref>رجوع کنید به ص۶۹ـ۷۹.</ref> و به مصادیق آن در عصر خود از جمله تشبه مسلمانان به [[کافر|کافران]]، در اعیاد، اشاره کرده است.<ref>ابن تیمیه، ص۱.</ref>
بنا بر شواهد قرآنی و حدیثی و آرا و پژوهش‌های محققان، جاهلیت در تاریخ عرب پیش از اسلام منحصر نماند، بلکه مظاهر و مصادیق فراوانی از آن پس از اسلام هم وجود داشت تا جایی که می‌توان سده‌های نخستین اسلامی را دوران مبارزه فرهنگ جاهلیت با ارزش های جدید اسلامی دانست.<ref>امین، فجر الاسلام، ص۷۸ـ۸۳.</ref> مثلاً [[ابن تیمیه|ابن تیمیه]] (متوفی [[سال ۷۲۸ هجری قمری|۷۲۸ق]]) در کتاب «اقتضاء الصراط المستقیم مخالفةَ اصحاب الجحیم»، جاهلیت در دوره اسلامی را در مقابل جاهلیت مطلق، جاهلیت مقید خوانده<ref>ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ص۶۹ـ۷۹.</ref> و به مصادیق آن در عصر خود از جمله تشبه مسلمانان به [[کافر|کافران]]، در اعیاد، اشاره کرده است.<ref>ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ص۱.</ref>


=== دیدگاه محمدبن عبدالوهاب===
=== دیدگاه محمدبن عبدالوهاب===


در قرون اخیر، [[محمد بن عبدالوهاب]] (بنیانگذار فرقه [[وهابیت]]، متوفی [[سال ۱۲۰۶ هجری قمری|۱۲۰۶]]) و پیروان وی که به شدت متأثر از آرا و اندیشه های ابن تیمیّه بودند، موضوع جاهلیت دوره جدید را مطرح کردند. ابن عبدالوهاب معتقد بود مردم سراسر دنیا یا دست کم مردم عربستان، به دلیل اینکه عقاید و اعمالشان مبتنی بر [[وحی]] نیست، همگی در جاهلیت به سر می برند.<ref>دایرة المعارف قرآن، ذیل ignorance" of "Age</ref> در آغاز قرن بیستم نیز اصلاحگرانی چون [[محمد عبده]] (متوفی ۱۳۲۳/۱۹۰۵) و [[محمد رشیدرضا]] (متوفی ۱۳۱۴ش / ۱۹۳۵) در [[تفسیر المنار]]<ref>رشید رضا، ج۶، ص۴۲۲ـ۴۲۳</ref> به این موضوع اشاره کردند. به اعتقاد آنان برخی مسلمانان در عصر حاضر، از حیث دین و اخلاق، جاهلانه‌تر از مخاطبان آیات قرآن در عصر نزول رفتار می‌کنند.
در قرون اخیر، [[محمد بن عبدالوهاب]] (بنیانگذار فرقه [[وهابیت]]، متوفی [[سال ۱۲۰۶ هجری قمری|۱۲۰۶]]) و پیروان وی که به شدت متأثر از آرا و اندیشه های ابن تیمیّه بودند، موضوع جاهلیت دوره جدید را مطرح کردند. ابن عبدالوهاب معتقد بود مردم سراسر دنیا یا دست کم مردم عربستان، به دلیل اینکه عقاید و اعمالشان مبتنی بر [[وحی]] نیست، همگی در جاهلیت به سر می برند.<ref>دایرة المعارف قرآن، ذیل ignorance" of "Age</ref>. در آغاز قرن بیستم نیز اصلاحگرانی چون [[محمد عبده]] (متوفی ۱۳۲۳/۱۹۰۵) و [[محمد رشیدرضا]] (متوفی ۱۳۱۴ش / ۱۹۳۵) در [[تفسیر المنار]]<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۶، ص۴۲۲ـ۴۲۳.</ref> به این موضوع اشاره کردند. به اعتقاد آنان برخی مسلمانان در عصر حاضر، از حیث دین و اخلاق، جاهلانه‌تر از مخاطبان آیات قرآن در عصر نزول رفتار می‌کنند.


=== دیدگاه مودودی===
=== دیدگاه مودودی===
اندیشه «جاهلیت جدید» در دهه‌های اخیر، عمدتاً بر اثر مواجهه جهان اسلام با دنیای جدید، به صورت مفهومی مستقل در آثار برخی علما و نویسندگان دینی بازآفرینی شد. [[سیدابوالاعلی مودودی]] (متوفی [[سال ۱۳۵۸ هجری شمسی|۱۳۵۸ش]]/ ۱۹۷۹م)، رهبر دینی و سیاستمدار [[پاکستان|پاکستانی]]، نخستین بار در ۱۳۱۸ش / ۱۹۳۹ از تجدد به جاهلیت جدید تعبیر کرد که در نگاه وی همه نظام‌های حکومتی و نظریات سیاسی و اجتماعی ناسازگار با اخلاق و فرهنگ اسلامی را در برمی‌گرفت.<ref>مودودی، ذیل مائده : ۵۰؛ احزاب : ۳۳</ref> وی هم جهان کمونیسم و هم دنیای غرب را مصداق این مفهوم می دانست.<ref>برای چکیده آرای مودودی در این باره رجوع کنید به دائرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ذیل ah" ¦"Jahil ؛ دایرة المعارف قرآن، همانجا</ref> آرای مودودی با ترجمه آثار مهم او به عربی در دهه ۱۳۳۰ش/۱۹۵۰م در جهان عرب رواج یافت. شاگرد وی، [[ابوالحسن علی حسنی ندوی|ابوالحسن علی حسنی نَدْوی]] (متوفی [[سال ۱۳۷۸ هجری شمسی|۱۳۷۸ش]]/۱۹۹۹م)، در ۱۳۳۰ش/۱۹۵۰م، کتابی با نام «ماذا خَسر العالَم بِانحِطاطِ المُسلمین» نوشت و در آن نظریه «جاهلیت جدید» مودودی را شرح داد.<ref>سیوان، ص۲۳</ref> از این کتاب در کشورهای اسلامی استقبال گسترده‌ای شد به طوری که بارها تجدید چاپ و به زبان‌های گوناگون ترجمه شد.<ref>رجوع کنید به ندوی، ص۳ـ۴؛ سیوان، همانجا.</ref> ندوی<ref>ندوی، ص۲۵۹.</ref> عالم را به قطار سریع السیری تشبیه کرده است که جاهلیت غرب با تمام قوا و امکانات، آن را به سوی هدف خود پیش می‌برد و مسلمانان نیز در کنار سایر ملل دنیا مسافران بی‌اختیار و ناگزیر آن‌اند.
اندیشه «جاهلیت جدید» در دهه‌های اخیر، عمدتاً بر اثر مواجهه جهان اسلام با دنیای جدید، به صورت مفهومی مستقل در آثار برخی علما و نویسندگان دینی بازآفرینی شد. [[سیدابوالاعلی مودودی]] (متوفی [[سال ۱۳۵۸ هجری شمسی|۱۳۵۸ش]]/ ۱۹۷۹م)، رهبر دینی و سیاستمدار [[پاکستان|پاکستانی]]، نخستین بار در ۱۳۱۸ش / ۱۹۳۹ از تجدد به جاهلیت جدید تعبیر کرد که در نگاه وی همه نظام‌های حکومتی و نظریات سیاسی و اجتماعی ناسازگار با اخلاق و فرهنگ اسلامی را در برمی‌گرفت.<ref>مودودی، تفهیم القران، ذیل سوره مائده، آیه ۵۰ و سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> وی هم جهان کمونیسم و هم دنیای غرب را مصداق این مفهوم می دانست.<ref>برای چکیده آرای مودودی در این باره رجوع کنید به دائرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ذیل ah" ¦"Jahil ؛ دایرة المعارف قرآن، همانجا.</ref> آرای مودودی با ترجمه آثار مهم او به عربی در دهه ۱۳۳۰ش/۱۹۵۰م در جهان عرب رواج یافت. شاگرد وی، [[ابوالحسن علی حسنی ندوی|ابوالحسن علی حسنی نَدْوی]] (متوفی [[سال ۱۳۷۸ هجری شمسی|۱۳۷۸ش]]/۱۹۹۹م)، در ۱۳۳۰ش/۱۹۵۰م، کتابی با نام «ماذا خَسر العالَم بِانحِطاطِ المُسلمین» نوشت و در آن نظریه «جاهلیت جدید» مودودی را شرح داد.<ref>سیوان، ص۲۳.</ref> از این کتاب در کشورهای اسلامی استقبال گسترده‌ای شد به طوری که بارها تجدید چاپ و به زبان‌های گوناگون ترجمه شد.<ref>رجوع کنید به ندوی، ص۳ـ۴؛ سیوان، همانجا.</ref> ندوی<ref>ندوی، ص۲۵۹.</ref> عالم را به قطار سریع السیری تشبیه کرده است که جاهلیت غرب با تمام قوا و امکانات، آن را به سوی هدف خود پیش می‌برد و مسلمانان نیز در کنار سایر ملل دنیا مسافران بی‌اختیار و ناگزیر آن‌اند.


=== دیدگاه سیدقطب===
=== دیدگاه سیدقطب===
در مصر عالم دینی و فعال سیاسی، [[سیدقطب]] (متوفی [[سال ۱۳۴۶ هجری شمسی|۱۳۴۶ش]]/۱۹۶۶م)، مفهوم جاهلیت جدید را بیش از پیش گسترش داد. وی تحت تأثیر آرای مودودی و ندوی بود<ref>رجوع کنید به ندوی، مقدمه سیدقطب، ص۱۲ـ۱۶؛ سیدقطب، ۱۳۸۴، ص۶۳، پانویس ۱؛ نیز رجوع کنید به سیوان، همانجا.</ref> و پس از سفرش به [[آمریکا]]، در کتاب «فی ظلال القرآن»<ref>سید قطب، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۳۰.</ref> مطالبی در این باب نوشت. وی بعدها آرای تفصیلی خود را درباره جاهلیت معاصر در کتابی با نام «مَعالِمُ فی الطریق» منتشر ساخت. وی در این کتاب از تقابل جاهلیت و اسلام و انحرافات جوامع جاهلی جدید سخن گفته و مسلمانان را به فاصله گرفتن از تفکرات جاهلی و حرکت به سوی ارزش‌ها و ساختن جامعه اسلامی دعوت کرده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ص۲۲ـ۲۳، ۱۱۷، ۱۴۲، ۱۴۶، ۱۵۱.</ref> به نظر سیدقطب،<ref>سید قطب، ۱۳۸۴، ص۲۱.</ref> همه تصورات، عقاید، فرهنگ‌ها و قوانین بشر امروز جاهلی است (حتی بسیاری از آنها که اسلامی پنداشته می‌شود) جاهلیتی همانند آنچه اسلام در آغاز با آن مواجه بود یا حتی بدتر از آن. در نگاه وی<ref>سید قطب، ۱۳۸۴، ص۲۰۰ـ۲۰۱.</ref> جاهلیت، بندگی انسان در برابر انسان است و اسلام، بندگی انسان در برابر خداست؛ بنابراین، این دو آشتی ناپذیرند و برای ایجاد جامعه اسلامی باید از جاهلیت به اسلام منتقل شد.<ref>برای تفصیل بیشتر آرای سیدقطب در این باره رجوع کنید به حداد، ص۸۵ ـ۸۷؛ سیوان، ص۲۳ـ۲۷.</ref>
در مصر عالم دینی و فعال سیاسی، [[سیدقطب]] (متوفی [[سال ۱۳۴۶ هجری شمسی|۱۳۴۶ش]]/۱۹۶۶م)، مفهوم جاهلیت جدید را بیش از پیش گسترش داد. وی تحت تأثیر آرای مودودی و ندوی بود<ref>ندوی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ۱۴۰۸ق، مقدمه سیدقطب، ص۱۲ـ۱۶؛ سیدقطب، معالم فی الطریق، ۱۳۸۴ق، ص۶۳، پانویس ۱؛ نیز رجوع کنید به سیوان، همانجا.</ref> و پس از سفرش به [[آمریکا]]، در کتاب «فی ظلال القرآن»<ref>سید قطب، ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۳۰.</ref> مطالبی در این باب نوشت. وی بعدها آرای تفصیلی خود را درباره جاهلیت معاصر در کتابی با نام «مَعالِمُ فی الطریق» منتشر ساخت. وی در این کتاب از تقابل جاهلیت و اسلام و انحرافات جوامع جاهلی جدید سخن گفته و مسلمانان را به فاصله گرفتن از تفکرات جاهلی و حرکت به سوی ارزش‌ها و ساختن جامعه اسلامی دعوت کرده است.<ref>سیدقطب، معالم فی الطریق، ۱۳۸۴ق، ص۲۲ـ۲۳، ۱۱۷، ۱۴۲، ۱۴۶و۱۵۱.</ref> به نظر سیدقطب،<ref>سید قطب، معالم فی الطریق، ۱۳۸۴ق، ص۲۱.</ref> همه تصورات، عقاید، فرهنگ‌ها و قوانین بشر امروز جاهلی است (حتی بسیاری از آنها که اسلامی پنداشته می‌شود) جاهلیتی همانند آنچه اسلام در آغاز با آن مواجه بود یا حتی بدتر از آن. در نگاه وی<ref>سید قطب، معالم فی الطریق، ۱۳۸۴ق، ص۲۰۰ـ۲۰۱.</ref> جاهلیت، بندگی انسان در برابر انسان است و اسلام، بندگی انسان در برابر خداست؛ بنابراین، این دو آشتی ناپذیرند و برای ایجاد جامعه اسلامی باید از جاهلیت به اسلام منتقل شد.<ref>برای تفصیل بیشتر آرای سیدقطب در این باره رجوع کنید به حداد، ص۸۵ ـ۸۷؛ سیوان، ص۲۳ـ۲۷.</ref>


=== دیدگاه محمدقطب===
=== دیدگاه محمدقطب===
برادر سیدقطب، [[محمد قطب]] (متوفی [[سال ۱۳۴۴ هجری شمسی|۱۳۴۴ش]]/۱۹۶۵م)، نیز در این باب «جاهلیة القَرن العِشرین» را نوشت. وی<ref>محمد قطب، ص۱۱.</ref> بر آن است که جاهلیت هم نوعی حالت روانی است که فرد از پذیرش هر نوع هدایت از سوی خدا سرپیچی می‌کند و هم نوعی عملکرد است که داوری بر طبق احکام الاهی را برنمی تابد. جاهلیت همان هوا و هوس است که منحصر به دوره خاصی نیست و همه اقوام و زمان‌ها را در برمی‌گیرد. به نظر وی،<ref>محمد قطب، ص۱۲ـ۱۳.</ref> جاهلیت عرب ساده و سطحی بود اما جاهلیت جدید مبتنی بر علم، تحقیق، نظریه پردازی و مترادف با آن چیزی است که امروزه پیشرفت و تمدن خوانده می‌شود. محمدقطب، جاهلیت قرن بیستم را عصاره جاهلیت همه اعصار تاریخ غرب دانسته<ref>محمد قطب، ص۴۶.</ref> و در بخش اعظم کتاب خود، مظاهر جاهلیت جدید را در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و هنری نقد کرده است. وی در نهایت<ref>محمد قطب، ص۳۴۷.</ref> راه جاهلیت زدایی را در عصر جدید رهایی از اسارت حاکمان آن، یعنی دو نظام سرمایه داری و کمونیستی، و رجوع دوباره به [[اسلام]] دانسته است.
برادر سیدقطب، [[محمد قطب]] (متوفی [[سال ۱۳۴۴ هجری شمسی|۱۳۴۴ش]]/۱۹۶۵م)، نیز در این باب «جاهلیة القَرن العِشرین» را نوشت. وی<ref>محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، ۱۳۸۴ق، ص۱۱.</ref> بر آن است که جاهلیت هم نوعی حالت روانی است که فرد از پذیرش هر نوع هدایت از سوی خدا سرپیچی می‌کند و هم نوعی عملکرد است که داوری بر طبق احکام الاهی را برنمی تابد. جاهلیت همان هوا و هوس است که منحصر به دوره خاصی نیست و همه اقوام و زمان‌ها را در برمی‌گیرد. به نظر وی،<ref>محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، ۱۳۸۴ق، ص۱۲ـ۱۳.</ref> جاهلیت عرب ساده و سطحی بود اما جاهلیت جدید مبتنی بر علم، تحقیق، نظریه پردازی و مترادف با آن چیزی است که امروزه پیشرفت و تمدن خوانده می‌شود. محمدقطب، جاهلیت قرن بیستم را عصاره جاهلیت همه اعصار تاریخ غرب دانسته<ref>محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، ۱۳۸۴ق، ص۴۶.</ref> و در بخش اعظم کتاب خود، مظاهر جاهلیت جدید را در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و هنری نقد کرده است. وی در نهایت<ref>محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، ۱۳۸۴ق، ص۳۴۷.</ref> راه جاهلیت زدایی را در عصر جدید رهایی از اسارت حاکمان آن، یعنی دو نظام سرمایه داری و کمونیستی، و رجوع دوباره به [[اسلام]] دانسته است.


===دیدگاه دکتر شریعتی===
===دیدگاه دکتر شریعتی===
در پاره‌ای از آثار متفکران مسلمان هم می‌توان اشاره‌هایی به مفهوم جاهلیت جدید و مصادیق امروزین آن سراغ گرفت؛ از جمله [[علی شریعتی]] در کتاب‌هایی مانند «بازگشت»<ref>شریعتی، بازگشت، ص۳۹۱</ref> و «با مخاطب‌های آشنا»<ref>شریعتی، با مخاطب‌های آشنا، ص۷۰ـ۷۱</ref> به این موضوع پرداخته است.
در پاره‌ای از آثار متفکران مسلمان هم می‌توان اشاره‌هایی به مفهوم جاهلیت جدید و مصادیق امروزین آن سراغ گرفت؛ از جمله [[علی شریعتی]] در کتاب‌هایی مانند «بازگشت»<ref>شریعتی، بازگشت، ص۳۹۱.</ref> و «با مخاطب‌های آشنا»<ref>شریعتی، با مخاطب‌های آشنا، ص۷۰ـ۷۱.</ref> به این موضوع پرداخته است.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۸: خط ۸۸:


* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
*ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، شرکت سهامی انتشار، تهران: ۱۳۸۱ش.
* ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۱ش.
* محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت، ۱۳۱۴.
* شکری آلوسی، محمود، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، بیروت، چاپ محمد بهجة اثری، ۱۳۱۴ق.
* ابن ابی طاهر، بلاغات النساء، قم : مکتبه بصیرتی، بی‌تا.
* ابن ابی طاهر، بلاغات النساء، قم، مکتبه بصیرتی، بی‌تا.
* ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
* ابن بابویه، الامالی، قم، ۱۴۱۷ق.
* همو، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم، بی‌تا.
* ابن بابویه، علل الشرایع، نجف، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م، چاپ افست قم، بی‌تا.
* همو، عیون الاخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
* ابن بابویه، عیون الاخبارالرضا، بیروت، حسین اعلمی، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
* همو، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
* ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۱۴ق.
* همو، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
* ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۳ ش.
* ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، بی‌جا، بی‌تا.
* ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، بی‌جا، بی‌تا.
* ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بی‌تا.
* ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
*ابن عبدربّه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
* ابن عبدربّه، العقدالفرید، تحقیق علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق ـ ۱۴۱۱/۱۹۸۸ق ـ۱۹۹۰م.
* ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ طه عبدالرووف سعد، بیروت ۱۴۱۱.
* ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق طه عبدالرووف سعد، بیروت، ۱۴۱۱ق.
* عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
* عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیات، تحقیق احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
* احمد امین، فجرالاسلام : یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدرالاسلام الی آخرالدولة الامویة، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
* احمد امین، فجرالاسلام: یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدرالاسلام الی آخر الدولة الامویة، قاهره، ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
* محمدبن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
* همو، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، استانبول، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم، ۱۳۳۱ ش.
* برقی، احمد بن محمد، کتاب المحاسن، تحقیق جلال الدین محدث ارموی، قم، ۱۳۳۱ ش.
* احمد محمد حوفی، الحیاة العربیة من الشعر الجاهلی، قاهره، ۱۹۷۲.
* حوفی، احمد محمد، الحیاة العربیة من الشعر الجاهلی، قاهره، ۱۹۷۲م.
* محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۶، مصر ۱۳۷۵.
* رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم (الشهیر بتفسیر المنار)، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج۶، مصر، ۱۳۷۵ق.
* زمخشری.
* زمخشری.
* علی شریعتی، بازگشت، تهران، ۱۳۵۷ ش.
* شریعتی، علی، بازگشت، تهران، ۱۳۵۷ ش.
*همو، با مخاطب‌های آشنا، تهران ۱۳۷۷ ش.
* شریعتی، علی، با مخاطب‌های آشنا، تهران ۱۳۷۷ ش.
* طباطبائی.
* طباطبائی.
* طبرسی.
* طبرسی.
* طبری، جامع.
* طبری، جامع.
* محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، بی‌تا.
* طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، بی‌تا.
* همو، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰.
* طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، ۱۳۹۰.
* نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم، بی‌تا.
* نهج البلاغة، صبحی صالح، بیروت، ۱۳۸۷ق، چاپ افست قم، بی‌تا.
* محمدبن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
* فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، نجف، ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم، ۱۳۶۸ش.
* محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
* فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر (مشهور به مفاتیح الغیب)، بیروت، ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
* سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
* سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
* همو، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
* سیدقطب، معالم فی الطریق، قاهره، ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
* محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
* محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، قاهره، ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
* کلینی.
* کلینی، محمد بن یعقوب، کافی.
* محمد صالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
* مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، تحقیق علی عاشور، بیروت، ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
* مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت : دارالفکر، بی‌تا.
* مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
* ابوالاعلی مودودی، تفهیم القران، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
* مودودی، ابوالاعلی، تفهیم القران، لاهور، ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
* احمدبن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
* نحاس، احمد بن محمد، معانی القرآن الکریم، تحقیق محمدعلی صابونی، مکه، ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰ق.
* ابوالحسن علی ندوی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* ندوی، ابوالحسن علی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، قاهره، ۱۴۰۸/۱۹۸۸ق.
* علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸ق.
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
* Rإgis Blachةre, Histoire de la littإraturearabe , Paris 1952-1966.
* Rإgis Blachةre, Histoire de la littإraturearabe , Paris 1952-1966.
کاربر ناشناس