عالم ذر: تفاوت میان نسخهها
imported>Hrezaei |
imported>Hrezaei |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
* شماري محل نامگذاری حضرت علي به اميرالمؤمنين را عالم ذر معرفي ميكنند. <ref>كليني، الکافی، ج1، ص 412</ref> | * شماري محل نامگذاری حضرت علي به اميرالمؤمنين را عالم ذر معرفي ميكنند. <ref>كليني، الکافی، ج1، ص 412</ref> | ||
* برخي نيز به ميثاق حجر الاسود و حمل ميثاق نامه توسط او تأكيد مي ورزند | * برخي نيز به ميثاق حجر الاسود و حمل ميثاق نامه توسط او تأكيد مي ورزند. <ref>طوسي، الامالی، ص 477؛ عياشي، تفسیر، ج2، ص 38؛ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 425</ref> | ||
گروهي از روايات | * گروهي از روايات نیز بر گرفتن عهد و ميثاق از همة مخلوقات دلالت دارد، نه فقط انسان ها. برقي، المحاسن، ج1، ص 242؛ كليني، الکافی، ج5، ص504 | ||
رواياتي نيز | * رواياتي نيز بر يكي بودن ميثاق و فطرت دلالت دارد. <ref>صدوق، التوحید، ص329؛ كليني، الکافی، ج 2، ص12</ref> | ||
رواياتي هم بر يكي بودن عالم ميثاق و طينت دلالت دارند كه اين روايات بر وجود تكليف در عالم ذر نيز دلالت مي كنند. | * رواياتي هم بر يكي بودن عالم ميثاق و طينت دلالت دارند كه اين روايات بر وجود تكليف در عالم ذر نيز دلالت مي كنند. <ref>ر.ك. كليني، الکافی، ج 2، ص6 و ص7؛ صفار، بصائر، ج1، ص70و80-81</ref> | ||
* رواياتي يكي بودن عالم ميثاق و عالم ظلال را مي رسانند. <ref>صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 84-85 و 118؛ كليني، الکافی، ج1، ص 236؛ صفار، بصائر، ج1، ص 70 و 80-81</ref> | |||
رواياتي نيز علاوه بر ربوبيت | * رواياتي نيز علاوه بر ربوبيت خدا، بر رسالت پيامبر(ع) و ولايت اهل بيت(ع) دلالت ميكنند. <ref>كليني، الکافی، ج1، ص133 و 412؛ قمي، تفسیر، ج 1، ص 246-247.</ref> | ||
برخي از اين منابع همچون كافي و بصائر بر ميثاق پيامبران اولوالعزم براي ياري كردن حضرت مهدي دلالت دارند | * برخي از اين منابع همچون كافي و بصائر بر ميثاق پيامبران اولوالعزم براي ياري كردن حضرت مهدي دلالت دارند. برخي نیز سبقت داشتن ميثاق پيامبر و اهل بيت(ع) را ميرسانند. <ref>كليني، الکافی، ج2، ص12؛ صدوق، علل، ص 129؛ صفار، بصائر، ج1، ص 83 و 86</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳۰ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۴۳
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۹ فوریه ۲۰۱۵ توسط [[کاربر:{{{کاربر}}}]] برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ (172) أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (173) وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (174)
[سوره الأعراف (7): آيات 172 تا 174]
پيمان نخستين و عالم ذر
آيات فوق در حقيقت اشارهاى به" توحيد فطرى" و وجود ايمان به خدا در اعماق روح آدمى است و به همين جهت بحثهايى را كه در آيات گذشته اين سوره در زمينه" توحيد استدلالى" بوده است تكميل مىكند.
گرچه در تفسير اين آيه بحثها و گفتگوهاى فراوان و داغى در ميان مفسران به راه افتاده و احاديث گوناگونى در اين باره وارد شده ولى ما سعى مىكنيم نخست تفسير اجمالى آيه و بعد مهمترين بحثهاى مفسران و سپس انتخاب خودمان را به طور فشرده و مستدل در اينجا بياوريم.
خداوند روى سخن را در اين آيه به پيامبر كرده، نخست چنين مى گويد:
" به خاطر بياور موقعى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنها را بر گرفت و آشكار ساخت و آنها را گواه بر خويشتن نمود و از آنها پرسيد: آيا من پروردگار شما نيستم؟ آنها همگى گفتند آرى گواهى مىدهيم". (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا).
" ذرية" چنان كه دانشمندان لغت گفتهاند در اصل به معنى" فرزندان كوچك و كم سن و سال" است، ولى غالبا به همه فرزندان گفته مىشود، گاهى به معنى مفرد و گاهى به معنى جمع استعمال مىگردد اما در اصل معنى جمعى دارد.
در باره ريشه اصلى اين لغت احتمالات متعددى داده شده است بعضى آن را از" ذرء" (بر وزن زرع) به معنى آفرينش مىدانند بنا بر اين مفهوم اصلى" ذريه" با مفهوم مخلوق و آفريده شده برابر است.
و بعضى آن را از" ذر" (بر وزن شر) كه به معنى موجودات بسيار كوچك همانند ذرات غبار و مورچههاى بسيار ريز مىباشد دانستهاند، از اين نظر كه فرزندان انسان نيز در ابتداء از نطفه بسيار كوچكى آغاز حيات مىكنند.
سومين احتمال كه در باره آن داده شده اين است كه از ماده" ذرو" (بر وزن مرو) به معنى پراكنده ساختن گرفته شده و اينكه فرزندان انسان را ذريه گفتهاند به خاطر آن است كه آنها پس از تكثير مثل به هر سو در روى زمين پراكنده مىشوند.
سپس اشاره به هدف نهايى اين سؤال و جواب و گرفتن پيمان از فرزندان آدم در مسئله توحيد نموده مىفرمايد:" اين كار را خداوند به اين جهت انجام داد كه در روز قيامت نگوئيد ما از اين موضوع (توحيد و شناسايى خدا) غافل بوديم" (أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ)*** در آيه بعد اشاره به هدف ديگر اين پيمان كرده، و مىگويد:" اين پيمان را به خاطر آن گرفتيم كه نگوئيد: پدران ما پيش از ما بتپرست بودند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم و چارهاى جز تبعيت از آنها نداشتيم آيا ما را به گناه افراد بيهوده كار مجازات مىكنى" (أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ).
- آرى" اينگونه ما آيات را توضيح مىدهيم و روشن مىسازيم تا بدانند نور توحيد از آغاز در روح آنها بوده شايد با توجه به اين حقايق به سوى حق باز گردند" (وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ).
تفسیر نمونه، ج7، ص3-5
دیدگاههای مختلف در مورد عالم ذر
بسیاری از دانشمندان مسلمان معتقدند خداوند معرفت خود را در وجود انسان قرار داده است و همه انسانها با چنین معرفتی پا به عرصه وجود میگذارند و همین معرفت برای سعادت وی لازم و ضروری است.[۱]
بیشتر دانشمندان کلامی و تفسیری در مورد کیفیت این معرفت واقرار به ربوبیت خداوند، اختلاف نظر دارند. برخی موطن آن را در عالم ارواح میدانند و شماری دیگر، عالم ملکوت را موطن آن میشمارند. برخی نیز موطن آن را در دنیا میدانند و بعضی دیگر آیه را تمثیلی میانگارند. سرانجام، برخی نیز با توجه به دشواری تفسیر این آیه و عدم انطبقا ظاهر برخی روایات بر آن، از اظهار نظر در این باب خودداری و علمش را به خداوند و پیامبر واگذار کردهاند.[۲]
آراي گوناگوني دربارة تفسير آية ميثاق ارائه شده است كه به طوركلي اهم آنها را مي توان به چهار دسته تقسيم كرد:
آياتي[اعراف(۷) آيه ۱۷۲ - ۱۷۴.] وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما اين پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نميدهد. از اين جهت مفسران درباره اين پيمان اختلاف كرده اند. در ذيل به برخي از اين نظريه ها اشاره ميكنيم:
نظريه محدّثان اسلامي
محدثان اسلامي براساس فهم برخي از روايات، بر اين باورند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت: "ألست بربّكم" آنان گفتند "بلي" سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور كافي بودند و سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند. اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راههاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.[مجمعالبيان، ج۵، ص ۳۹۰، بيروت، مؤسسه اعلمي؛ تفسير فخررازي، ج۱۵، ص ۴۷ - ۴۶، چ داراحياءالتراث، بيروت.] اشكالاتي بر اين نظر وارد شده است كه محققان به آن اشاره كرده اند. [تفسير تبيان، ج۵، ص ۲۸؛ مجمعالبيان، ج ۴، ص ۳۹۰.]
بيشتر دانشمنداني كه گرايش تفسير قرآن به روايات دارند، در تفسير آية ميثاق نيز به روايات ناظر به آن توجه كرده اند؛ رواياتي كه دلالت دارند بر اينكه همة انسان ها در عالم ذر از پشت آدم به صورت ذراتي بيرون آمدند و خداوند بر ربوبيت خود از ايشان پيمان گرفت (قمي، 1404ق، ج1، ص248؛ كوفي، 1410ق، ص145؛ بحراني، 1416، ج2، ص605-615).
نظريه برخي مفسران
گروهي از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. در توضيح نظريه خود گفته اند: انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواستهاي طبيعي و فطري به جهان گام مي نهد. آدمي هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذرهاي بيش نيست، ولي در اين ذره استعدادهاي فراوان و لياقتهاي قابل توجهي است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسي. با تكامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شكفته شده و به مرحله كمال و فعليت ميرسد. به عبارت ديگر: خدا انسانها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد و آفرينش آنها را با خصوصياتي تركيب داد كه پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس كنند. هنگامي كه انسانها به نياز خود به خدا توجه پيدا كردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويي به آنان گفته ميشود: من خداي شما نيستم؟ آنان ميگويند: چرا گواهي ميدهيم كه خداي ما هستي.[مجمعالبيان، ج۴، ص ۳۹۱؛ تفسير ظلال القرآن، ج۹، ص ۵۹ - ۵۸؛ تفسير رازي، ج۱۵، ص ۵۳.]
برخي نيز به همساني موطن ميثاق با فطرت اذعان كرده اند (مطهري، 1369، ص246-261؛ جوادي آملي، 1392، ج31، ص 108-11)؛ برخي نيز در توضيح گفته اند كه خداوند هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران كه ذراتي بيش نيستند، فطرت توحيدي را با وجود آنان آميخته است و گفت وگوي خدا با انسان به زبان تكوين بوده است (مكارم شيرازي و ديگران، 1374، ج7، ص 6).
نظريه علامه طباطبايي
علامه طباطبايي معتقدند اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسانها در حضور خدا است؛ حضوري كه غيبت در آن متصور نيست، گويي همه فرزندان آدم يك جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمدهاند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انساني خود را حضورا مييابد و يافتهاش گواهي روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است، ولي قرار گرفتن انسانها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمي را چنان مشغول و از خود بي خود ميكند كه از آن علم حضوري كه به آفريدگار خود داشت، غافل ميگردد.[تفسير الميزان،ج۸،ص ۴۵۵.] آن چه تا اين جا آورديم، ديدگاههاي برخي از محدثان، متكلمان و مفسران راجع به تفسير آيه ذر بود.
نظریه نمادین
گروه ديگري از دانشمندان، زبان آيه را زباني نمادين و تمثيلي دانسته اند؛ به اين صورت كه خداوند با فرستادن انبيا و اعطاي نعمت عقل به انسان ها در همين دنيا، از ايشان بر ربوبيت خود پيمان گرفته است. (مفيد، 1424ق، ص 221- 266؛ طبرسي، 1377، ج1، ص 482)
عالم ذر در روايات اسلامى
روايات فراوانى در منابع مختلف اسلامى در كتب شيعه و اهل سنت در زمينه عالم ذر نقل شده است. در تفسير برهان 37 روايت و در تفسير نور الثقلين 30 روايت در ذيل آيات فوق نقل شده است.
ولى اگر درست روايات را تجزيه و تحليل كنيم و اسناد و محتواى آنها را بررسى کنیم مشخص میشود که این روایات، غالبا از طریقهای متعدد است نه اینکه روایات متعددی در کار باشد.[۳]
این روایات به مباحث متعددی اشاره دارد که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
- برخي روايات دلالت بر درك قلبي بندگان در عالم ذر دارد و اينكه اگر چنين دركي نبود، كسي خالق و رازقش را نميشناخت. [۴]
- برخي ديگر خروج ذرية بني آدم از پشت آدم(ع) در عالم ذر را بيان، و آنها را به ذره تشبيه مي كنند. [۵]
- گروهي بر فراموشي محل گرفتن ميثاق دلالت دارند و اينكه روزي همه آن محل را به ياد ميآورند. [۶]
- بعضي شهادت (شهدنا) را به ملائكه نسبت مي دهند، نه انسانها [۷]
- شماري محل نامگذاری حضرت علي به اميرالمؤمنين را عالم ذر معرفي ميكنند. [۸]
- برخي نيز به ميثاق حجر الاسود و حمل ميثاق نامه توسط او تأكيد مي ورزند. [۹]
- گروهي از روايات نیز بر گرفتن عهد و ميثاق از همة مخلوقات دلالت دارد، نه فقط انسان ها. برقي، المحاسن، ج1، ص 242؛ كليني، الکافی، ج5، ص504
- رواياتي نيز بر يكي بودن ميثاق و فطرت دلالت دارد. [۱۰]
- رواياتي هم بر يكي بودن عالم ميثاق و طينت دلالت دارند كه اين روايات بر وجود تكليف در عالم ذر نيز دلالت مي كنند. [۱۱]
- رواياتي يكي بودن عالم ميثاق و عالم ظلال را مي رسانند. [۱۲]
- رواياتي نيز علاوه بر ربوبيت خدا، بر رسالت پيامبر(ع) و ولايت اهل بيت(ع) دلالت ميكنند. [۱۳]
- برخي از اين منابع همچون كافي و بصائر بر ميثاق پيامبران اولوالعزم براي ياري كردن حضرت مهدي دلالت دارند. برخي نیز سبقت داشتن ميثاق پيامبر و اهل بيت(ع) را ميرسانند. [۱۴]
پانویس
- ↑ ر.ک: ریاحی مهر، 1392، ص46-112
- ↑ تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره عالم ذر در تفسیر آیه میثاق، ص59
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج7، ص:3-10
- ↑ عياشي، تفسیر، ج2، ص 39-40؛ برقي، المحاسن، ج1، ص241؛ صفار، بصائر الدرجات، ج1، ص71-72؛ صدوق، التوحید، ص 330؛ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 118
- ↑ كليني، الکافی، ج2، ص 13؛ صفار، بصائر، ج1، ص 70-71
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص118؛ قمي، تفسیر قمی، ج1، ص248
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 118
- ↑ كليني، الکافی، ج1، ص 412
- ↑ طوسي، الامالی، ص 477؛ عياشي، تفسیر، ج2، ص 38؛ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 425
- ↑ صدوق، التوحید، ص329؛ كليني، الکافی، ج 2، ص12
- ↑ ر.ك. كليني، الکافی، ج 2، ص6 و ص7؛ صفار، بصائر، ج1، ص70و80-81
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 84-85 و 118؛ كليني، الکافی، ج1، ص 236؛ صفار، بصائر، ج1، ص 70 و 80-81
- ↑ كليني، الکافی، ج1، ص133 و 412؛ قمي، تفسیر، ج 1، ص 246-247.
- ↑ كليني، الکافی، ج2، ص12؛ صدوق، علل، ص 129؛ صفار، بصائر، ج1، ص 83 و 86
منابع
ابن فارس، أحمدبن، 1404ق، معجم مقاييس اللغة، محقق مصحح عبدالسلام محمدهارون، قم، مكتب الاعلام الاسلامي.
ابن منظور، محمدبن مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع.
افضلي، علي، 1388، پاسخ به اشكالات كلامي و فلسفي درباره عالم ذر، فلسفه دين، ش4، ص85-112.
بحرانى، سيدهاشم، 1416ق، البرهان فى تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت.
برقى، احمدبن محمدبن خالد، 1371ق، المحاسن، چ دوم، قم، دار الكتب الإسلامية.
جوادي آملي، عبدالله، 1379، فطرت در قرآن، چ دوم، قم، اسراء.
ـــــ، درس تفسير سوره اعراف در: http://portal.esra.ir/Pages
ـــــ، 1392، تسنيم تفسير قرآن كريم، تحقيق روح الله رزقي، قم، اسراء.
راغب أصفهانى، حسين بن محمد، 1412ق، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت، دمشق دار القلم.
رضايي اصفهاني، محمدعلي، 1385، منطق تفسير قرآن، چ دوم، قم، مركز جهاني علوم اسلامي.
رضوي، سيدعلي، 1433ق، سد المفر علي منكر عالم الذر، بيروت، دارالعلوم.
رياحي مهر، باقر، 1392، عوامل و آثار سعادت انسان از منظر قرآن، پايان نامه كارشناسي ارشد، مدرسي معارف اسلامي، قم، دانشگاه معارف.
سبحاني، جعفر، 1373، منشور جاويد قرآن، چ سوم، قم، موسسه امام صادق( عليه السلام ).
سيوطى، جلال الدين، 1404ق، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى.
شريف رضى، محمد بن حسين، 1406ق، خصائص الائمه ( خصائص أمير المؤمنين( عليه السلام ))، تصحيح محمدهادى امينى، مشهد، آستان قدس رضوى.
صدرالمتألهين، 1361، العرشيه، تصحيح غلامحسين آهنى، تهران، مولى.
صدوق، محمدبن على، 1385، علل الشرائع، قم، كتاب فروشى داورى.
ـــــ، 1403ق، معاني الأخبار، تحقيق على اكبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
ـــــ ، 1398ق، التوحيد، تحقيق هاشم حسينى، قم، جامعه مدرسين.
صفار، محمد بن حسن، 1404ق، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، تحقيق محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، كتابخانه آية الله المرعشي النجفي.
طباطبائي، سيدمحمد حسين، 1417ق، الميزان في تفسير القرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
ـــــ، 1374، الميزان في تفسيرالقرآن، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
طبرسى، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، قم، دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه.
طوسى، محمد بن الحسن ، 1407ق، تهذيب الأحكام، تحقيق حسن الموسوى خرسان، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
ـــــ ، 1414ق، الأمالي، مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة.
عبوديت، عبدالرسول، 1391، درآمدي بر نظام حكمت صدرايي، تهران، سمت.
عياشى، محمد بن مسعود، 1380ق، تفسير العيّاشي، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى، تهران، المطبعة العلمية.
فؤاد، افرام، 1375، فرهنگ ابجدى بستانى، ترجمة رضا مهيار، چ دوم، تهران، اسلامي.
فيومى، احمدبن محمد، 1414ق، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، چ دوم، قم، دارالهجرة.
قمى، على بن ابراهيم، 1404ق، تفسير القمي، تحقيق طيّب موسوى جزائرى، قم، دار الكتاب.
كلينى، محمد بن يعقوب، 1407ق، الكافي، چ چهارم، تهران، دار الكتب الإسلامية.
كوفى، فرات بن ابراهيم، 1410ق، تفسير فرات الكوفي، تهران، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي.
مجلسى، محمد باقر، 1404ق، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محقق مصحح هاشمرسولى محلاتى، تهران، دار الكتب الإسلامية.
مصطفوى، حسن، 1368، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
مطهري، مرتضي، 1369، فطرت، تهران، صدرا.
مفيد، محمدبن محمد، 1424ق، تفسير القرآن المجيد، قم، بوستان كتاب.
مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، 1374، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية.