کاربر ناشناس
آیه امانت: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پاورقی
imported>Baqer h بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Baqer h (اصلاح پاورقی) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
# عرضه، نوعی مقایسه بین آسمانها و زمین با امانت بوده و منظور آیه این است كه در این سنجش و سبك و سنگین كردن، معلوم میشود كه امانت، سنگینتر از آسمانها و زمین و كوه هاست و اینها توان حمل آن را ندارند.<ref>ابراهیم عاملی، تفسیرالعاملی، مشهد، ۱۳۶۳، ج۷، ص۱۹۸</ref> | # عرضه، نوعی مقایسه بین آسمانها و زمین با امانت بوده و منظور آیه این است كه در این سنجش و سبك و سنگین كردن، معلوم میشود كه امانت، سنگینتر از آسمانها و زمین و كوه هاست و اینها توان حمل آن را ندارند.<ref>ابراهیم عاملی، تفسیرالعاملی، مشهد، ۱۳۶۳، ج۷، ص۱۹۸</ref> | ||
# عرضه به معنای حقیقی آن میباشد و منظور این است كه امانت بر اهل آسمانها و زمین و كوهها عرضه شد و تنها انسان آن را پذیرفت و برداشت.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹</ref> | # عرضه به معنای حقیقی آن میباشد و منظور این است كه امانت بر اهل آسمانها و زمین و كوهها عرضه شد و تنها انسان آن را پذیرفت و برداشت.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹</ref> | ||
# بیشتر مفسّرانی كه دارای ذوق و مشرب عرفانی هستند معتقدند عرضه به معنای حقیقی آن مراد است و چون در دیدگاه قرآن همه هستی دارای شعور است، معنای ظاهر آیه که سخن گفتن موجودات عالم با زبانی متناسب با آنها است هیچ بُعدی ندارد.<ref> محی الدین عربی، فتوحات المكیه، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۷۷</ref> قرآن كریم همه موجودات را دارای حیات و شعور معرفی میکند. سخن گفتن خداوند با آسمان و زمین و اباء و ترسیدن آنها از حمل امانت در این آیه نیز دلیلی بر شعور موجودات عالم بوده و تأییدی برای قول اخیر است.<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA | # بیشتر مفسّرانی كه دارای ذوق و مشرب عرفانی هستند معتقدند عرضه به معنای حقیقی آن مراد است و چون در دیدگاه قرآن همه هستی دارای شعور است، معنای ظاهر آیه که سخن گفتن موجودات عالم با زبانی متناسب با آنها است هیچ بُعدی ندارد.<ref> محی الدین عربی، فتوحات المكیه، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۷۷</ref> قرآن كریم همه موجودات را دارای حیات و شعور معرفی میکند. سخن گفتن خداوند با آسمان و زمین و اباء و ترسیدن آنها از حمل امانت در این آیه نیز دلیلی بر شعور موجودات عالم بوده و تأییدی برای قول اخیر است.<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA حمید نوروزی، «تفسیر آیه امانت»]</ref> | ||
از ظاهر آیه استفاده میشود كه آسمان و زمین به خاطر نوعی هراس، از پذیرفتن امانت سرباز زدند. در برخی [[روایات]] آمده است هنگامی که امانت بر آنها عرضه شد گفتند: پروردگارا، امانت را بدون [[ثواب]] و عقاب حمل میكنیم، اما در مقابل ثواب و عقاب حمل نمیكنیم. در [[نهج البلاغه]] آمده است كه آنها امانت را نپذیرفتند چون از عقوبت آن ترسیدند و به عقل آنها چیزی رسید كه به عقل انسان، كه ضعیفتر از آنهاست نرسید، چرا که انسان ظلوم و جهول بود.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۹</ref> | از ظاهر آیه استفاده میشود كه آسمان و زمین به خاطر نوعی هراس، از پذیرفتن امانت سرباز زدند. در برخی [[روایات]] آمده است هنگامی که امانت بر آنها عرضه شد گفتند: پروردگارا، امانت را بدون [[ثواب]] و عقاب حمل میكنیم، اما در مقابل ثواب و عقاب حمل نمیكنیم. در [[نهج البلاغه]] آمده است كه آنها امانت را نپذیرفتند چون از عقوبت آن ترسیدند و به عقل آنها چیزی رسید كه به عقل انسان، كه ضعیفتر از آنهاست نرسید، چرا که انسان ظلوم و جهول بود.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۹</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کردهاند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کردهاند.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است. | عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کردهاند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کردهاند.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است. | ||
==مدح یا ذم؟== | ==مدح یا ذم؟== | ||
در اینکه آیه درصدد مدح انسان است یا ذم او، سه دیدگاه متفاوت وجود دارند:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA | در اینکه آیه درصدد مدح انسان است یا ذم او، سه دیدگاه متفاوت وجود دارند:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA حمید نوروزی، «تفسیر آیه امانت»]</ref> | ||
# بیشتر مفسران معتقدند آیه در بیان مدح گروهی از انسانها و ذمّ گروهی دیگر است. انسان حامل امانت گاهی امین است و گاهی ظلوم و جهول و خائن. در اینجا نیز انسان حامل امانت خدا و ممدوح است، مگر انسانهای ظلوم و جهول. مؤید این قول آیه بعدی است كه هدف از عرضه امانت را جدا شدن انسان مؤمن از منافق و مشرك میداند.{{یادداشت|{{عربی|لِّیعَذِّبَ اللَّـهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِینَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَیتُوبَ اللَّـهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗوَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِیمًا |هدف این بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! }} سوره احزاب، آیه ۷۳}} | # بیشتر مفسران معتقدند آیه در بیان مدح گروهی از انسانها و ذمّ گروهی دیگر است. انسان حامل امانت گاهی امین است و گاهی ظلوم و جهول و خائن. در اینجا نیز انسان حامل امانت خدا و ممدوح است، مگر انسانهای ظلوم و جهول. مؤید این قول آیه بعدی است كه هدف از عرضه امانت را جدا شدن انسان مؤمن از منافق و مشرك میداند.{{یادداشت|{{عربی|لِّیعَذِّبَ اللَّـهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِینَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَیتُوبَ اللَّـهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗوَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِیمًا |هدف این بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! }} سوره احزاب، آیه ۷۳}} | ||
# در دیدگاه برخی مفسّران آیه درصدد مدح انسان و بیان عظمت و كرامت اوست و به ویژگی ممتاز وی بر سایر موجودات اشاره میكند. در این دیدگاه، حتی ظلوم و جهول هم مدح انسان است. انسان ظلوم است، چرا كه همه حدود و تقیدات را پاره میكند و به مقام اطلاق میرسد، و جهول است، چرا كه از هرچه غیر خداست غافل میباشد و به مقام فنا رسیده است.<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، ج۳، ص۲۵۷</ref> | # در دیدگاه برخی مفسّران آیه درصدد مدح انسان و بیان عظمت و كرامت اوست و به ویژگی ممتاز وی بر سایر موجودات اشاره میكند. در این دیدگاه، حتی ظلوم و جهول هم مدح انسان است. انسان ظلوم است، چرا كه همه حدود و تقیدات را پاره میكند و به مقام اطلاق میرسد، و جهول است، چرا كه از هرچه غیر خداست غافل میباشد و به مقام فنا رسیده است.<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، ج۳، ص۲۵۷</ref> |