پرش به محتوا

آیه امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
جز
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
خط ۱۳: خط ۱۳:
|ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد که او ستمکار و نادان بود.([[سوره احزاب|احزاب]]،۷۲)}}{{پاک کن}}
|ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد که او ستمکار و نادان بود.([[سوره احزاب|احزاب]]،۷۲)}}{{پاک کن}}


== تفسیر آیه ==
==منظور از عرضه بر آسمان‌ها و زمین==
آیه امانت در حوزه [[تفسیر]] و تصوف، به محوری‌ترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان) از سوی دیگر قرار گرفته است؛ گرچه آیه مذکور، ناظر به موضوع امانتداری به معنای عام آن، یعنی وظایف و تکالیفی که حفظ و ادای آن واجب است هم تلقی می‌شده است.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱</ref>
در پاسخ به این كه منظور از عرضه بر آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها چه بوده، اقوال متفاوتی از سوی مفسّران مطرح گردیده است:
# برخی گفته‌اند عرضه به معنای مجازی آن می‌باشد و آیه تنها یك تمثیل و فرض و به نوعی بیان حال است.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹/ص۱۹۰</ref>
# برخی دیگر «عَرَضْنَ» را به معنای «عارَضْنا» گرفته‌اند، یعنی نوعی مقابله و مقایسه بین آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها با امانت می‌باشد و منظور آیه این است كه در این سنجش و سبك و سنگین كردن، معلوم می‌شود كه امانت سنگین‌تر از آسمان‌ها و زمین و كوه هاست و این‌ها توان حمل آن را ندارند.<ref>ابراهیم عاملی، تفسیرالعاملی، مشهد، ۱۳۶۳، ج۷، ص۱۹۸</ref> [[علامه طباطبائی]] نیز كلامی نزدیك به این قول دارد و مراد از عرضه را مقایسه این امانت با وضع آسمان‌ها و زمین می‌داند.<ref>محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳، ج۱۶، ص۵۳۳</ref>
# برخی دیگر ـ همچون ابوعلی جبّائی ـ گفته‌اند عرضه به معنای حقیقی آن می‌باشد و منظور این است كه امانت بر اهل آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها عرضه شد و تنها انسان آن را پذیرفت و برداشت.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹</ref>
# بیشتر مفسّرانی كه دارای ذوق و مشرب عرفانی هستند معتقدند عرضه به معنای حقیقی آن مراد است و چون در دیدگاه قرآن همه هستی دارای شعور است، معنای ظاهر آیه که سخن گفتن موجودات عالم با زبانی متناسب با آن‌ها است هیچ بُعدی ندارد.<ref>محی الدین عربی، فتوحات المكیه، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۷۷</ref>


بیشتر علما در عظمت شأن امانت الاهی اتفاق نظر دارند<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref> اما در شناخت مفهوم این تعبیر و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن، اختلافاتی وجود دارد.  
قرآن كریم همه موجودات را دارای حیات و شعور معرفی می‌کند و از [[تحمید]] و [[تسبیح]] و تسلیم و [[سجود]] آنها سخن می‌گوید. سخن گفتن خداوند با آسمان و زمین و اباء و ترسیدن آنها از حمل امانت در این آیه نیز دلیلی بر شعور موجودات عالم بوده و تأییدی برای قول اخیر است.<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA دانشنامه موضوعی قرآن، تفسیر آیه امانت]</ref>
 
==منظور از امانت==
بیشتر مفسران در عظمت شأن امانت الاهی اتفاق نظر دارند<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref> اما در شناخت مفهوم این تعبیر و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن، اختلافاتی وجود دارد.  
===تفسیر تاریخی===
===تفسیر تاریخی===
بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار داده‌اند. به گمان آنان چون [[آدم ابوالبشر]] از جانب خداوند به [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۵</ref>
بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار داده‌اند. به گمان آنان چون [[آدم ابوالبشر]] از جانب خداوند به [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۵</ref>
کاربر ناشناس