پرش به محتوا

اسراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۳
خط ۵: خط ۵:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق. ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق. ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>


==حدّ وسط در اسراف==
==حدّ وسط در اسراف==
خط ۱۶: خط ۱۶:


==در قرآن==
==در قرآن==
واژه اسراف و مشتقات آن‌ جمعاً ۲۳ بار در [[قرآن]] به‌کار رفته است.<ref>روحانی، لمعجم‌الاحصائی، ۱۳۶۶ش، ج‌۱، ص‌۴۵۴، «سرف».</ref> <ref>لسان‌العرب، ج‌۹، ۱۴۹، «سرف».</ref> همچنین واژه [[تبذیر]] که در لغت به معنای تباه ساختن اموال است، با مشتقاتش سه بار و در دو آیۀ [[قرآن]] آمده<ref>سوره اسراء، آیه۲۷-۲۶.</ref>  که مفهوم آن ارتباط نزدیک معنایی با اسراف دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳.</ref>
واژه اسراف و مشتقات آن‌ جمعاً ۲۳ بار در [[قرآن]] به‌کار رفته است.<ref>روحانی، لمعجم‌الاحصائی، ۱۳۶۶ش، ج‌۱، ص‌۴۵۴، «سرف».</ref> <ref>ابن منظور، لسان‌العرب، ۱۴۰۸ق، ج‌۹، ۱۴۹، «سرف».</ref> همچنین واژه [[تبذیر]] که در لغت به معنای تباه ساختن اموال است، با مشتقاتش سه بار و در دو آیۀ [[قرآن]] آمده<ref>سوره اسراء، آیه۲۷-۲۶.</ref>  که مفهوم آن ارتباط نزدیک معنایی با اسراف دارد.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳.</ref>


===فرق اسراف و تبذیر===
===فرق اسراف و تبذیر===
# اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف(اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و‌...) می‌شود. <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۲۸. تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی،<ref>مفردات، ص‌۴۰، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر به‌کار می‌رود.<ref>الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵.</ref>
# اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف(اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و‌...) می‌شود. <ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۹، ص‌۲۸. تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی،<ref>مفردات، ص‌۴۰، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر به‌کار می‌رود.<ref>الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵.</ref>
# اسراف، گاه بر زیاده‌روی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق می‌شود؛ مانند زیاده‌روی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست.<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۱. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵. الفروق‌اللغویه، ص‌۱۱۵.</ref> بنابراین، مصادیق آن را می‌توان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست. امّا تبذیر غالباً به‌صورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق می‌یابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، [[حرام|حرامی]] را مرتکب شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۱۷۰. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵ ؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>  تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه برای بیان زیاده‌روی در امور خیر، چون انفاق به‌کار نرفته است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق(ع)]] تبذیر را جزئی از اسراف دانسته<ref>وسائل‌الشیعه، ج۹، ص۴۶. بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر را از اسراف‌های دیگر زشت‌تر شمرده شده است.<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۱۵. آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>
# اسراف، گاه بر زیاده‌روی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق می‌شود؛ مانند زیاده‌روی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست.<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۱. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵. الفروق‌اللغویه، ص‌۱۱۵.</ref> بنابراین، مصادیق آن را می‌توان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست. امّا تبذیر غالباً به‌صورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق می‌یابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، [[حرام|حرامی]] را مرتکب شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۱۷۰. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵ ؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>  تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه برای بیان زیاده‌روی در امور خیر، چون انفاق به‌کار نرفته است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق(ع)]] تبذیر را جزئی از اسراف دانسته<ref>وسائل‌الشیعه، ج۹، ص۴۶. بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر را از اسراف‌های دیگر زشت‌تر شمرده شده است.<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۱۵. آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>


خط ۲۵: خط ۲۵:


===قِوام مقابل اسراف===
===قِوام مقابل اسراف===
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ المفردات فی غریب‌القرآن، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>ابن منظور، لسان‌العرب، ۱۴۹۸ق، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ المفردات فی غریب‌القرآن، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>


==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
خط ۵۴: خط ۵۴:
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
===اخلاقی و رفتاری===
===اخلاقی و رفتاری===
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>


===اجتماعی===
===اجتماعی===
خط ۶۳: خط ۶۳:
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵و۱۰۶ الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵و۱۰۶ الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
خط ۹۱: خط ۹۱:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
* حقوق عمومی
* حقوق عمومی
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>فخر رازی، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
* حقوق خصوصی
* حقوق خصوصی
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۱۶; المیزان، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۱۶; المیزان، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>


====اسراف در انفاق====
====اسراف در انفاق====
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است:
درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است:
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق بیش از حدّ،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
# انفاق بیش از حدّ،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۸۲۸

ویرایش