پرش به محتوا

اسراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مارس ۲۰۲۳
اصلاح پانویس
(اصلاح پانویس)
خط ۵: خط ۵:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>


==حدّ وسط در اسراف==
==حدّ وسط در اسراف==
خط ۲۵: خط ۲۵:


===قِوام مقابل اسراف===
===قِوام مقابل اسراف===
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ المفردات فی غریب‌القرآن، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ تفسیرنمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ المفردات فی غریب‌القرآن، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>


==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
خط ۳۴: خط ۳۴:


===غفلت از ياد خدا===
===غفلت از ياد خدا===
آیه ۲۸ [[سوره کهف]] افراط‌گرایان را کسانى مى‌شمارد که اساس‌ كارشان بر زياده‌روى بوده و قلبشان از یاد خدا غافل شده است.<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۰.</ref>
آیه ۲۸ [[سوره کهف]] افراط‌گرایان را کسانى مى‌شمارد که اساس‌ كارشان بر زياده‌روى بوده و قلبشان از یاد خدا غافل شده است.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰.</ref>


===روحیه ناسپاسى و کفران نعمت===
===روحیه ناسپاسى و کفران نعمت===
خط ۴۱: خط ۴۱:


===تكبر، خودكامگى، استعمار و سيطره‌جويى===
===تكبر، خودكامگى، استعمار و سيطره‌جويى===
خداوند در آیات ۸۳ [[سوره یونس]] و ۳۱ [[سوره دخان]] [[فرعون]] را مردى اسرافگر و برترى‌جو مى‌خواند. همچنین از زبان [[بلقیس]]، ملکه [[قوم سبأ]]، در آیه ۳۴ [[سوره نمل]] درباره پادشاهان مى‌گوید: آنان هنگامى که به منطقه آبادى وارد شوند، آن را به فساد و تباهى‌مى‌کشند. مقایسه این آیه با آیات مربوط به فرعون نوعى رابطه جانشینى بین فساد اجتماعى و اسراف برقرار مى‌سازد.<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۳۸.  تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۵۲۳.</ref>
خداوند در آیات ۸۳ [[سوره یونس]] و ۳۱ [[سوره دخان]] [[فرعون]] را مردى اسرافگر و برترى‌جو مى‌خواند. همچنین از زبان [[بلقیس]]، ملکه [[قوم سبأ]]، در آیه ۳۴ [[سوره نمل]] درباره پادشاهان مى‌گوید: آنان هنگامى که به منطقه آبادى وارد شوند، آن را به فساد و تباهى‌مى‌کشند. مقایسه این آیه با آیات مربوط به فرعون نوعى رابطه جانشینى بین فساد اجتماعى و اسراف برقرار مى‌سازد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۸.  تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۵۲۳.</ref>


===عجب و خودبينى===
===عجب و خودبينى===
خط ۵۴: خط ۵۴:
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان، دار المعرفه، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان، دار المعرفه، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
===اخلاقی و رفتاری===
===اخلاقی و رفتاری===
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>


===اجتماعی===
===اجتماعی===
خط ۶۱: خط ۶۱:


===قضایی و کیفری===
===قضایی و کیفری===
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
خط ۹۱: خط ۹۱:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
* حقوق عمومی
* حقوق عمومی
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
* حقوق خصوصی
* حقوق خصوصی
confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۸۶۴

ویرایش