پرش به محتوا

انجمن خیریه حجتیه مهدویه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶۰: خط ۶۰:


==سیاست و انجمن حجتیه==
==سیاست و انجمن حجتیه==
انجمن حجتیه، به شهادت [[ابوالقاسم خزعلی]] و شهید هاشمی نژاد، انجمن اجازه فعالیت سیاسی نمی داد و اگر احساس می کرد کسی فعالیت های سیاسی می کند، عذر او را می خواست.<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۲۷.</ref> پرورش، یکی از مسئولان انجمن حجتیه در اصفهان که قبل ازانقلاب اسلامی ایران از این جریان جدا شد، می گوید: «انجمن از برادران و خواهران نوشته می گرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیداً از درگیر شدن با مسایل سیاسی اجتناب می کرد»<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۷۵.</ref>البته برخی از سران انجمن در تهران که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نهضت امام خمینی را همراهی کردند بر این باورند که انجمن مرکزی، هیچ کاری با سیاسی بودن یا نبودن اعضای خود نداشت و شاید مقابله انجمن با افراد سیاسی در شهرستان ها و به صورت سلیقه ای انجام می گرفت. سخنان برخی دیگر از انجمنی ها نشان می دهد که حلبی، نهضت امام خمینی را باور نداشت.  
انجمن حجتیه، به شهادت [[ابوالقاسم خزعلی]] و شهید هاشمی‌نژاد، اجازه فعالیت سیاسی به اعضای خود نمی‌داده و فعالیت سیاسی اعضا منجر به اخراج آنها از انجمن می‌شده است.<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۲۷.</ref> به گفته علی اکبر پرورش، یکی از مسئولان انجمن حجتیه در اصفهان که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از این تشکل جدا شد، انجمن حجتیه از اعضای خود تعهد کتبی می‌گرفت تا در امور سیاسی دخالت نکنند.<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۷۵.</ref> برخی از سران انجمن در تهران که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نهضت امام خمینی را همراهی کردند، بر این باورند که انجمن مرکزی، هیچ کاری با سیاسی بودن یا نبودن اعضای خود نداشت و احتمالا مقابله انجمن با افراد سیاسی، در شهرستان‌ها و به صورت سلیقه‌ای انجام می‌گرفته است. سخنان برخی دیگر از اعضای انجمن، حاکی از عدم باور شیخ محمود حلبی به نهضت امام خمینی است. حمایت حلبی از مرجعیت آیت الله خویی پس از درگذشت آیت الله حکیم، و عدم حمایت از مرجعیت امام خمینی، شاهد بر این موضوع عنوان شده است. شیخ محمود حلبی بعد از وفات آیت الله حکیم مرجعیت آیت الله خویی را مطرح کرد و با این گونه اظهار نظر، شاه را همراهی کرد؛ زیرا شاه تلگرافی به آقای خویی زد و به ایشان تسلیت گفت تا بتواند مرجعیت را از ایران را به نجف منتقل کند. آقای طیب یکی از مسئولان گذشته انجمن در این باره می گوید: «از ابتدای این نهضت و از گذشته های دور این نهضت، آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می کرد و معتقد بود که نمی شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه می کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده می شوند خونشان را هدر می دهند و کسانی که افراد را به این راه می کشانند، مسئول این خون ها هستند و معتقد بود که کار صحیح فعالیت های فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم»<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۴۳</ref>این گونه سخن ها نشان نمی دهد که حلبی به جدایی دین از سیاست یا نفی حکومت دینی و نظریه سکولاریسم اعتقاد داشت؛ بلکه به تعبیر طیب قضاوتش این بود که این انقلاب به جهت این که رژیم پهلوی مسلح است و ارتش دارد و مردم سازمان و سلاح ندارد، به پیروزی نمی رسد.
 
شاهد بر این مطلب این که آقای حلبی بعد از وفات آیت الله حکیم مرجعیت آیت الله خویی را مطرح کرد و با این گونه اظهار نظر، شاه را همراهی کرد؛ زیرا شاه تلگرافی به آقای خویی زد و به ایشان تسلیت گفت تا بتواند مرجعیت را از ایران را به نجف منتقل کند. آقای طیب یکی از مسئولان گذشته انجمن در این باره می گوید: «از ابتدای این نهضت و از گذشته های دور این نهضت، آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می کرد و معتقد بود که نمی شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه می کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده می شوند خونشان را هدر می دهند و کسانی که افراد را به این راه می کشانند، مسئول این خون ها هستند و معتقد بود که کار صحیح فعالیت های فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم»<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۴۳</ref>این گونه سخن ها نشان نمی دهد که حلبی به جدایی دین از سیاست یا نفی حکومت دینی و نظریه سکولاریسم اعتقاد داشت؛ بلکه به تعبیر طیب قضاوتش این بود که این انقلاب به جهت این که رژیم پهلوی مسلح است و ارتش دارد و مردم سازمان و سلاح ندارد، به پیروزی نمی رسد.
 


حضور حلبی در انتخابات دوره اول خبرگان رهبری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیشنهاد افزودن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و ارسال نامه تبریک به امام برای پیروزی و فتح خرمشهر و فعالیت های سیاسی او در نهضت ملی شدن نفت به این فرضیه را تأیید می کند که حلبی به لحاظ عملی و تاکتیکی-نه نظری و استراتژیک-تحقق حکومت دینی را در زمان حاضر ممکن نمی دانست. همراهی وی در مواردی با شهربانی رژیم پهلوی نیز از باب تقیه بوده است. نظریه عدم تحقق حکومت دینی در برخی افراد انجمن، اعم از رهبران و عوام به نظریه حرمت تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور انجامید و با این اعتقاد نظری نسبت به حکومت امام خمینی به مخالفت پرداختند. هر چند برخی دیگر از سران و طرفداران انجمن با تفکر جدایی دین از سیاست مخالفت کرده و نظریه سکولاریسم را به نقد کشاندند. همین گروه دوم، ملقدان امام خمینی بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران یا قبل از آن، از انجمن جدا شده و همکاری گسترده ای با نظام اسلامی آغاز کردند و خدمات شایانی در جنگ تحمیلی داشتند. گروه اول، کسانی هستند که نه تنها هیچ همکاری با نهضت امام نداشتند، بلکه همیشه در صدد نقد کردن و نق زدن و غیراسلامی خواندن نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند.<ref> عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگ‌ها، ص ۵۲۷.</ref>
حضور حلبی در انتخابات دوره اول خبرگان رهبری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیشنهاد افزودن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و ارسال نامه تبریک به امام برای پیروزی و فتح خرمشهر و فعالیت های سیاسی او در نهضت ملی شدن نفت به این فرضیه را تأیید می کند که حلبی به لحاظ عملی و تاکتیکی-نه نظری و استراتژیک-تحقق حکومت دینی را در زمان حاضر ممکن نمی دانست. همراهی وی در مواردی با شهربانی رژیم پهلوی نیز از باب تقیه بوده است. نظریه عدم تحقق حکومت دینی در برخی افراد انجمن، اعم از رهبران و عوام به نظریه حرمت تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور انجامید و با این اعتقاد نظری نسبت به حکومت امام خمینی به مخالفت پرداختند. هر چند برخی دیگر از سران و طرفداران انجمن با تفکر جدایی دین از سیاست مخالفت کرده و نظریه سکولاریسم را به نقد کشاندند. همین گروه دوم، ملقدان امام خمینی بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران یا قبل از آن، از انجمن جدا شده و همکاری گسترده ای با نظام اسلامی آغاز کردند و خدمات شایانی در جنگ تحمیلی داشتند. گروه اول، کسانی هستند که نه تنها هیچ همکاری با نهضت امام نداشتند، بلکه همیشه در صدد نقد کردن و نق زدن و غیراسلامی خواندن نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند.<ref> عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگ‌ها، ص ۵۲۷.</ref>
۳۸۶

ویرایش