پرش به محتوا

شورای شش‌نفره: تفاوت میان نسخه‌ها

منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع بر اساس شیوه ارجاع
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع بر اساس شیوه ارجاع)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع بر اساس شیوه ارجاع)
خط ۵: خط ۵:
{{جعبه نقل قول| عنوان =امیرالمؤمنین علی(ع)| نقل‌قول = خدا را چه شورایی! من از نخستین [یعنی ابوبکر] چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند، و در صف اینان [یعنی اعضای شورای شش نفره عمر] داشتند، ناچار با آنان انباز، و با گفتگوشان دمساز گشتم. اما یکی [یعنی سعد بن ابی وقاص] از کینه راهی گزید و دیگری [یعنی عبدالرحمن بن عوف] داماد خود را بهتر دید، و این دوخت و آن برید.<ref group="یادداشت">فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! لکنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، [[خطبه شقشقیه]].</small>| تراز = چپ| عرض = 230px| اندازه خط = ۱5px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =امیرالمؤمنین علی(ع)| نقل‌قول = خدا را چه شورایی! من از نخستین [یعنی ابوبکر] چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند، و در صف اینان [یعنی اعضای شورای شش نفره عمر] داشتند، ناچار با آنان انباز، و با گفتگوشان دمساز گشتم. اما یکی [یعنی سعد بن ابی وقاص] از کینه راهی گزید و دیگری [یعنی عبدالرحمن بن عوف] داماد خود را بهتر دید، و این دوخت و آن برید.<ref group="یادداشت">فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! لکنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، [[خطبه شقشقیه]].</small>| تراز = چپ| عرض = 230px| اندازه خط = ۱5px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


بر اساس گزارش‌های تاریخی [[عمر بن خطاب]] در [[۲۶ ذی‌الحجه|۲۶]] یا [[۲۷ ذی‌الحجه|۲۷ ذی‌حجّه]] [[سال ۲۳ هجری قمری|سال ۲۳ق]] در ۶۰ یا ۶۳ سالگی به دست [[فیروز نهاوندی|ابولؤلؤ]] غلام [[مغیرة بن شعبه]] به قتل رسید. براساس برخی منابع، او در [[۲۷ ذی‌الحجه|۲۷ ذی‌حجّه]] مجروح و پس از سه روز در [[۳۰ ذی‌الحجه|۳۰ ذی‌حجه]]  از دنیا رفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۵۹، ۱۶۰؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۵۵، ۱۱۵۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۲۰، ۳۲۱.</ref> عمر در بستر بیماری به فکر تعیین جانشین پس از خود افتاد و می‌گفت که اگر [[معاذ بن جبل]]، [[ابوعبیده جراح]] و [[سالم مولی حذیفه]] زنده بودند، خلافت را به آنها می‌سپردم<ref>ابن قتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.</ref>، اما چون این افراد درگذشته بودند، عمر برای تعیین خلیفه پس از خود شیوه‌ای نو مطرح کرد.<ref>المصنف، ج۵، ص۴۴۵؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۴.</ref>
بر اساس گزارش‌های تاریخی [[عمر بن خطاب]] در [[۲۶ ذی‌الحجه|۲۶]] یا [[۲۷ ذی‌الحجه|۲۷ ذی‌حجّه]] [[سال ۲۳ هجری قمری|سال ۲۳ق]] در ۶۰ یا ۶۳ سالگی به دست [[فیروز نهاوندی|ابولؤلؤ]] غلام [[مغیرة بن شعبه]] به قتل رسید. براساس برخی منابع، او در [[۲۷ ذی‌الحجه|۲۷ ذی‌حجّه]] مجروح و پس از سه روز در [[۳۰ ذی‌الحجه|۳۰ ذی‌حجه]]  از دنیا رفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۵۹، ۱۶۰؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۵۵، ۱۱۵۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۲۰، ۳۲۱.</ref> عمر در بستر بیماری به فکر تعیین جانشین پس از خود افتاد و می‌گفت که اگر [[معاذ بن جبل]]، [[ابوعبیده جراح]] و [[سالم مولی حذیفه]] زنده بودند، خلافت را به آنها می‌سپردم<ref>ابن قتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.</ref>، اما چون این افراد درگذشته بودند، عمر برای تعیین خلیفه پس از خود شیوه‌ای نو مطرح کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref>


== تشکیل شورا ==
== تشکیل شورا ==
پیش از این و پس از رحلت [[پیامبر (ص)]] عده‌ای از اصحاب با این استدلال که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده، در [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] جمع شدند و بدون توجه به آنچه در [[واقعه غدیر]] روی داد، [[ابوبکر]] را به خلافت برگزیدند.{{مدرک}} سپس با روش‌هایی خاص، از مردم بیعت گرفتند.{{مدرک}} ابوبکر در اواخر عمر خود در این باره تغییر رویه داد و بدون آنکه نظر مردم را در این امر دخالت دهد، عمر را به جانشینی خویش منصوب کرد.{{مدرک}}
پیش از این و پس از رحلت [[پیامبر (ص)]] عده‌ای از اصحاب با این استدلال که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده، در [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] جمع شدند و بدون توجه به آنچه در [[واقعه غدیر]] روی داد، [[ابوبکر]] را به خلافت برگزیدند.{{مدرک}} سپس با روش‌هایی خاص، از مردم بیعت گرفتند.{{مدرک}} ابوبکر در اواخر عمر خود در این باره تغییر رویه داد و بدون آنکه نظر مردم را در این امر دخالت دهد، عمر را به جانشینی خویش منصوب کرد.{{مدرک}}


عمر بن‌ خطاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری در پیش گرفت و با اعتراف به اینکه انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>المصنف، ج۵، ص۴۴۵؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از ۶ نفر را انتخاب کرد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند.{{مدرک}} اعضای این شورا عبارت بودند از [[علی بن ابی طالب (ع)]]، [[عثمان بن عفان]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[زبیر بن عوام]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>سیوطی، تاریخ خلفا، ص۱۲۹.</ref>.
عمر بن‌ خطاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری در پیش گرفت و با اعتراف به اینکه انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از ۶ نفر را انتخاب کرد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند.{{مدرک}} اعضای این شورا عبارت بودند از [[علی بن ابی طالب (ع)]]، [[عثمان بن عفان]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[زبیر بن عوام]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]].<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۹.</ref>


با تصمیم عمر، انتخاب خلیفه با موافقت اکثریت افراد شورا بود، اما چنان که او خواسته بود، اگر ۲ گروه ۳ نفره، نظر متفاوتی درباره شخصی داشتند، رأی گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.{{مدرک}} عمر همچنین گفته بود اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و اگر اعضای شورا نتوانستند پس از ۳ روز فردی را برگزینند، همه آنان گردن زده شوند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۲۶۱.</ref> ۵۰ نفر از [[انصار]] موظف بودند بر اجرای این وصیت نظارت و مراقبت کنند.<ref>سیوطی، تاریخ خلفا، ص۱۲۹-۱۳۷.</ref>
با تصمیم عمر، انتخاب خلیفه با موافقت اکثریت افراد شورا بود، اما چنان که او خواسته بود، اگر ۲ گروه ۳ نفره، نظر متفاوتی درباره شخصی داشتند، رأی گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.{{مدرک}} عمر همچنین گفته بود اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و اگر اعضای شورا نتوانستند پس از ۳ روز فردی را برگزینند، همه آنان گردن زده شوند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> ۵۰ نفر از [[انصار]] موظف بودند بر اجرای این وصیت نظارت و مراقبت کنند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۹-۱۳۷.</ref>


== جهت‌گیری شورا ==
== جهت‌گیری شورا ==
برخی بر این باورند که ترکیب شورا به گونه‌ای بود که در نهایت به انتخاب [[عثمان بن عفان|عثمان]] می‌انجامید، زیرا طبق پیش‌بینی امام علی(ع)، [[سعد بن ابی وقاص|سعد]] با پسرعموی خود [[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمان]] مخالفت نمی‌کرد و عبدالرحمان که شوهرخواهر عثمان است، به او رأی می‌داد. در این صورت اگر [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] هم با علی (ع) موافق می‌بودند، فایده‌ای نمی‌بخشید؛ چرا که عبدالرحمان در گروه طرفدار عثمان بود<ref>نهج‌البلاغه، دشتی، ص۳۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.
برخی بر این باورند که ترکیب شورا به گونه‌ای بود که در نهایت به انتخاب [[عثمان بن عفان|عثمان]] می‌انجامید، زیرا طبق پیش‌بینی امام علی(ع)، [[سعد بن ابی وقاص|سعد]] با پسرعموی خود [[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمان]] مخالفت نمی‌کرد و عبدالرحمان که شوهرخواهر عثمان است، به او رأی می‌داد. در این صورت اگر [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] هم با علی (ع) موافق می‌بودند، فایده‌ای نمی‌بخشید؛ چرا که عبدالرحمان در گروه طرفدار عثمان بود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصر، ج۱، ص۱۸۸.</ref>


سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد.{{مدرک}} زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد.{{مدرک}} عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست.{{مدرک}} طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت.{{مدرک}} بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.{{مدرک}}
سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد.{{مدرک}} زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد.{{مدرک}} عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست.{{مدرک}} طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت.{{مدرک}} بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.{{مدرک}}


===تصمیم عبدالرحمن===
===تصمیم عبدالرحمن===
[[عبدالرحمن‌ بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[علی (ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[پیامبر (ص)]] و [[ابوبکر]] و [[عمر]] عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.{{مدرک}}
[[عبدالرحمن‌ بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[علی (ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[پیامبر (ص)]] و [[ابوبکر]] و [[عمر]] عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.{{مدرک}}


برخی از منابع آورده‌اند که علی (ع)، شرط ابن‌ عوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع می‌کنید و ما را از حق خود بازمی‌دارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابن‌ عوف اشاره کرده است.</ref><ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۲؛ تاریخ الامم والملوک، ج۳، ص۲۹۶ و ۳۰۲؛ المصنف، ج۵، ص۴۴۷؛ التّنبیه و الاشراف، صص ۲۵۲ و ۲۵۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ السقیفة و فدک، ص۸۷.</ref>.
برخی از منابع آورده‌اند که علی (ع)، شرط ابن‌ عوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع می‌کنید و ما را از حق خود بازمی‌دارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابن‌ عوف اشاره کرده است.</ref><ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶، ۳۰۲یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصر، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ جوهری بصری، السقیفة و الفدک، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌ دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌ دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
* یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
* یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
* مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، القاهرة،‌ دار الصاوی، بی‌تا(افست قم: مؤسسة نشر المنابع الثقافة الاسلامیة).
* جوهری بصری، ابی بکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و الفدک، بیروت، شرکه الکتبی، ۱۴۱۳ق.
* جوهری بصری، ابی بکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، بیروت، شرکه الکتبی، ۱۴۱۳ق.
* سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفا، حلب،‌ دار القلم العربی، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م.
* سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ خلفا، حلب،‌ دار القلم العربی، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م.
* ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، مصر،‌ دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۷-۱۳۸۲ق.
* ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، مصر،‌ دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۷-۱۳۸۲ق.
* ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
* ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
* مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم،‌ دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم،‌ دار الهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۵۵: خط ۵۴:
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص
کاربر ناشناس