پرش به محتوا

حرکت جوهری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مارس ۲۰۲۳
اصلاح لینک
(اصلاح لینک)
خط ۴: خط ۴:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
حرکت جوهری، نظریه‌ای در [[فلسفه]] است که براساس آن، حرکت منحصر به اعراض{{یادداشت|عَرَض در فلسفه به معنای ماهیتی است که در وجود و تحقق خود قائم و وابسته به چیز دیگر؛ یعنی جوهر است. از نظر برخی فلاسفه عرض ۹ قسم است که عبارتند از: کَمْ، کیف،أینْ، متی، وضعْ، جِدّه، اضافه، فعل و انفعال.(خوانساری، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۵۰.)}} نیست؛ بلکه در جوهر{{یادداشت|جوهر در فلسفه، به ماهیت یا ذاتی گفته می‌شود که در وجودش قائم و متکی به خودش است. به جوهر و عرض‌های نه‌گانه، در فلسفه مقولات عشر یا مقولات ده‌گانه گفته می‌شود.(خوانساری، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۸۹.)}} و ذات اشیاء نیز جاری است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۸.</ref> گفته می‌شود [[ملاصدرا]]، فیلسوف شیعه ایرانی، مبدع این نظریه و اولین کسی بوده است که به صراحت، حرکت را در مقوله جوهر جاری می‌دانست.<ref>طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۸۰۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۴۷.</ref> بر اساس این نظریه، همه ذرات عالم مادی در یک سیلان و حرکت دائمی هستند و این به‌خاطر وجود قوه‌ای در اشیاء است که همواره به فعلیت می‌رسد.<ref>حجت، «امکان تقرب آراء هراکلیتوس و صدرالمتالهین در باب صیرورت»، ص۳۰.</ref>
حرکت جوهری، نظریه‌ای در [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] است که براساس آن، حرکت منحصر به اعراض{{یادداشت|عَرَض در فلسفه به معنای ماهیتی است که در وجود و تحقق خود قائم و وابسته به چیز دیگر؛ یعنی جوهر است. از نظر برخی فلاسفه عرض ۹ قسم است که عبارتند از: کَمْ، کیف،أینْ، متی، وضعْ، جِدّه، اضافه، فعل و انفعال.(خوانساری، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۵۰.)}} نیست؛ بلکه در جوهر{{یادداشت|جوهر در فلسفه، به ماهیت یا ذاتی گفته می‌شود که در وجودش قائم و متکی به خودش است. به جوهر و عرض‌های نه‌گانه، در فلسفه مقولات عشر یا مقولات ده‌گانه گفته می‌شود.(خوانساری، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۸۹.)}} و ذات اشیاء نیز جاری است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۸.</ref> گفته می‌شود [[ملاصدرا]]، فیلسوف شیعه ایرانی، مبدع این نظریه و اولین کسی بوده است که به صراحت، حرکت را در مقوله جوهر جاری می‌دانست.<ref>طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۸۰۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۴۷.</ref> بر اساس این نظریه، همه ذرات عالم مادی در یک سیلان و حرکت دائمی هستند و این به‌خاطر وجود قوه‌ای در اشیاء است که همواره به فعلیت می‌رسد.<ref>حجت، «امکان تقرب آراء هراکلیتوس و صدرالمتالهین در باب صیرورت»، ص۳۰.</ref>
حرکت جوهری، یک مسئله علمی و تجربی نیست؛ بلکه مسئله‌ای فلسفی است؛ زیرا حرکت جوهری، نو شدن لحظه به لحظه وجود «جوهر»است و به حرکات ستارگان و کهکشان‌ها و یا حرکات اتم‌ها که همه این‌ها حرکت در مکان و در «اعراض» است، ارتباطی ندارد.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۹۵.</ref>
حرکت جوهری، یک مسئله علمی و تجربی نیست؛ بلکه مسئله‌ای فلسفی است؛ زیرا حرکت جوهری، نو شدن لحظه به لحظه وجود «جوهر»است و به حرکات ستارگان و کهکشان‌ها و یا حرکات اتم‌ها که همه این‌ها حرکت در مکان و در «اعراض» است، ارتباطی ندارد.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۹۵.</ref>


==پیشینه بحث==
==پیشینه بحث==
ملاصدرا اولین فیلسوف در جهان اسلام است که علاوه بر این چهار مقوله، حرکت در مقوله جوهر را نیز پذیرفت؛<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۷.</ref>{{یادداشت| اصالت وجود و [[حرکت جوهری]] از مسائلی است که [[ملاصدرا]] اثبات کرده است. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۲۵۳. }} زیرا عرض از مراتب وجود جوهر است و اگر در این مقوله‌ها حرکت رخ می‌دهد، پس باید در مقوله جوهر نیز جاری باشد.<ref>طباطبایی، بدایه الحکمه، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۸.</ref> پیش از او و از زمان ارسطو، فلاسفه فقط قائل به حرکت در سه مقوله کمّْ (عرضی که ذاتاً قابل تقسیم است)، کیف (عرضی که بر خلاف کمْ، ذاتاً قابل تقسیم نیست) و أینْ (حالتی که از نسبت یک شئ با مکان پدید می‌آید) بودند و بعدها [[ابن سینا]] حرکت وضعی را به آنها اضافه کرد.<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۴.</ref> در واقع، بعضی از حرکاتی را که دیگران أینی دانسته بودند، ابن سینا ثابت کرد که این‌ها حرکت در مقوله أینْ نیست؛ بلکه حرکت در مقوله وضعْ (حالتی که از نسبت اجزای یک شئ به یکدیگر و نسبت مجموع آنها با خارج پدید می‌آید) است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.</ref> بنابراین بین فلاسفه مشهور بوده است که حرکت فقط در این چهار مقوله از مقولات ده‌گانه واقع می‌شود.<ref>طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۹۵.</ref> ملاصدرا با افزودن حرکت در جوهر، قائل به حرکت در پنج مقوله شد و حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.</ref>
ملاصدرا اولین فیلسوف در جهان اسلام است که علاوه بر این چهار مقوله، حرکت در مقوله جوهر را نیز پذیرفت؛<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۷.</ref>{{یادداشت| اصالت وجود و [[حرکت جوهری]] از مسائلی است که [[ملاصدرا]] اثبات کرده است. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۲۵۳. }} زیرا عرض از مراتب وجود جوهر است و اگر در این مقوله‌ها حرکت رخ می‌دهد، پس باید در مقوله جوهر نیز جاری باشد.<ref>طباطبایی، بدایه الحکمه، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۸.</ref> پیش از او و از زمان ارسطو، فلاسفه فقط قائل به حرکت در سه مقوله کمّْ (عرضی که ذاتاً قابل تقسیم است)، کیف (عرضی که بر خلاف کمْ، ذاتاً قابل تقسیم نیست) و أینْ (حالتی که از نسبت یک شئ با مکان پدید می‌آید) بودند و بعدها [[ابن سینا]] حرکت وضعی را به آنها اضافه کرد.<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۴.</ref> در واقع، بعضی از حرکاتی را که دیگران أینی دانسته بودند، ابن سینا ثابت کرد که این‌ها حرکت در مقوله أینْ نیست؛ بلکه حرکت در مقوله وضعْ (حالتی که از نسبت اجزای یک شئ به یکدیگر و نسبت مجموع آنها با خارج پدید می‌آید) است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.</ref> بنابراین بین فلاسفه مشهور بوده است که حرکت فقط در این چهار مقوله از مقولات ده‌گانه واقع می‌شود.<ref>طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۹۵.</ref> ملاصدرا با افزودن حرکت در جوهر، قائل به حرکت در پنج مقوله شد و حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.</ref>
[[علامه طباطبائی]] حرکت در همه مقولات عرضی را پذیرفته<ref>شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> و در پاورقی [[اسفار]] در رد سخن ملاصدرا که وقوع حرکت در برخی از مقولات را نفی کرده است، می‌گوید: «اگر قول به وقوع حرکت جوهر مادی را با قول به این که عرض از مراتب وجود جوهر است در کنار هم قرار دهیم، لازم می‌آید که حرکت در همه مقولات عرضی که از مراتب وجود جوهرند، واقع شود.»<ref>شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> به گفته [[مرتضی مطهری]]، ملاصدرا در کشف نظریه حرکت جوهری از عارفان و به ویژه [[ابن‌عربی]] تاثیر پذیرفته و این نظریه را با چند برهان اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> ملاصدرا در بحث حرکت جوهری، پس از ارائه استدلال‌های فلسفی و قبل از استشهاد به گفتار فیلسوفان و عارفان گذشته،‌ به آیه ۸۸ [[سوره نمل]] «و کوه‌ها را می‌بینی و می‌پنداری که آنها بی‌حرکت‌اند در حالی که آنها مانند ابر گذر می‌کنند.»<ref>سوره نمل، آیه ۸۸. </ref> استشهاد و استناد کرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۱۰</ref>
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] حرکت در همه مقولات عرضی را پذیرفته<ref>شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> و در پاورقی [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب)|اسفار]] در رد سخن ملاصدرا که وقوع حرکت در برخی از مقولات را نفی کرده است، می‌گوید: «اگر قول به وقوع حرکت جوهر مادی را با قول به این که عرض از مراتب وجود جوهر است در کنار هم قرار دهیم، لازم می‌آید که حرکت در همه مقولات عرضی که از مراتب وجود جوهرند، واقع شود.»<ref>شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> به گفته [[مرتضی مطهری]]، ملاصدرا در کشف نظریه حرکت جوهری از عارفان و به ویژه [[ابن‌عربی]] تاثیر پذیرفته و این نظریه را با چند برهان اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> ملاصدرا در بحث حرکت جوهری، پس از ارائه استدلال‌های فلسفی و قبل از استشهاد به گفتار فیلسوفان و عارفان گذشته،‌ به آیه ۸۸ [[سوره نمل]] «و کوه‌ها را می‌بینی و می‌پنداری که آنها بی‌حرکت‌اند در حالی که آنها مانند ابر گذر می‌کنند.»<ref>سوره نمل، آیه ۸۸. </ref> استشهاد و استناد کرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۱۰</ref>


==ادله حرکت جوهری==
==ادله حرکت جوهری==
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۵۱۱

ویرایش