احمد احسائی: تفاوت میان نسخهها
جز
←وجود و ماهیت
جز (←وجود و ماهیت) |
جز (←وجود و ماهیت) |
||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
او دیدگاهی انسانشناسانه در این باره دارد. از دوگانه اطاعت و معصیت در سرشت انسانی، به این نتیجه میرسد که نمیتوان هر دو را به یک امر منتسب کرد. نحوه ترکیب وجود و ماهیت را میتوان از راه شناخت گرایش ترکیبی انسان و فعل اختیاری او دریافت. این ترکیب به گونهای است که هیچ یک از دو جزء آثار خود را از دست نمیدهند. چنانچه اصالت دو جنبه گرایش انسان مانع آن نیست که فعل را به کل مجموعه نسبت دهیم، اصیل دانستن وجود و ماهیت به وحدت شی لطمهای نمیزند. در این صورت وجود و ماهیت دو اعتبار برای شی واحدند. با این همه ماهیت جدای از وجود عدمی است. جعل شیء ابتداً به وجود تعلق میگیرد، اما وجود در تحقق و ظهور خویش محتاج ماهیت است. <ref>شرح المشاعر، ۲۴۳؛ شرح الزیارة، ۴/۲۶۶؛ مجموعه ۴۲</ref> | او دیدگاهی انسانشناسانه در این باره دارد. از دوگانه اطاعت و معصیت در سرشت انسانی، به این نتیجه میرسد که نمیتوان هر دو را به یک امر منتسب کرد. نحوه ترکیب وجود و ماهیت را میتوان از راه شناخت گرایش ترکیبی انسان و فعل اختیاری او دریافت. این ترکیب به گونهای است که هیچ یک از دو جزء آثار خود را از دست نمیدهند. چنانچه اصالت دو جنبه گرایش انسان مانع آن نیست که فعل را به کل مجموعه نسبت دهیم، اصیل دانستن وجود و ماهیت به وحدت شی لطمهای نمیزند. در این صورت وجود و ماهیت دو اعتبار برای شی واحدند. با این همه ماهیت جدای از وجود عدمی است. جعل شیء ابتداً به وجود تعلق میگیرد، اما وجود در تحقق و ظهور خویش محتاج ماهیت است. <ref>شرح المشاعر، ۲۴۳؛ شرح الزیارة، ۴/۲۶۶؛ مجموعه ۴۲</ref> | ||
احسایی میگوید خدا نیازی به ماهیت ندارد؛ زیرا سنخیتی میان او و مخلوقاتش نیست. چه اگر وجود او از سنخ وجود آنها دانسته شود، ترکب در آن راه خواهد داشت. از این رو وحدت وجود نفی میشود. احسایی در مواضع گوناگون بر ابطال هرگونهاندیشه متمایل به وحدت وجود اصرار ورزیده، و آن را منافی توحید شمرده است. <ref>شرح العرشیه، همانجا</ref> به باور برخی از محققان تمام آنچه كه باعث افتادن شيخ احسائی در دامن ثنويّت پوسيدۀ از هم گسسته شد فقط عدم عرفان او به مسائل حكمت و اصول مُتقَنۀ فلاسفه و ممشای صحیح عرفاء بالله و اولیای خدا بوده است | احسایی میگوید خدا نیازی به ماهیت ندارد؛ زیرا سنخیتی میان او و مخلوقاتش نیست. چه اگر وجود او از سنخ وجود آنها دانسته شود، ترکب در آن راه خواهد داشت. از این رو وحدت وجود نفی میشود. احسایی در مواضع گوناگون بر ابطال هرگونهاندیشه متمایل به وحدت وجود اصرار ورزیده، و آن را منافی توحید شمرده است. <ref>شرح العرشیه، همانجا</ref> به باور برخی از محققان تمام آنچه كه باعث افتادن شيخ احسائی در دامن ثنويّت پوسيدۀ از هم گسسته شد فقط عدم عرفان او به مسائل حكمت و اصول مُتقَنۀ فلاسفه و ممشای صحیح عرفاء بالله و اولیای خدا بوده است و این که فقط با اتّکاء به فکر خود وارد در مسائل معقول شد و نتوانست از آنجا جان سالم به در برد. | ||
[[سید محمدحسین حسینی طهرانی|علامه طهرانی]] معتقد است که شيخ احمد احسائی برایي حلّ مسألۀ شرور در برابر خیرات قائل به دو اصل اصیل و دو ركن ركين و دو اساس قویم ازلی شده و ماهيّت و وجود را با هم در اين مسأله راه داده و در حقیقت او معتقد به ثنويّت يزدان و أهريمن، در لباس وجود و ماهيّت شده است.<ref>طهرانی، الله شناسی، ج۳، صص۷۷ـ۸۰ | |||
/http://www.maarefislam.com/fa/index.php?Page=definition_book&UID=151097</ref> | /http://www.maarefislam.com/fa/index.php?Page=definition_book&UID=151097</ref> | ||