کاربر ناشناس
رد الشمس: تفاوت میان نسخهها
جز
←پیش از اسلام
imported>Mohamadhaghani جز (←پیش از اسلام) |
imported>Mohamadhaghani جز (←پیش از اسلام) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در برخی منابع ذیل آیات ۳۰-۳۳ سوره ص {{یادداشت|إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشىِِّ الصَّافِنَاتُ الجْیَادُ فَقَالَ إِنىِّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرْ عَن ذِکْرِ رَبىِّ حَتىَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ رُدُّوهَا عَلىََّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ؛ }} این داستان درباره حضرت سلیمان (ع) چنین آمده است که روزی هنگام عصرگاه، مشغول تماشای اسبها شد به نحوی که خورشید پنهان شد. سلیمان به ملائکه گفت که خورشید را بازگردانید تا من نمازم را در زمانش بخوانم. پس ملائکه خورشید را بازگرداند، او ایستاد و ساقها و گردن خود را مسح نمود و به یارانش که نمازشان قضا شده بود نیز امر کرد که چنین کاری انجام دهند. او نمازش را خواند، و هنگامی نمازش تمام شد، خورشید غایب شد و ستارگان طلوع کردند.<ref>بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۶۵۳-۶۵۴؛ نیز ببینید: طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴؛ سبزوارى نجفى، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص ۴۶۰</ref> گرچه مفسران بسیاری این داستان را ناسازگار با عصمت پیامبران دانستهاند و تفسیرهای متفاوتی ارائه کردهاند.{{یادداشت|این گروه مفسّران در تفسیر این آیات به گونهای پیش رفتهاند که مضمون آنها کلا تغییر کرده است. آنان ضمیر در «تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» و «رُدُّوهَا» را به «الصافنات الجیاد» برگشت دادهاند که منظور همان اسبها هستند که در این صورت معنای آیه اینگونه میشود که «اسبها پنهان شدند، سلیمان گفت اسبها را به نزد من برگردانید، پس آنها را پیش سلیمان آوردند. بنا بر این نظر، معنای «فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ» نیز این میشود که سلیمان آن اسبها را نوازش کرد و بر گردن و پاهای آنها دست کشید.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 273، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ مفاتیح الغیب، ج 26، ص 390 – 391.)}} | در برخی منابع ذیل آیات ۳۰-۳۳ سوره ص {{یادداشت|إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشىِِّ الصَّافِنَاتُ الجْیَادُ فَقَالَ إِنىِّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرْ عَن ذِکْرِ رَبىِّ حَتىَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ رُدُّوهَا عَلىََّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ؛ }} این داستان درباره حضرت سلیمان (ع) چنین آمده است که روزی هنگام عصرگاه، مشغول تماشای اسبها شد به نحوی که خورشید پنهان شد. سلیمان به ملائکه گفت که خورشید را بازگردانید تا من نمازم را در زمانش بخوانم. پس ملائکه خورشید را بازگرداند، او ایستاد و ساقها و گردن خود را مسح نمود و به یارانش که نمازشان قضا شده بود نیز امر کرد که چنین کاری انجام دهند. او نمازش را خواند، و هنگامی نمازش تمام شد، خورشید غایب شد و ستارگان طلوع کردند.<ref>بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۶۵۳-۶۵۴؛ نیز ببینید: طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴؛ سبزوارى نجفى، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص ۴۶۰</ref> گرچه مفسران بسیاری این داستان را ناسازگار با عصمت پیامبران دانستهاند و تفسیرهای متفاوتی ارائه کردهاند.{{یادداشت|این گروه مفسّران در تفسیر این آیات به گونهای پیش رفتهاند که مضمون آنها کلا تغییر کرده است. آنان ضمیر در «تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» و «رُدُّوهَا» را به «الصافنات الجیاد» برگشت دادهاند که منظور همان اسبها هستند که در این صورت معنای آیه اینگونه میشود که «اسبها پنهان شدند، سلیمان گفت اسبها را به نزد من برگردانید، پس آنها را پیش سلیمان آوردند. بنا بر این نظر، معنای «فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ» نیز این میشود که سلیمان آن اسبها را نوازش کرد و بر گردن و پاهای آنها دست کشید.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 273، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ مفاتیح الغیب، ج 26، ص 390 – 391.)}} | ||
در [[کتاب مقدس]] نیز آمده که در یکی از جنگهای [[بنیاسرائیل]]، [[یوشع]] به آفتاب دستور داد که غروب نکند و در آسمان ثابت بایستد تا بنیاسرائیل بتوانند از دشمنان خود انتقام بگیریند.<ref>کتاب مقدس، کتاب یوشع، باب 10، آیات 11-12</ref> | |||
==در زمان پیامبر== | ==در زمان پیامبر== |