ابوبکر بن ابیقحافه: تفاوت میان نسخهها
جز
←دو روایت ابن قتیبه دینوری
جز (←آغاز خلافت) |
|||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
هواداران امام علی(ع) در هنگام بیعت، عقیده یا احساس خویش را نسبت به علی(ع) و خلافت به زبان آوردند. سخن [[سلمان فارسی|سلمان]] را که بخشی از آن به فارسی و بخش دیگر آن به عربی است، منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز آوردهاند. وی گفت: کرداذ و ناکرداذ، یعنی کردید و نکردید، اگر با علی(ع) بیعت کرده بودند، سراپا بهرهمند میشدند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۱؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۹۹.</ref> | هواداران امام علی(ع) در هنگام بیعت، عقیده یا احساس خویش را نسبت به علی(ع) و خلافت به زبان آوردند. سخن [[سلمان فارسی|سلمان]] را که بخشی از آن به فارسی و بخش دیگر آن به عربی است، منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز آوردهاند. وی گفت: کرداذ و ناکرداذ، یعنی کردید و نکردید، اگر با علی(ع) بیعت کرده بودند، سراپا بهرهمند میشدند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۱؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۹۹.</ref> | ||
برخی از منابع، اگرچه بنابر ملاحظات سیاسی یا اعتقادی از نقل کامل این خبر یا حتی اشاره بدان در جای خود اجتناب کردهاند، ولی آگاهانه یا ناآگاهانه با ذکر سخنان ابوبکر در بستر بیماری، این حادثه را تأیید کردهاند. بنابراین روایات، ابوبکر در آخرین روزهای زندگانی گفته است: آری، از آنچه در دنیا رخ داده، تأسف ندارم، جز اینکه سه کار کردم که کاش نکرده بودم و سه کار نکردم که کاش کرده بودم... کاش خانه فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم....<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۳۰-۴۳۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۸؛ قس: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۷؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ۱۴۰۲ق، ج۴، ص۲۶۸.</ref> نیز هنگامیکه | برخی از منابع، اگرچه بنابر ملاحظات سیاسی یا اعتقادی از نقل کامل این خبر یا حتی اشاره بدان در جای خود اجتناب کردهاند، ولی آگاهانه یا ناآگاهانه با ذکر سخنان ابوبکر در بستر بیماری، این حادثه را تأیید کردهاند. بنابراین روایات، ابوبکر در آخرین روزهای زندگانی گفته است: آری، از آنچه در دنیا رخ داده، تأسف ندارم، جز اینکه سه کار کردم که کاش نکرده بودم و سه کار نکردم که کاش کرده بودم... کاش خانه فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم....<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۳۰-۴۳۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۸؛ قس: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۷؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ۱۴۰۲ق، ج۴، ص۲۶۸.</ref> نیز هنگامیکه بنیهاشم از بیعت با [[عبدالله بن زبیر]] خودداری کردند و وی آنها را تهدید به سوزاندن کرد، برادرش عروة بن زبیر در توجیه این کار به جریان هجوم به خانه حضرت زهرا(س) استناد کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۷۷.</ref> | ||
با آنکه عمر بن خطاب در خطبه خویش بر منبر مسجد مدینه ضمن گزارش جریان سقیفه میگوید: «علی و زبیر و عدهای دیگر، از ما رو تافته و در خانه فاطمه گرد آمده بودند»<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۵۵ق، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵</ref> و با این سخن به امتناع علی(ع) و پیوستن گروهی به وی اعتراف میکند، اما مورخان اهل سنت، جز تنی چند، تمایلی به ذکر یا تفصیل این مطلب نشان ندادهاند. حتی در یکی از این روایات که نام سیف نیز در سلسله اسناد آن دیده میشود{{یادداشت|برای اطلاع از مردود بودن روایات سیف، رجوع کنید به: عسکری، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۶۹-۸۶؛ ج۲، ص۲۹-۳۴}}، چنین آمده است: هنگامی که علی(ع) شنید که ابوبکر برای بیعت نشسته است، از بیم تأخیر در این کار شتابان، بیاِزار و ردا، با پیراهنی بر تن به مسجد آمد، تا بیعت کند و پس از آنکه در کنار او نشست، کسی را به خانه فرستاد تا جامههایش را به مسجد آورند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۷</ref> | با آنکه عمر بن خطاب در خطبه خویش بر منبر مسجد مدینه ضمن گزارش جریان سقیفه میگوید: «علی و زبیر و عدهای دیگر، از ما رو تافته و در خانه فاطمه گرد آمده بودند»<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۵۵ق، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵</ref> و با این سخن به امتناع علی(ع) و پیوستن گروهی به وی اعتراف میکند، اما مورخان اهل سنت، جز تنی چند، تمایلی به ذکر یا تفصیل این مطلب نشان ندادهاند. حتی در یکی از این روایات که نام سیف نیز در سلسله اسناد آن دیده میشود{{یادداشت|برای اطلاع از مردود بودن روایات سیف، رجوع کنید به: عسکری، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۶۹-۸۶؛ ج۲، ص۲۹-۳۴}}، چنین آمده است: هنگامی که علی(ع) شنید که ابوبکر برای بیعت نشسته است، از بیم تأخیر در این کار شتابان، بیاِزار و ردا، با پیراهنی بر تن به مسجد آمد، تا بیعت کند و پس از آنکه در کنار او نشست، کسی را به خانه فرستاد تا جامههایش را به مسجد آورند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۷</ref> |