Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۵
ویرایش
imported>Mgolpayegani جز (←منابع) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | {{جعبه زندگینامه | ||
| اندازه جعبه = | | اندازه جعبه =350px | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام = میمونه دختر حارث بن حزن | | نام = میمونه دختر حارث بن حزن | ||
| تصویر =Grave of Maymuna bt. al-Harith.jpg | | تصویر =Grave of Maymuna bt. al-Harith.jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = 300px | ||
| عنوان تصویر =قبر ایشان در ناحیه نواریه، مکه | | عنوان تصویر =قبر ایشان در ناحیه نواریه، مکه | ||
| زادگاه = | | زادگاه = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ازدواج با پیامبر== | ==ازدواج با پیامبر== | ||
در [[سال ۷ هجری]] هنگامی که پیامبر(ص) به همراه سایر مسلمانان برای انجام [[عمرة القضا]] راهی مکه شدند،<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵.</ref> میمونه از بزرگی و هیبت مسلمانان در شگفت شد و به رسول خدا علاقه پیدا کرد.<ref>عایشه بنت الشاطی، نساء النبی، ۱۹۸۵م، ص۲۳۱–۲۳۲.</ref> او این موضوع را با خواهرش، ام الفضل، همسر [[عباس بن عبدالمطلب]] در میان گذاشت و عباس نیز این مسئله را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر، [[جعفر بن ابی طالب]] را جهت خواستگاری به سوی او فرستاد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۴۴۶.</ref> نقل شده هنگامی که خبر خواستگاری رسول خدا(ص) به او رسید، سوار بر شترش بود. در این هنگام از سر شادمانی فریاد برآورد: ''«<big>شتر و کسی که سوار آن است، از آنِ خدا و رسولش باد.</big>»''<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالفکر، ج۲، ص۶۴۶.</ref> از اینرو آیه ۵۰ [[سوره احزاب]] در مورد او نازل شد: | در [[سال ۷ هجری]] هنگامی که پیامبر(ص) به همراه سایر مسلمانان برای انجام [[عمرة القضا]] راهی مکه شدند،<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵.</ref> میمونه از بزرگی و هیبت مسلمانان در شگفت شد و به رسول خدا علاقه پیدا کرد.<ref>عایشه بنت الشاطی، نساء النبی، ۱۹۸۵م، ص۲۳۱–۲۳۲.</ref> او این موضوع را با خواهرش، ام الفضل، همسر [[عباس بن عبدالمطلب]] در میان گذاشت و عباس نیز این مسئله را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر، [[جعفر بن ابی طالب]] را جهت خواستگاری به سوی او فرستاد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۴۴۶.</ref> نقل شده هنگامی که خبر خواستگاری رسول خدا(ص) به او رسید، سوار بر شترش بود. در این هنگام از سر شادمانی فریاد برآورد: ''«<big>شتر و کسی که سوار آن است، از آنِ خدا و رسولش باد.</big>»''<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالفکر، ج۲، ص۶۴۶.</ref> از اینرو آیه ۵۰ [[سوره احزاب]] در مورد او نازل شد: | ||
:::{{عربی|'''«وَ امرَأةٌ مُؤمِنَةٌ إن وَهَبَت نَفسَها | :::{{عربی|'''«وَ امرَأةٌ مُؤمِنَةٌ إن وَهَبَت نَفسَها لِلنَّبِی»'''|ترجمه=و زن مؤمنی که خود را به پیامبر بخشید.}} | ||
پیامبر(ص) برای سکونت میمونه حجرهای در نظر گرفت و مانند دیگر زنانش برای او شأن و جایگاهی قرار داد. | پیامبر(ص) برای سکونت میمونه حجرهای در نظر گرفت و مانند دیگر زنانش برای او شأن و جایگاهی قرار داد. | ||
میمونه اختیار ازدواج خود را به [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموی پیامبر(ص) سپرد. عباس نیز پس از انجام عمره القضا در منطقه سرف در ده میلی مکه میمونه را به همسری پیامبر(ص) درآورد<ref>ابن سعد، الطبقات | میمونه اختیار ازدواج خود را به [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموی پیامبر(ص) سپرد. عباس نیز پس از انجام عمره القضا در منطقه سرف در ده میلی مکه میمونه را به همسری پیامبر(ص) درآورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۱۰۴</ref> و چهارصد درهم<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> و به نقلی پانصد درهم<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> را مهریهاش قرار داد. گفته شده او خود را به پیامبر هبه کرد و مهریهای از ایشان طلب نکرد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالفکر، ج۲، ص۶۴۶؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> | ||
پیامبر پس از ازدواج با میمونه، تصمیم گرفت به مناسبت این عروسی، مهمانی ترتیب دهد و بزرگان و خویشان میمونه را به این مهمانی دعوت کند؛ ولی [[قریش]] این دعوت را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه روزه پیامبر برای اقامت در مکه پایان یافته است، از اینرو خواستار خروج وی و سایر مسلمانان از مکه شدند.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۳۳۰.</ref> پیامبر(ص) از مکه خارج شد و به غلام آزاد شده خود [[ابورافع]] دستور داد تا میمونه را نزد او آورد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۹۳.</ref> بدین ترتیب مراسم عروسی در خارج از مکه در منطقهای به نام «سَرَف» در بین راه مکه و مدینه انجام شد<ref>ابن هشام، السیرة | پیامبر پس از ازدواج با میمونه، تصمیم گرفت به مناسبت این عروسی، مهمانی ترتیب دهد و بزرگان و خویشان میمونه را به این مهمانی دعوت کند؛ ولی [[قریش]] این دعوت را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه روزه پیامبر برای اقامت در مکه پایان یافته است، از اینرو خواستار خروج وی و سایر مسلمانان از مکه شدند.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۳۳۰.</ref> پیامبر(ص) از مکه خارج شد و به غلام آزاد شده خود [[ابورافع]] دستور داد تا میمونه را نزد او آورد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۹۳.</ref> بدین ترتیب مراسم عروسی در خارج از مکه در منطقهای به نام «سَرَف» در بین راه مکه و مدینه انجام شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالفکر، ج۲، ص۶۴۶؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> و سپس میمونه به همراه رسول خدا به سوی مدینه رهسپار شد. | ||
===ازدواج قبل از احرام=== | ===ازدواج قبل از احرام=== | ||
درباره زمان ازدواج پیامبر(ص) با میمونه اختلاف نظر وجود دارد، برخی این ازدواج را در زمانی دانستهاند که پیامبر برای عمرة القضا احرام بسته بود؛ اما گزارشهای بسیاری نیز هست که بر اساس آن، رسول خدا(ص) | درباره زمان ازدواج پیامبر(ص) با میمونه اختلاف نظر وجود دارد، برخی این ازدواج را در زمانی دانستهاند که پیامبر برای عمرة القضا احرام بسته بود؛ اما گزارشهای بسیاری نیز هست که بر اساس آن، رسول خدا(ص) میمونه را در [[ماه شوال]] سال عمره قضاء پیش از آنکه برای عمره احرام ببندد برای خود عقد کرد و در منطقه [[سرف]] با او عروسی کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۱۳۶</ref> بنابراین ازدواج وی و حتی عروسی، قبل از احرام بستن در عمره القضاء بوده است. از [[صفیه دختر شیبه]] پرسیدند آیا رسول خدا(ص) در حالی که برای عمره احرام بسته و محرم بود میمونه را عقد کرد؟ گفت: نه، به خدا سوگند رسول خدا او را در حالی عقد کرد که هیچکدام محرم نبودند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۱۳۷</ref> این مسئله تا بدانجا محل بحث بوده که [[عمر بن عبدالعزیز]] به یکی از [[صحابه]] نامه مینویسد و در این مورد از وی سوال میکند. او در پاسخ میگوید: پیامبر(ص) در حالی که محرم نبود از او خواستگاری نمود و در حالی که محرم نبود با او زفاف کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۱۳۷.</ref> | ||
==حمایت از امام علی== | ==حمایت از امام علی== | ||
از احوالات او پس از وفات پیامبر(ص) اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما برخی از معدود روایاتی که از وی نقل شده، حکایت از ارادت خاص به [[امام علی(ع)]] دارد. از یزید بن اصم نقل شده که «شقیر(سفیر) بن شجره عامری از [[کوفه]] به [[مدینه]] آمد و از خالهام میمونه اجازه ورود خواست. پس از ورود، میمونه از علت آمدن او پرسید. آن مرد گفت: چون بین مردم اختلاف افتاده، ترسیدم که فتنه، مرا در برگیرد از اینرو از کوفه خارج شدم. میمونه گفت: آیا تو با علی(ع) بیعت کرده بودی؟ مرد گفت: بله. گفت: پس برگرد و از صف او جدا نشو، به خدا قسم او نه گمراه است و نه گمراه میکند. مرد گفت: ای مادر، آیا حدیثی از رسول خدا(ص) درباره علی(ع) روایت میکنی؟ میمونه گفت: | از احوالات او پس از وفات پیامبر(ص) اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما برخی از معدود روایاتی که از وی نقل شده، حکایت از ارادت خاص به [[امام علی(ع)]] دارد. از یزید بن اصم نقل شده که «شقیر(سفیر) بن شجره عامری از [[کوفه]] به [[مدینه]] آمد و از خالهام میمونه اجازه ورود خواست. پس از ورود، میمونه از علت آمدن او پرسید. آن مرد گفت: چون بین مردم اختلاف افتاده، ترسیدم که فتنه، مرا در برگیرد از اینرو از کوفه خارج شدم. میمونه گفت: آیا تو با علی(ع) بیعت کرده بودی؟ مرد گفت: بله. گفت: پس برگرد و از صف او جدا نشو، به خدا قسم او نه گمراه است و نه گمراه میکند. مرد گفت: ای مادر، آیا حدیثی از رسول خدا(ص) درباره علی(ع) روایت میکنی؟ میمونه گفت: | ||
:::رسول خدا(ص) فرمود: علی نشانه حق و پرچم هدایت است. علی شمشیر خداست که بر کافران و منافقان آخته است. هرکه او را دوست بدارد، به دوستی من وی را دوست داشته و هرکه با وی دشمنی کند به دشمنی من با وی دشمن شده و هرکه من یا علی را دشمن دارد، در حالی خدا را ملاقات میکند که او را حجتی نباشد.<ref>شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۰۵-۵۰۶</ref> | :::رسول خدا(ص) فرمود: علی نشانه حق و پرچم هدایت است. علی شمشیر خداست که بر کافران و منافقان آخته است. هرکه او را دوست بدارد، به دوستی من وی را دوست داشته و هرکه با وی دشمنی کند به دشمنی من با وی دشمن شده و هرکه من یا علی را دشمن دارد، در حالی خدا را ملاقات میکند که او را حجتی نباشد.<ref>شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۰۵-۵۰۶</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
در سال وفات میمونه اختلاف است. | در سال وفات میمونه اختلاف است. بنا بر نقل طبری و ابن سعد او در [[سال ۶۱ هجری قمری]] در سن ۸۰ یا ۸۱ سالگی از دنیا رفت و بر این اساس، آخرین همسر پیامبر بود که رحلت کرد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۶۱۱؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۱۱۱.</ref> ولی بنابر قولی دیگر، میمونه در [[سال ۵۱ هجری قمری]] پس از بازگشت از سفر [[حج]]، در منطقه سرف از دنیا رفت.<ref>علامه عسکری، نقش عایشه در احادیث اسلام، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۶۲.</ref> [[ابن عباس]] بر پیکر وی نماز خواند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۱۹۱۸ </ref> و او را طبق وصیتش همانجا (که محل ازدواج او با رسول خدا(ص) بود)، به خاک سپردند.<ref>ابن حبیب البغدادی،المحبر، دار الآفاق الجدیدة، ص۹۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |