کاربر ناشناس
ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین [[تدمُر]] و [[رصافه]] در [[شام]] ـ به سر می برد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه می خواند بر حذر می داشت و جنگ با اهل [[قبله]] را جایز نمی شمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم [[صلح]] کردند گفت «سپاس خدا را که چنین شد». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.<ref>نصر بن مزاحم، ص 500</ref> علی در خطبه ای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه 238</ref> | روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین [[تدمُر]] و [[رصافه]] در [[شام]] ـ به سر می برد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه می خواند بر حذر می داشت و جنگ با اهل [[قبله]] را جایز نمی شمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم [[صلح]] کردند گفت «سپاس خدا را که چنین شد». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.<ref>نصر بن مزاحم، ص 500</ref> علی در خطبه ای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه 238</ref> | ||
ابوموسی و عمرو عاص می بایست در دومة الجندل در نزدیکی دمشق گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای کتاب و سنت رسول خدا اعلام نظر کنند و امنیت هر دو می باید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود ابوموسی و عمرو عاص روزهای متوالی به گفتگو پرداختند ابوموسی | |||
ابوموسی چنانچه از نقش او در حکمیت بر می آید مردی سست | '''جریان حکمیت''' | ||
ابوموسی و عمرو عاص می بایست در [[دومة الجندل]] در نزدیکی [[دمشق]] گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای [[قرآن|کتاب]] و سنت [[رسول اكرم|رسول خدا(ص)]] اعلام نظر کنند و امنیت هر دو می باید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و [[معاویه]] و انتخاب [[عبدالله بن عمر]] به [[خلافت]] را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در [[اسلام]] است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه [[مکه]] در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.<ref>برای تفصیل نصر بن مزاحم، 507ـ499، 533 به بعد؛ بلاذری، انساب، ج 2، ص 336ـ343، 351ـ343؛ طبری ج 5 ص 54ـ53، 67 به بعد؛ دینوری 193ـ192، 201ـ199؛ یعقوبی ج 2 ص 189</ref> | |||
ابوموسی چنانچه از نقش او در حکمیت بر می آید مردی سست رای، کوته فکر و به دور از زیرکی بود. امام علی(ع) نیز او را به اجبار لشکریان به [[حکمیت]] پذیرفت و گرنه به گفته [[ابن عباس]]، ابوموسی واجد فضیلتی انحصاری نبود که بر دیگران مقدم شود.<ref>مسعودی، ج 2، ص 395</ref> | |||
==در عصر معاویه== | ==در عصر معاویه== | ||
واپسین گزارش از زندگی ابوموسی به 40 قمری باز می گردد که بسر بن ارطاة از جانب معاویه مأمور بیعت گرفتن از کسانی شد که نتیجه حکمیت را نپذیرفته بودند، ابوموسی در مکه به سبب حکمی که به معاویه داده | واپسین گزارش از زندگی ابوموسی به 40 قمری باز می گردد که [[بسر بن ارطاة]] از جانب [[معاویه]] مأمور [[بیعت]] گرفتن از کسانی شد که نتیجه حکمیت را نپذیرفته بودند، ابوموسی در [[مکه]] به سبب حکمی که به معاویه داده بو،د هراسان شد اما بسر به وی امان داد.<ref>طبری، ج 5، ص 139</ref> و او بعدها با معاویه به [[خلافت]] بیعت کرد و در [[شام]] نزد او رفت و آمد می کرد اما معاویه چندان اعتنایی به او نداشت.<ref>بلاذری، همان، ج 4، ص 43، 48ـ47؛ طبری، ج 5، ص 332</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
تاریخ وفات ابوموسی را 42، 44، 50، 52، 53، قمری آورده اند.<ref>ابن سعد، ج 4، ص 116؛ خلیفه، الطبقات، ج 1، ص 156؛ طبری، ج 5، ص 240</ref> ذهبی<ref>سیر، ج 2، ص 398</ref> مرگ او را در ذیحجه 44 به واقعیت نزدیک تر می داند او به هنگام وفات 63 سال داشت.<ref>ابن حبان، ج 3، ص 222؛ حاکم، ج 3، ص 464</ref> در محل مرگ و مدفن ابوموسی نیز اختلاف شده است | تاریخ وفات ابوموسی را 42، 44، 50، 52، 53، قمری آورده اند.<ref>ابن سعد، ج 4، ص 116؛ خلیفه، الطبقات، ج 1، ص 156؛ طبری، ج 5، ص 240</ref> [[ذهبی]]<ref>سیر، ج 2، ص 398</ref> مرگ او را در [[ذیحجه]] سال 44 به واقعیت نزدیک تر می داند. او به هنگام وفات 63 سال داشت.<ref>ابن حبان، ج 3، ص 222؛ حاکم، ج 3، ص 464</ref> در محل مرگ و مدفن ابوموسی ([[کوفه]] یا [[مکه]]) نیز اختلاف شده است.<ref>خلیفه، همانجا؛ ابن عبدالبر، ج 4، ص 1764؛ ابو اسحاق، ص 25</ref> گرچه منابع کهن تر آن را در کوفه که در آنجا منزل داشته است می دانند.<ref>بلاذری، همان، ج 4، ص 280</ref> | ||
==خاندان اشعری== | ==خاندان اشعری== | ||
پسرش ابو بُرده قاضی حجاج بن یوسف در کوفه بوده و بلال پسر ابوبُرده نیز در بصره مقام قضا داشته است.<ref>ابن حبیب، ص 378؛ ابن قتیبه، المعارف، ص 589</ref> مهم ترین فرد از خاندان او ابوالحسن اشعری متکلم مشهور است که گویا با 8 واسطه به ابوموسی | پسرش ابو بُرده قاضی [[حجاج بن یوسف]] در کوفه بوده و بلال پسر ابوبُرده نیز در [[بصره]] مقام [[قضا]] داشته است.<ref>ابن حبیب، ص 378؛ ابن قتیبه، المعارف، ص 589</ref> مهم ترین فرد از خاندان او [[ابوالحسن اشعری]] متکلم مشهور است که گویا نسب او با 8 واسطه به ابوموسی می رسد.<ref>ر.ک سمعانی، ج 1، ص 267ـ266</ref> | ||
==خصوصیات== | ==خصوصیات== | ||
درباره شخصیت ابوموسی در مآخذ تاریخی و حدیثی اهل سنت و امامیه آراء متفاوتی آمده است. | درباره شخصیت ابوموسی در مآخذ تاریخی و حدیثی [[اهل سنت]] و [[امامیه]] آراء متفاوتی آمده است. | ||
* بنا به پاره ای از روایات در حق او و قومش آیه ای ستایش آمیز نازل شده است.<ref>ابن سعد، ج 4، ص 107</ref> همچنین او را یکی از 6 نفری برشمرده اند که از عالم ترین یاران رسول خدا بودند.<ref>بخاری، التاریخ، 3(1)/22؛ ذهبی، همان، ج 2، ص 389ـ388</ref> و هم از این رو در دوران خلافت عمربن خطاب از کسانی شمرده می شده که از آنان فقه اخذ می کرده اند.<ref>یعقوبی، ج 2، ص 161</ref> | * بنا به پاره ای از روایات در حق او و قومش آیه ای ستایش آمیز نازل شده است.<ref>ابن سعد، ج 4، ص 107</ref> همچنین او را یکی از 6 نفری برشمرده اند که از عالم ترین یاران [[رسول خدا(ص)]] بودند.<ref>بخاری، التاریخ، 3(1)/22؛ ذهبی، همان، ج 2، ص 389ـ388</ref> و هم از این رو در دوران خلافت [[عمربن خطاب]] از کسانی شمرده می شده که از آنان [[فقه]] اخذ می کرده اند.<ref>یعقوبی، ج 2، ص 161</ref> | ||
* اما در مقابل علمای امامیه تعابیر تندی از پیامبر و معصومان درباره او به کار برده و از جمله کسانی شمرده اند که علی پس از حکمیت او را در قنوت نماز خویش لعن کرده است.<ref>ر.ک: ابن بابویه، الخصال، ص 485، 499؛ عیون، ج 2، ص 126؛ الایضاح ص 64ـ61</ref> گفته اند که ابوموسی آواز خوش داشته و قرآن را | * اما در مقابل علمای امامیه تعابیر تندی از پیامبر(ص) و معصومان درباره او به کار برده و از جمله کسانی شمرده اند که علی پس از حکمیت او را در قنوت نماز خویش لعن کرده است.<ref>ر.ک: ابن بابویه، الخصال، ص 485، 499؛ عیون، ج 2، ص 126؛ الایضاح ص 64ـ61</ref> | ||
* گفته اند که ابوموسی آواز خوش داشته و [[قرآن]] را با لحنی دلکش می خوانده است.<ref>ر.ک: ابن سعد، ج 4، ص 109ـ107؛ ابو زرعه، ج 1، ص 231؛ حاکم، ج 3، ص 466؛ ذهبی، همان، ج 2، ص 382، 392ـ391، 398</ref> | |||
===از راویان حدیث=== | ===از راویان حدیث=== | ||
ابوموسی همچنین در موضوعات بسیاری از پیامبر حدیث روایت کرده است.<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، ج 4، ص 419ـ391</ref> ذهبی<ref>ذهبی، المعین، ص 24</ref> نیز ابوموسی را از محدثان خوانده و او را از معدود کسانی دانسته که قرآن را بر پیامبر قرائت کرده است.<ref>ر.ک: سیر، ج 2، ص 381</ref> از ابوموسی کسان بسیاری روایت کرده اند که از آن میان می توان به انس بن مالک ابوسعید خدری | ابوموسی همچنین در موضوعات بسیاری از [[پیامبر(ص)]] [[حدیث]] روایت کرده است.<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، ج 4، ص 419ـ391</ref> [[ذهبی]]<ref>ذهبی، المعین، ص 24</ref> نیز ابوموسی را از محدثان خوانده و او را از معدود کسانی دانسته که قرآن را بر پیامبر(ص) قرائت کرده است.<ref>ر.ک: سیر، ج 2، ص 381</ref> از ابوموسی کسان بسیاری روایت کرده اند که از آن میان می توان به [[انس بن مالک]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوامامه باهلی]]، [[بریده اسلمی]]، [[عبدالرحمان بن نافع]]، [[سعید بن مسیب]]، [[زید بن وهب]] و دیگران اشاره کرد.<ref>ابن ابی حاتم، 2(2) ص 138 ذهبی همانجا</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |