کاربر ناشناس
ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi (صفحهای جدید حاوی «درحال ویرایش ... عبدالله بن قیس(د52ق/672م) صحابی پیامبر(ص) ==نسب== اصل او از یمن بود...» ایجاد کرد) |
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
درحال ویرایش ... عبدالله بن قیس(د52ق/672م) صحابی پیامبر(ص) | درحال ویرایش ... عبدالله بن قیس(د52ق/672م) صحابی پیامبر(ص) | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
اصل او از یمن بود و به طایفه اشعر از قبایل یمانی نسب می برد که خود بخشی از قبیله قحطان به شمار می رفت(ر.ک: ابن سعد ج4 ص 105؛ خلیفه الطبقات ج 1 ص 428؛ ابن عبدالبر ج 4 ص 1762) مادرش ظبیه که عدنانی بود بعدها اسلام آورد و در مدینه وفات یافت(ابن سعد همانجا) | اصل او از یمن بود و به طایفه اشعر از قبایل یمانی نسب می برد که خود بخشی از قبیله قحطان به شمار می رفت(ر.ک: ابن سعد ج4 ص 105؛ خلیفه الطبقات ج 1 ص 428؛ ابن عبدالبر ج 4 ص 1762) مادرش ظبیه که عدنانی بود بعدها اسلام آورد و در مدینه وفات یافت(ابن سعد همانجا) | ||
==تاریخ مسلمان شدن== | ==تاریخ مسلمان شدن== | ||
در تاریخ مسلمان شدن ابوموسی با تناقض در مآخذ و روایات روبه رو هستیم بر اساس پاره ای از روایات او به مکه رفت و با ابواحیحه سعید بن عاص بن امیه هم پیمان (حلیف) شد و اسلام آورد و در هجرت دوم مسلمانان به حبشه با آنان کوچ کرد(همانجا؛ ابن هشام ج 1 ص 347 بلاذری انساب ج 1 ص 201) اما ابن سعد (همانجا) تصریح دارد که وی هرگز حلیف نبوده و پس از پذیرش اسلام به یمن بازگشته است و اینکه موسی بن عقبه ابن اسحاق و ابو مشعر 30 تن از کهن ترین سیره نویسان او را در شمار مهاجران به حبشه نیاورده اند این نظر را تایید می کند(ر.ک: بلاذری همانجا ابن ابی الحدید ج 13 ص 314) نیز احمد بن حنبل ( ج 4 ص 406ـ405) از قول نوه ابوموسی آورده است که او و قومش سه روز پس از فتح خیبر بر پیامبر(ص) وارد شدند و با آنکه در جنگ شرکت نداشتند از غنایم بهره یافتند گزارش دیگری حاکی است که ابوموسی در 7 قمری با گروهی افزونبر 50 تن از شهر زبید یمن از راه دریا حرکت کرد و آنان بر اثر طوفانی درست در زمانی که جعفربن ابی طالب و یاران آهنگ بازگشت داشتند به سوی حبشه کشده شدند(ابن عماد ج 54ـ53) پس همزمان با مطیع شدن یهودیان خیبر به پیامبر رسیدند و گویا همین مصادفه سبب شد تا او را در زمره مهاجران بدانند(ابن سعد ج 4 ص 106 ابن عبدالبر ج 4 ص 176) | در تاریخ مسلمان شدن ابوموسی با تناقض در مآخذ و روایات روبه رو هستیم بر اساس پاره ای از روایات او به مکه رفت و با ابواحیحه سعید بن عاص بن امیه هم پیمان (حلیف) شد و اسلام آورد و در هجرت دوم مسلمانان به حبشه با آنان کوچ کرد(همانجا؛ ابن هشام ج 1 ص 347 بلاذری انساب ج 1 ص 201) اما ابن سعد (همانجا) تصریح دارد که وی هرگز حلیف نبوده و پس از پذیرش اسلام به یمن بازگشته است و اینکه موسی بن عقبه ابن اسحاق و ابو مشعر 30 تن از کهن ترین سیره نویسان او را در شمار مهاجران به حبشه نیاورده اند این نظر را تایید می کند(ر.ک: بلاذری همانجا ابن ابی الحدید ج 13 ص 314) نیز احمد بن حنبل ( ج 4 ص 406ـ405) از قول نوه ابوموسی آورده است که او و قومش سه روز پس از فتح خیبر بر پیامبر(ص) وارد شدند و با آنکه در جنگ شرکت نداشتند از غنایم بهره یافتند گزارش دیگری حاکی است که ابوموسی در 7 قمری با گروهی افزونبر 50 تن از شهر زبید یمن از راه دریا حرکت کرد و آنان بر اثر طوفانی درست در زمانی که جعفربن ابی طالب و یاران آهنگ بازگشت داشتند به سوی حبشه کشده شدند(ابن عماد ج 54ـ53) پس همزمان با مطیع شدن یهودیان خیبر به پیامبر رسیدند و گویا همین مصادفه سبب شد تا او را در زمره مهاجران بدانند(ابن سعد ج 4 ص 106 ابن عبدالبر ج 4 ص 176) | ||
==در عصر پیامبر== | ==در عصر پیامبر(ص)== | ||
ابوموسی یک بار جانشین فرمانده سپاهی شد که پیامبر در شوال 8 قمری برای سرکوب دوباره قبایل هوازن فرستاد و پس از شهادت فرماند ابوموسی نبرد را تا پیروزی رهبری کرد(واقدی ج 3 ص 916ـ915 ابن حبیب ص 124 ابن سعدج 2 ص 152ـ151 طبری ج 3 ص 80ـ79) در همین سال او و معاذ بن جبل از سوی پیامبر مامور تعلیم قرآن و احکام به مکیان شدند (ر.ک: واقدی ج 3 ص 959) ابوموسی در 10 قمری پیش از حجة الوداع از سوی پیامبر بر بخشی از یمن امارت یافت(ابن حبیب ص 126 احمد بن حنبل ج 4 ص 397 طبری ج 3 ص 228) | ابوموسی یک بار جانشین فرمانده سپاهی شد که پیامبر در شوال 8 قمری برای سرکوب دوباره قبایل هوازن فرستاد و پس از شهادت فرماند ابوموسی نبرد را تا پیروزی رهبری کرد(واقدی ج 3 ص 916ـ915 ابن حبیب ص 124 ابن سعدج 2 ص 152ـ151 طبری ج 3 ص 80ـ79) در همین سال او و معاذ بن جبل از سوی پیامبر مامور تعلیم قرآن و احکام به مکیان شدند (ر.ک: واقدی ج 3 ص 959) ابوموسی در 10 قمری پیش از حجة الوداع از سوی پیامبر بر بخشی از یمن امارت یافت(ابن حبیب ص 126 احمد بن حنبل ج 4 ص 397 طبری ج 3 ص 228) | ||
==در عصر خلیفه اول== | |||
ابوموسی تا دوران خلافت ابوبکر بر امارت بشی از یمن باقی ماند و با فتنه مرتدان آن نواحی درگیر شد(ر.ک: همو ج 3 ص 318 ذهبی تاریخ ص 16) | |||
==در عصر خلیفه دوم== | ==در عصر خلیفه دوم== | ||
ابوموسی بیشتر در دوران خلافت عمر در صحنه سیاست ظاهر شد پس از آنکه عمر در 17 ق مغیرة بن شعبه را از بصره فراخواند ابوموسی را به حکمرانی آنجا گماشت وی که چهارمین عامل عمر بر بصره بود به جز وقفه ای کوتاه افزون بر 12 سال در آنجا حکم راند(خلیفه تاریخ ج 1 ص 126 یعقوبی ج 2 ص 146 طبری ج 4 ص 50، 71ـ69) | ابوموسی بیشتر در دوران خلافت عمر در صحنه سیاست ظاهر شد پس از آنکه عمر در 17 ق مغیرة بن شعبه را از بصره فراخواند ابوموسی را به حکمرانی آنجا گماشت وی که چهارمین عامل عمر بر بصره بود به جز وقفه ای کوتاه افزون بر 12 سال در آنجا حکم راند(خلیفه تاریخ ج 1 ص 126 یعقوبی ج 2 ص 146 طبری ج 4 ص 50، 71ـ69) | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
امارت ابوموسی بر بصره با وقفه ای کوتاه که عمر او را به جای عمار یاسر به کوفه فرستاد و سپس به بصره بازگرداند همراه بود(طبری ج 4 ص 161، 164ـ163) وی از جانب عمر قضای بصره را بر عهده داشت و در بررسی متون به راهنماییهای قضایی خلیفه بر می خوریم که خطاب به او نوشته شده اند( ابویوسف ص 117، 135 جاحظ ص 237 ابن قتیبه همان ج 1 ص 11، 66، ج 3 ص 88) | امارت ابوموسی بر بصره با وقفه ای کوتاه که عمر او را به جای عمار یاسر به کوفه فرستاد و سپس به بصره بازگرداند همراه بود(طبری ج 4 ص 161، 164ـ163) وی از جانب عمر قضای بصره را بر عهده داشت و در بررسی متون به راهنماییهای قضایی خلیفه بر می خوریم که خطاب به او نوشته شده اند( ابویوسف ص 117، 135 جاحظ ص 237 ابن قتیبه همان ج 1 ص 11، 66، ج 3 ص 88) | ||
==در عصر خلیفه سوم== | ==در عصر خلیفه سوم== | ||
ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت عثمان هم بر استانداری بصره باقی ماند امری که عمر در وصیت خویش به مدت 4 سال (ابن سعد ج 5 ص 45 ذهبی سیر ج 2 ص 391) یا به روایتی یک سال (ابن سعد ج 4 ص 109)برای او خواستار شده بود این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست. | ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت عثمان هم بر استانداری بصره باقی ماند امری که عمر در وصیت خویش به مدت 4 سال (ابن سعد ج 5 ص 45 ذهبی سیر ج 2 ص 391) یا به روایتی یک سال (ابن سعد ج 4 ص 109)برای او خواستار شده بود این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست. | ||
عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود( خلیفه تاریخ ج 1 ص 196 وکیع ج 1 ص 283) | عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود( خلیفه تاریخ ج 1 ص 196 وکیع ج 1 ص 283) |