پرش به محتوا

بابیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ مارس ۲۰۱۵
جز
imported>Jalalyaghmoori
(رده)
imported>Lohrasbi
خط ۹: خط ۹:
درباره زندگی علی محمد باب پیش از ادعای بابیت اطلاع وسیع و دقیقی در دست نیست، جز آنکه معلوم است مدتی در آغاز جوانی در جنوب ایران به تجارت مشغول بوده و سپس به [[نجف]] رفته و نزد [[سید کاظم رشتی]] شاگردی کرده و با عقاید او خو گرفته است. البته بابیان، منکر شاگردی او نزد سید کاظمند تا او را «امّی» قلمداد کنند.<ref>میرزاجانی، ص۱۱۰؛ کاشانی، ص۱۰-۱۱.</ref>
درباره زندگی علی محمد باب پیش از ادعای بابیت اطلاع وسیع و دقیقی در دست نیست، جز آنکه معلوم است مدتی در آغاز جوانی در جنوب ایران به تجارت مشغول بوده و سپس به [[نجف]] رفته و نزد [[سید کاظم رشتی]] شاگردی کرده و با عقاید او خو گرفته است. البته بابیان، منکر شاگردی او نزد سید کاظمند تا او را «امّی» قلمداد کنند.<ref>میرزاجانی، ص۱۱۰؛ کاشانی، ص۱۰-۱۱.</ref>


پس از مرگ سیدکاظم (۱۲۵۹ق /۱۸۴۳م) که برخلاف [[شیخ احمد احسایی]]، جانشینی برای خود تعیین نکرد، علی محمد باب بی‌درنگ مدعی بابیت شد و گروهی از شیخیه نیز به او گرویدند<ref>میرزاجانی، ص۱۰۶.</ref> اما اندکی بعد در ۱۲۶۰ق علی محمدباب دعوی بزرگ‌تری کرد و خود را [[حضرت قائم|قائم]] منتظر خواند. ظاهراً نخستین گروندگان به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند که بنابر آموزه‌های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند، کسانی مانند ملاحسین بشرویه‌ای که در [[مسجد کوفه|مسجد کوفه]] در انتظار [[ظهور]] [[اعتکاف]] کرده بود و چون خبر به او رسید، نزد علی محمد باب رفت و با او گفت و گو کرد و ادعایش را پذیرفت. علی محمد نیز او را «باب» خواند و برای دعوت به [[خراسان]] فرستاد تا مردم را گرد آورد و با درفش‌های سیاه خروج کنند.
پس از مرگ سیدکاظم (۱۲۵۹ق /۱۸۴۳م) که برخلاف [[شیخ احمد احسایی]]، جانشینی برای خود تعیین نکرد، علی محمد باب بی‌درنگ مدعی بابیت شد و گروهی از شیخیه نیز به او گرویدند<ref>میرزاجانی، ص۱۰۶.</ref> اما اندکی بعد در ۱۲۶۰ق علی محمدباب ادعای بزرگ‌تری کرد و خود را [[حضرت قائم|قائم]] منتظر خواند. ظاهراً نخستین گروندگان به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند که بنابر آموزه‌های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند، کسانی مانند ملاحسین بشرویه‌ای که در [[مسجد کوفه|مسجد کوفه]] در انتظار [[ظهور]] [[اعتکاف]] کرده بود،  چون خبر به او رسید، نزد علی محمد باب رفت و با او گفت و گو کرد و ادعایش را پذیرفت. علی محمد نیز او را «باب» خواند و برای دعوت به [[خراسان]] فرستاد تا مردم را گرد آورد و با درفش‌های سیاه خروج کنند.


علی محمد باب خود نیز برای اینکه به مقتضای حدیثی که می‌گوید: [[امام دوازدهم|امام زمان]] از [[مکه]] ظهور خواهد کرد و رایاتش از خراسان بیرون می‌آید، عمل کند، به [[حجاز]] رفت ولی در آنجا جرأت اعلام دعوت خود را پیدا نکرده و به بوشهر بازگشت. بابیان معتقدند که وی در مکه «اظهار امر» کرد و به شریف مکه و شاه [[ایران]] و امپراتور عثمانی نامه نوشت و آنها را به اطاعت خواند.<ref>گلپایگانی، رسائل، ص۹۴. </ref>
علی محمد باب خود نیز برای اینکه به مقتضای حدیثی که می‌گوید: [[امام دوازدهم|امام زمان]] از [[مکه]] ظهور خواهد کرد و رایاتش از خراسان بیرون می‌آید، عمل کند، به [[حجاز]] رفت ولی در آنجا جرأت اعلام دعوت خود را پیدا نکرد و به بوشهر بازگشت. بابیان معتقدند که وی در مکه «اظهار امر» کرد و به شریف مکه و شاه [[ایران]] و امپراتور عثمانی نامه نوشت و آنها را به اطاعت از خود فراخواند.<ref>گلپایگانی، رسائل، ص۹۴. </ref>


[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]
کاربر ناشناس