پرش به محتوا

اسامة بن زید: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۷
اصلاح پانویس و افزودن منابع
(اصلاح منابع بر اساس شیوه‌نامه)
(اصلاح پانویس و افزودن منابع)
خط ۶۰: خط ۶۰:


==تبارنامه==
==تبارنامه==
وی از تیره [[بنی کلب]] [[قضاعه]] بود<ref>ابن قتیبة، المعارف، ۱۳۷۵ق، ص۱۴۴؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۴۵۹.</ref> و پدرش [[زید بن حارثه]]، آزاد شدۀ رسول خدا(ص) و از نخستین مسلمانان بود و به همین سبب زید و فرزندش اسامه را از [[موالی]] پیامبر(ص) می‌خوانده‌اند.<ref>رجوع کنید به: ابن حبیب، المحبر، ۱۳۶۱ق، ص۱۲۸؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۶۹.</ref>‌ام ایمن مادر اسامه نیز کنیز و آزاد شدۀ پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به: ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۶۱.</ref>  
وی از تیره [[بنی کلب]] [[قضاعه]] بود<ref>ابن قتیبة، المعارف، ۱۳۷۵ق، ص۱۴۴؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۴۵۹.</ref> و پدرش [[زید بن حارثه]]، آزاد شدۀ رسول خدا(ص) و از نخستین مسلمانان بود و به همین سبب زید و فرزندش اسامه را از [[موالی]] پیامبر(ص) می‌خوانده‌اند.<ref>رجوع کنید به: ابن حبیب، المحبر، ۱۳۶۱ق، ص۱۲۸؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۶۹.</ref>‌ام ایمن مادر اسامه نیز کنیز و آزاد شدۀ پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به: ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۶۱.</ref>  


از آنجایی که سن اسامه را به هنگام وفات [[پیامبر(ص)]] ۱۹ سال ذکر کرده‌اند، او می‌بایست در حدود سال چهارم [[بعثت]] به دنیا آمده باشد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۲۵.</ref> [[کنیه]] اسامه را ابویزید و ابوخارجه آورده‌اند که ابویزید احتمالا تصحیف ابوزید است.<ref>رجوع کنید به: بخاری، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ج۲، ص۲۰؛ بلاذری، انساب، ج۵، ص۷۷؛ قس، ابن حبان، ص۱۱؛ ابونعیم، معرفة، ج۲، ص۱۸۱.</ref>
از آنجا که سن اسامه را به هنگام وفات [[پیامبر(ص)]] ۱۹ سال ذکر کرده‌اند، او می‌بایست در حدود سال چهارم [[بعثت]] به دنیا آمده باشد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۲۵.</ref> [[کنیه]] اسامه را ابویزید و ابوخارجه آورده‌اند که ابویزید احتمالا تصحیف ابوزید است.<ref>رجوع کنید به: بخاری، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ج۲، ص۲۰؛ بلاذری، انساب، مکتبة المثنی، ج۵، ص۷۷؛ همچنین نگاه کنید به: ابن حبان، مشاهیر علماء الأمصار، ۱۳۷۹ق، ص۱۱؛ ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref>


==در عصر پیامبر(ص) ==
==در عصر پیامبر(ص) ==
اسامه و پدر و مادرش در واقعه [[هجرت]]، به [[مدینه]] رفتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۲۳۸.</ref> گویا در [[جنگ بدر]]<ref>بلاذری، ج۱، ص۸۸.</ref> و نیز چنان‌که بیشتر روایات نشان می‌دهد در [[جنگ احد]]<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن هشام، ج۲، ص۶۶؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۳۱۶.</ref> به سبب خردسالی از جمله کسانی بود که پیامبر(ص) اجازه شرکت در پیکار به آنان نداد، اما در [[سریه بشیر بن سعد]] به [[فدک]] در [[شعبان]] ۷ قمری<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۷۲۳ به بعد.</ref> و نیز در سریه [[غالب بن عبدالله لیثی]] در [[صفر]] ۸ قمری شرکت داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۲۶.</ref> و از جمله کسانی بود که در تنگنای [[غزوه حنین]] از پیامبر(ص) جدا نشدند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۵۱؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۷۴.</ref>
اسامه و پدر و مادرش در واقعه [[هجرت]]، به [[مدینه]] رفتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۲۳۸.</ref> گویا در [[جنگ بدر]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۸۸.</ref> و نیز چنان‌که بیشتر روایات نشان می‌دهد در [[جنگ احد]]<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۶۶؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹ق، ج۱، ص۳۱۶.</ref> به سبب خردسالی از جمله کسانی بود که پیامبر(ص) اجازه شرکت در پیکار به آنان نداد، اما در [[سریه بشیر بن سعد]] به [[فدک]] در [[شعبان]] ۷ قمری<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۷۲۳ به بعد.</ref> و نیز در سریه [[غالب بن عبدالله لیثی]] در [[صفر]] ۸ قمری شرکت داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۲۶.</ref> و از جمله کسانی بود که در تنگنای [[غزوه حنین]] از پیامبر(ص) جدا نشدند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۵۱؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۷۴.</ref>


در روایات مروبط به [[حادثه افک]]، ماجرای اتهام به [[عایشه]]، آمده است که پیامبر(ص) درباره این اتهام با [[علی(ع)]] و اسامه مشورت کرد.<ref>رجوع کنید به: زهری، ص۱۱۹، واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۳۰؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۰۷؛ بخاری، صحیح، ج۳، ص۱۴۶۱۴۷؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۱۵.</ref> اما چنانکه همان روایات نشان می‌دهند این ماجرا پس از [[غزوه بنی مصطلق|غزوه مریسیع]] در [[رمضان]] سال ۵ قمری روی داده<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> و اسامه در آن هنگام خردسال‌تر از آن بوده است که پیامبر(ص) در چنین امر مهمی با او مشورت کند.
در روایات مروبط به [[حادثه افک]]، ماجرای اتهام به [[عایشه]]، آمده است که پیامبر(ص) درباره این اتهام با [[علی(ع)]] و اسامه مشورت کرد.<ref>رجوع کنید به: زهري، المغازي النبوية، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۹، واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۳۰۱؛ بخاری، صحیح، ۱۳۱۴ق، ج۳، ص۱۴۶-۱۴۷؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۱۵.</ref> اما چنانکه همان روایات نشان می‌دهند این ماجرا پس از [[غزوه بنی مصطلق|غزوه مریسیع]] در [[رمضان]] سال ۵ قمری روی داده<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> و اسامه در آن هنگام خردسال‌تر از آن بوده است که پیامبر(ص) در چنین امر مهمی با او مشورت کند.


===انتصاب به فرماندهی لشکر===
===انتصاب به فرماندهی لشکر===
از جمله مهم‌ترین قضایای مربوط به اسامه، تعیین او به فرماندهی سپاه اسلام است. پیامبر(ص) چندی پس از بازگشت از [[حجة الوداع]]، سپاهی از [[مهاجران]] و [[انصار]]، که بزرگان [[صحابه]] نیز در آن قرار داشتند، تشکیل داد تا جهت مقابله با سپاه روم به سرزمین بَلقاء (در اردن فعلی) بروند. پیامبر اسامه را که در آن زمان جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود را به فرماندهی سپاه تعیین کرد. واقدی نیز تأیید می‌کند و می‌گوید: «هیچ‌کس از مهاجرین اولیه نمانْد، مگر این‌که به این جنگ فراخوانده شد».<ref> واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸..</ref> برخی از مدارک تاریخی نیز فراخوانده شدگان به این سپاه را افراد سرشناس از مهاجرین و انصار ذکر کرده‌اند؛ از جمله أبوبکر،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۴۶؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج ۲، ص۳۵۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۰، ص۱۳۹؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۱، ص۱۶۹ و ۲۰۸..</ref> عمر بن الخطاب،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۴۶؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۱، ص۱۶۹ و ۲۰۸.واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ طبری، تاریخ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۶..</ref> عبد الرحمن بن عوف، ابوعبیدۀ جراح، و سعد بن ابی وقاص.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۵۵؛ واقدی، کتاب المغازی، ۳/۱۱۱۸؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۵۲..</ref>  
از جمله مهم‌ترین قضایای مربوط به اسامه، تعیین او به فرماندهی سپاه اسلام است. پیامبر(ص) چندی پس از بازگشت از [[حجة الوداع]]، سپاهی از [[مهاجران]] و [[انصار]]، که بزرگان [[صحابه]] نیز در آن قرار داشتند، تشکیل داد تا جهت مقابله با سپاه روم به سرزمین بَلقاء (در اردن فعلی) بروند. پیامبر اسامه را که در آن زمان جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود را به فرماندهی سپاه تعیین کرد. واقدی نیز تأیید می‌کند و می‌گوید: «هیچ‌کس از مهاجرین اولیه نمانْد، مگر این‌که به این جنگ فراخوانده شد».<ref>واقدی، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۸.</ref> برخی از مدارک تاریخی نیز فراخوانده‌شدگان به این سپاه را افراد سرشناسی از مهاجرین و انصار ذکر کرده‌اند؛ از جمله أبوبکر،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۵۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۳۹؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹ق، ج۱، ص۱۶۹ و ۲۰۸.</ref> عمر بن الخطاب،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۴۶؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹ق، ج۱، ص۱۶۹ و ۲۰۸؛ واقدی، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۸؛ طبری، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۶.</ref> عبد الرحمن بن عوف، ابوعبیدۀ جراح، و سعد بن ابی وقاص.<ref>ابن عساكر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۵؛ واقدي، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۸؛ إبن سعد، طبقات الكبری، دار صادر، ج۲، ص۱۴۶.</ref>  


اسامه در منطقه جُرف نزدیکی [[مدینه]] اردو زد، اما این انتصاب با مخالفت برخی از [[صحابه]] مواجه شد، آنان از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود ناخوشنود بودند. فرمان پیامبر به حرکت لشکر مصادف بود با بیماری پیامبر که منجر به فوت آن حضرت شد. اما در این میان برخی از [[اصحاب]] از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود آشکارا ناخشنود بودند و در فرستادن نیرو به محل اردو، آنچنان درنگ شد که رسول خدا(ص) با حال بیماری به [[منبر]] رفت و بر این امر تاکید فرمود.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ابن هشام، ج۴، ص۲۹۹۳۰۰.</ref> به روایت [[واقدی]]<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۸ به بعد.</ref> پس از حدود چهارده روز از فرمان دستور هنوز سپاه حرکت نکرده بود، ظاهرا بیماری پیامبر، بهانه عدم اطاعت اصحاب از فرمان بوده است. یکی از کسانی که از رسول خدا(ص) اجازه خواست حرکت سپاه تا بهبودی ایشان به تأخیر بیفتد، ام ایمن، مادر اسامه، بود که رسول خدا با درخواستش مخالفت می‌کنند.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۱۱۱۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۲، ص۵۶.</ref> علی رغم تأکید‌های پیامبر بر حرکت سپاه اسامه<ref>ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۴۵.</ref>، فراخوانده‌شدگان به سپاه تا زمان وفات پیامبر(ص) به نبرد نمی‌روند. پس از آنکه ابوبکر به خلافت انتخاب می‌شود، سپاه اسامه برای نبرد حرکت می‌کند.
اسامه در منطقه جُرف نزدیکی [[مدینه]] اردو زد، اما این انتصاب با مخالفت برخی از [[صحابه]] مواجه شد. آنان از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود ناخشنود بودند. فرمان پیامبر به حرکت لشکر مصادف بود با بیماری پیامبر که منجر به فوت آن حضرت شد. اما در این میان برخی از [[اصحاب]] از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود آشکارا ناخشنود بودند و در فرستادن نیرو به محل اردو، آنچنان درنگ شد که رسول خدا(ص) با حال بیماری به [[منبر]] رفت و بر این امر تاکید فرمود.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۶۵۰.</ref> به روایت [[واقدی]]<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۸ به بعد.</ref> پس از حدود چهارده روز از فرمان دستور هنوز سپاه حرکت نکرده بود، ظاهرا بیماری پیامبر، بهانه عدم اطاعت اصحاب از فرمان بوده است. یکی از کسانی که از رسول خدا(ص) اجازه خواست حرکت سپاه تا بهبودی ایشان به تأخیر بیفتد، ام ایمن، مادر اسامه، بود که رسول خدا با درخواستش مخالفت می‌کنند.<ref>واقدی، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۶.</ref> علی رغم تأکید‌های پیامبر بر حرکت سپاه اسامه<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۴۵.</ref>، فراخوانده‌شدگان به سپاه تا زمان وفات پیامبر(ص) به نبرد نمی‌روند. پس از آنکه ابوبکر به خلافت انتخاب می‌شود، سپاه اسامه برای نبرد حرکت می‌کند.


===محبت پیامبر(ص) به اسامه===
===محبت پیامبر(ص) به اسامه===
روایات فراوانی نشان از علاقه و محبت بسیار [[پیامبر(ص)]] نسبت به اسامه دارد. چنانکه گفته‌اند حتی در [[فتح مکه]] زمانی که پیامبر(ص) به درون [[کعبه]] رفت، اسامه نیز با آن حضرت بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۸۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴ ص۶۴؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۱۰.</ref> در برخی [[مجامع حدیثی]] نیز بابی به عنوان مناقب اسامه گشوده شده است.<ref>رجوع کنید به: ترمذی، ج۵، ص۶۷۸۶۷۷؛ ابن ابی شیبه، ج۱۲ ص۱۳۸ به بعد.</ref> اما به نظر می‌رسد که اینگونه روایات در برابر روایات حاکی از علاقه شدید پیامبر به [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] یعنی [[علی(ع)]] و امامان [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] قرار داده شده است.<ref>رجوع کنید به: طبرانی، ج۱، ص۱۲۱؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ذهبی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> همچنانکه [[ابونعیم اصفهانی]] برای کاستن از قدر روایات مستند شیعه مبنی بر علاقه پیامبر(ص) به اهل بیت(ع) به روایات حاکی از محبت آن حضرت به اسامه و دیگر [[اصحاب]] استناد کرده است.<ref>رجوع کنید به: تثبیت ص۶۳۶۲.</ref>
روایات فراوانی نشان از علاقه و محبت بسیار [[پیامبر(ص)]] نسبت به اسامه دارد. چنانکه گفته‌اند حتی در [[فتح مکه]] زمانی که پیامبر(ص) به درون [[کعبه]] رفت، اسامه نیز با آن حضرت بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۸۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۶۴؛ احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۵، ص۲۱۰.</ref> در برخی [[مجامع حدیثی]] نیز بابی به عنوان مناقب اسامه گشوده شده است.<ref>رجوع کنید به: ترمذی، سنن، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۶۷۸-۶۷۷؛ ابن ابی الشیبة، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۳۸ به بعد.</ref> اما به نظر می‌رسد که اینگونه روایات در برابر روایات حاکی از علاقه شدید پیامبر به [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] یعنی [[علی(ع)]] و امامان [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] قرار داده شده است.<ref>رجوع کنید به: طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۳۹۸ق،  ج۱، ص۱۲۱؛ ابن عبد البر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ذهبي، سير أعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۹۸.</ref>


=== روایت حدیث از پیامبر(ص) ===
=== روایت حدیث از پیامبر(ص) ===
اسامه از راویان [[حدیث]] پیامبر(ص) بود و از پدرش [[زید بن حارثه|زید]] نیز احادیثی نقل کرده است.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۱۳۵، ۲۱۴؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۲۰۱۱۹۹.</ref> همچنین کسانی چون [[ابو عثمان نهدی]]، [[عروة بن زبیر]] و برخی دیگر از [[تابعین]] از اسامه حدیث روایت کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به: ذهبی، ج۲، ص۴۹۷، ۵۰۷؛ مزی، ج۲، ص۳۴۰۳۳۸.</ref>
اسامه از راویان [[حدیث]] پیامبر(ص) بود و از پدرش [[زید بن حارثه|زید]] نیز احادیثی نقل کرده است.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۱۳۵و۲۱۴؛ ابن أبي عاصم، الأحاد والمثاني، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۱-۱۹۹.</ref> همچنین کسانی چون [[ابو عثمان نهدی]]، [[عروة بن زبیر]] و برخی دیگر از [[تابعین]] از اسامه حدیث روایت کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به: ذهبي، سير أعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۹۷و۵۰۷؛ مزّي، تهذيب الكمال، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۴۰-۳۳۸.</ref>


در مآخذ حدیثی به کتابی با نام مسند اسامه اشاره شده است، این [[مسندنویسی|مُسنَد]] را محمد بن عبدالله بَغوی، از عالمان [[اهل سنت]] قرن سوم، تهیه کرده و [[ابن ندیم]] نیز در [[الفهرست (ابن ندیم)|کتاب فهرست]] خود به آن اشاره کرده است<ref>رجوع کنید به: احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۹۹ به بعد؛ طبرانی، ج۱، ص۱۲۲ به بعد.</ref> و نسخه دست نویس مختصری از مسند او در کتابخانه ظاهریه [[دمشق]] موجود است.<ref>رجوع کنید به: GAS,I/۱۷۶.</ref>
در مآخذ حدیثی به کتابی با نام مسند اسامه اشاره شده که آن را محمد بن عبدالله بَغوی، از عالمان [[اهل سنت]] قرن سوم هجری، تهیه کرده و [[ابن ندیم]] نیز در [[الفهرست (ابن ندیم)|کتاب فهرست]] خود به آن اشاره کرده است.<ref>رجوع کنید به: احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۵، ص۱۹۹ به بعد؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲ به بعد.</ref>


==دوران خلفای سه‌گانه==
==دوران خلفای سه‌گانه==
===دوران خلیفه اول ===
===دوران خلیفه اول ===
زمانی که [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] [[خلیفه]] شد، اسامه را به همان ماموریتی که پیامبر(ص) او را فرموده بود روانه کرد. تنها از اسامه خواست تا [[عمر بن خطاب|عمر]] را برای دستیاری خلیفه وانهد و بنابر همین روایت خود در حالی که پیاده راه می‌سپرد، اسامه را همراهی کرد.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۲۲۱۱۲۱؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۷؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۳ به نقل از سیف بن عمر.</ref> اسامه به ناحیه بَلقاء در [[شام]] لشکر کشید و بر قریه اُبنی هجوم برد و توانست پیروزی‌هایی را به دست آورد و بنا بر برخی روایات قاتل پدر خود را بکشد و پس از ۴۰ یا ۶۰ روز به [[مدینه]] بازگشت. خبر پیروزی او از سوی مردم مدینه که از [[جنگ‌های رده|ارتداد قبایل عرب]] بیمناک بودند با خوشحالی و سرور بسیار تلقی شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۱۹۱؛ یعقوبی ج۲، ص۱۲۷؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۷.</ref> پس از آن یک بار ابوبکر چون خود به [[نبرد ذی القصه|پیکار ذی القصه]] برای [[جنگ‌های رده|جنگ با مرتدان]] از مدینه بیرون شد، اسامه را به جای خود گماشت.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۷۲۴۱.</ref>
زمانی که [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] [[خلیفه]] شد، اسامه را به همان ماموریتی فرستاد که پیامبر(ص) او را مأمور کرده بود. تنها از اسامه خواست تا [[عمر بن خطاب|عمر]] را برای دستیاری خلیفه وانهد و بنابر همین روایت، خود در حالی که پیاده راه می‌سپرد، اسامه را همراهی کرد.<ref>رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۲۲-۱۱۲۱؛ يعقوبي، التاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۳ به نقل از سیف بن عمر.</ref> اسامه به ناحیه بَلقاء در [[شام]] لشکر کشید و بر قریه اُبنی هجوم برد و توانست پیروزی‌هایی را به دست آورد و بنا بر برخی روایات، قاتل پدر خود را بکشد و پس از ۴۰ یا ۶۰ روز به [[مدینه]] بازگشت. خبر پیروزی او از سوی مردم مدینه که از [[جنگ‌های رده|ارتداد قبایل عرب]] بیمناک بودند با خوشحالی و سرور بسیار تلقی شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۱۹۱؛ يعقوبي، التاريخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۷.</ref> پس از آن یک بار ابوبکر چون خود به [[نبرد ذی القصه|پیکار ذی القصه]] برای [[جنگ‌های رده|جنگ با مرتدان]] از مدینه بیرون شد، اسامه را به جای خود گماشت.<ref>رجوع کنید به: طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۷-۲۴۱.</ref>


به روایت نه چندان مشهوری اسامه همچنین در لشکر [[خالد بن ولید]] در سرکوب [[مسیلمه کذاب]] فرمانده جناح چپ سپاه بود.<ref>رجوع کنید به: ابن اعثم، ج۱، ص۳۲۳۱.</ref>
به روایت نه چندان مشهوری، اسامه همچنین در لشکر [[خالد بن ولید]] در سرکوب [[مسیلمه کذاب]] فرمانده جناح چپ سپاه بود.<ref>رجوع کنید به: ابن أعثم كوفي، الفتوح، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۲-۳۱.</ref>


از پاره‌ای مآخذ چنین برمی‌آید که اسامه در آغاز موافقتی با [[خلافت]] ابوبکر نداشته است و این موضوع در نامه‌ای که گفته‌اند ابوبکر پس از دست یافتن به خلافت برای او از مدینه نوشت و نیز در پاسخ درشت اسامه به وی کاملاً نمایان است.<ref>رجوع کنید به: سُد آبادی، ص۱۴۲۱۴۳؛ ابن طاووس، ص۹۵.</ref> اما توجه به برخی مضامین آن نامه که صبغه مناظرات کلامی حول قضیه [[سقیفه]] در آن دیده می‌شود و نیز رفتارهای دیگر اسامه در هم سویی با خلافت، جعلی بودن آن نامه را محتمل می‌نمایاند. حتی به روایتی اسامه پس از وفات پیامبر(ص) در انتظار دریافت دستور از ابوبکر بود.<ref>زهری، ص۱۷۴.</ref>
از پاره‌ای مآخذ چنین برمی‌آید که اسامه در آغاز موافقتی با [[خلافت]] ابوبکر نداشته است و این موضوع در نامه‌ای که گفته‌اند ابوبکر پس از دست یافتن به خلافت برای او از مدینه نوشت و نیز در پاسخ درشت اسامه به وی کاملاً نمایان است.<ref>رجوع کنید به: سُدآبادی، المقنع فی الإمامة، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۲-۱۴۳؛ ابن طاووس، اليقين في امرة اميرالمؤمنين، ۱۳۶۹ق، ص۹۵.</ref> اما توجه به برخی مضامین آن نامه که صبغه مناظرات کلامی حول قضیه [[سقیفه]] در آن دیده می‌شود و نیز رفتارهای دیگر اسامه در همسویی با خلافت، جعلی بودن آن نامه، محتمل دانسته شده است. حتی به روایتی، اسامه پس از وفات پیامبر(ص) در انتظار دریافت دستور از ابوبکر بود.<ref>زهري، المغازي النبوية، ۱۴۰۱ق، ص۱۷۴.</ref>


===دوران خلیفه دوم===
===دوران خلیفه دوم===
در روزگار خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]]، درباره اسامه آگاهی چندانی در دست نیست، جز اینکه به استناد روایاتی عمر در تقسیم عطایا به او سهمی بیشتر از دیگران و حتی فرزند خود [[عبدالله بن عمر|عبدالله]] اختصاص داد و سبب این کار را علاقه و دوستی بسیار [[پیامبر(ص)]] به اسامه ذکر کرد.<ref>ابن قدامه، ج۳، ص۲۹۷، ج۴، ص۷۰؛ بلاذری، فتوح، ج۳، ص۵۵۱، ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ابو نعیم، معرفة، ج۲، ص۱۸۲.</ref>
در روزگار خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]]، درباره اسامه آگاهی چندانی در دست نیست، جز اینکه به استناد روایاتی عمر در تقسیم عطایا به او سهمی بیشتر از دیگران و حتی فرزند خود [[عبدالله بن عمر|عبدالله]] اختصاص داد و سبب این کار را علاقه و دوستی بسیار [[پیامبر(ص)]] به اسامه ذکر کرد.<ref>بلاذري، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۳، ص۵۵۱؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ابونعيم اصفهاني، معرفة الصحابة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۸۲.</ref>


===دوران خلیفه سوم===
===دوران خلیفه سوم===
در خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]]، اسامه در زمره اصحابی بود که خلیفه به هر یک از آنان قطعه زمینی بخشید.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ج۲، ص۳۳۵.</ref> آنگاه که مسلمانان بر عثمان و والیان او شوریدند اسامه از سوی وی ماموریت یافت تا به [[بصره]] رود و از مسائل و مشکلات آن شهر آگاهی یابد.<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۳۴۱ به نقل از سیف بن عمر.</ref>
در خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]]، اسامه در زمره اصحابی بود که خلیفه به هر یک از آنان قطعه زمینی بخشید.<ref>رجوع کنید به: بلاذري، أنساب الأشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۳۳۵.</ref> آنگاه که مسلمانان بر عثمان و والیان او شوریدند اسامه از سوی وی ماموریت یافت تا به [[بصره]] رود و از مسائل و مشکلات آن شهر آگاهی یابد.<ref>طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۳۴۱، به نقل از سیف بن عمر.</ref>


گفته‌اند چون شورشیان کار را بر عثمان سخت گرفتند اسامه پیش بینی قتل عثمان را کرد و از [[علی(ع)]] خواست تا برای دور ماندن از تهمت قتل عثمان از [[مدینه]] برود.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ج۵، ص۷۷؛ ابن اعثم، ج۲، ص۲۲۷.</ref>
گفته‌اند چون شورشیان کار را بر عثمان سخت گرفتند، اسامه پیش بینی قتل عثمان را کرد و از [[علی(ع)]] خواست تا برای دور ماندن از تهمت قتل عثمان از [[مدینه]] برود.<ref>رجوع کنید به: بلاذري، أنساب الأشراف، مکتبة المثنی، ج۵، ص۷۷؛ ابن أعثم الكوفي، الفتوح، ۱۳۸۹ق، ج۲، ص۲۲۷.</ref>


==دوران حکومت امام علی(ع) ==
==دوران حکومت امام علی(ع) ==
زمانی که [[حضرت علی(ع)]] خلیفه شد اسامه جزو چند تن از صحابه چون [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[محمد بن مسلمه]] و دیگران بود که از [[بیعت]] با امام سرباز زدند.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۳۱؛ مسعودی، ج۳، ص۲۰۴؛ قس، ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۳۱.</ref> و امام علی(ع) در خطبه‌ای از این تخلف وی به تلخی یاد کرد.<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۴۴۲۴۳.</ref> اگر چه [[عمار بن یاسر]] اصرار بر بیعت گرفتن از آنان داشت ولی امام ایشان را به حال خود رها کرد.<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۲۵۶.</ref>
زمانی که [[علی(ع)]] خلیفه شد، اسامه جزء چند تن از صحابه چون [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[محمد بن مسلمه]] و دیگران بود که از [[بیعت]] با امام سرباز زدند<ref>رجوع کنید به: طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۳۱؛ مسعودي، مروج الذهب، ۱۹۷۰م، ج۳، ص۲۰۴؛ همچنین ببینید: ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۳۱.</ref> و امام علی(ع) در خطبه‌ای از این تخلف وی به تلخی یاد کرد.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> اگر چه [[عمار بن یاسر]] اصرار بر بیعت گرفتن از آنان داشت ولی امام آنها را به حال خود رها کرد.<ref>ابن أعثم الكوفي، الفتوح، ۱۳۸۹ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref>


===کناره‌گیری از جنگ جمل===
===کناره‌گیری از جنگ جمل===
بنابر گزارش‌های تاریخی هنگامی که [[امیرالمومنین(ع)]] عزم [[جنگ جمل|پیکار جمل]] کرد، اسامه که سوگند یاد کرده بود با هیچ گوینده «لااله الاالله» نبرد نکند، از جنگ کناره گرفت.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۰۸؛ دینوری، ص۱۴۳؛ مفید، الجمل، ص۹۶۹۵.</ref> و حتی گفته‌اند که امام را از شتاب در آغاز کردن جنگ برحذر می‌داشت.<ref>مفید، الجمل، ص۲۴۰.</ref> با این همه بنابر چند روایت اسامه خود را مطیع و دوستدار امیرالمومنین نشان می‌داد و تنها از شرکت در جنگ امتناع می‌جست.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۰۸، مفید، الجمل، ص۹۵.</ref>
بنابر گزارش‌های تاریخی هنگامی که [[امیرالمومنین(ع)]] عزم [[جنگ جمل|پیکار جمل]] کرد، اسامه که سوگند یاد کرده بود با هیچ گوینده «لااله الاالله» نبرد نکند، از جنگ کناره گرفت.<ref>رجوع کنید به: بلاذري، أنساب الأشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۲۰۸؛ دینوری، ص۱۴۳؛ شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۹۶-۹۵.</ref> و حتی گفته‌اند که امام را از شتاب در آغاز کردن جنگ برحذر می‌داشت.<ref>شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۰.</ref> با این همه بنابر چند روایت، اسامه خود را مطیع و دوستدار امیرالمومنین نشان می‌داد و تنها از شرکت در جنگ امتناع می‌جست.<ref>رجوع کنید به: بلاذري، أنساب الأشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۲۰۸؛ شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۹۵.</ref>


از نقش اسامه در دوران بعد از امام علی(ع) تا زمان مرگش آگاهی در دست نیست، تنها از یکی دو بار مجادله او با [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] یاد شده است.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ۴ (۱) ص۲۶، ۷۵.</ref>
از نقش اسامه در دوران بعد از امام علی(ع) تا زمان مرگش آگاهی در دست نیست، تنها از یکی دو بار مجادله او با [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] یاد شده است.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، انساب، ۴ (۱) ص۲۶، ۷۵.</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==
درباره تاریخ دقیق مرگ اسامه اختلاف است. برخی آن را در آخرین سال‌های خلافت [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] ([[سال ۵۸ هجری قمری|۵۸]] یا [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹ ق]]) دانسته‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۷۲؛ ابونعیم، معرفة، ج۲، ص۱۸۲؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۵، ۷۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۶.</ref> اما از آنجا که گفته‌اند به هنگام مرگ ۶۰ ساله بوده<ref>حاکم، ج۳، ص۵۹۶.</ref> و حدود سال چهارم [[بعثت]] زاده شده است می‌بایست در حدود [[سال ۵۱ قمری]] درگذشته باشد. [[ابن عبدالبر]]<ref>حاکم، ج۳، ص۵۹۶.</ref> سال [[سال ۵۴ هجری قمری|۵۴]] را درست‌تر دانسته است.<ref>رجوع کنید به: ابن اثیر، ج۱، ص۶۶.</ref> در روایت بسیار نادری هم مرگ او پس از قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]] آورده شده که با اخبار تاریخی دیگر تناقض دارد.<ref>رجوع کنید به: ابن حبان ص۱۱ ابونعیم، ج۲، ص۱۸۲.</ref>
درباره تاریخ دقیق مرگ اسامه اختلاف است. برخی آن را در آخرین سال‌های خلافت [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] ([[سال ۵۸ هجری قمری|۵۸]] یا [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹ ق]]) دانسته‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۷۲؛ ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۸۲؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۵، ۷۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۶.</ref> اما از آنجا که گفته‌اند به هنگام مرگ ۶۰ ساله بوده<ref>حاکم، ج۳، ص۵۹۶.</ref> و حدود سال چهارم [[بعثت]] زاده شده است می‌بایست در حدود [[سال ۵۱ قمری]] درگذشته باشد. [[ابن عبدالبر]]<ref>حاکم، ج۳، ص۵۹۶.</ref> سال [[سال ۵۴ هجری قمری|۵۴]] را درست‌تر دانسته است.<ref>رجوع کنید به: ابن اثیر، ج۱، ص۶۶.</ref> در روایت بسیار نادری هم مرگ او پس از قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]] آورده شده که با اخبار تاریخی دیگر تناقض دارد.<ref>رجوع کنید به: ابن حبان ص۱۱ ابونعیم، ج۲، ص۱۸۲.</ref>


از [[امام باقر(ع)]] روایت شده که [[امام حسن مجتبی(ع)]]، اسامه را کفن کرد.<ref>رجال الکشی ص، ۳.</ref>
از [[امام باقر(ع)]] روایت شده که [[امام حسن مجتبی(ع)]]، اسامه را کفن کرد.<ref>رجال الکشی ص، ۳.</ref>
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
[[محمد کشی|کشی]] روایتی را نقل می‌کند که اسامه بن زید به سوی [[امام علی(ع)]] باز گشته است.<ref>رجال کشی، ص۳۹.</ref>
[[محمد کشی|کشی]] روایتی را نقل می‌کند که اسامه بن زید به سوی [[امام علی(ع)]] باز گشته است.<ref>رجال کشی، ص۳۹.</ref>


[[علامه حلی]] در [[خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال|خلاصة الاقوال]] می‌گوید: اسامه به سوی علی(ع) برگشته و نهی شده که غیر از نیکی درباره او بگوئیم، ولی نقل حدیث از طریق او را ضعیف دانسته و گفته نزد من اولی و بهتر توقف کردن درباره روایات اسامه است.<ref> علامه حلی، الخلاصة ص، ۲۳.</ref>
[[علامه حلی]] در [[خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال|خلاصة الاقوال]] می‌گوید: اسامه به سوی علی(ع) برگشته و نهی شده که غیر از نیکی درباره او بگوئیم، ولی نقل حدیث از طریق او را ضعیف دانسته و گفته نزد من اولی و بهتر توقف کردن درباره روایات اسامه است.<ref>علامه حلی، الخلاصة ص، ۲۳.</ref>


[[محمدتقی شوشتری|شوشتری]] در [[قاموس الرجال]] نیز وی را ثقه دانسته و می‌گوید: خبری هست که بیانگر باز گشت اسامه به سوی علی(ع) است و این که نباید چیزی غیر از نیکی درباره او گفت و این برای حسن عاقبت او کافی است.<ref>شوشتری،قاموس الرجال، ج۱ص ۷۲۰.</ref>
[[محمدتقی شوشتری|شوشتری]] در [[قاموس الرجال]] نیز وی را ثقه دانسته و می‌گوید: خبری هست که بیانگر باز گشت اسامه به سوی علی(ع) است و این که نباید چیزی غیر از نیکی درباره او گفت و این برای حسن عاقبت او کافی است.<ref>شوشتری،قاموس الرجال، ج۱ص ۷۲۰.</ref>
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
* ابن داود حلی، رجال ابن داود، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ق.
* ابن داود حلی، رجال ابن داود، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ق.
* ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
* ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
* ابن سید الناس، محمد بن محمد، عيون الأثر، تحقیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳ق.
* ابن شاذان، فضل، ایضاح، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۱ش.
* ابن شاذان، فضل، ایضاح، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۱ش.
* ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن طاووس، علی، الیقین فی امرة امیرالمومنین(ع)، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
* ابن طاووس، علی، الیقین فی امرة امیرالمومنین(ع)، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
* ابن عبد البر، یوسف، الإستیعاب، به کوشش محمد بجاوی، قاهرة، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
* ابن عبد البر، یوسف، الإستیعاب، به کوشش محمد بجاوی، قاهرة، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
* ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدينة دمشق و ذکر فضلها و تسمية من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحيها من وارديها وأهلها، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵ق.
* ابن قتیبة، عبدالله، المعارف، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهرة، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
* ابن قتیبة، عبدالله، المعارف، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهرة، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
* ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تصحیح ابراهیم ابیاری و مصطفی سقا و عبدالحفیظ شبلی، بیروت، دار المعرفة.
* ابوالقاسم کوفی، علی، الاستغاثة، نجف، ۱۳۸۶ق.
* ابوالقاسم کوفی، علی، الاستغاثة، نجف، ۱۳۸۶ق.
* ابونعیم اصفهانی، احمد، تثبیت الامة و ترتیب الخلافة، به کوشش ابراهی علی تهامی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
* ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمد راضی بن حاج عثمان، ریاض، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
* ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمد راضی بن حاج عثمان، ریاض، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
* احمد بن حنبل، مسند، قاهرة، ۱۳۱۳ق.
* احمد بن حنبل، مسند، قاهرة، ۱۳۱۳ق.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۴:
* بخاری، اسماعیل، صحیح، بولاق، ۱۳۱۴ق.
* بخاری، اسماعیل، صحیح، بولاق، ۱۳۱۴ق.
* برقی، احمد، رجال، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۴۲ش.
* برقی، احمد، رجال، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۴۲ش.
* بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمید الله، قاهرة، ۱۹۵۹م، ج۲، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م، ج۴ (۱)، به کوشش ماکس شلوسینگر، بیت المقدس، ۱۹۷۱م، ج۵، بغداد مکتبة المثنی.
* بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمید الله، قاهرة، ۱۹۵۹م، ج۲، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م، ج۴ (۱)، به کوشش ماکس شلوسینگر، بیت المقدس، ۱۹۷۱م، ج۵، بغداد، مکتبة المثنی.
* بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهرة، ۱۹۵۶م.
* بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهرة، ۱۹۵۶م.
* ترمذی، محمد، سنن، به کوشش ابراهیم عطه عرض، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
* ترمذی، محمد، سنن، به کوشش ابراهیم عطه عرض، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۵:
* سُدآبادی، عبیدالله، المقنع فی الامامة، به کوشش شاکر شبع، قم، ۱۴۱۴ق.
* سُدآبادی، عبیدالله، المقنع فی الامامة، به کوشش شاکر شبع، قم، ۱۴۱۴ق.
* سید مرتضی، علی، الشافی فی الامامة، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۱۰ق.
* سید مرتضی، علی، الشافی فی الامامة، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۱۰ق.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ الفميد، ۱۴۱۳ق.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، الجمل، به کوشش علی میرشریفی، قم، ۱۴۱۳ق.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، الجمل، به کوشش علی میرشریفی، قم، ۱۴۱۳ق.
* طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، ۱۳۹۸ث/۱۹۷۸م.
* طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
* علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
* علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
۳۸۶

ویرایش