جن: تفاوت میان نسخهها
جز
←باورهای عامیانه
جز (←دین جنیان) |
جز (←باورهای عامیانه) |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
==باورهای عامیانه== | ==باورهای عامیانه== | ||
در بین مردم راجع به جن باورهای عجیب و غیر مستند زیادی وجود دارد، | در بین مردم راجع به جن باورهای عجیب و غیر مستند زیادی وجود دارد، داستانهای فراوانی که در این مورد نقل میکنند از حد فزون است، گاه متناقض و گاه باورپذیر. کتابهای فراوانی نیز در این زمینه نگاشته شده است که وجه مشترک آنها غیر قابل اعتماد بودن آنهاست. پری، آل، مردآزما، زار، غول، هوا، باد، هانتو، پِپو و دیگر نمونهها از این موجودات وهمی در باورهای مردم سرزمینهای شرق تا غرب، هریک دربردارندۀ معانی و مفاهیمی با قدمتی به مراتب بیشتر از اندیشۀ جن در اسلام دارند. | ||
===غول=== | ===غول=== | ||
برخی هر نوع جنّ، چه مذکر چه مؤنث، که به | برخی هر نوع جنّ، چه مذکر چه مؤنث، که به صورتهای گوناگون ظاهر شود را غول مینامند.<ref> قس قزوینی، ص۳۷۰؛ برای شرح انواع فریب غول رجوع کنید به بدخشی، ص۲۴۹ </ref> [[ابن عباس]] (متوفی ۶۸) سگِ سیاه و و سگِ خالدار را جنّ میدانست.<ref> رجوع کنید به جاحظ، ج ۱، ص۲۹۱ </ref> | ||
قسم دیگر جنّ، که در منابع فارسی و عربی ذکر شده است، [[نسناس|نَسناس]] نام دارد که یک چشم و یک پا بیشتر نداشته و با ایجاد آتش سوزی در خانهها، آزار میرسانده است. جنّ دیگری به نام غَدّار، به اعمال جنسی علاقه داشته و گاه به خواسته خلاف خود میرسیده است.<ref> فزونی استرآبادی، ص۵۲۸؛ نیزرجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۹۹؛ قس نظامی، ص۱۴ ۱۵؛ قزوینی، ص۳۷۱ </ref> | قسم دیگر جنّ، که در منابع فارسی و عربی ذکر شده است، [[نسناس|نَسناس]] نام دارد که یک چشم و یک پا بیشتر نداشته و با ایجاد آتش سوزی در خانهها، آزار میرسانده است. جنّ دیگری به نام غَدّار، به اعمال جنسی علاقه داشته و گاه به خواسته خلاف خود میرسیده است.<ref> فزونی استرآبادی، ص۵۲۸؛ نیزرجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۹۹؛ قس نظامی، ص۱۴ ۱۵؛ قزوینی، ص۳۷۱ </ref> | ||
===شکل جن=== | ===شکل جن=== | ||
برخی از حیواناتی که جنّیان میتوانند به صورت آنها ظاهر شوند، عبارتاند از: مار، بُز، غزال، پازَن کوهی، گاونر، کبوتر، گربه (مخصوصا گربه سیاه)، سگ، اسب و گورخر.<ref> رجوع کنید به فزونی استرآبادی، ص۵۲۵؛ ناصری، ص۲۲۵؛ لوفلر، ص۱۴۲؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۹۳۶۰ </ref> ممکن است جنّیان به صورت اژدها و دیگر موجودات نیز ظاهر شوند.<ref> رجوع کنید به استرآبادی، ص۶۲ </ref> هنگامی که | برخی از حیواناتی که جنّیان میتوانند به صورت آنها ظاهر شوند، عبارتاند از: مار، بُز، غزال، پازَن کوهی، گاونر، کبوتر، گربه (مخصوصا گربه سیاه)، سگ، اسب و گورخر.<ref> رجوع کنید به فزونی استرآبادی، ص۵۲۵؛ ناصری، ص۲۲۵؛ لوفلر، ص۱۴۲؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۹۳۶۰ </ref> ممکن است جنّیان به صورت اژدها و دیگر موجودات نیز ظاهر شوند.<ref> رجوع کنید به استرآبادی، ص۶۲ </ref> هنگامی که جنّها به صورت حیوانات شکاری در میآیند، در بعضی از نقاط ایران آنها را «شکار ابوجهل» مینامند تا از حیوانات معمولی شکاری، که «شکار ابراهیم» نامیده میشوند، مجزا باشند<ref> لوفلر، ص۱۴۲ </ref> این نکته یادآور گزارش جاحظ<ref> عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان،ج ۱، ص۳۰۹ </ref> است که عربهای قدیم گاه آهوان را گلههای جنّ میدانستند. اعراب، موش و سوسمار و خارپشت و شترمرغ و غزال را از اول شب شکار نمیکردند، زیرا معتقد بودند که آنها مَرکب جنّیاناند<ref>عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۶، ص۴۶، ۲۳۷</ref> اما، جنّیان، خرگوش و کفتار را مَرکب نمیگیرند.<ref> عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۶، ص۴۶ </ref> | ||
در عقاید عامه ایرانیان، جنّیانِ مسلمان، زیبا و جنّیانِ کافر، زشت و مهیب هستند که برخی سرِ دراز، یک چشم در میان پیشانی و دندانهای دراز و تیز دارند.<ref> استرآبادی، ص۴۵۴۶، ۶۲۶۴؛ لوفلر، ص۱۴۱ </ref> برخی از جنّها ممکن است بدن انسان یا سر حیوان داشته باشند یا دست و پایشان مانند دست و پای حیوانات باشد<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۶؛ قس بیغمی، ج ۲، ص۷۱۵ </ref> یا از دهانشان آتش زبانه بزند و از بدنشان بوی بد متصاعد شود و معمولاً میتوانند به هر صورتی که بخواهند در آیند؛<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۶، ۴۸۹، ۴۹۷ ۴۹۸؛ قس الشمی، بن مایه ۲۱/۳۰۷ G </ref> اما، غول به هرصورتی که درآید، نمیتواند پایش را، که به شکل پای خر است، تغییر دهد.<ref> جاحظ، ج ۶، ص۲۲۰؛ قس کتاب ألف لیلة و لیلة، ج ۱، ص۵۴۷ </ref> | در عقاید عامه ایرانیان، جنّیانِ مسلمان، زیبا و جنّیانِ کافر، زشت و مهیب هستند که برخی سرِ دراز، یک چشم در میان پیشانی و دندانهای دراز و تیز دارند.<ref> استرآبادی، ص۴۵۴۶، ۶۲۶۴؛ لوفلر، ص۱۴۱ </ref> برخی از جنّها ممکن است بدن انسان یا سر حیوان داشته باشند یا دست و پایشان مانند دست و پای حیوانات باشد<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۶؛ قس بیغمی، ج ۲، ص۷۱۵ </ref> یا از دهانشان آتش زبانه بزند و از بدنشان بوی بد متصاعد شود و معمولاً میتوانند به هر صورتی که بخواهند در آیند؛<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۶، ۴۸۹، ۴۹۷ ۴۹۸؛ قس الشمی، بن مایه ۲۱/۳۰۷ G </ref> اما، غول به هرصورتی که درآید، نمیتواند پایش را، که به شکل پای خر است، تغییر دهد.<ref> جاحظ، ج ۶، ص۲۲۰؛ قس کتاب ألف لیلة و لیلة، ج ۱، ص۵۴۷ </ref> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
===تسخیر جن=== | ===تسخیر جن=== | ||
بر اساس باور توده مردم، جنیان عالِم به [[عالم غیب|عالَم غیباند]] و در صورتی که فرد انسانی بتواند جنی را تسخیر کند، امکان دستیابی به | بر اساس باور توده مردم، جنیان عالِم به [[عالم غیب|عالَم غیباند]] و در صورتی که فرد انسانی بتواند جنی را تسخیر کند، امکان دستیابی به گنجها و اخبار پنهان، حتی خبر گرفتن از آینده را پیدا میکند.<ref> حاکم، ۴/ ۱۹۸؛ ابن کثیر، ۲/۲۴؛ علامۀ حلی، ۲/۲۶۰؛ صاحب جواهر، ۲۲/ ۷۹-۸۰؛ نیز بخاری، ۳/۱۴۰۳ </ref> براساس این باور، شیوههای عملی تسخیر جن را در انبوهی از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، میتوان دید. برخی نیز با ادعای داشتن موکِّل و اطلاع از آینده افراد، چنین اطلاعاتی به مراجعین خود میدهند. ناگفته نماند که جن به خاطر ویژگیهای وجودی، امکان اطلاع بر پارهای اخبار گذشته یا زمان حال را دارد، اما مطابق آموزههای اسلامی، جن توانایی احاطه به زمان آینده را نداشته و از [[علم غیب]] بیبهره است، همانگونه که [[قرآن]] بیان میکند جنیانی که به [[حضرت سلیمان]] خدمت میکردند تا مدتی پس از فوت ایشان از مرگ او باخبر نشده و در عذاب خوارکنندهای مشغول ادامه خدمت به او بودند.<ref> سبا/۱۴: ُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ؛ پس چون (حضرت سلیمان) به رو درافتاد، جنیان دریافتند که اگر از غیب آگاه بودند، در آن شکنجه خوارکننده (آنقدر) فرو نمیماندند </ref> این آیه به صراحت بیان میکند که جنیان نه تنها از آینده بلکه از برخی اخبار فعلی نیز بیاطلاعند.<ref> مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۱۲ </ref> | ||
===همزاد=== | ===همزاد=== | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
===مکان زندگی جنیان=== | ===مکان زندگی جنیان=== | ||
به اعتقاد عوام جایگاه جنّیان برخی کوهها<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۸۲؛ قزوینی، ص۱۶۷ </ref>، درختان<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۶۹، ۱۷۱؛ طوسی، عجایب المخلوقات، ص۵۰۶ </ref> و بیابانها بوده و گاه قبایلی از جنّها در آنها پیدا میشده است<ref> جاحظ، ج ۶، ص۲۰۰ </ref>. در کتاب هزار و یک شب<ref> ألف لیله و لیله،ج ۱، ص۵۳۹ </ref> جایگاه میمونه جنّیه، چاه ذکر شده است. به اعتقاد ایرانیان، جنّیان ممکن است هم در زمین و هم در آب زندگی کنند، اما | به اعتقاد عوام جایگاه جنّیان برخی کوهها<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۸۲؛ قزوینی، ص۱۶۷ </ref>، درختان<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۶۹، ۱۷۱؛ طوسی، عجایب المخلوقات، ص۵۰۶ </ref> و بیابانها بوده و گاه قبایلی از جنّها در آنها پیدا میشده است<ref> جاحظ، ج ۶، ص۲۰۰ </ref>. در کتاب هزار و یک شب<ref> ألف لیله و لیله،ج ۱، ص۵۳۹ </ref> جایگاه میمونه جنّیه، چاه ذکر شده است. به اعتقاد ایرانیان، جنّیان ممکن است هم در زمین و هم در آب زندگی کنند، اما محلهای تاریک و گرم، نظیر حمامهای قدیمی و گورستانها و خرابهها و بعضی آبانبارها و درختان، را ترجیح میدهند.<ref> رجوع کنید به فزونی استرآبادی، ص۵۲۵؛ ماسه، ج ۲، ص۳۶۰ ۳۶۳؛ میهن دوست، ص۴۸؛ اعظمی، ص۵۲ </ref> در بسیاری از قصهها نیز از اسارت جنّها در سبو یا قمقمه و کوزه آب سخن گفته شده است.<ref> مثلاًرجوع کنید به کتاب ألف لیلة و لیلة، ج ۱، ص۹۱ </ref> در باور برخی مردم جنّیانی که در زمین زندگی میکنند در سراسر جهان پراکندهاند، اما بیشتر در شام، هند و سرزمین وَبار یافت میشوند.<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۵۰۷، ۵۰۹، ۵۱۱ </ref><ref> دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل جن در فرهنگ عامه </ref> | ||
===زعفر جنی و حضور در کربلا=== | ===زعفر جنی و حضور در کربلا=== | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
در فرامرزنامه<ref> ص۲۷ </ref> پادشاه پریان به بانوگشسب میگوید سُرخاب دیو، که پادشاه جنّیان است، گاه خودش را به شکل گورخر در میآورد. ذکر جنّیان در حماسههای منظوم و منثور مذهبی بیشتر آمده است، مانند داستان جنگ حضرت علی علیهالسلام با جنّیان [[کافر]] که در جنگنامه آتشی<ref> رجوع کنید به صفا، ص۳۹۰ </ref> و تحفة المجالس استرآبادی<ref> ص۴۵۴۶، ۶۲ ۶۴ </ref> وارد شده است. جنّ را، هم در تفاسیر فارسی<ref> مثلاً بخشی از تفسیری کهن به پارسی، ص۳، ۱۸۱، ۲۶۳؛ ابوالفتوح رازی، ج ۱۰، ص۳۵۲ </ref> و هم در متون غیردینی فارسی<ref> مثلاً بلعمی، ج ۱، ص۶۸؛ ناصرخسرو، ص۱۳۹۱۴۰، ۱۴۲ </ref>، پری ترجمه میکردند. | در فرامرزنامه<ref> ص۲۷ </ref> پادشاه پریان به بانوگشسب میگوید سُرخاب دیو، که پادشاه جنّیان است، گاه خودش را به شکل گورخر در میآورد. ذکر جنّیان در حماسههای منظوم و منثور مذهبی بیشتر آمده است، مانند داستان جنگ حضرت علی علیهالسلام با جنّیان [[کافر]] که در جنگنامه آتشی<ref> رجوع کنید به صفا، ص۳۹۰ </ref> و تحفة المجالس استرآبادی<ref> ص۴۵۴۶، ۶۲ ۶۴ </ref> وارد شده است. جنّ را، هم در تفاسیر فارسی<ref> مثلاً بخشی از تفسیری کهن به پارسی، ص۳، ۱۸۱، ۲۶۳؛ ابوالفتوح رازی، ج ۱۰، ص۳۵۲ </ref> و هم در متون غیردینی فارسی<ref> مثلاً بلعمی، ج ۱، ص۶۸؛ ناصرخسرو، ص۱۳۹۱۴۰، ۱۴۲ </ref>، پری ترجمه میکردند. | ||
در برخی متون داستانی فارسی، مثلاً داراب نامه بیغمی<ref> ج ۲، ص۷۲۴ </ref>، نه تنها پری و جنّ یکی دانسته شدهاند، بلکه گاهی دیوها نیز از نوع جنّ و پری به شمار آمدهاند.<ref> رجوع کنید به همان، ج ۲، ص۷۲۹ </ref> با این حال، در آثار متأخرتر، نظیر امیرارسلان، افزون بر آنکه پری و جنّ از هم تفکیک شدهاند، | در برخی متون داستانی فارسی، مثلاً داراب نامه بیغمی<ref> ج ۲، ص۷۲۴ </ref>، نه تنها پری و جنّ یکی دانسته شدهاند، بلکه گاهی دیوها نیز از نوع جنّ و پری به شمار آمدهاند.<ref> رجوع کنید به همان، ج ۲، ص۷۲۹ </ref> با این حال، در آثار متأخرتر، نظیر امیرارسلان، افزون بر آنکه پری و جنّ از هم تفکیک شدهاند، نامهای گوناگون جنّیان (از جمله عفریت، غول و بنی جان) به موجوداتی متفاوت اطلاق شدهاند.<ref> رجوع کنید به نقیب الممالک، ص۲۸۹، ۳۸۱ </ref> | ||
برخی محققان، جنّ را در اعتقادات ایرانی برگرفته از فرهنگ اسلامی و عربی دانستهاند<ref> رجوع کنید به کریستن سن، ص۷۱ به بعد؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۲ </ref>، اما نولدکه بر آن است که احتمالاً صورت ایرانی جنّ، بازتاب موجوداتی در اعتقاد ایرانیانِ قبل از اسلام است که بعداً به جنّ تغییر نام دادهاند و با اعتقادات عربها درباره جنّ، که پس از اسلام به ایران وارد گردیده، آمیخته شدهاند.<ref> رجوع کنید به د. دین و اخلاق، ج ۱، ص۶۷۰ </ref> | برخی محققان، جنّ را در اعتقادات ایرانی برگرفته از فرهنگ اسلامی و عربی دانستهاند<ref> رجوع کنید به کریستن سن، ص۷۱ به بعد؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۲ </ref>، اما نولدکه بر آن است که احتمالاً صورت ایرانی جنّ، بازتاب موجوداتی در اعتقاد ایرانیانِ قبل از اسلام است که بعداً به جنّ تغییر نام دادهاند و با اعتقادات عربها درباره جنّ، که پس از اسلام به ایران وارد گردیده، آمیخته شدهاند.<ref> رجوع کنید به د. دین و اخلاق، ج ۱، ص۶۷۰ </ref> | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
برخی بیان داشتهاند بهترین راه پرهیز از آزردن غیرعمد جنّیان این است که قبل از انجام دادن کاری که ممکن است به ایشان صدمه بزند، [[بسمله]] بگویند، زیرا جنّ از بسم اللّه میگریزد.<ref> هدایت، ص۹۴؛ کتیرائی، ص۳۰، پانویس ۱، ص۲۴۳، پانویس ۱؛ شکورزاده، ص۳۰۸ </ref> برخی نیز همراه داشتن برخی از سنگها را باعث دفع شر جنّیان دانستهاند<ref> قزوینی، ص۲۲۷ </ref> و برخی نیز گفتهاند جنّیان در روزهای یکشنبه و سه شنبه، مردم آزارتر میشوند.<ref> رجوع کنید به شکورزاده، ص۲۷۶-۲۷۷، ۳۱۰ </ref> | برخی بیان داشتهاند بهترین راه پرهیز از آزردن غیرعمد جنّیان این است که قبل از انجام دادن کاری که ممکن است به ایشان صدمه بزند، [[بسمله]] بگویند، زیرا جنّ از بسم اللّه میگریزد.<ref> هدایت، ص۹۴؛ کتیرائی، ص۳۰، پانویس ۱، ص۲۴۳، پانویس ۱؛ شکورزاده، ص۳۰۸ </ref> برخی نیز همراه داشتن برخی از سنگها را باعث دفع شر جنّیان دانستهاند<ref> قزوینی، ص۲۲۷ </ref> و برخی نیز گفتهاند جنّیان در روزهای یکشنبه و سه شنبه، مردم آزارتر میشوند.<ref> رجوع کنید به شکورزاده، ص۲۷۶-۲۷۷، ۳۱۰ </ref> | ||
بنا بر عقاید عامیانه ایرانیان، بعضی از آزارهایی که جنّیان به مردم میرسانند، به این قرار است : فرستادن انواع | بنا بر عقاید عامیانه ایرانیان، بعضی از آزارهایی که جنّیان به مردم میرسانند، به این قرار است : فرستادن انواع بدبختیها، ایجاد تصادفات و بیماریها، عوض کردن فرزند انسان با بچهای دیگر، و دزدیدن اسباب و مایملک انسان.<ref> ماسه، ج ۲، ص۳۵۸</ref> عوام بلوچ به جنِّ بسیار مردمآزاری به نام «دیو یا هولو» عقیده دارند که شبها به صورت نرّه گاوی پدیدار میشود و به آدمیان حمله میکند و جنّ دیگری به نام «سنگ جَبوک»، با انداختن سنگ به مردم آزار میرساند.<ref> ناصری، ص۲۲۶ </ref> | ||
== رابطه جن با میکروب== | == رابطه جن با میکروب== |