پرش به محتوا

تکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۰
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadpoor
خط ۲۳: خط ۲۳:


==مراتب و اقسام تکبر==
==مراتب و اقسام تکبر==
تکبر خصلتی ذومراتب است: یکی آنکه کبر در دل باشد و در گفتار و کردار نیز ظاهر شود؛ دیگر آنکه به زبان نیاید اما در کردار معلوم باشد، که این از مرتبه اول خفیف‌تر است؛ مرتبه سوم وقتی است که کبر در دل مستقر باشد و فرد نتواند خود را از این عیب خالی کند، اما سعی کند تا در رفتار و گفتار تکبر نکند. در چنین وضعی [[گناه]] فرد بسیار کمتر است و چه بسا همین مجاهده در دفع تکبر منجر به رفع کامل آن به توفیق الاهی شود.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶-۳۸۷</ref>
تکبر خصلتی ذومراتب است:  
*یکی آنکه کبر در دل باشد و در گفتار و کردار نیز ظاهر شود؛  
*دیگر آنکه به زبان نیاید اما در کردار معلوم باشد، که این از مرتبه اول خفیف‌تر است؛  
*مرتبه سوم وقتی است که کبر در دل مستقر باشد و فرد نتواند خود را از این عیب خالی کند، اما سعی کند تا در رفتار و گفتار تکبر نکند. در چنین وضعی [[گناه]] فرد بسیار کمتر است و چه بسا همین مجاهده در دفع تکبر منجر به رفع کامل آن به توفیق الاهی شود.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶-۳۸۷</ref>


برای تکبر اقسامی نیز ذکر کرده‌اند، شامل تکبر در برابر خدا؛ تکبر نسبت به پیامبران؛ تکبر در برابر دیگر انسان‌ها.<ref>حارث محاسبی، ص۳۷۸؛ غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۴ ۲۵۵؛ فیض کاشانی، ص۹۱</ref> تکبر در برابر [[خدا]] را بد‌ترین قسم تکبر خوانده‌اند که منشأ آن نادانی و گمراهی است، همچون تکبر [[نمرود]] و [[فرعون]] و دعوی خدایی آنان.<ref>غزالی، ۱۳۶۸ش، ج ۳، ص۷۲۲؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴ ۱۹۵</ref> تکبر نسبت به پیامبران مانع از [[ایمان]] آوردن انسانهاست، چنانکه کفار [[قریش]] در برابر [[پیامبر اسلام]] تکبر کردند، گروهی از آنان پیامبری ایشان را قبول داشتند لیکن به سبب غلبه تکبر نمی‌توانستند به آن اقرار کنند و گروهی نیز بر اثر تکبر حتی از شناختن پیامبری ایشان بازماندند.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۵</ref>
برای تکبر اقسامی نیز ذکر کرده‌اند، شامل تکبر در برابر خدا، تکبر نسبت به پیامبران و تکبر در برابر دیگر انسان‌ها:<ref>حارث محاسبی، ص۳۷۸؛ غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۴ ۲۵۵؛ فیض کاشانی، ص۹۱</ref>  
 
*تکبر در برابر [[خدا]] را بد‌ترین قسم تکبر خوانده‌اند که منشأ آن نادانی و گمراهی است؛ همچون تکبر [[نمرود]] و [[فرعون]] و دعوی خدایی آنان.<ref>غزالی، ۱۳۶۸ش، ج ۳، ص۷۲۲؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴ ۱۹۵</ref>  
===تکبر در برابر انسان ها===
*تکبر نسبت به پیامبران مانع از [[ایمان]] آوردن انسانهاست، چنانکه کفار [[قریش]] در برابر [[پیامبر اسلام]] تکبر کردند، گروهی از آنان پیامبری ایشان را قبول داشتند لیکن به سبب غلبه تکبر نمی‌توانستند به آن اقرار کنند و گروهی نیز بر اثر تکبر حتی از شناختن پیامبری ایشان بازماندند.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۵</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = {{حدیث| قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِ‌ینَ|ترجمه=و گفته شود: «از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد [جایی‌] است جای سرکشان!».}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[سوره زمر]]، ۷۲، ترجمه فولادوند. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه = #ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = {{حدیث| قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِ‌ینَ|ترجمه=و گفته شود: «از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد [جایی‌] است جای سرکشان!».}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[سوره زمر]]، ۷۲، ترجمه فولادوند. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه = #ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز ناپسند شمرده شده است تا آنجا که حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]] را جایز ندانسته‌اند، زیرا نه ماندن مؤمن بر سر [[ایمان]] خود مسلّم است و نه اصرار کافر بر کفرش؛ یعنی هیچکس نمی‌تواند با اتکا به خوبی احوال خود و بدی وضع دیگران از عاقبت خوب خود و سرانجام بد دیگری مطمئن باشد و بر این اساس به دیگری فخر بفروشد.<ref>رجوع کنید به حارث محاسبی، ص۴۲۴-۴۲۶</ref> قبح این قسم تکبر از جهتی بسیار زیاد است، چرا که مانع پذیرش حق از دیگران می‌شود و به [[معصیت]] می‌انجامد<ref> غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۵؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶</ref> و انسان را از طلب کمال باز می‌دارد.<ref>یحیی بن عدی، ص۱۸</ref> مهم‌تر از این، بزرگی، صفتِ خاص خداست و کسی که تکبر و دعوی بزرگی می‌کند، در صفت خاص خدا با وی منازعه کرده است.<ref> غزالی، همانجا؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴؛ فیض کاشانی، ص۹۲</ref> در واقع آنچه موجب زشتی تکبر انسان می‌شود، آن است که وی از حد خود تجاوز کرده و وارد محدوده صفات خاص خدا شده است.<ref> رجوع کنید به خمینی، ص۴۱</ref>
*تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز ناپسند شمرده شده است تا آنجا که حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]] را جایز ندانسته‌اند، زیرا نه ماندن مؤمن بر سر [[ایمان]] خود مسلّم است و نه اصرار کافر بر کفرش؛ یعنی هیچکس نمی‌تواند با اتکا به خوبی احوال خود و بدی وضع دیگران از عاقبت خوب خود و سرانجام بد دیگری مطمئن باشد و بر این اساس به دیگری فخر بفروشد.<ref>رجوع کنید به حارث محاسبی، ص۴۲۴-۴۲۶</ref> قبح این قسم تکبر از جهتی بسیار زیاد است، چرا که مانع پذیرش حق از دیگران می‌شود و به [[معصیت]] می‌انجامد<ref> غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۵؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶</ref> و انسان را از طلب کمال باز می‌دارد.<ref>یحیی بن عدی، ص۱۸</ref> مهم‌تر از این، بزرگی، صفتِ خاص خداست و کسی که تکبر و دعوی بزرگی می‌کند، در صفت خاص خدا با وی منازعه کرده است.<ref> غزالی، همانجا؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴؛ فیض کاشانی، ص۹۲</ref> در واقع آنچه موجب زشتی تکبر انسان می‌شود، آن است که وی از حد خود تجاوز کرده و وارد محدوده صفات خاص خدا شده است.<ref> رجوع کنید به خمینی، ص۴۱</ref>


==علل و اسباب تکبر==
==علل و اسباب تکبر==
کاربر ناشناس