پرش به محتوا

عبدالله بن زبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ اکتبر ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عبدالله بن الزبیر بن العوام''' مشهور به '''ابن زبیر''' (۱-۷۳ق.)، از داعیه داران خلافت پس از مرگ [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] که حکومت [[آل زبیر]] را در [[مکه]] پایه‌گذاری کرد. او فرزند صحابی مشهور [[زبیر بن عوام]] است و به علت سن کمش در زمان حیات پیامبر (ص) او را جزو [[صحابه|صحابه صغار]] قرار می‌دهند. او نخستین مولود [[هجرت به مدینه|مهاجران]] در [[مدینه]] بود. شهرت ابن زبیر بیشتر به واسطه [[بیعت]] نکردن با [[یزید بن معاویه]]، ادعای خلافت و پناه بردنش به [[مکه]] است که منجر به حمله سپاه یزید به این شهر شد. ابن زبیر در ۶۴ق. خود را [[خلیفه]] خواند و بسیاری از اهالی [[شام]] و [[حجاز]] از جمله مکه و مدینه با او بیعت کردند. یکی از بازسازی‌های مشهور [[کعبه]] را به او نسبت می‌دهند. ابن زبیر از عوامل موثر در فتنه [[جنگ جمل]] بود و با [[امام علی(ع)]] جنگید ولی پس از شکست [[ناکثین|اصحاب جمل]]، مشمول عفو عمومی امام علی(ع) شد. او در هفتاد دو سالگی در مکه به دست سپاهیان شام به فرماندهی [[حجاج بن یوسف ثقفی]] کشته شد.
'''عَبْدُاللّه بْن الزُبَیْر بْن الْعَوام''' مشهور به '''ابن زبیر''' (۱-۷۳ق.)، از داعیه داران خلافت پس از مرگ [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] که حکومت [[آل زبیر]] را در [[مکه]] پایه‌گذاری کرد. او فرزند صحابی مشهور [[زبیر بن عوام]] است و به علت سن کمش در زمان حیات پیامبر(ص) او را جزو [[صحابه|صحابه صغار]] قرار می‌دهند. او نخستین مولود [[هجرت به مدینه|مهاجران]] در [[مدینه]] بود. شهرت ابن زبیر بیشتر به واسطه [[بیعت]] نکردن با [[یزید بن معاویه]]، ادعای خلافت و پناه بردنش به [[مکه]] است که منجر به حمله سپاه یزید به این شهر شد. ابن زبیر در ۶۴ق. خود را [[خلیفه]] خواند و بسیاری از اهالی [[شام]] و [[حجاز]] از جمله مکه و مدینه با او بیعت کردند. یکی از بازسازی‌های مشهور [[کعبه]] را به او نسبت می‌دهند. ابن زبیر از عوامل موثر در فتنه [[جنگ جمل]] بود و با [[امام علی(ع)]] جنگید ولی پس از شکست [[ناکثین|اصحاب جمل]]، مشمول عفو عمومی امام علی(ع) شد. او در هفتاد دو سالگی در مکه به دست سپاهیان شام به فرماندهی [[حجاج بن یوسف ثقفی]] کشته شد.
==مشخصات و خانواده==
==مشخصات و خانواده==
عبدالله بن زبير بن عوّام بن خُوَيْلد از تيره بني‌اسد، با کنیه‌های ابوبكر و ابوخُبَيب. پدرش [[زبیر بن عوام]]، صحابی مشهور و عمه‌زاده پيامبر و مادرش [[اسماء دختر ابوبكر]] است.
عبدالله بن زبیر بن عوّام بن خُوَیلد از تیره بنی‌اسد، با کنیه‌های ابوبکر و ابوخُبَیب. پدرش [[زبیر بن عوام]]، صحابی مشهور و عمه‌زاده پیامبر و مادرش [[اسماء دختر ابوبکر]] است.


==تولد==
==تولد==
روایات تاریخی، سال تولد ابن زبیر را با اختلافی اندک گزارش کرده‌اند.<ref>نک: الاستيعاب،ج‏3،ص:905.</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستين مولود مسلمانان پس از هجرت، در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد. <ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80؛ تاريخ ‏الطبري/ترجمه،ج‏3،ص:924؛ دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص54، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref>مسلمانان با شنيدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زيرا یهودیان ادعا کرده بودند که با جادو، مانع تولد نوزادان مسلمانان می شوند و نسل مسلمانان را منقرض می كنند. گفته اند که پيامبر(ص) نیز شاد شد و كام ابن‌ زبير را با خرما برداشت و او را عبدالله ناميد و [[ابوبكر]] در گوش‌هايش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80.</ref>
روایات تاریخی، سال تولد ابن زبیر را با اختلافی اندک گزارش کرده‌اند.<ref>نک: الاستیعاب،ج۳،ص:۹۰۵.</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستین مولود مسلمانان پس از هجرت، در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰؛ تاریخ الطبری/ترجمه،ج۳،ص:۹۲۴؛ دائرةالمعارف اسلام، ج۱، ص۵۴، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref>مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زیرا یهودیان ادعا کرده بودند که با جادو، مانع تولد نوزادان مسلمانان می‌شوند و نسل مسلمانان را منقرض می‌کنند. گفته‌اند که پیامبر(ص) نیز شاد شد و کام ابن‌ زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و [[ابوبکر]] در گوش‌هایش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰.</ref>


با توجه به برخی از روایات شیعه و سنی ازدواج زبیر با اسماء از طریق [[متعه]] بوده <ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج3، ص24؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref> و عبدالله بن زبیر اولین نوزادی است که از این طریق متولد می شود.<ref>العقد الفرید، ج4، ص14 </ref>
با توجه به برخی از روایات شیعه و سنی ازدواج زبیر با اسماء از طریق [[متعه]] بوده<ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج۳، ص۲۴؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref> و عبدالله بن زبیر اولین نوزادی است که از این طریق متولد می‌شود.<ref>العقد الفرید، ج۴، ص۱۴ </ref>


ابن زبیر در هفت يا هشت سالگي، همراه جمعی از كودكان مسلمان با پيامبر (ص)بيعت كرد و از اين رو، او را از [[صحابه|صحابه صِغار]] پيامبر شمرده‌اند.<ref>الاصابه، ج4، ص81؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص430؛ سير اعلام النبلاء، ج3، ص364.</ref>
ابن زبیر در هفت یا هشت سالگی، همراه جمعی از کودکان مسلمان با پیامبر(ص)بیعت کرد و از این رو، او را از [[صحابه|صحابه صِغار]] پیامبر شمرده‌اند.<ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۶۴.</ref>


==دوره پس از پیامبر(ص)==
==دوره پس از پیامبر(ص)==
ابن زبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفته‌اند او در دوره ابوبکر در [[نبرد يرموك]](سال15ق./۶۳۶م.)علیه روم همراه پدرش زبير  بود؛ ولی سن او به اندازه‌ای نبود که در نبرد شرکت کند.<ref>نک: تاريخ طبري، ج3، ص571؛ الاصابه، ج3، ص334.</ref><br />
ابن زبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفته‌اند او در دوره ابوبکر در [[نبرد یرموک]](سال۱۵ق./۶۳۶م.)علیه روم همراه پدرش زبیر بود؛ ولی سن او به‌اندازه‌ای نبود که در نبرد شرکت کند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج۳، ص۵۷۱؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۴.</ref><br />


نام عبدالله بن زبیر اندک اندک از زمان عثمان در منابع پربسامد می‌شود. او در این دوره سِمَت‌های مختلفی يافت. به نقل طبری(م. 310ق.)، او در حمله به مناطق شمال ایران فعلی([[خراسان بزرگ|خراسان قدیم]]) در سال 29-30ق. همراه سعید بن العاص بود.<ref> تاريخ‏ الطبري،ج‏4،ص:270؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص55، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمع آوری و يكسان‌سازی مصاحف، از كاتبان نسخه‌های قرآن بود.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص176؛ اسد الغابه، ج3، ص328؛ البداية و النهايه، ج8، ص335.</ref>در حمله به مغرب به سال 27 يا 28ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابي‌سَرْح شركت داشت. از خود او نقل کرده اند که با كشتن فرمانده لشكر دشمن، پيروزي مسلمانان را باعث شد.<ref>فتوح البلدان، ص224؛ المنتظم، ج4، ص344.</ref>ابن زبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خاله‌اش [[عایشه]]، در کنار عثمان بود و از او دفاع می کرد.<ref>تاريخ خليفه، ص102؛ البداية و النهايه، ج7، ص181.</ref>او نمايندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانه‌اش بر عهده گرفت و در اين ماجرا زخمی شد.<ref>الطبقات، ج2، ص36؛ انساب الاشراف، ج5، ص564.</ref>
نام عبدالله بن زبیر اندک اندک از زمان عثمان در منابع پربسامد می‌شود. او در این دوره سِمَت‌های مختلفی یافت. به نقل طبری(م. ۳۱۰ق.)، او در حمله به مناطق شمال ایران فعلی([[خراسان بزرگ|خراسان قدیم]]) در سال ۲۹-۳۰ق. همراه سعید بن العاص بود.<ref> تاریخ الطبری،ج۴،ص:۲۷۰؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج۱، ص۵۵، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمع آوری و یکسان‌سازی مصاحف، از کاتبان نسخه‌های قرآن بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۶؛ اسد الغابه، ج۳، ص۳۲۸؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref>در حمله به مغرب به سال ۲۷ یا ۲۸ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابی‌سَرْح شرکت داشت. از خود او نقل کرده‌اند که با کشتن فرمانده لشکر دشمن، پیروزی مسلمانان را باعث شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۲۴؛ المنتظم، ج۴، ص۳۴۴.</ref>ابن زبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خاله‌اش [[عایشه]]، در کنار عثمان بود و از او دفاع می‌کرد.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۰۲؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۸۱.</ref>او نمایندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانه‌اش بر عهده گرفت و در این ماجرا زخمی شد.<ref>الطبقات، ج۲، ص۳۶؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۵۶۴.</ref>
===دوره امام علی(ع)===
===دوره امام علی(ع)===
ابن زبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابن زبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در جنگ جمل و زمینه‌سازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفته اند که ابن زبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص265.</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونه‌ای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از اهل بیت خوانده شده است.<ref>الامامة و السياسه، ج1، ص28؛ اسد الغابه، ج3، ص139.</ref>پیش از شروع جنگ، ابن زبیر دریافت که پدرش زبير از شرکت در ماجرای جمل پشیمان شده و قصد دارد از آن کناره گیرد. بدین رو كوشيد تا مانع رفتن او از صحنه نبرد شود؛ ولی موفق نشد.<ref>الفتوح، ج2، ص470؛ مروج الذهب، ج2، ص363.</ref> میان او خاله‌اش [[عائشه]]، رابطه عاطفی عمیقی برقرار بود<ref>در این باره نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019)</ref>، عائشه هنگام مرگ او را وصی خود کرد<ref>نک: فتح الباري، ج4، ص476.</ref> و از برخی قرائن بر می آید که در ماجرای جنگ جمل، عائشه تحت تاثیر القائات او بوده است.<ref>نک: الاستيعاب، ج3، ص910؛ تاريخ الاسلام، ج4، ص246.</ref>
ابن زبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابن زبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در جنگ جمل و زمینه‌سازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفته‌اند که ابن زبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونه‌ای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از اهل بیت خوانده شده است.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۳۹.</ref>پیش از شروع جنگ، ابن زبیر دریافت که پدرش زبیر از شرکت در ماجرای جمل پشیمان شده و قصد دارد از آن کناره گیرد. بدین رو کوشید تا مانع رفتن او از صحنه نبرد شود؛ ولی موفق نشد.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۷۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۳.</ref> میان او خاله‌اش [[عائشه]]، رابطه عاطفی عمیقی برقرار بود<ref>در این باره نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019)</ref>، عائشه هنگام مرگ او را وصی خود کرد<ref>نک: فتح الباری، ج۴، ص۴۷۶.</ref> و از برخی قرائن برمی‌آید که در ماجرای جنگ جمل، عائشه تحت تاثیر القائات او بوده است.<ref>نک: الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۴۶.</ref>


هنگام ورود لشکریان جمل به بصره ابن زبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پيمان آتش بسي كه با [[عثمان بن حنیف|عثمان بن حُنَيْف]] حاكم بصره تا رسيدن امام علي(عليه السلام)بسته بودند، با گروهي، 40 نفر از محافظان مسلمان را كشت و بيت‌ المال را تصرف كرد.<ref>فتوح البلدان، ص365؛ الاستيعاب، ج1، ص368.</ref>
هنگام ورود لشکریان جمل به بصره ابن زبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پیمان آتش بسی که با [[عثمان بن حنیف|عثمان بن حُنَیف]] حاکم بصره تا رسیدن امام علی(علیه‌السلام)بسته بودند، با گروهی، ۴۰ نفر از محافظان مسلمان را کشت و بیت‌ المال را تصرف کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۳۶۵؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۸.</ref>


==قیام و خلافت==
==قیام و خلافت==
پس از مرگ [[معاویه]]، عبدالله بن زبیر از بیعت با [[یزید]] سرپیچید و مبارزاتی را علیه حکومت امویان راه انداخت. منابع تاریخ نگاری درباره انگیزه قیام ابن زبیر نظریه‌هایی ابراز داشته اند؛ از جمله اینکه او در پی رسیدن به [[خلافت]] بود. بنابر برخی گزارش‌ها، ابن زبیر وجود [[امام حسین(ع)]] را در حجاز مزاحم این آرزوی خود می دانست؛ زیرا مردم تا شخصیتی مانند امام حسین(ع)در حجاز بود، به ابن زبیر رو نمی آوردند و چون فهمید که امام حسین(ع) قصد کوفه دارد، او را تشویق به رفتن کرد.<ref> فرزندان ‏آل‏ ابى‏ طالب/ترجمه،ج‏1،ص:164.</ref>
پس از مرگ [[معاویه]]، عبدالله بن زبیر از بیعت با [[یزید]] سرپیچید و مبارزاتی را علیه حکومت امویان راه‌انداخت. منابع تاریخ نگاری درباره انگیزه قیام ابن زبیر نظریه‌هایی ابراز داشته‌اند؛ از جمله اینکه او در پی رسیدن به [[خلافت]] بود. بنابر برخی گزارش‌ها، ابن زبیر وجود [[امام حسین(ع)]] را در حجاز مزاحم این آرزوی خود می‌دانست؛ زیرا مردم تا شخصیتی مانند امام حسین(ع)در حجاز بود، به ابن زبیر رو نمی‌آوردند و چون فهمید که امام حسین(ع) قصد کوفه دارد، او را تشویق به رفتن کرد.<ref> فرزندان آل ابی طالب/ترجمه،ج۱،ص:۱۶۴.</ref>
ابن‌ زبير  با پیامبر(ص) و دو همسرش [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خديجه]] و [[عایشه (ابهام‌زدایی)|عايشه]] خویشاوندی نزدیکی داشت، پدرش از [[صحابه]] نزدیک پیامبر(ص)بود و از برخی امتیازات دیگر مانند عضويت پدرش در [[شورای خلافت عمر]] برخوردار بود.<ref>درباره شورا نک: تاريخ يعقوبي، ج2، ص160؛ الامامة و السياسه، ج1، ص42.</ref> افزون بر این، او ادعا داشت که عثمان با او درباره خلافت پيمان بسته است. اینها همه باعث می‌گشت تا خود را به خلافت بیش از بنی امیه مستحق بداند.
ابن‌ زبیر با پیامبر(ص) و دو همسرش [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه]] و [[عایشه (ابهام‌زدایی)|عایشه]] خویشاوندی نزدیکی داشت، پدرش از [[صحابه]] نزدیک پیامبر(ص)بود و از برخی امتیازات دیگر مانند عضویت پدرش در [[شورای خلافت عمر]] برخوردار بود.<ref>درباره شورا نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰؛ الامامة و السیاسه، ج۱، ص۴۲.</ref> افزون بر این، او ادعا داشت که عثمان با او درباره خلافت پیمان بسته است. اینها همه باعث می‌گشت تا خود را به خلافت بیش از بنی امیه مستحق بداند.


معاویه پس از شهادت امام علی(ع) توانست از ابن زبیر با تهدید و تطمیع برای خویش بیعت<ref>البداية و النهايه، ج8، ص338؛ اخبار الدولة العباسيه، ص60.</ref> بگیرد و حتی او را در حمله به قسطنتنیه در کنار خود داشته باشد<ref>تاريخ الاسلام، ج5، ص436؛ تاريخ ابن خلدون، ج3، ص12.</ref> ولی به جانشین خود یزید درباره احتمال تمرّد ابن زبیر از بیعت با او پس از مرگ خویش هشدار داد.<ref>نساب الاشراف، ج5، ص145؛ الاخبار الطوال، ص226.</ref>پس از مرگ معاویه، یزید به توصیه پدر، ابن زبیر برای بیعت زیر فشار گذاشت و جان او را تهدید کرد و ابن زبیر به مکه و خانه خدا پناه برد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص314؛ تاريخ‏ طبري، ج5، ص339.</ref> او از خود با لقب «عائذ البيت» (پناهنده به خانه خدا) یاد می‌کرد<ref>المصنف، ابن ابي شيبه، ج8، ص608؛ صحيح مسلم، ج8، ص167.</ref> که گویا اشاره به روایتی دارد که بنابر آن، شخصی از دست ستمکاران به کعبه پناه خواهد برد و عاقبت، دشمنان ستمگرش نابود خواهند شد.<ref>المصنف، ابن ابي شيبه، ج8، ص608؛ صحيح مسلم، ج8، ص167.</ref>
معاویه پس از شهادت امام علی(ع) توانست از ابن زبیر با تهدید و تطمیع برای خویش بیعت<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۶۰.</ref> بگیرد و حتی او را در حمله به قسطنتنیه در کنار خود داشته باشد<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۲.</ref> ولی به جانشین خود یزید درباره احتمال تمرّد ابن زبیر از بیعت با او پس از مرگ خویش هشدار داد.<ref>نساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۵؛ الاخبار الطوال، ص۲۲۶.</ref>پس از مرگ معاویه، یزید به توصیه پدر، ابن زبیر برای بیعت زیر فشار گذاشت و جان او را تهدید کرد و ابن زبیر به مکه و خانه خدا پناه برد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۴؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۳۹.</ref> او از خود با لقب «عائذ البیت» (پناهنده به خانه خدا) یاد می‌کرد<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۰۸؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۷.</ref> که گویا اشاره به روایتی دارد که بنابر آن، شخصی از دست ستمکاران به کعبه پناه خواهد برد و عاقبت، دشمنان ستمگرش نابود خواهند شد.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۰۸؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۷.</ref>


ابن زبیر در ابتدا خود را آماده بیعت با یزید نشان می‌داد و مدتی بدین گونه گذشت. پس از آن که خبر ماجرای کربلا به مکه رسید، او خطبه‌ای آتشین ایراد کرد و گریست و به صورت تلویحی یزید را برای خلافت نالایق خواند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص319؛ المنتظم، ج5، ص347.</ref> سرانجام یزید به او دستور داد تا بیعت کند و غل و زنجیری از نقره فرستاد و از او خواست تا به نشانه فرمانبرداری آن را بر خود کند و نزد یزید برود ولی ابن زبیر نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص327-328؛ تاريخ‏ طبري، ج5، ص475.</ref>
ابن زبیر در ابتدا خود را آماده بیعت با یزید نشان می‌داد و مدتی بدین گونه گذشت. پس از آن که خبر ماجرای کربلا به مکه رسید، او خطبه‌ای آتشین ایراد کرد و گریست و به صورت تلویحی یزید را برای خلافت نالایق خواند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۹؛ المنتظم، ج۵، ص۳۴۷.</ref> سرانجام یزید به او دستور داد تا بیعت کند و غل و زنجیری از نقره فرستاد و از او خواست تا به نشانه فرمانبرداری آن را بر خود کند و نزد یزید برود ولی ابن زبیر نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۲۷-۳۲۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷۵.</ref>
عمرو بن سعيد، حاكم مكه و مدينه، به دستور یزید سپاه کوچکی را برای اجبار ابن زبیر به بیعت به مکه فرستاد ولی از سپاهی متشکل از هواداران زبیر شکست خورد.<ref>الطبقات، ج5، ص141؛ انساب الاشراف، ج5، ص330.</ref> فرمانده این سپاه که برادر ناتنی ابن زبیر بود<ref>نک: الطبقات، ج5، ص141؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص198.</ref> همراه گروهی به اسارت ابن زبیر درآمد و سپس در زندان کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص331.</ref>در این زمان، مکه عملا در دست ابن زبیر بود.{{مدرک}}شهر مدینه نیز به سبب واقعه کربلا و نیز ناشایستگی یزید برای خلافت، وضعیت ملتهب و به ابن زبیر تمایل داشت. عثمان بن محمد بن ابی ­سفیان، حاکم جوان مدینه، هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از مناسک حج عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی­ از آنان توسط یزید، اوضاع مدینه سر و سامان یابد. <ref>مسکویه، ج۲، ص۸۵.</ref> ولی این کار باعث شد تا ناشایستگی یزید بیش از پیش بر هیئت عیان شود. رفتار غیراسلامی یزید در برابر اعضای هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی ­داشت و آنان پس از بازگشت به مدینه، آشکارا ناشایستگی او برای خلافت را بازگفتند و در پی آن، یزید نامه­ تندی خطاب به مردم مدینه نوشت. <ref>تجارب الأمم، پیشین، ج 2، ص 85 و تاریخ الطبری، ج 5، ص 480.</ref>
عمرو بن سعید، حاکم مکه و مدینه، به دستور یزید سپاه کوچکی را برای اجبار ابن زبیر به بیعت به مکه فرستاد ولی از سپاهی متشکل از هواداران زبیر شکست خورد.<ref>الطبقات، ج۵، ص۱۴۱؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۰.</ref> فرمانده این سپاه که برادر ناتنی ابن زبیر بود<ref>نک: الطبقات، ج۵، ص۱۴۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۹۸.</ref> همراه گروهی به اسارت ابن زبیر درآمد و سپس در زندان کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۱.</ref>در این زمان، مکه عملا در دست ابن زبیر بود.{{مدرک}}شهر مدینه نیز به سبب واقعه کربلا و نیز ناشایستگی یزید برای خلافت، وضعیت ملتهب و به ابن زبیر تمایل داشت. عثمان بن محمد بن ابی ­سفیان، حاکم جوان مدینه، هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از مناسک حج عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی­ از آنان توسط یزید، اوضاع مدینه سر و سامان یابد.<ref>مسکویه، ج۲، ص۸۵.</ref> ولی این کار باعث شد تا ناشایستگی یزید بیش از پیش بر هیئت عیان شود. رفتار غیراسلامی یزید در برابر اعضای هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی ­داشت و آنان پس از بازگشت به مدینه، آشکارا ناشایستگی او برای خلافت را بازگفتند و در پی آن، یزید نامه­ تندی خطاب به مردم مدینه نوشت.<ref>تجارب الأمم، پیشین، ج ۲، ص۸۵ و تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۸۰.</ref>


ابن زبیر، در خطبه‌ای بر یزید تاخت و مسلمانان را تشویق کرد که او را از خلافت خلع کنند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص319، 372؛ البدء و التاريخ، ج6، ص18.</ref> سپس به مردم مدينه نامه نوشت و از آنان درخواست تا با او به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کنند و مردم مدينه با عبدالله بن مُطيع عَدوی به نيابت از او بيعت كردند.<ref> انساب الاشراف، ج5، ص337.</ref>در پی آن، مردم عثمان بن محمد، حاكم يزيد و گروهی از بنی امیه رااز شهر بیرون کردند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص69.</ref>
ابن زبیر، در خطبه‌ای بر یزید تاخت و مسلمانان را تشویق کرد که او را از خلافت خلع کنند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۹، ۳۷۲؛ البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۸.</ref> سپس به مردم مدینه نامه نوشت و از آنان درخواست تا با او به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کنند و مردم مدینه با عبدالله بن مُطیع عَدوی به نیابت از او بیعت کردند.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۷.</ref>در پی آن، مردم عثمان بن محمد، حاکم یزید و گروهی از بنی امیه رااز شهر بیرون کردند.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۹.</ref>


يزيد لشکری به حجاز فرستاد تا ابن زبیر و هوادارنش را سرکوب کند و ابن زبیر را سخت تهدید کرد.<ref> انساب الاشراف، ج5، ص340؛ البدء و التاريخ، ج6، ص13-14.</ref>لشکر یزید نخست مدینه را محاصره کرد و از مردم خواست تا از یزید تبعیت کنند و برای سرکوب ابن زبیر با آن همراه شوند ولی مردم نپذیرفتند.<ref> البداية و النهايه، ج8، ص262؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص353.</ref> و در 28 ذي‌حجه سال 63ق. دو سپاه مردم مدینه و شام رو به روی یکدیگر قرار گرفتند.<ref>المنتظم، ج6، ص16.</ref>
یزید لشکری به حجاز فرستاد تا ابن زبیر و هوادارنش را سرکوب کند و ابن زبیر را سخت تهدید کرد.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۴۰؛ البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۳-۱۴.</ref>لشکر یزید نخست مدینه را محاصره کرد و از مردم خواست تا از یزید تبعیت کنند و برای سرکوب ابن زبیر با آن همراه شوند ولی مردم نپذیرفتند.<ref> البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۶۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۵۳.</ref> و در ۲۸ ذی‌حجه سال ۶۳ق. دو سپاه مردم مدینه و شام رو به روی یکدیگر قرار گرفتند.<ref>المنتظم، ج۶، ص۱۶.</ref>
===محاصره اول مکه و ابن زبیر===
===محاصره اول مکه و ابن زبیر===
در رویارویی مردم مدینه با سپاه شام، مردم مدینه از سپاه شام شکست خوردند و سپاه شام به فرمان يزيد سه روز جان و مال و ناموس مردم را بر خود مباح کرد<ref> تاريخ الاسلام، ج5، ص25.</ref>و به قتل عام مردم و صحابه پيامبر و هتك حرمت نواميس پرداخت و بدین ترتیب، [[واقعه حره|فاجعه حَرّه]] رقم زده شد. سپاه شام سپس برای سرکوب زبیر و هوادارنش راهی مکه شد.<ref>الامامة و السياسه، ج1، ص231؛ البداية و النهايه، ج8، ص220.</ref>
در رویارویی مردم مدینه با سپاه شام، مردم مدینه از سپاه شام شکست خوردند و سپاه شام به فرمان یزید سه روز جان و مال و ناموس مردم را بر خود مباح کرد<ref> تاریخ الاسلام، ج۵، ص۲۵.</ref>و به قتل عام مردم و صحابه پیامبر و هتک حرمت نوامیس پرداخت و بدین ترتیب، [[واقعه حره|فاجعه حَرّه]] رقم زده شد. سپاه شام سپس برای سرکوب زبیر و هوادارنش راهی مکه شد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۳۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۰.</ref>


ابن زبیر و یارانش از 13 صفر سال 64ق. تا 40 روز پس از مرگ يزيد در 14 ربيع الاول سال 64 در محاصره سپاه شام بودند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص359؛ تاريخ دمشق، ج14، ص387.</ref>
ابن زبیر و یارانش از ۱۳ صفر سال ۶۴ق. تا ۴۰ روز پس از مرگ یزید در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ در محاصره سپاه شام بودند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۹؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۳۸۷.</ref>
ابن‌ زبير در مسجدالحرام مستقر شد[102]شاميان بر بلندیها و کوههای مشرف بر مسجدالحرام منجنيق نصب كردند<ref>اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص203؛ انساب الاشراف، ج5، ص359.</ref> و با پرتاب سنگ و گلوله‌های قيراندود و آتشین، زبير و افرادش را زير آتش گرفتند. سرانجام، سنگ‌های منجنيق به کعبه خوردند و پرده‌های ميان ركن يمانی و حجرالاسود و چوب‌های ساج بنای كعبه آتش گرفت. <ref> اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص198، ص203؛ اخبار الكرام، ص133.</ref>یعقوبی(م.292ق.) نقل کرده است که ابن زبیر، آتش را خاموش نکرد تا مردم مکه را علیه سپاه شام مصمم کند.<ref>تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص252.</ref>گروه‌ها و دسته‌های گوناگونی در کنار ابن‌ زبير  با انگيزه دفاع از مسجدالحرام علیه سپاه شام جنگیدند؛ از جمله 200 حبشی كه پادشاه حبشه برای دفاع از كعبه اعزام كرده بود.<ref> انساب الاشراف، ج5، ص362، 372.</ref>
ابن‌ زبیر در مسجدالحرام مستقر شد[۱۰۲]شامیان بر بلندیها و کوههای مشرف بر مسجدالحرام منجنیق نصب کردند<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۳؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۹.</ref> و با پرتاب سنگ و گلوله‌های قیراندود و آتشین، زبیر و افرادش را زیر آتش گرفتند. سرانجام، سنگ‌های منجنیق به کعبه خوردند و پرده‌های میان رکن یمانی و حجرالاسود و چوب‌های ساج بنای کعبه آتش گرفت.<ref> اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۸، ص۲۰۳؛ اخبار الکرام، ص۱۳۳.</ref>یعقوبی(م.۲۹۲ق.) نقل کرده است که ابن زبیر، آتش را خاموش نکرد تا مردم مکه را علیه سپاه شام مصمم کند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۲.</ref>گروه‌ها و دسته‌های گوناگونی در کنار ابن‌ زبیر با انگیزه دفاع از مسجدالحرام علیه سپاه شام جنگیدند؛ از جمله ۲۰۰ حبشی که پادشاه حبشه برای دفاع از کعبه اعزام کرده بود.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۲، ۳۷۲.</ref>


سپاه شام موفق به شکستن مقاومت ابن زبیر و مردم مکه نشد و چون یزید درگذشت، چهل روز بعد خبرش به سپاه شام رسید و این سپاه بدون موفقیت، از محاصره دست کشید و به شام بازگشت.
سپاه شام موفق به شکستن مقاومت ابن زبیر و مردم مکه نشد و چون یزید درگذشت، چهل روز بعد خبرش به سپاه شام رسید و این سپاه بدون موفقیت، از محاصره دست کشید و به شام بازگشت.


===خلافت===
===خلافت===
منابع در ذکر تاریخ دعوت ابن‌ زبير از مردم به بیعت با خود، اختلاف دارند. برخی منابع نهم رجب سال 64ق. را ذکر کرده‌اند.<ref> تاريخ خليفه، ص160.</ref>برخی نیز ماجرای بیعت با ابن زبیر را سه ماه بعد از مرگ یزید دانسته‎اند.<ref>عبدالله بن زبير، ص119.</ref>
منابع در ذکر تاریخ دعوت ابن‌ زبیر از مردم به بیعت با خود، اختلاف دارند. برخی منابع نهم رجب سال ۶۴ق. را ذکر کرده‌اند.<ref> تاریخ خلیفه، ص۱۶۰.</ref>برخی نیز ماجرای بیعت با ابن زبیر را سه ماه بعد از مرگ یزید دانسته‎اند.<ref>عبدالله بن زبیر، ص۱۱۹.</ref>
گفته اند که پس از مرگ یزید بن معاویه، خلافت ابن زبیر در شام نیز طرفداران مهمی پیدا کرد و بدین رو، فرمانده سپاه شام پیش از حرکت به سوی شام، از ابن زبیر خواست تا از آنچه گذشته ــ مانند [[واقعه حره]] ــ چشم پوشند و همراه او برای در دست گرفتن خلافت به شام بیاید ولی ابن زبیر به دلایلی نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص344، 372.</ref><ref>برای تفصیل این دلایل نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftn127)</ref>
گفته‌اند که پس از مرگ یزید بن معاویه، خلافت ابن زبیر در شام نیز طرفداران مهمی پیدا کرد و بدین رو، فرمانده سپاه شام پیش از حرکت به سوی شام، از ابن زبیر خواست تا از آنچه گذشته مانند [[واقعه حره]] چشم پوشند و همراه او برای در دست گرفتن خلافت به شام بیاید ولی ابن زبیر به دلایلی نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۴۴، ۳۷۲.</ref><ref>برای تفصیل این دلایل نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftn127)</ref>


به زودی مردم بیشتر ممالک اسلامی، از جمله دمشق، کوفه، بصره، یمن و نواحی مختلف خراسان با نمایندگان ابن زبیر به نیابت از او بیعت کردند.<ref> انساب الاشراف، ج5، ص373-374؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص255.</ref> ابن زبیر بر وابستگان [[بنی امیه]] سخت گرفت و آنان را از مکه بیرون کرد<ref>لفتوح، ج5، ص156.</ref> و از جمله سعد مولاي [[عتبة بن ابي‌سفيان]] را با حدود پنجاه نفر در محدوده حرم کشت<ref>الفتوح، ج5، ص156.</ref> کاری که با اعتراض شديد [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالله بن عباس]] روبه‌رو شد.<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص364؛ انساب الاشراف، ج5، ص335.</ref>
به زودی مردم بیشتر ممالک اسلامی، از جمله دمشق، کوفه، بصره، یمن و نواحی مختلف خراسان با نمایندگان ابن زبیر به نیابت از او بیعت کردند.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۳-۳۷۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.</ref> ابن زبیر بر وابستگان [[بنی امیه]] سخت گرفت و آنان را از مکه بیرون کرد<ref>لفتوح، ج۵، ص۱۵۶.</ref> و از جمله سعد مولای [[عتبة بن ابی‌سفیان]] را با حدود پنجاه نفر در محدوده حرم کشت<ref>الفتوح، ج۵، ص۱۵۶.</ref> کاری که با اعتراض شدید [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالله بن عباس]] روبه‌رو شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۶۴؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۵.</ref>


رابطه ابن زبیر با [[بنی هاشم]] در دوره خلافت او نیز بهبود نیافت. [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفيه]] در مقابل درخواست بیعت ابن زبیر، پاسخ مثبت نداد و اتفاق‌نظر همه مسلمانان بر خلافت او را شرط کرد؛ شرطی که دست‌یافتنی نبود.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص472؛ الفتوح، ج6، ص248.</ref>ابن زبیر در خطبه‌ای به امام علی(ع) توهین کرد و محمد بن حنفیه نیز خطبه‌ای در اعتراض ایراد نمود و مردم و بزرگان قریش را به واکنش فراخواند.<ref>تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص262؛ مروج الذهب، ج3، ص80؛ شرح نهج البلاغه، ج4، ص62.</ref>ماجرای اصرار ابن زبیر بر بعیت محمد بن حنفیه به همینجا ختم نشد و همچنان ادامه یافت و پس از قيام مختار در كوفه و اخراج عبدالله بن مطيع، عامل ابن زبير، او باری دیگر محمد را زیر فشار گرفت و این بار او و یارانش را در [[زمزم|حجره زمزم]] زندانی کرد و گفت که با خدا عهد کرده است که اگر محمد بیعت نکند، او را در این مکان بسوزاند یا گردن بزند.<ref> انساب الاشراف، ج3، ص472-473؛ تاريخ‏ طبري، ج6، ص76.</ref> گفته‌اند که محمد بن حنفیه در نامه‌ای به کوفه، از مختار کمک خواست<ref>تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص261؛ تاريخ‏ طبري، ج6، ص76؛ تجارب الامم، ج2، ص188.</ref>و مختار گروهی را به مکه فرستاد و این در حالی بود که زبیر اطراف محل حبس محمد را برای آتش زدن هیزم گذاشته بود.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص475؛ تاريخ‏ طبري، ج6، ص76.</ref>گروه 150 نفری اعزامی از کوفه با شعار [[یا لثارات الحسین]]، وارد [[مسجدالحرام]] شدند و زندانیان را آزاد کردند و برای حفظ حرمت مسجد، به جای شمشیر چوبدستی برداشتند. مختار نیز به مسجد نیرو اعزام کرد و دو گروه در مقابل یکدیگر به صف ایستادند.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص476-477؛ تاريخ‏ طبري، ج6، ص77.</ref>سه روز بعد، از کوفه نیروی امدادی رسید و بدین رو، محمد توانست از مسجد بیرون آید و همراه یارانش تا زمان قتل مختار(67ق.)<ref>البداية و النهايه، ج8، ص287.</ref> در شعب علی اقامت نمود.<ref> انساب الاشراف، ج3، ص478؛ اخبار الدولة العباسيه، ص107.</ref>پس از آن، میان زبیر و محمد بن حنفیه همواره اختلاف و درگیری بود.<ref>برای تفصیل مطلب نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftnref195)</ref><br />
رابطه ابن زبیر با [[بنی هاشم]] در دوره خلافت او نیز بهبود نیافت. [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفیه]] در مقابل درخواست بیعت ابن زبیر، پاسخ مثبت نداد و اتفاق‌نظر همه مسلمانان بر خلافت او را شرط کرد؛ شرطی که دست‌یافتنی نبود.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۲؛ الفتوح، ج۶، ص۲۴۸.</ref>ابن زبیر در خطبه‌ای به امام علی(ع) توهین کرد و محمد بن حنفیه نیز خطبه‌ای در اعتراض ایراد نمود و مردم و بزرگان قریش را به واکنش فراخواند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۲.</ref>ماجرای اصرار ابن زبیر بر بعیت محمد بن حنفیه به همینجا ختم نشد و همچنان ادامه یافت و پس از قیام مختار در کوفه و اخراج عبدالله بن مطیع، عامل ابن زبیر، او باری دیگر محمد را زیر فشار گرفت و این بار او و یارانش را در [[زمزم|حجره زمزم]] زندانی کرد و گفت که با خدا عهد کرده است که اگر محمد بیعت نکند، او را در این مکان بسوزاند یا گردن بزند.<ref> انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۶.</ref> گفته‌اند که محمد بن حنفیه در نامه‌ای به کوفه، از مختار کمک خواست<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۱؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۶؛ تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۸.</ref>و مختار گروهی را به مکه فرستاد و این در حالی بود که زبیر اطراف محل حبس محمد را برای آتش زدن هیزم گذاشته بود.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۵؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۶.</ref>گروه ۱۵۰ نفری اعزامی از کوفه با شعار [[یا لثارات الحسین]]، وارد [[مسجدالحرام]] شدند و زندانیان را آزاد کردند و برای حفظ حرمت مسجد، به جای شمشیر چوبدستی برداشتند. مختار نیز به مسجد نیرو اعزام کرد و دو گروه در مقابل یکدیگر به صف ایستادند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۷.</ref>سه روز بعد، از کوفه نیروی امدادی رسید و بدین رو، محمد توانست از مسجد بیرون آید و همراه یارانش تا زمان قتل مختار(۶۷ق.)<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۷.</ref> در شعب علی اقامت نمود.<ref> انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۸؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۱۰۷.</ref>پس از آن، میان زبیر و محمد بن حنفیه همواره اختلاف و درگیری بود.<ref>برای تفصیل مطلب نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftnref195)</ref><br />


رفتار ابن زبیر با [[ابن عباس]] نیز همراه تندی و خشونت بود و گاه او بر منبر به ابن عباس اهانت می کرد.<ref>انساب الاشراف، ج4، ص55؛ اخبار الدولة العباسيه، ص110.</ref> ابن عباس هیچ گاه با او بیعت نکرد و او را شایسته خلافت نمی دانست<ref> اخبار الدولة العباسيه، ص92.</ref> و معتقد بود که او عامل هتک حرمت حرم الهی است.<ref>اريخ يعقوبي، ج2، ص250؛ البداية و النهايه، ج8، ص339.</ref> با توجه به جایگاه علمی و دینی ابن عباس، این موضوع به وجهه ابن زبیر آسیب می‌زد.<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص247.</ref> افزون بر این، ابن عباس سابقه جهاد در رکاب علی(ع) در جنگ جمل را داشت. برخی نظرات فقهی او نیز برای ابن زبیر خوشایند نبود از جمله فتوای او به جواز [[متعه]] که محل اختلاف شدید آنها بود. ابن عباس حتی تصریح کرده بود که ابن زبیر خود حاصل چنین ازدواجی است و مادر ابن زبیر نیز این موضوع را تایید کرده بود.<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص20؛ انساب الاشراف، ج4، ص55-56؛ الفتوح، ج6، ص326.</ref>رابطه خصمانه آنها سرانجام موجب گشت تا ابن زبیر، ابن عباس را از مکه اخراج کند؛ ولی درگیری و جنگ سرد آنها همچنان از طائف محل اقامت ابن عباس و ابن زبیر در مکه همچنان ادامه یافت.<ref>نک: انساب الاشراف، ج3، ص482؛ مروج الذهب، ج3، ص80.</ref>
رفتار ابن زبیر با [[ابن عباس]] نیز همراه تندی و خشونت بود و گاه او بر منبر به ابن عباس اهانت می‌کرد.<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۵۵؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۱۱۰.</ref> ابن عباس هیچ گاه با او بیعت نکرد و او را شایسته خلافت نمی‌دانست<ref> اخبار الدولة العباسیه، ص۹۲.</ref> و معتقد بود که او عامل هتک حرمت حرم الهی است.<ref>اریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۹.</ref> با توجه به جایگاه علمی و دینی ابن عباس، این موضوع به وجهه ابن زبیر آسیب می‌زد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۷.</ref> افزون بر این، ابن عباس سابقه جهاد در رکاب علی(ع) در جنگ جمل را داشت. برخی نظرات فقهی او نیز برای ابن زبیر خوشایند نبود از جمله فتوای او به جواز [[متعه]] که محل اختلاف شدید آنها بود. ابن عباس حتی تصریح کرده بود که ابن زبیر خود حاصل چنین ازدواجی است و مادر ابن زبیر نیز این موضوع را تایید کرده بود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۲۰؛ انساب الاشراف، ج۴، ص۵۵-۵۶؛ الفتوح، ج۶، ص۳۲۶.</ref>رابطه خصمانه آنها سرانجام موجب گشت تا ابن زبیر، ابن عباس را از مکه اخراج کند؛ ولی درگیری و جنگ سرد آنها همچنان از طائف محل اقامت ابن عباس و ابن زبیر در مکه همچنان ادامه یافت.<ref>نک: انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۰.</ref>


===محاصره دوم===
===محاصره دوم===
ابن‌ زبير پس از قدرت يافتن، بنی‌اميه از جمله [[مروان بن حکم|مروان بن حَكَم]] بيمار و پير و پسرش عبدالملك را از مدينه اخراج كرد و این باعث شد تا مروان به عنوان خليفه رقيب ابن‌ زبير در شام میان بنی‌امیه و طرفدارانشان فرصت عرض اندام بیابد.<ref>الطبقات، ج5، ص31؛ البداية و النهايه، ج8، ص241.</ref> مروان موفق شد در نبرد مَرْج راهِط در ذي‌حجه سال 64ق.<ref> انساب الاشراف، ج6، ص273؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص38.</ref>بر هواداران شامي ابن‌ زبير چيره شود و ضحاك بن قيس را بکشد<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص252؛ تاريخ‏ طبري، ج5، ص537.</ref>و در زماني كوتاه قدرت ابن‌ زبير در شام را پایان بخشد. مصر نيز در سال 65ق. به دست مروان از سلطه ابن زبیر بيرون آمد.<ref>الامامة و السياسه، ج2، ص22؛ مروج الذهب، ج3، ص88.</ref>
ابن‌ زبیر پس از قدرت یافتن، بنی‌امیه از جمله [[مروان بن حکم|مروان بن حَکم]] بیمار و پیر و پسرش عبدالملک را از مدینه اخراج کرد و این باعث شد تا مروان به عنوان خلیفه رقیب ابن‌ زبیر در شام میان بنی‌امیه و طرفدارانشان فرصت عرض اندام بیابد.<ref>الطبقات، ج۵، ص۳۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۴۱.</ref> مروان موفق شد در نبرد مَرْج راهِط در ذی‌حجه سال ۶۴ق.<ref> انساب الاشراف، ج۶، ص۲۷۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۸.</ref>بر هواداران شامی ابن‌ زبیر چیره شود و ضحاک بن قیس را بکشد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۲؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۵۳۷.</ref>و در زمانی کوتاه قدرت ابن‌ زبیر در شام را پایان بخشد. مصر نیز در سال ۶۵ق. به دست مروان از سلطه ابن زبیر بیرون آمد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۲۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۸.</ref>


پس از دستيابی [[عبدالملك بن مروان]] به قدرت در شام به سال 65ق. ابن‌ زبير از موسم حج برای تبليغ علیه او و بيعت گرفتن از حاجيان برای خود سود جست و در خطبه‌هايش در روز عرفه و ايام منا در مكه، با ياد‌كردن از لعنت پيامبر بر حَكَم بن عاص، جد عبدالملك، و دودمانش، شاميان را به خود متمايل مي‌كرد.<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص356؛ البداية و النهايه، ج8، ص280.</ref> در برابر، عبدالملك شاميان را از رفتن به حج بازداشت و با فتوای یکی از عالمان درباری به نام زُهری، آنان را به حج‌ در بيت‌ المقدس و طواف پيرامون صخره [[مسجدالاقصی]] واداشت. شاميان  در ايام حج گرد اين صخره طواف مي‌كردند و اعمال حج را در روز عرفه و عيد قربان، همان جا انجام مي‌دادند.<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص261؛ البداية و النهايه، ج8، ص280؛ حياة الحيوان، ج2، ص58.</ref>
پس از دستیابی [[عبدالملک بن مروان]] به قدرت در شام به سال ۶۵ق. ابن‌ زبیر از موسم حج برای تبلیغ علیه او و بیعت گرفتن از حاجیان برای خود سود جست و در خطبه‌هایش در روز عرفه و ایام منا در مکه، با یاد‌کردن از لعنت پیامبر بر حَکم بن عاص، جد عبدالملک، و دودمانش، شامیان را به خود متمایل می‌کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۳۵۶؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۰.</ref> در برابر، عبدالملک شامیان را از رفتن به حج بازداشت و با فتوای یکی از عالمان درباری به نام زُهری، آنان را به حج‌ در بیت‌ المقدس و طواف پیرامون صخره [[مسجدالاقصی]] واداشت. شامیان در ایام حج گرد این صخره طواف می‌کردند و اعمال حج را در روز عرفه و عید قربان، همان جا انجام می‌دادند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۰؛ حیاة الحیوان، ج۲، ص۵۸.</ref>


اختلافات داخلی بنی اميه و تهديد روميان و خوارج، مروانيان را از رويارويی جدی با ابن‌ زبير بازداشت<ref>الامامة و السياسه، ج2، ص37؛ دولت امويان، ص110.</ref> تا آن كه در سال 72ق. عبدالملك پس از شكست و قتل مصعب بن زبير و تصرف عراق، [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن يوسف ثقفي]] را برای سركوب ابن‌ زبير به حجاز فرستاد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص95؛ البداية و النهايه، ج8، ص315.</ref>حجاج در ذي قعده سال 72ق. با آگاهي از ناتوانی نظامی ابن‌ زبير و پس از رسيدن نيروي كمكي 5000 نفري وارد مدينه شد و حاكم زبيري آن را اخراج كرد.<ref>تاريخ‏ طبري، ج6، ص175؛ الكامل، ج4، ص350.</ref>
اختلافات داخلی بنی امیه و تهدید رومیان و خوارج، مروانیان را از رویارویی جدی با ابن‌ زبیر بازداشت<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۳۷؛ دولت امویان، ص۱۱۰.</ref> تا آن که در سال ۷۲ق. عبدالملک پس از شکست و قتل مصعب بن زبیر و تصرف عراق، [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب ابن‌ زبیر به حجاز فرستاد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۹۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۱۵.</ref>حجاج در ذی قعده سال ۷۲ق. با آگاهی از ناتوانی نظامی ابن‌ زبیر و پس از رسیدن نیروی کمکی ۵۰۰۰ نفری وارد مدینه شد و حاکم زبیری آن را اخراج کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref>
سپس به سوي مكه حركت و ابن‌ زبير را در مسجدالحرام محاصره نمود. اين محاصره در ذي‌حجه سال 72ق. آغاز شد و پس از شش ماه و 17 روز با قتل ابن‌ زبير در روز سه‌شنبه 17 جمادي الاولي سال 73ق. پايان يافت. برخي مدت اين محاصره را هشت ماه و 17 روز دانسته‌اند.<ref> تاريخ‏ طبري، ج6، ص175؛ المنتظم، ج6، ص124.</ref>بر پايه گزارشي، عبدالملك در آغاز، حجاج را از تهاجم نظامي به مكه بر حذر داشته و از او خواسته بود تا با محاصره اقتصادي ابن‌ زبير را به تسليم وادارد.<ref>الفتوح، ج6، ص338.</ref>
سپس به سوی مکه حرکت و ابن‌ زبیر را در مسجدالحرام محاصره نمود. این محاصره در ذی‌حجه سال ۷۲ق. آغاز شد و پس از شش ماه و ۱۷ روز با قتل ابن‌ زبیر در روز سه‌شنبه ۱۷ جمادی الاولی سال ۷۳ق. پایان یافت. برخی مدت این محاصره را هشت ماه و ۱۷ روز دانسته‌اند.<ref> تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۴.</ref>بر پایه گزارشی، عبدالملک در آغاز، حجاج را از تهاجم نظامی به مکه بر حذر داشته و از او خواسته بود تا با محاصره اقتصادی ابن‌ زبیر را به تسلیم وادارد.<ref>الفتوح، ج۶، ص۳۳۸.</ref>


در موسم حج سال 72ق. ابن‌ زبير در مسجدالحرام در محاصره بود و چون از وقوف در عرفات و رمي جمرات بازماند، حج نگزارد. <ref>الاستيعاب، ج3، ص907؛ الكامل، ج4، ص350.</ref>به خواست برخي صحابه مانند [[عبدالله بن عمر|ابن‌ عمر]] يا [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصاري]] و [[ابوسعيد خدری|ابوسعيد خُدری]]، حجاج بن یوسف تا پايان موسم حج و بازگشت حاجيان از منا، دست از حمله کشید و سپس از حاجيان خواست كه به شهرهای خود بازگردند تا جنگ را ادامه دهد.<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص372؛ الكامل، ج4، ص350.</ref>او خود را امیرالحاج خواند و با مردم حج گزارد و با لباس رزم در عرفات حاضر شد<ref>تاريخ‏ طبري، ج6، ص175؛ المنتظم، ج6، ص120.</ref>، هرچند به سبب جلوگيری ابن‌ زبير، طواف كعبه و سعي ميان صفا و مروه را انجام نداده بود.<ref> الكامل، ج4، ص350؛ الطبقات، خامسه2، ص93.</ref>
در موسم حج سال ۷۲ق. ابن‌ زبیر در مسجدالحرام در محاصره بود و چون از وقوف در عرفات و رمی جمرات بازماند، حج نگزارد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref>به خواست برخی صحابه مانند [[عبدالله بن عمر|ابن‌ عمر]] یا [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصاری]] و [[ابوسعید خدری|ابوسعید خُدری]]، حجاج بن یوسف تا پایان موسم حج و بازگشت حاجیان از منا، دست از حمله کشید و سپس از حاجیان خواست که به شهرهای خود بازگردند تا جنگ را ادامه دهد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۷۲؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref>او خود را امیرالحاج خواند و با مردم حج گزارد و با لباس رزم در عرفات حاضر شد<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۰.</ref>، هرچند به سبب جلوگیری ابن‌ زبیر، طواف کعبه و سعی میان صفا و مروه را انجام نداده بود.<ref> الکامل، ج۴، ص۳۵۰؛ الطبقات، خامسه۲، ص۹۳.</ref>


حجاج مانع رسيدن آذوقه به زبيريان شد و آنان تنها به آب زمزم دسترسي داشتند.<ref> الطبقات، خامسه2، ص94؛ اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص31.</ref>او با منجیق زبيريان را سخت كوبيد و در اين ميان، سنگ‌هایی نیز به كعبه اصابت كرد.<ref>الطبقات، خامسه2، ص95؛ الانباء، ص50.</ref> سنگ‌های منجنیق ديوار مشرف بر چاه زمزم را فروريخت و كناره‌های كعبه را ويران كرد <ref> الفتوح، ج6، ص340؛ حياة الحيوان، ج2، ص59.</ref>و حجرالاسود را از جاي خود بيرون افكند. <ref>تاريخ الاسلام، ج5، ص315.</ref>سپس حجاج دستور داد تا با گلوله‌هاي آتشين مسجد را هدف گيرند. اين كار كه پرده‌های كعبه را سوزاند، ابن‌ زبير را واداشت تا برای جلوگيری از آسيب بيشتر كعبه، با فرستادن قسمتی از نيروهايش به بيرون از مسجد، ميدان نبرد را توسعه دهد. <ref>اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص360؛ الفتوح، ج6، ص341.</ref>وی برای جلوگيری از آسيب ديدن ديگر بار حجرالاسود، حفاظي بر آن نهاد.<ref>الوافي بالوفيات، ج5، ص390؛ مجمع الزوائد، ج7، ص503.</ref>
حجاج مانع رسیدن آذوقه به زبیریان شد و آنان تنها به آب زمزم دسترسی داشتند.<ref> الطبقات، خامسه۲، ص۹۴؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۱.</ref>او با منجیق زبیریان را سخت کوبید و در این میان، سنگ‌هایی نیز به کعبه اصابت کرد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۵؛ الانباء، ص۵۰.</ref> سنگ‌های منجنیق دیوار مشرف بر چاه زمزم را فروریخت و کناره‌های کعبه را ویران کرد<ref> الفتوح، ج۶، ص۳۴۰؛ حیاة الحیوان، ج۲، ص۵۹.</ref>و حجرالاسود را از جای خود بیرون افکند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۱۵.</ref>سپس حجاج دستور داد تا با گلوله‌های آتشین مسجد را هدف گیرند. این کار که پرده‌های کعبه را سوزاند، ابن‌ زبیر را واداشت تا برای جلوگیری از آسیب بیشتر کعبه، با فرستادن قسمتی از نیروهایش به بیرون از مسجد، میدان نبرد را توسعه دهد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۶۰؛ الفتوح، ج۶، ص۳۴۱.</ref>وی برای جلوگیری از آسیب دیدن دیگر بار حجرالاسود، حفاظی بر آن نهاد.<ref>الوافی بالوفیات، ج۵، ص۳۹۰؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۵۰۳.</ref>


خاندان و ياران عبدالله بن زبير و برادرش عروه، او را به صلح با عبدالملك و تأسي به [[امام حسن(ع)]] فرامی‌خواندند. وي در واكنش به اين پيشنهاد، عروه را با همه شأن و جايگاهش سخت تنبيه كرد.<ref> الامامة و السياسه، ج2، ص38.</ref>اين وضعيت در كنار اعلان عفو عمومي حجاج <ref>الطبقات، خامسه2، ص99؛ انساب الاشراف، ج7، ص124؛ البداية و النهايه، ج8، ص330.</ref>سبب گشت ياران ابن‌ زبير و حتي پسرانش خبيب و حمزه براي حفظ جان خود تسليم شوند.<ref> تاريخ‏ طبري، ج6، ص188؛ الكامل، ج4، ص352.</ref>
خاندان و یاران عبدالله بن زبیر و برادرش عروه، او را به صلح با عبدالملک و تأسی به [[امام حسن(ع)]] فرامی‌خواندند. وی در واکنش به این پیشنهاد، عروه را با همه شأن و جایگاهش سخت تنبیه کرد.<ref> الامامة و السیاسه، ج۲، ص۳۸.</ref>این وضعیت در کنار اعلان عفو عمومی حجاج<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۰.</ref>سبب گشت یاران ابن‌ زبیر و حتی پسرانش خبیب و حمزه برای حفظ جان خود تسلیم شوند.<ref> تاریخ طبری، ج۶، ص۱۸۸؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۲.</ref>


====کشته شدن ابن زبیر====
====کشته شدن ابن زبیر====
ابن زبیر سرانجام دانست که تاب مقاومت دربرابر سپاه شام را ندارد. در آخرين روز در گفت‌وگو با مادرش اسماء قيام خود را برای خدا و دامن خود را از هرگونه خيانت و ارتكاب عمدی گناه و دنياطلبي پاك دانست و تصريح كرد كه به ظلم‌ها و جنايت‌های كارگزارانش خشنود نبوده است.<ref> تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص267؛ الكامل، ج4، ص353.</ref>وي به سفارش مادرش <ref> الطبقات، خامسه2، ص98؛ المنتظم، ج6، ص125.</ref>با ياراني اندك تا واپسين لحظه و در حالي‌ كه به كعبه تكيه داده بود، جنگيد و به دست مرداني از بني‌‌سكون و بني‌‌مراد كشته شد.<ref>الطبقات، خامسه2، ص99؛ البداية و النهايه، ج8، ص342.</ref>در اين نبرد 240 نفر همراه ابن‌ زبير كشته شدند و خون برخي از آنان تا درون كعبه جاري شد. <ref> الاستيعاب، ج3، ص910؛ الجوهرة في نسب النبي، ج1، ص320.</ref>سر او را همراه سر عبدالله بن مطيع و عبدالله بن صفوان به مدينه بردند <ref>تاريخ دمشق، ج28، ص151؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص452.</ref>و آن‌جا نصب كردند. <ref>تاريخ‏ طبري، ج6، ص192؛ الاصابه، ج5، ص22.</ref>سپس اين سرها را براي عبدالملك بردند و هر يك از حاملان سرها 500 دينار پاداش گرفت. <ref>الطبقات، خامسه2، ص113-114؛ الكامل، ج4، ص356.</ref>روايت‌هاي ديگر، محل قتل ابن‌ زبير را نزديك حجون دانسته‌اند. <ref>تجارب الامم، ج2، ص247؛ البداية و النهايه، ج8، ص342.</ref>بر پايه برخي روايت‌ها، عبدالملك سر ابن‌ زبير را براي تسليم‌كردن عبدالله بن خازم، حاكم ابن‌ زبير در خراسان، به آن ديار فرستاد و او سر را همان جا دفن كرد.<ref> تاريخ دمشق، ج28، ص151؛ البداية و النهايه، ج8، ص326.</ref>
ابن زبیر سرانجام دانست که تاب مقاومت دربرابر سپاه شام را ندارد. در آخرین روز در گفت‌وگو با مادرش اسماء قیام خود را برای خدا و دامن خود را از هرگونه خیانت و ارتکاب عمدی گناه و دنیاطلبی پاک دانست و تصریح کرد که به ظلم‌ها و جنایت‌های کارگزارانش خشنود نبوده است.<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۳.</ref>وی به سفارش مادرش<ref> الطبقات، خامسه۲، ص۹۸؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۵.</ref>با یارانی اندک تا واپسین لحظه و در حالی‌ که به کعبه تکیه داده بود، جنگید و به دست مردانی از بنیسکون و بنیمراد کشته شد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref>در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن‌ زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد.<ref> الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۲۰.</ref>سر او را همراه سر عبدالله بن مطیع و عبدالله بن صفوان به مدینه بردند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۵۲.</ref>و آن‌جا نصب کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۲؛ الاصابه، ج۵، ص۲۲.</ref>سپس این سرها را برای عبدالملک بردند و هر یک از حاملان سرها ۵۰۰ دینار پاداش گرفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۱۱۳-۱۱۴؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۶.</ref>روایت‌های دیگر، محل قتل ابن‌ زبیر را نزدیک حجون دانسته‌اند.<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۲۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref>بر پایه برخی روایت‌ها، عبدالملک سر ابن‌ زبیر را برای تسلیم‌کردن عبدالله بن خازم، حاکم ابن‌ زبیر در خراسان، به آن دیار فرستاد و او سر را همان جا دفن کرد.<ref> تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۲۶.</ref>


[[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج]] پیکر ابن‌ زبير را تا يك سال از پا آويخت. <ref> الكامل، ج4، ص357؛ نهاية الارب، ج21، ص141؛ مجمع الزوائد، ج7، ص507؛ الجوهرة في نسب النبي، ج1، ص319.</ref> سرانجام به خواهش مادرش اسماء پيكر را به او دادند. اسماء پيكر فرزندش را در قبرستان [[حجون]] مكه به خاك سپرد. <ref> انساب الاشراف، ج7، ص129؛ نهاية الارب، ج21، ص141.</ref>بر پايه گزارش مصعب بن عبدالله، پیکر ابن‌ زبير را به مدينه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفيه دفن كردند كه بعدها به مسجد پيامبر(ص)ملحق شد.<ref>تاريخ دمشق، ج28، ص254؛ تاريخ الاسلام، ج5، ص447.</ref>
[[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج]] پیکر ابن‌ زبیر را تا یک سال از پا آویخت.<ref> الکامل، ج۴، ص۳۵۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۵۰۷؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۱۹.</ref> سرانجام به خواهش مادرش اسماء پیکر را به او دادند. اسماء پیکر فرزندش را در قبرستان [[حجون]] مکه به خاک سپرد.<ref> انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۹؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref>بر پایه گزارش مصعب بن عبدالله، پیکر ابن‌ زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به مسجد پیامبر(ص)ملحق شد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷.</ref>


==ابن زبیر در منابع==
==ابن زبیر در منابع==
گزارش‌های تاریخی در مورد عبدالله بن زبیر متفاوت است، برخی از روایات که بیشتر از طرف حامیان وی نقل شده او را مبالغه آمیز تمجید کرده ولی طبق برخی از روایات و گزراش‎‌ها از مذمت وی حکایت می کند.
گزارش‌های تاریخی در مورد عبدالله بن زبیر متفاوت است، برخی از روایات که بیشتر از طرف حامیان وی نقل شده او را مبالغه آمیز تمجید کرده ولی طبق برخی از روایات و گزراش‎ها از مذمت وی حکایت می‌کند.
===فضیلت‌===
===فضیلت‌===
در منابع اهل سنت فضیلت‌های بسیاری برای ابن زبیر نقل شده که بخشی از آنها عبادت‌های شگفتی را به او نسبت می‌دهند. برخی پژوشگران تاریخ اسلام،<ref>برای نمونه نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر».(http://hajj.ir/99/3019#_ftn298)</ref> با ذکر تحلیلهایی در صحت روایات حاوی این فضیلتها تردید کرده‌اند؛ فضیلتهایی همچون: سجده‌اش چنان طولانی بود كه پرندگان بر پشتش می‌نشستند<ref>تاريخ دمشق، ج28، ص170؛ نهاية الارب، ج21، ص143.</ref>؛ وقتی در مسجد الحرام سیل آمد، وی شناكنان كعبه را طواف كرد<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص251؛ الكامل، ج4، ص360.</ref>؛ هفت يا پانزده روز پياپی بدون افطار روزه می‌گرفت <ref>حلية الاولياء، ج1، ص335؛ تاريخ‏ الاسلام، ج5، ص440.</ref> ؛ در ميان جمعی به ركوع رفت و با اين كه حاضران سوره‌های طولانی مانند بقره، آل ‌عمران، نساء و مائده را خواندند، او از ركوع برنيامد<ref> تاريخ دمشق، ج28، ص171؛ البداية و النهايه، ج8، ص334.</ref>؛ به 100 زبان با غلامانش سخن می‌گفت<ref>تاريخ الاسلام، ج5، ص444؛ البداية و النهايه، ج8، ص339.</ref>؛ نخستين واژه‌ای كه در كودكی بر زبان آورد، شمشير بود و پيوسته آن را تكرار می‌كرد<ref> الكامل، ج4، ص360؛ البداية و النهايه، ج8، ص340.</ref>؛ در كودكی، خون حجامت پيامبر را نوشيد<ref> تاريخ الاسلام، ج5، ص437؛ البداية و النهايه، ج8، ص333؛ سبل الهدي، ج10، ص40.</ref>؛ زنان جنی را در طواف ديد و آنان را فراری داد؛<ref>تاريخ دمشق، ج28، ص185؛ البداية و النهايه، ج8، ص336.</ref> با مردان جنی همسخن ‌شد و از آنان نمی‌ترسيد<ref>تاريخ دمشق، ج28، ص185؛ البداية و النهايه، ج8، ص336.</ref>؛ كنار حجرالاسود برای دستيابی به حكومت حجاز و خلافت، دعا نمود و خواسته‌اش برآورده شد.<ref>اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص140؛ المنتظم، ج6، ص135.</ref><ref>نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftn306)</ref>
در منابع اهل سنت فضیلت‌های بسیاری برای ابن زبیر نقل شده که بخشی از آنها عبادت‌های شگفتی را به او نسبت می‌دهند. برخی پژوشگران تاریخ اسلام،<ref>برای نمونه نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر».(http://hajj.ir/99/3019#_ftn298)</ref> با ذکر تحلیلهایی در صحت روایات حاوی این فضیلتها تردید کرده‌اند؛ فضیلتهایی همچون: سجده‌اش چنان طولانی بود که پرندگان بر پشتش می‌نشستند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۰؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۳.</ref>؛ وقتی در مسجد الحرام سیل آمد، وی شناکنان کعبه را طواف کرد<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۲۵۱؛ الکامل، ج۴، ص۳۶۰.</ref>؛ هفت یا پانزده روز پیاپی بدون افطار روزه می‌گرفت<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۳۵؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۰.</ref> ؛ در میان جمعی به رکوع رفت و با این که حاضران سوره‌های طولانی مانند بقره، آل ‌عمران، نساء و مائده را خواندند، او از رکوع برنیامد<ref> تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۴.</ref>؛ به ۱۰۰ زبان با غلامانش سخن می‌گفت<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۹.</ref>؛ نخستین واژه‌ای که در کودکی بر زبان آورد، شمشیر بود و پیوسته آن را تکرار می‌کرد<ref> الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۰.</ref>؛ در کودکی، خون حجامت پیامبر را نوشید<ref> تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۳؛ سبل الهدی، ج۱۰، ص۴۰.</ref>؛ زنان جنی را در طواف دید و آنان را فراری داد؛<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۸۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶.</ref> با مردان جنی همسخن ‌شد و از آنان نمی‌ترسید<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۸۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶.</ref>؛ کنار حجرالاسود برای دستیابی به حکومت حجاز و خلافت، دعا نمود و خواسته‌اش برآورده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۱۴۰؛ المنتظم، ج۶، ص۱۳۵.</ref><ref>نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019#_ftn306)</ref>


===مذمت===
===مذمت===
در مقابل روایات دیگری در منابع اهل سنت موجود است که از وی به خوبی یاد نمی کند. پس از آنکه خون حجامت پیامبر(ص) را می نوشد پیامبر(ص) می فرماید:واى بر مردم از دست تو! و واى بر تو از دست مردم!
در مقابل روایات دیگری در منابع اهل سنت موجود است که از وی به خوبی یاد نمی‌کند. پس از آنکه خون حجامت پیامبر(ص) را می‌نوشد پیامبر(ص) می‌فرماید:وای بر مردم از دست تو! و وای بر تو از دست مردم!
<ref>شیبانی، الآحاد والمثانی، ج1، ص414؛ ویل للناس منک وویل لک من الناس </ref> [[احمد بن حنبل]] نیز روایتی نقل می کند که بر عبدالله بن زبیر تطبیق دارد. روایت چنین است: وقتى که عثمان محاصره شده بود، عبد الله بن زبیر به او گفت: من چند اسب تندرو دارم که آنها را براى تو آماده کرده‌ام! آیا نمى‌خواهى به مکه بروى و کسانى که مى‌خواهند با تو باشند، به نزد تو بیایند؟
<ref>شیبانی، الآحاد والمثانی، ج۱، ص۴۱۴؛ ویل للناس منک وویل لک من الناس </ref> [[احمد بن حنبل]] نیز روایتی نقل می‌کند که بر عبدالله بن زبیر تطبیق دارد. روایت چنین است: وقتی که عثمان محاصره شده بود، عبد الله بن زبیر به او گفت: من چند اسب تندرو دارم که آنها را برای تو آماده کرده‌ام! آیا نمی‌خواهی به مکه بروی و کسانی که می‌خواهند با تو باشند، به نزد تو بیایند؟


عثمان گفت: خیر! من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: قوچى در مکه الحاد مى‌کند که اسم او عبد الله است و بر او نصف عذاب مردم است!<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص64 ش 461.یُلْحِدُ بِمَکَّةَ کَبْشٌ من قُرَیْشٍ اسْمُهُ عبد اللَّهِ علیه مِثْلُ نِصْفِ أَوْزَارِ الناس.</ref> نیر بنا بر گزارش ابن عساکر، [[سلمان فارسی]] از آتش گرفتن خانه [[کعبه]] توسط یکی از آل زبیر در آینده خبر می دهند.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج28، ص221لیحرقن هذا البیت على یدی رجل من آل الزبیر </ref>
عثمان گفت: خیر! من از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: قوچی در مکه الحاد می‌کند که اسم او عبد الله است و بر او نصف عذاب مردم است!<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج۱، ص۶۴ش ۴۶۱.یلْحِدُ بِمَکَّةَ کَبْشٌ من قُرَیشٍ اسْمُهُ عبد اللَّهِ علیه مِثْلُ نِصْفِ أَوْزَارِ الناس.</ref> نیر بنا بر گزارش ابن عساکر، [[سلمان فارسی]] از آتش گرفتن خانه [[کعبه]] توسط یکی از آل زبیر در آینده خبر می‌دهند.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۲۸، ص۲۲۱لیحرقن هذا البیت علی یدی رجل من آل الزبیر </ref>


حضرت علی(ع) در جنگ جمل خطاب به زبیر، فرزندش عبدالله را باعث انحراف او از اهل بیت دانسته<ref>تاریخ طبری، ج3، ص41؛ أنساب الأشراف، ج1، ص314</ref> و [[امام حسن(ع)]] او را نادان خطاب می کند.<ref>زمخشری، المستقصى فی أمثال العرب، ج2، ص118</ref>
حضرت علی(ع) در جنگ جمل خطاب به زبیر، فرزندش عبدالله را باعث انحراف او از اهل بیت دانسته<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱؛ أنساب الأشراف، ج۱، ص۳۱۴</ref> و [[امام حسن(ع)]] او را نادان خطاب می‌کند.<ref>زمخشری، المستقصی فی أمثال العرب، ج۲، ص۱۱۸</ref>


نیز برخی از عملکردهای وی باعث انتقادهای زیادی است از جمله: تهدید به آتش زدن بنی هاشم به علت امتناع از بیعت با وی که [[عروه بن زبیر]] در توجیه کار برادرش گفت: «او این کار را برای این کرد که تفرقه و پراکندگی ایجاد نشود و مسلمانان با هم اختلاف نکنند و آنان (بنی هاشم) نیز به اطاعت او در آیند و در نتیجه با هم متحد شوند همانطور که [[عمر بن خطاب]] این کار را با بنی هاشم کرد وقتی آنان از بیعت با [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] درنگ کردند.»<ref> شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص 147</ref>
نیز برخی از عملکردهای وی باعث انتقادهای زیادی است از جمله: تهدید به آتش زدن بنی هاشم به علت امتناع از بیعت با وی که [[عروه بن زبیر]] در توجیه کار برادرش گفت: «او این کار را برای این کرد که تفرقه و پراکندگی ایجاد نشود و مسلمانان با هم اختلاف نکنند و آنان (بنی هاشم) نیز به اطاعت او در آیند و در نتیجه با هم متحد شوند همانطور که [[عمر بن خطاب]] این کار را با بنی هاشم کرد وقتی آنان از بیعت با [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] درنگ کردند.»<ref> شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۱۴۷</ref>


ابن زبیر با اهل بیت(ع) کینه‌ای دیرین داشته است.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص482؛ اخبار الدولة العباسيه، ص116.</ref>ناسزاهای او به علی(ع) در برخی منابع نقل شده است.<ref> نک: الطبقات، خامسه2، ص85؛ تاريخ‏ يعقوبي، ج2، ص262؛ مروج الذهب، ج3، ص80.</ref>گفته اند که او چهل هفته در خطبه نماز جمعه از ذکر صلوات خودداری کرد تا مبادا [[بنی هاشم]] به آن افتخار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص482؛ مروج الذهب، ج3، ص79؛ شرح نهج‌ البلاغه، ج4، ص61.</ref>این باعث شده است تا حتی برخی عالمان دینی اهل سنت در اعتبار او به عنوان راوی تردید کنند<ref>نک: شرح نهج البلاغه، ج1، ص10.</ref> و شیعیان نیز نظر نیکی درباره او نداشته باشند.{{مدرک}}
ابن زبیر با اهل بیت(ع) کینه‌ای دیرین داشته است.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۱۱۶.</ref>ناسزاهای او به علی(ع) در برخی منابع نقل شده است.<ref> نک: الطبقات، خامسه۲، ص۸۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۰.</ref>گفته‌اند که او چهل هفته در خطبه نماز جمعه از ذکر صلوات خودداری کرد تا مبادا [[بنی هاشم]] به آن افتخار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۷۹؛ شرح نهج‌ البلاغه، ج۴، ص۶۱.</ref>این باعث شده است تا حتی برخی عالمان دینی اهل سنت در اعتبار او به عنوان راوی تردید کنند<ref>نک: شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰.</ref> و شیعیان نیز نظر نیکی درباره او نداشته باشند.{{مدرک}}


==بازسازی کعبه==
==بازسازی کعبه==
[[کعبه]] بنابر منابع تاریخ محلی مکه، چند بار بازسازی شده که یکی از بازسازیهای مشهور آن را به ابن زبیر نسبت می‌دهند. گفته‌اند پس از آن که بر اثر تیراندازی لشکریان یزید با منجنیق آتش گرفت و آسیب دید، ابن زبیر کعبه را ویران و بر مساحت و اندازه اصلی از نو بنا کرد.<ref> ازرقی، أخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار، أزرقى، ج‏1، ص: 289.</ref>او همچنین در دوره حکومتش بر مکه خانه‌هایی را در اطراف مسجد الحرام خرید و به مسجد ملحق کرد.<ref>ازرقی، أخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار، أزرقى، ج‏2، ص: 70.</ref>
[[کعبه]] بنابر منابع تاریخ محلی مکه، چند بار بازسازی شده که یکی از بازسازیهای مشهور آن را به ابن زبیر نسبت می‌دهند. گفته‌اند پس از آن که بر اثر تیراندازی لشکریان یزید با منجنیق آتش گرفت و آسیب دید، ابن زبیر کعبه را ویران و بر مساحت و اندازه اصلی از نو بنا کرد.<ref> ازرقی، أخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، أزرقی، ج۱، ص: ۲۸۹.</ref>او همچنین در دوره حکومتش بر مکه خانه‌هایی را در اطراف مسجد الحرام خرید و به مسجد ملحق کرد.<ref>ازرقی، أخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، أزرقی، ج۲، ص: ۷۰.</ref>
<ref>درباره تفصیل بازسازی خانه کعبه نک: در این باره نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019</ref>
<ref>درباره تفصیل بازسازی خانه کعبه نک: در این باره نک: نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس2}}
==منابع==
==منابع==
بیشتر اطلاعات و منابع این مدخل، از مقاله «ابن زبیر» نوشته محمد سعيد نجاتی در ''دانشنامه حج و حرمین شریفین''(با تغییر و تصرف) اخذ شده است.
بیشتر اطلاعات و منابع این مدخل، از مقاله «ابن زبیر» نوشته محمد سعید نجاتی در ''دانشنامه حج و حرمین شریفین''(با تغییر و تصرف) اخذ شده است.
* ابن ابي‌الحديد (م.656ق.)، شرح نهج البلاغه: به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، 1378ق.
* ابن ابی‌الحدید (م.۶۵۶ق.)، شرح نهج البلاغه: به کوشش محمد ابوالفضل،‌دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
* ابن اعثم الكوفي (م.314ق.)، الفتوح، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الاضواء، 1411ق.
* ابن اعثم الکوفی (م.۳۱۴ق.)، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
* ابن سعد (م.230ق.)،الطبقات الكبري، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.
* ابن سعد (م.۲۳۰ق.)،الطبقات الکبری، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* احمد بن حنبل(241ق)، مسند أحمد،مؤسسة قرطبة، مصر.
* احمد بن حنبل(۲۴۱ق)، مسند أحمد،مؤسسة قرطبة، مصر.
* عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، الانساب، به كوشش عبدالرحمن بن يحيي، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، 1382ق.
* عبدالکریم السمعانی (م.۵۶۲ق.)، الانساب، به کوشش عبدالرحمن بن یحیی، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
* ابن عبدربه، احمد بن محمد بن عبد ربه(328ق)، العقد الفرید، دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، الطبعة الثالثة، 1420ق.
* ابن عبدربه، احمد بن محمد بن عبد ربه(۳۲۸ق)، العقد الفرید،‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۰ق.
* فاكهي (م.275ق.)، اخبار مكه، به كوشش عبدالملك دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق.
* فاکهی (م.۲۷۵ق.)، اخبار مکه، به کوشش عبدالملک دهیش، بیروت،‌دار خضر، ۱۴۱۴ق.
* ابن داود الدينوري (م.282ق.)، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم، قم، الرضي، 1412ق.
* ابن داود الدینوری (م.۲۸۲ق.)، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
* ابن عساكر (م.571ق.)، تاريخ مدينة دمشق، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق.
* ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
* احمد بن يعقوب (م.292ق.)، تاريخ اليعقوبي، بيروت، دار صادر، 1415ق.
* احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، تاریخ الیعقوبی، بیروت،‌دار صادر، ۱۴۱۵ق.
* البلاذري (م.279ق.)،انساب الاشراف، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1417ق.
* البلاذری (م.۲۷۹ق.)،انساب الاشراف، به کوشش زکار، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
* ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1385ق.
* ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر، ۱۳۸۵ق.
* ابن كثير (م.774ق.)، البداية و النهايه، بيروت، مكتبة المعارف، بی تا.
* ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، البدایة و النهایه، بیروت، مکتبة المعارف، بی‌تا.
* خليفة بن خياط (م.240ق.)، تاريخ خليفه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق.
* خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، تاریخ خلیفه، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
* المطهر المقدسي (م.355ق.)، البدء و التاريخ، بيروت، دار صادر، 1903م؛
* المطهر المقدسی (م.۳۵۵ق.)، البدء و التاریخ، بیروت،‌دار صادر، ۱۹۰۳م؛
* ابن جوزي (م.597ق.)، المنتظم، به كوشش نعيم زرزور، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق.
* ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، المنتظم، به کوشش نعیم زرزور، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
* المسعودي (م.346ق.)، مروج الذهب، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
* المسعودی (م.۳۴۶ق.)، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، قم،‌دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
* ابن اعثم الكوفي (م.314ق.)، الفتوح، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الاضواء، 1411ق.
* ابن اعثم الکوفی (م.۳۱۴ق.)، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
* ابن ابي‌شيبه (م.235ق.)،المصنّف، به كوشش سعيد محمد، دار الفكر، 1409ق.
* ابن ابی‌شیبه (م.۲۳۵ق.)،المصنّف، به کوشش سعید محمد،‌دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
* عبدالرزاق الصنعاني (م.211ق.)، المصنّف، به كوشش حبيب الرحمن، المجلس العلمي، بی تا.
* عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، المصنّف، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی، بی‌تا.
* طحاوی حنفی، أحمد بن محمد(321ق)، شرح معانی الآثار،تحقیق محمد زهری النجار، ناشر دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعةالأولى، 1399م.
* طحاوی حنفی، أحمد بن محمد(۳۲۱ق)، شرح معانی الآثار،تحقیق محمد زهری النجار، ناشر‌دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعةالأولی، ۱۳۹۹م.
* زمخشری، محمود بن عمرو بن أحمد جار الله(538قالمستقصى فی أمثال العرب، دار الكتب العلمیة، بیروت، الطبعة الثانیة، 1987م.
* زمخشری، محمود بن عمرو بن أحمد جار الله(۵۳۸قالمستقصی فی أمثال العرب،‌دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة الثانیة، ۱۹۸۷م.
* طبری، محمد بن جریر(310ق)، تاریخ الطبری، دار الکتب العلمیة، بیروت.
* طبری، محمد بن جریر(۳۱۰ق)، تاریخ الطبری،‌دار الکتب العلمیة، بیروت.
* بلاذری، احمد بن یحیی(م279)جمل من انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417.
* بلاذری، احمد بن یحیی(م۲۷۹)جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷.
*ابن عساکر، علی بن الحسن إبن هبة الله(571ق)، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، دار الفکر،بیروت، 1995.
*ابن عساکر، علی بن الحسن إبن هبة الله(۵۷۱ق)، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری،‌دار الفکر،بیروت، ۱۹۹۵.
* محمد بن احمد المقدسي (م.380ق.)،احسن التقاسيم، قاهره، مكتبة مدبولي، 1411ق.
* محمد بن احمد المقدسی (م.۳۸۰ق.)،احسن التقاسیم، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق.
* شیبانی، أحمد بن عمرو(287ق)، الآحاد والمثانی،تحقیق د. باسم فیصل أحمد الجوابرة،دار الرایة،الریاض، الطبعة الأولى، 1411ق.
* شیبانی، أحمد بن عمرو(۲۸۷ق)، الآحاد والمثانی،تحقیق د. باسم فیصل أحمد الجوابرة،دار الرایة،الریاض، الطبعة الأولی، ۱۴۱۱ق.


{{چپ چین}}
{{چپ چین}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۹۳

ویرایش