پرش به محتوا

تکلیف مالایطاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژوئن ۲۰۱۶
اصلاح پاورقی
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
(اصلاح پاورقی)
خط ۱۰: خط ۱۰:


==نظر اشاعره==
==نظر اشاعره==
[[اشاعره]] معتقدند که این چنین دستورهایی از جانب [[خدا|خداوند]] جایز است و خداوند می‌تواند به انجام کاری دستور بدهد که انجام آن از توان و قدرت انسان خارج است. دلیل این افراد این است که توانایی و [[استطاعت]] انسان نسبت به کارها و افعال خود، همزمان با انجام آن کار از جانب خداوند به او داده می‌شود و قبل از انجام آن کار، هیچ توانایی بر انجامش ندارد. بنابراین، خداوند می‌تواند به انسان دستور بدهد کاری را انجام بدهد که توان انجام آنرا ندارد ولی در همان زمانی که قصد انجامش را داشت، خودش انسان را توانا کند.<ref>الابانه...، ص۵۰ -۵۱</ref><ref>ابن فورک، ص۱۱۱</ref><ref>باقلانی، ص۲۹۴</ref><ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۹۶</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۰</ref><ref>فخر‌الدین‌، التفسیر...، ج۷، ص۱۴۰ به بعد</ref><ref>فخرالدین،المطالب...، ج۳،ص۳۰۵ به بعد</ref><ref>شهرستانی، ج۱، ص۶۸</ref>
[[اشاعره]] معتقدند که این چنین دستورهایی از جانب [[خدا|خداوند]] جایز است و خداوند می‌تواند به انجام کاری دستور بدهد که انجام آن از توان و قدرت انسان خارج است. دلیل این افراد این است که توانایی و [[استطاعت]] انسان نسبت به کارها و افعال خود، همزمان با انجام آن کار از جانب خداوند به او داده می‌شود و قبل از انجام آن کار، هیچ توانایی بر انجامش ندارد. بنابراین، خداوند می‌تواند به انسان دستور بدهد کاری را انجام بدهد که توان انجام آنرا ندارد ولی در همان زمانی که قصد انجامش را داشت، خودش انسان را توانا کند.<ref>الابانه عن اصول الدیانه، منسوب به ابوالحسن علی اشعری، ۱۹۷۵، ص۵۰ -۵۱</ref><ref>ابن فورک، مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ۱۹۸۶، ص۱۱۱</ref><ref>باقلانی، التمهید، ۱۹۵۷، ص۲۹۴</ref><ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹، ج۴، ص۲۹۶</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۰</ref><ref>فخر‌الدین‌، التفسیر...، ج۷، ص۱۴۰ به بعد</ref><ref>فخرالدین،المطالب...، ج۳،ص۳۰۵ به بعد</ref><ref>شهرستانی، ج۱، ص۶۸</ref>


اشاعره برای اثبات جواز تکلیف مالایطاق دو دسته دلیل نقلی و عقلی بیان کرده‌اند.
اشاعره برای اثبات جواز تکلیف مالایطاق دو دسته دلیل نقلی و عقلی بیان کرده‌اند.
===دلیل نقلی===
===دلیل نقلی===
به عقیده این افراد، اینکه در [[قرآن]] کریم به [[کافر|کافران]] دستور داده شده که [[ایمان]] بیاورند، خودش نمونه‌ای از تکلیف مالایطاق است، زیرا کافر قبل از اینکه ایمان بیاورد، نمی‌تواند سخن حق را بشنود و آنرا بپذیرد. تنها پس از ایمان آوردن است که می‌تواند سخن حق را بپذیرد و قبل از آن نمی‌تواند.<ref>الابانه، همانجا؛ اشعری، ۵۸</ref><ref>باقلانی، همانجا</ref>
به عقیده این افراد، اینکه در [[قرآن]] کریم به [[کافر|کافران]] دستور داده شده که [[ایمان]] بیاورند، خودش نمونه‌ای از تکلیف مالایطاق است، زیرا کافر قبل از اینکه ایمان بیاورد، نمی‌تواند سخن حق را بشنود و آنرا بپذیرد. تنها پس از ایمان آوردن است که می‌تواند سخن حق را بپذیرد و قبل از آن نمی‌تواند.<ref>الابانه عن اصول الدیانه، منسوب به ابوالحسن علی اشعری، ۱۹۷۵، همانجا؛ اشعری،اللمع، ۱۹۵۲، ۵۸</ref><ref>باقلانی، التمهید، ۱۹۵۷، همانجا</ref>
در [[آیه|آیات]] [[قرآن]] کریم بیان شده که آنان نمی‌توانند سخن حق را بشنوند:
در [[آیه|آیات]] [[قرآن]] کریم بیان شده که آنان نمی‌توانند سخن حق را بشنوند:


خط ۳۶: خط ۳۶:
#خداوند به کافران دستور داده که ایمان بیاورند؛
#خداوند به کافران دستور داده که ایمان بیاورند؛


در نتیجه:خداوند می‌تواند به انسان دستوری بدهد که در توان او نیست و تکلیف مالایطاق است.<ref>همانجا؛ نیز نگاه ک‌نید: تفتازانی، همان، ج۴، ص۳۰۰</ref>
در نتیجه:خداوند می‌تواند به انسان دستوری بدهد که در توان او نیست و تکلیف مالایطاق است.<ref>همانجا؛ نیز نگاه ک‌نید: تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹، ج۴، ص۳۰۰</ref>


==نظر عدلیه==
==نظر عدلیه==
خط ۶۷: خط ۶۷:
#خداوند [[حکمت الهی|حکیم]] است؛
#خداوند [[حکمت الهی|حکیم]] است؛


در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری نمی‌دهد.<ref>مانکدیم، ص۳۰۱</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۱</ref><ref> تفتازانی، شرح العقائد...، ص۱۴۹</ref><ref>ابن میثم، ص۱۱۵</ref><ref> حمصی، ج۱، ص۲۰۳</ref><ref> علامۀ حلی، ص۱۵۲</ref><ref>طوسی، ص۱۰۵</ref>
در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری نمی‌دهد.<ref>مانکدیم، ص۳۰۱</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۱</ref><ref> تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۲۰۰۵، ص۱۴۹</ref><ref>ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۳۹۸، ص۱۱۵</ref><ref> حمصی، ج۱، ص۲۰۳</ref><ref> علامۀ حلی، ص۱۵۲</ref><ref>طوسی، ص۱۰۵</ref>


----
----
کاربر ناشناس