پرش به محتوا

توحید ذاتی: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


روایات برای توحید ذاتی دو معنا بر شمرده‌اند: یکی بسیط بودن و جزء نداشتن که آن را «احدیت» ذات میگویند و دیگر، مثل و نظیر نداشتن که آن را «وحدانیت ذات» می‌خوانند.<ref> صدوق، کتاب التوحید، ص۸۳ و ۱۴۴</ref>
روایات برای توحید ذاتی دو معنا بر شمرده‌اند: یکی بسیط بودن و جزء نداشتن که آن را «احدیت» ذات میگویند و دیگر، مثل و نظیر نداشتن که آن را «وحدانیت ذات» می‌خوانند.<ref> صدوق، کتاب التوحید، ص۸۳ و ۱۴۴</ref>
 
== احد و واحد==
در اصطلاح کلامی، فلسفی، توحید ذاتی به دو معنا به کار رفته است:
در اصطلاح کلامی، فلسفی، توحید ذاتی به دو معنا به کار رفته است:
# خداوند متعال یکی است و برای او مانندی نبوده و دومی برایش قابل فرض نیست. متکلمان این مرتبه توحید را «توحید ذاتی» می‌نامند و با آن هرگونه مثل و شبیه و نظیری را برای ذات خداوند نفی می‌کنند. به این قسم از توحید، «توحید واحدی» می‌گویند.به عبارت دیگر توحید واحدی، یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر از خداوند.
# خداوند متعال یکی است و برای او مانندی نبوده و دومی برایش قابل فرض نیست. متکلمان این مرتبه توحید را «توحید ذاتی» می‌نامند و با آن هرگونه مثل و شبیه و نظیری را برای ذات خداوند نفی می‌کنند. به این قسم از توحید، «توحید واحدی» می‌گویند.به عبارت دیگر توحید واحدی، یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر از خداوند.
خط ۹: خط ۹:


البته باید توجه داشت وحدت ذات خداوند، وحدت عددی نیست که واجب الوجود یک فرد از مفهوم کلی واجب الوجود باشد که رقیب و فرد دیگری نداشته باشد، همانند هر مفهوم کلی دیگری که گرچه در مفهوم کلی است ولی از نظر مصداق خارجی یک فرد بیشتر ندارد، مثل خورشید که مفهومی کلّی ولی دارای یک مصداق است و آنرا کلی منحصر در فرد می‌نامند. بلکه به این معناست که تصور فرد دیگر برای آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقۀ حقیقیه می‌نامند.
البته باید توجه داشت وحدت ذات خداوند، وحدت عددی نیست که واجب الوجود یک فرد از مفهوم کلی واجب الوجود باشد که رقیب و فرد دیگری نداشته باشد، همانند هر مفهوم کلی دیگری که گرچه در مفهوم کلی است ولی از نظر مصداق خارجی یک فرد بیشتر ندارد، مثل خورشید که مفهومی کلّی ولی دارای یک مصداق است و آنرا کلی منحصر در فرد می‌نامند. بلکه به این معناست که تصور فرد دیگر برای آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقۀ حقیقیه می‌نامند.
==در قرآن==
قرآن خدای متعال در [[سوره توحید|سورۀ توحید]] (اخلاص) به شیوا‌ترین بیان به این دو نوع توحید اشاره کرده است. در ابتدای این سوره می‌فرماید: «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾»؛ بگو: خداوند، یکتا و یگانه است. این همان توحید ذاتی به معنای آن است که خداوند دارای اجزا نیست. و در آخر سوره می‌فرماید: «وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾»؛ و برای او هیچ‌گاه شبیه و مانندی نبوده است؛ یعنی دومی برای خداوند وجود ندارد.<ref> الالهیات، ج۱، ص۳۵۵٫</ref>
==دلایل==


قرآن خدای متعال در [[سوره توحید|سورۀ توحید]] (اخلاص) به شیوا‌ترین بیان به این دو نوع توحید اشاره کرده است. در ابتدای این سوره می‌فرماید: «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾»؛ بگو: خداوند، یکتا و یگانه است. این همان توحید ذاتی به معنای آن است که خداوند دارای اجزا نیست. و در آخر سوره می‌فرماید: «وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾»؛ و برای او هیچ‌گاه شبیه و مانندی نبوده است؛ یعنی دومی برای خداوند وجود ندارد.<ref> الالهیات، ج۱، ص۳۵۵٫</ref>
== پانویس==
{{پانویس}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۱۹۱

ویرایش