پرش به محتوا

تکبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Naqavi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
'''تکبیر'''، در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و '''اللّه اکبر''' گفتن است و تنها یک بار در [[قرآن]] ذکر شده است.
'''تکبیر'''، در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و '''اللّه اکبر''' گفتن است و تنها یک بار در [[قرآن]] ذکر شده است.


ذكر اللّهُ أَكْبَر داراى فضيلت و [[ثواب]] فراوانى است و گفتن؛ بلكه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است. و از اجزاى بسيارى از دعاها و اذكار واجب همچون تسبيحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبيحات حضرت فاطمه(س)]] و نيز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار مى‌رود.
ذکر اللّهُ أَکبَر دارای فضیلت و [[ثواب]] فراوانی است و گفتن؛ بلکه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است. و از اجزای بسیاری از دعاها و اذکار واجب همچون تسبیحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبیحات حضرت فاطمه(س)]] و نیز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار می‌رود.


واژه تکبیر از صدر [[اسلام]] تا به امروز در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شده است و در پرچم کشورهای [[ایران]]، [[افغانستان]] و [[عراق]] به کار رفته است.
واژه تکبیر از صدر [[اسلام]] تا به امروز در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شده است و در پرچم کشورهای [[ایران]]، [[افغانستان]] و [[عراق]] به کار رفته است.


==در لغت و اصطلاح==
==در لغت و اصطلاح==
 
تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و اللّه اکبر گفتن است.<ref>زوزنی، ج ۲، ص۵۶۳؛ شاد، ذیل واژه</ref> در متون دینی، تکبیر به معنای بزرگ داشتن یا به بزرگی یادکردن [[خدا]] آمده و ظاهراً معنای لغوی این واژه متأثر از کاربرد دینی آن است.<ref>رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «کبر»</ref> زیرا معنای لغوی تکبیر (به لحاظ ریشه اشتقاقی آن) بزرگ داشتن هر کس یا هر چیز است.<ref>جوهری، ذیل «کبر»</ref>
تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و اللّه اکبر گفتن است.<ref>زوزنی، ج 2، ص 563؛ شاد، ذیل واژه</ref> در متون دینی، تکبیر به معنای بزرگ داشتن یا به بزرگی یادکردن [[خدا]] آمده و ظاهراً معنای لغوی این واژه متأثر از کاربرد دینی آن است.<ref>رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «کبر»</ref> زیرا معنای لغوی تکبیر (به لحاظ ریشه اشتقاقیِ آن) بزرگ داشتن هر کس یا هر چیز است.<ref>جوهری، ذیل «کبر»</ref>


==تکبیر در قرآن==
==تکبیر در قرآن==
ریشه کبر در باب‌های گوناگون (کبر، استکبار، تکبر، إکبار) در [[قرآن]] فراوان به کار رفته، اما واژه تکبیر تنها یک بارآمده است.<ref>رجوع کنید به اسراء: ۱۱۱</ref> مفسران در تفسیر آن گفته‌اند که به معنای تعظیم و بزرگ دانستن خداوند<ref>طبرسی، ج ۶، ص۶۸۹</ref> و مطابق برخی روایات، به معنای اللّه اکبر گفتن است؛<ref>رجوع کنید به حویزی، ج ۳، ص۲۳۹</ref> جمع میان این دو وجه امکان پذیر است.


ریشه کبر در باب‌های گوناگون (کبر، استکبار، تکبر، إکبار) در [[قرآن]] فراوان به کار رفته، اما واژه تکبیر تنها یک بارآمده است.<ref>رجوع کنید به اسراء: 111</ref> مفسران در تفسیر آن گفته اند که به معنای تعظیم و بزرگ دانستن خداوند<ref>طبرسی، ج 6، ص 689</ref> و مطابق برخی روایات، به معنای اللّه اکبر گفتن است؛<ref>رجوع کنید به حویزی، ج 3، ص 239</ref> جمع میان این دو وجه امکان پذیر است.
در آیات دیگری از قرآن، واژه تکبیر در قالب صیغه امر بیان شده و عموماً [[پیامبر(ص)]] و مؤمنان مخاطبان آن هستند.<ref>رجوع کنید به بقره: ۱۸۵؛ حج: ۳۷؛ مدّثّر: ۳</ref> در همه این موارد، واژه تکبیر تنها درباره خداوند به کار رفته است و برای بزرگ داشتن غیرخداوند، به جای باب تفعیل، از باب اِفعال استفاده شده است.<ref>رجوع کنید به یوسف: ۳۱</ref>
 
در آیات دیگری از قرآن، واژه تکبیر در قالب صیغه امر بیان شده و عموماً [[پیامبر(ص)]] و مؤمنان مخاطبان آن هستند.<ref>رجوع کنید به بقره: 185؛ حج: 37؛ مدّثّر: 3</ref> در همه این موارد، واژه تکبیر تنها در باره خداوند به کار رفته است و برای بزرگ داشتن غیرخداوند، به جای باب تفعیل، از باب اِفعال استفاده شده است.<ref>رجوع کنید به یوسف: 31</ref>


==تکبیر در احادیث==
==تکبیر در احادیث==
 
در متون [[حدیث|حدیثی]]، تکبیر غالباً مترادفِ اللّه اکبر گفتن یا بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است؛ چنانکه در روایتی<ref>رجوع کنید به حرّ عاملی، ج ۷، ص۴۳۳</ref> به معنای بزرگ شمردن خداوند آمده، به سبب هدایتی که کرده و عافیتی که بخشیده است. در برخی روایات دیگر نیز واژه اللّه اکبر به این معناست که خداوند بزرگتر از آن است که در وهم و وصف بگنجد<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۱۱ـ۱۲</ref> یا با بت‌ها و خدایان دیگر قیاس شود.<ref>رجوع کنید به همو، ۱۴۰۱، ج ۲، ص۲۳۹</ref>
در متون [[حدیث|حدیثی]]، تکبیر غالباً مترادفِ اللّه اکبر گفتن یا بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است؛ چنانکه در روایتی<ref>رجوع کنید به حرّ عاملی، ج 7، ص 433</ref> به معنای بزرگ شمردن خداوند آمده، به سبب هدایتی که کرده و عافیتی که بخشیده است. در برخی روایات دیگر نیز واژه اللّه اکبر به این معناست که خداوند بزرگتر از آن است که در وهم و وصف بگنجد<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، 1361ش، ص 11ـ12</ref> یا با بت‌ها و خدایان دیگر قیاس شود.<ref>رجوع کنید به همو، 1401، ج 2، ص 239</ref>


==در ابواب فقهی==
==در ابواب فقهی==
از تکبیر در باب‌های طهارت، صلات، [[حج]] و تجارت سخن رفته است.


از تکبیر در باب هاى طهارت، صلات، [[حج]] و تجارت سخن رفته است.
ذکر{اللّهُ أَکبَر}دارای فضیلت و [[ثواب]] فراوانی است و گفتن؛ بلکه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است.<ref>وسائل الشیعة، ج ۷، ص۱۸۳ ـ ۱۹۱</ref> ضمن آنکه از اجزای بسیاری از دعاها و اذکار واجب همچون تسبیحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبیحات حضرت فاطمه(س)]] و نیز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار می‌رود.
 
ذكر{اللّهُ أَكْبَر}داراى فضيلت و [[ثواب]] فراوانى است و گفتن؛ بلكه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است.<ref>وسائل الشيعة، ج 7، ص 183 ـ 191</ref> ضمن آنكه از اجزاى بسيارى از دعاها و اذكار واجب همچون تسبيحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبيحات حضرت فاطمه(س)]] و نيز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار مى‌رود.


===در نماز===
===در نماز===
تکبیر در نماز یا [[واجب]] است یا مستحب:


تكبير در نماز يا [[واجب]] است يا مستحب:
====تکبیر واجب====
 
====تكبير واجب====
{{اصلی|تکبیرة الاحرام}}
{{اصلی|تکبیرة الاحرام}}
[[تکبیره الاحرام|تكبيرة الإحرام]] ـ كه به آن تكبير افتتاح نيز گفته مى‌شود ـ از اجزاء، بلكه اركان [[نماز]] است و بدون آن نماز صحيح نخواهد بود.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 201</ref> گفتن پنج تكبير در [[نماز میت|نماز بر ميّت]] مؤمن، واجب است.<ref>جواهر الکلام، ج 12، ص 31</ref> در [[نماز عید|نماز عيدين]] (فطر و قربان) علاوه بر تكبيرة الإحرام، براى [[قنوت]] نُه تكبير ديگر (پنج تكبير در ركعت اوّل و چهار تكبير در ركعت دوم) گفته مى‌شود. برخى، آنها را واجب دانسته‌اند.<ref>جواهرالکلام، ج11، ص 395</ref>
[[تکبیره الاحرام|تکبیرة الإحرام]] ـ که به آن تکبیر افتتاح نیز گفته می‌شود ـ از اجزاء، بلکه ارکان [[نماز]] است و بدون آن نماز صحیح نخواهد بود.<ref>جواهر الکلام، ج ۹، ص۲۰۱</ref> گفتن پنج تکبیر در [[نماز میت|نماز بر میت]] مؤمن، واجب است.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۲، ص۳۱</ref> در [[نماز عید|نماز عیدین]] (فطر و قربان) علاوه بر تکبیرة الإحرام، برای [[قنوت]] نُه تکبیر دیگر (پنج تکبیر در رکعت اوّل و چهار تکبیر در رکعت دوم) گفته می‌شود. برخی، آنها را واجب دانسته‌اند.<ref>جواهرالکلام، ج۱۱، ص۳۹۵</ref>
 
====تكبير مستحب====


به جز تكبيرة الإحرام، گفتن شش تكبير ديگر در آغاز نماز ـ كه از آنها به [[تکبیرات افتتاح]] تعبير مى‌شود ـ و نيز براى انتقال از حالتى به حالت ديگر ـ همچون انتقال از قيام به ركوع، از ركوع به سجده، از سجده اوّل به سجده دوم، هنگام برخاستن از سجده و براى قنوت ـ مستحب است. بنابر اين در نماز دو ركعتى، يازده تكبير، در سه ركعتى شانزده و در چهار ركعتى 21 تكبير مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج 10، ص 351 ـ 352</ref> قول به استحباب تكبير قبل از ركوع و نيز قبل و بعد از سجده، نظر مشهور است. از برخى قدما وجوب آن نقل شده است.<ref>جواهرالکلام، ج 10،ص 101 ـ 103 و 169؛ الحدائق الناضرة، ج 8، ص 290</ref> گفتن سه بار تكبير از مستحبات [[تعقیبات|تعقيب نماز]] است.<ref>جواهر الكلام، ج 10، ص 408</ref>
====تکبیر مستحب====
به جز تکبیرة الإحرام، گفتن شش تکبیر دیگر در آغاز نماز ـ که از آنها به [[تکبیرات افتتاح]] تعبیر می‌شود ـ و نیز برای انتقال از حالتی به حالت دیگر ـ همچون انتقال از قیام به رکوع، از رکوع به سجده، از سجده اوّل به سجده دوم، هنگام برخاستن از سجده و برای قنوت ـ مستحب است. بنابر این در نماز دو رکعتی، یازده تکبیر، در سه رکعتی شانزده و در چهار رکعتی ۲۱ تکبیر مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۰، ص۳۵۱ ـ ۳۵۲</ref> قول به استحباب تکبیر قبل از رکوع و نیز قبل و بعد از سجده، نظر مشهور است. از برخی قدما وجوب آن نقل شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۰،ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳ و ۱۶۹؛ الحدائق الناضرة، ج ۸، ص۲۹۰</ref> گفتن سه بار تکبیر از مستحبات [[تعقیبات|تعقیب نماز]] است.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۰، ص۴۰۸</ref>


====آداب تكبير در نماز====
====آداب تکبیر در نماز====
بنابر مشهور مستحب است نمازگزار هنگام تکبیر دست هایش را تا محاذی نرمی گوش یا صورت یا فرورفتگی گلو (موضع نحر) بالا ببرد.<ref>جواهرالکلام، ج ۹، ص۲۲۹ ـ ۲۳۳؛ مستمسک العروة، ج ۶، ص۸۲ ـ ۸۵</ref> مشهور آن است که تکبیر، هم‌زمان با بالابردن دست‌ها آغاز گردد و با پایان یافتن رفع، پایان یابد؛ سپس دست‌ها به پایین انداخته شود.<ref>جواهر الکلام، ج ۹، ص۲۳۵</ref> برخی گفته‌اند: جایگاه تکبیر به مقتضای نصوص، بعد از تحقق کامل بالابردن دست است.<ref>مستمسک العروة، ج ۶، ص۸۵؛ العروة الوثقی (و حواشی)، ج ۱، ص۶۳۱</ref>


بنابر مشهور مستحب است نمازگزار هنگام تكبير دست هايش را تا محاذى نرمى گوش يا صورت يا فرورفتگى گلو (موضع نحر) بالا ببرد.<ref>جواهرالکلام، ج 9، ص 229 ـ 233؛ مستمسك العروة، ج 6، ص 82 ـ 85</ref> مشهور آن است كه تكبير، هم‌زمان با بالابردن دست‌ها آغاز گردد و با پايان يافتن رفع، پايان يابد؛ سپس دست‌ها به پايين انداخته شود.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 235</ref> برخى گفته‌اند: جايگاه تكبير به مقتضاى نصوص، بعد از تحقق كامل بالابردن دست است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 85؛ العروة الوثقى (و حواشى)، ج 1، ص 631</ref>
از دیگر مستحبات تکبیر، چسبیده بودن انگشتان ـ جز انگشت شصت ـ به یکدیگر و رو به [[قبله]] بودن کف دست‌ها است.<ref>مستمسک العروة، ج ۶، ص۸۶</ref> در [[استحباب]] باز یا چسبیده بودن انگشت شصت (ابهام)، اختلاف وجود دارد.<ref>جواهر الکلام، ج ۹، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص۶۳۱</ref> بالاتر بردن دست از گوش مکروه است؛ بلکه به برخی قدما ـ بر حسب ظاهر کلمات آنان ـ قول به حرمت نسبت داده شده است.<ref>جواهر الکلام، ج ۹، ص۲۳۲</ref>


از ديگر مستحبات تكبير، چسبيده بودن انگشتان ـ جز انگشت شصت ـ به يكديگر و رو به [[قبله]] بودن كف دست‌ها است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 86</ref> در [[استحباب]] باز يا چسبيده بودن انگشت شصت (ابهام)، اختلاف وجود دارد.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 236 ـ 237؛ العروة الوثقى، ج 1، ص 631</ref> بالاتر بردن دست از گوش مكروه است؛ بلكه به برخى قدما ـ بر حسب ظاهر كلمات آنان ـ قول به حرمت نسبت داده شده است.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 232</ref>
===در سجده تلاوت، سهو و شکر===
تکبیر در سجده تلاوت آیاتی که سجده واجب دارند قبل از سجده استحباب ندارد؛ لیکن بعد از سر برداشتن از سجده مستحب است. وجوب آن به ظاهر کلمات برخی و احتمال کلمات برخی دیگر نسبت داده شده است. هرچند احتمال قوی داده شده که مراد همه، استحباب باشد.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۰، ص۲۲۴ ـ ۲۲۵</ref>


===در سجده تلاوت، سهو و شكر===
تکبیر بعد از نیت و قبل از رفتن به سجده، در [[سجده سهو]] بنابر مشهور مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۲، ص۴۴۲ و ص۴۴۷ ـ ۴۴۸</ref> برخی به استحباب تکبیر قبل از [[سجده شکر]] و بعد از سر برداشتن از آن تصریح کرده‌اند.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۰، ص۲۴۵</ref>
 
تكبير در سجده تلاوت آياتى كه سجده واجب دارند قبل از سجده استحباب ندارد؛ ليكن بعد از سر برداشتن از سجده مستحب است. وجوب آن به ظاهر كلمات برخى و احتمال كلمات برخى ديگر نسبت داده شده است. هرچند احتمال قوى داده شده كه مراد همه، استحباب باشد.<ref>جواهرالکلام، ج 10، ص 224 ـ 225</ref>
 
تكبير بعد از نيّت و قبل از رفتن به سجده، در [[سجده سهو]] بنابر مشهور مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج 12، ص 442 و ص 447 ـ 448</ref> برخى به استحباب تكبير قبل از [[سجده شكر]] و بعد از سر برداشتن از آن تصريح كرده‌اند.<ref>جواهرالکلام، ج 10، ص 245</ref>


===در نماز باران===
===در نماز باران===
{{اصلی|نماز باران}}
{{اصلی|نماز باران}}
مستحب است نمازگزاران در [[نماز استسقاء]] بسيار تكبير گويند؛<ref>جواهرالکلام، 12/ 137</ref> چنان‌كه مستحب است امام جماعت بعد از نماز، بر فراز منبر، رو به قبله و با صداى بلند صد بار تكبير بگويد.<ref>جواهرالکلام، ج12، 146</ref>
مستحب است نمازگزاران در [[نماز استسقاء]] بسیار تکبیر گویند؛<ref>جواهرالکلام، ۱۲/ ۱۳۷</ref> چنان‌که مستحب است امام جماعت بعد از نماز، بر فراز منبر، رو به قبله و با صدای بلند صد بار تکبیر بگوید.<ref>جواهرالکلام، ج۱۲، ۱۴۶</ref>


===در نماز عيدَيْن===
===در نماز عیدَین===
{{اصلی|نماز عید}}
{{اصلی|نماز عید}}
بنابر مشهور گفتن تكبير در [[عید فطر]] و [[عید قربان |قربان]] با كيفيتى كه وارد شده، مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج11، ص 378 و 382</ref> جايگاه آن در عيد فطر پس از نماز مغرب و نيز عشا در شب عيد، و پس از نماز صبح و نماز عيد در روز عيد مى‌باشد. در غير مواقع چهارگانه يادشده بنابر مشهور، تكبير مشروعيت ندارد.<ref>جواهرالکلام، ج 11، ص 381</ref> جايگاه تكبير در عيد قربان براى كسى كه در [[سرزمین منا|منى]] حضور دارد پس از پانزده نماز است كه با نماز ظهر روز عيد، آغاز مى‌گردد و پس از نماز صبح روز سيزدهم ذيحجّه پايان مى‌پذيرد. در غير منى بعد از ده نماز؛ اوّلين آنها نماز ظهر روز عيد و آخرين آن پس از نماز صبح روز دوازدهم است.<ref>جواهرالکلام، ج 11، ص 384</ref>
بنابر مشهور گفتن تکبیر در [[عید فطر]] و [[عید قربان|قربان]] با کیفیتی که وارد شده، مستحب است.<ref>جواهرالکلام، ج۱۱، ص۳۷۸ و ۳۸۲</ref> جایگاه آن در عید فطر پس از نماز مغرب و نیز عشا در شب عید، و پس از نماز صبح و نماز عید در روز عید می‌باشد. در غیر مواقع چهارگانه یادشده بنابر مشهور، تکبیر مشروعیت ندارد.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۱، ص۳۸۱</ref> جایگاه تکبیر در عید قربان برای کسی که در [[سرزمین منا|منی]] حضور دارد پس از پانزده نماز است که با نماز ظهر روز عید، آغاز می‌گردد و پس از نماز صبح روز سیزدهم ذیحجّه پایان می‌پذیرد. در غیر منی بعد از ده نماز؛ اوّلین آنها نماز ظهر روز عید و آخرین آن پس از نماز صبح روز دوازدهم است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۱، ص۳۸۴</ref>


====كيفيت تكبير====
====کیفیت تکبیر====
کیفیت تکبیر در [[نماز عید|نماز عیدین]] به این گونه است: {اللّهُ أَکبَرُ، اللّهُ أَکبَر، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکبَر، وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکرُ عَلی ما أَوْلانا } و در عید قربان جمله{وَ رَزَقَنا مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعام}در پایان اضافه می‌شود.<ref>شرائع الإسلام، ج ۱، ص۹۰</ref>


كيفيت تكبير در [[نماز عید|نماز عیدین]] به این گونه است: {اللّهُ أَكْبَرُ، اللّهُ أَكْبَر، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ اللّهُ أَكْبَر، وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما أَوْلانا } و در عيد قربان جمله{وَ رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الأَنْعام}در پايان اضافه مى‌شود.<ref>شرائع الإسلام، ج 1، ص 90</ref>
البتّه در منابع فقهی تکبیرات با عبارات مختلف آمده است، از جمله:


البتّه در منابع فقهى تكبيرات با عبارات مختلف آمده است، از جمله:
# افزایش جمله{وَ لِلّهِ الحَمْد }قبل از{الحَمْدُ لِلّه }.
# {وَ اللّهُ أَکبَر، اللّهُ أَکبَرُ وَ لِلّهِ الحَمْد }پس از تهلیل.
# {وَ اللّهُ أَکبَر، اللّهُ أَکبَرُ عَلی ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما أَوْلانا }پس از تهلیل.
# سه تکبیر در آغاز، سپس تهلیل، پس از آن تکبیر و در پایان:{لِلّهِ الحَمْد، اللّهُ أَکبَرُ عَلی ما هَدانا }.
# دو تکبیر، یک تهلیل، یک تکبیر، سپس{وَ لِلّهِ الحَمْدُ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکرُ عَلی ما اَوْلانا }.
# دو تکبیر، سپس یک تهلیل، و پس از آن{وَ اللّهُ أَکبَر، وَ اللّهُ أَکبَرُ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الحَمْدُ عَلی ما أَوْلانا }.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص۳۸۶ ـ ۳۸۸</ref>


# افزايش جمله{وَ لِلّهِ الحَمْد }قبل از{الحَمْدُ لِلّه }.
صورت آخر به اشهر؛ بلکه مشهور نسبت داده شده است. در عید قربان از برخی، سه بار تکبیر در آغاز نقل شده؛ لیکن مشهور دو تکبیر است. در بعضی کلمات جمله{لِلّهِ الحَمْد }قبل از{الحَمْدُ لِلّهِ }و در بعض دیگر، جایگزینی{وَ لِلّهِ الحَمْد}به جای{الحَمْدُ لِلّه }و در پاره‌ای دیگر، ابدال{الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکرُ عَلی ما أَوْلانا }به{اللّهُ أَکبَرُ عَلی ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما اَوْلانا} و غیر آن، آمده است.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص۳۸۸ ـ ۳۹۰</ref>
# {وَ اللّهُ أَكْبَر، اللّهُ أَكْبَرُ وَ لِلّهِ الحَمْد }پس از تهليل.
# {وَ اللّهُ أَكْبَر، اللّهُ أَكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أَوْلانا }پس از تهليل.
# سه تكبير در آغاز، سپس تهليل، پس از آن تكبير و در پايان:{لِلّهِ الحَمْد، اللّهُ أَكْبَرُ عَلى ما هَدانا }.
# دو تكبير، يك تهليل، يك تكبير، سپس{وَ لِلّهِ الحَمْدُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اَوْلانا }.
# دو تكبير، سپس يك تهليل، و پس از آن{وَ اللّهُ أَكْبَر، وَ اللّهُ أَكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الحَمْدُ عَلى ما أَوْلانا }.<ref>جواهر الكلام، ج 11، ص 386 ـ 388</ref>
 
صورت آخر به اشهر؛ بلكه مشهور نسبت داده شده است. در عيد قربان از برخى، سه بار تكبير در آغاز نقل شده؛ ليكن مشهور دو تكبير است. در بعضى كلمات جمله{لِلّهِ الحَمْد }قبل از{الحَمْدُ لِلّهِ }و در بعض ديگر، جايگزينى{وَ لِلّهِ الحَمْد}به جاى{الحَمْدُ لِلّه }و در پاره‌اى ديگر، ابدال{الحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما أَوْلانا }به{اللّهُ أَكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما اَوْلانا} و غير آن، آمده است.<ref>جواهر الكلام، ج 11، ص 388 ـ 390</ref>


===در حج===
===در حج===
{{اصلی|حج}}
{{اصلی|حج}}
هنگام [[رمى جمره]] مستحب است پرتاب كننده با پرتاب هر سنگ‌ريزه تكبير بگويد.<ref>جواهرالکلام، ج19، ص 106</ref> كسى كه داخل [[کعبه]] شد، مستحب است پس از خروج از آن سه بار تكبير بگويد.<ref>جواهرالکلام، ج20، ص 64</ref> بسيار اللّه اكبر گفتن در منى مستحب است.<ref>وسائل الشيعة، ج 14، ص 270</ref>
هنگام [[رمی جمره]] مستحب است پرتاب کننده با پرتاب هر سنگ‌ریزه تکبیر بگوید.<ref>جواهرالکلام، ج۱۹، ص۱۰۶</ref> کسی که داخل [[کعبه]] شد، مستحب است پس از خروج از آن سه بار تکبیر بگوید.<ref>جواهرالکلام، ج۲۰، ص۶۴</ref> بسیار اللّه اکبر گفتن در منی مستحب است.<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص۲۷۰</ref>


در روایات متعددی آمده که تکبیر در [[حج]]، عملی عبادی است و در هنگام رؤیت [[کعبه]] یا قطع [[تلبیه|تلْبیه]] (گفتنِ لبَّیک در مراسم حج)، تکبیر برای شخص [[محرم (ابهام‌زدایی)|مُحرِم]]، [[مستحب]] است.<ref>ابن حنبل ، ج 3، ص 320؛ حرّعاملی ، ج 12، ص 389</ref> علاوه بر این، در [[روز عرفه]]،<ref>ابن حنبل ، ج 3، ص 110، 147</ref> در سعی بین [[صفا]] و [[مروه]]،<ref>شافعی، ج 2، ص 210؛ ابن حنبل، ج 2، ص 14؛ طوسی، ج 5، ص 146</ref> در مقام [[وقوف در عرفات]]<ref>ابن بابویه، 1401، ج 2، ص 322ـ323؛ ابن قدامه، ج 3، ص 429</ref> و در هنگام قرار گرفتن در برابر [[حجرالاسود]]<ref>شافعی، ج 2، ص 170؛ بخاری جُعْفی، ج 2، ص 162ـ163؛ حرّعاملی، ج 13، ص 336؛ برای موارد دیگر رجوع کنید به الموسوعة الفقهیّة، ذیل واژه</ref> نیز تکبیر گفتن از جمله شعائر و مناسک دینی است.
در روایات متعددی آمده که تکبیر در [[حج]]، عملی عبادی است و در هنگام رؤیت [[کعبه]] یا قطع [[تلبیه|تلْبیه]] (گفتنِ لبَّیک در مراسم حج)، تکبیر برای شخص [[محرم (ابهام‌زدایی)|مُحرِم]]، [[مستحب]] است.<ref>ابن حنبل، ج ۳، ص۳۲۰؛ حرّعاملی، ج ۱۲، ص۳۸۹</ref> علاوه بر این، در [[روز عرفه]]،<ref>ابن حنبل، ج ۳، ص۱۱۰، ۱۴۷</ref> در سعی بین [[صفا]] و [[مروه]]،<ref>شافعی، ج ۲، ص۲۱۰؛ ابن حنبل، ج ۲، ص۱۴؛ طوسی، ج ۵، ص۱۴۶</ref> در مقام [[وقوف در عرفات]]<ref>ابن بابویه، ۱۴۰۱، ج ۲، ص۳۲۲ـ۳۲۳؛ ابن قدامه، ج ۳، ص۴۲۹</ref> و در هنگام قرار گرفتن در برابر [[حجرالاسود]]<ref>شافعی، ج ۲، ص۱۷۰؛ بخاری جُعْفی، ج ۲، ص۱۶۲ـ۱۶۳؛ حرّعاملی، ج ۱۳، ص۳۳۶؛ برای موارد دیگر رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ذیل واژه</ref> نیز تکبیر گفتن از جمله شعائر و مناسک دینی است.


===در تجارت و سفر===
===در تجارت و سفر===
 
مستحب است خریدار هنگام خرید کالا تکبیر بگوید.<ref>جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۴۵۲</ref> از جمله آداب سفر، گفتن تکبیر و [[تهلیل]] هنگام برآمدن بر بلندی است.<ref>جواهرالکلام، ج۱۸، ص۱۴۵</ref>
مستحب است خريدار هنگام خريد كالا تكبير بگويد.<ref>جواهر الكلام، ج 22، ص 452</ref> از جمله آداب سفر، گفتن تكبير و [[تهلیل]] هنگام برآمدن بر بلندى است.<ref>جواهرالکلام، ج18، ص 145</ref>


==تکبیر در تاریخ==
==تکبیر در تاریخ==
[[پرونده:تکبیر 2.jpg|بندانگشتی|تکبیر گفتن نمازگزاران در نماز جمعه ]]
[[پرونده:تکبیر 2.jpg|بندانگشتی]]
در تاریخ و آداب رسوم جوامع اسلامی، تکبیر (اللّه اکبر گفتن) پیشینه ای طولانی و جایگاهی مهم دارد.
در تاریخ و آداب رسوم جوامع اسلامی، تکبیر (اللّه اکبر گفتن) پیشینه‌ای طولانی و جایگاهی مهم دارد.
* بنا بر منابع حدیثی، سنّت تکبیر به پیش از [[اسلام]] باز می‌گردد؛ چنانکه در برخی روایات از تکبیر [[حضرت آدم (ع)|آدم علیه السلام]]، در مقابل [[حجرالاسود]]، سخن به میان آمده است.<ref>مجلسی، ج 26، ص 270</ref> عبدالمطلب نیز به هنگام بازسازی [[چاه زمزم]] تکبیر گفت و [[قریش]] با وی هم نوا شدند.<ref>کلینی ، ج 4، ص 220</ref>
* بنا بر منابع حدیثی، سنّت تکبیر به پیش از [[اسلام]] باز می‌گردد؛ چنانکه در برخی روایات از تکبیر [[حضرت آدم(ع)|آدم علیه‌السلام]]، در مقابل [[حجرالاسود]]، سخن به میان آمده است.<ref>مجلسی، ج ۲۶، ص۲۷۰</ref> عبدالمطلب نیز به هنگام بازسازی [[چاه زمزم]] تکبیر گفت و [[قریش]] با وی هم نوا شدند.<ref>کلینی، ج ۴، ص۲۲۰</ref>
* در تاریخ صدر اسلام، بجز در موارد فقهی پیشین، تکبیر از همان آغاز به سنّت دینی و اجتماعی بدل شد؛ چنانکه [[رسول اکرم]](ص) پس از انقطاع نزول [[وحی]] تکبیر گفت.<ref>ابن کثیر، ج 1، ص 413</ref> همچنین ایشان در [[جنگ خندق]] (احزاب) در موارد متعددی به مسلمانان فرمود تا به صورت جمعی تکبیر گویند<ref>طبری، ج 2، ص 235ـ236؛ مجلسی، ج 17، ص 170، ج 20، ص 189</ref> و در نبرد با یهودیان [[بنی نضیر|بنی نَضیر]]<ref>قمی، ج 2، ص 359</ref> و [[خیبر]]<ref>مجلسی، ج 21، ص 40</ref> تکبیر گفت.
* در تاریخ صدر اسلام، به جزدر موارد فقهی پیشین، تکبیر از همان آغاز به سنّت دینی و اجتماعی بدل شد؛ چنانکه [[رسول اکرم]](ص) پس از انقطاع نزول [[وحی]] تکبیر گفت.<ref>ابن کثیر، ج ۱، ص۴۱۳</ref> همچنین ایشان در [[جنگ خندق]] (احزاب) در موارد متعددی به مسلمانان فرمود تا به صورت جمعی تکبیر گویند<ref>طبری، ج ۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶؛ مجلسی، ج ۱۷، ص۱۷۰، ج ۲۰، ص۱۸۹</ref> و در نبرد با یهودیان [[بنی نضیر|بنی نَضیر]]<ref>قمی، ج ۲، ص۳۵۹</ref> و [[خیبر]]<ref>مجلسی، ج ۲۱، ص۴۰</ref> تکبیر گفت.
* همچنین نقل است که پیامبر(ص) در شب [[ازدواج]] [[حضرت علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد.<ref>حرّعاملی، ج 14، ص 63</ref>
* همچنین نقل است که پیامبر(ص) در شب [[ازدواج]] [[حضرت علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد.<ref>حرّعاملی، ج ۱۴، ص۶۳</ref>
* پیامبر به هنگام شنیدن خبر فوت [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] چهار مرتبه تکبیر گفت.<ref>بخاری جعفی، ج 2، ص 71</ref> روایت شده است که آن حضرت در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ها]]، چهار یا پنج مرتبه تکبیر می‌گفت<ref>ابن حنبل، ج 4، ص 367، 372؛ مسلم بن حجاج، ج 1، ص 657</ref> و از همان زمان تکبیرهای چهارگانه در [[نماز میت]] سنّت شد.
* پیامبر به هنگام شنیدن خبر فوت [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] چهار مرتبه تکبیر گفت.<ref>بخاری جعفی، ج ۲، ص۷۱</ref> روایت شده است که آن حضرت در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ها]]، چهار یا پنج مرتبه تکبیر می‌گفت<ref>ابن حنبل، ج ۴، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ مسلم بن حجاج، ج ۱، ص۶۵۷</ref> و از همان زمان تکبیرهای چهارگانه در [[نماز میت]] سنّت شد.
* [[امام علی(ع)]] در رزم غالباً [[تهلیل]] و تکبیر می‌گفت و مردم با وی هم صدا می‌شدند.<ref>مجلسی، ج 32، ص 508</ref> علاوه بر این نقل است که از همان روزگار تاکنون تکبیر در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شد.<ref>رجوع کنید به جبرتی ، ج 1، ص 78</ref>
* [[امام علی(ع)]] در رزم غالباً [[تهلیل]] و تکبیر می‌گفت و مردم با وی هم صدا می‌شدند.<ref>مجلسی، ج ۳۲، ص۵۰۸</ref> علاوه بر این نقل است که از همان روزگار تاکنون تکبیر در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شد.<ref>رجوع کنید به جبرتی، ج ۱، ص۷۸</ref>
* پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] (1357ش) نیز حاضران غالباً برای تأیید سخنان خطیب و پس از قرائت هر بندی از بیانیه یا قطعنامه، مشت‌ها را گره کرده با صدای بلند، تکبیر می‌گویند.
* پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] (۱۳۵۷ش) نیز حاضران غالباً برای تأیید سخنان خطیب و پس از قرائت هر بندی از بیانیه یا قطعنامه، مشت‌ها را گره کرده با صدای بلند، تکبیر می‌گویند.




خط ۹۸: خط ۸۸:
== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* قرآن.  
* قرآن.
* ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.  
* ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
* همو، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.  
* همو، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
* ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.  
* ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
* ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.  
* ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
* ابن کثیر، السیرة النبویة، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت، بی‌تا.  
* ابن کثیر، السیرة النبویة، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت، بی‌تا.
* ابن منظور؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.  
* ابن منظور؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
* عبدالرحمان بن حسن جبرتی، تاریخ عجائب الا´ثار فی التراجم و الاخبار، بیروت. دارالجلیل، بی‌تا.  
* عبدالرحمان بن حسن جبرتی، تاریخ عجائب الا´ثار فی التراجم و الاخبار، بیروت. دارالجلیل، بی‌تا.
* اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت] بی‌تا. چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.  
* اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت] بی‌تا. چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
* حرّعاملی.  
* حرّعاملی.
* عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵.  
* عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵.
* حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.  
* حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
* محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.  
* محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
* محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت، بی‌تا.  
* محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت، بی‌تا.
* طبرسی.  
* طبرسی.
* طبری، تاریخ (بیروت).  
* طبری، تاریخ (بیروت).
* محمدبن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.  
* محمدبن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
* علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.  
* علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
* کلینی.  
* کلینی.
* محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳.  
* محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳.
* ه‌مان، ج ۳۲، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۶۵ ش.  
* ه‌مان، ج ۳۲، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۶۵ ش.
* مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.  
* مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
* الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۳، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.  
* الموسوعة الفقهیة، ج ۱۳، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
* محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج ۱۱، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.  
* محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج ۱۱، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
* حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۴ ق.  
* حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۴ ق.
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، موسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۳۶۳ ش.  
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، موسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۳۶۳ ش.
* یزدی، محمد کاظم بن عبدالعظیم، مستمسک العروه الوثقی، موسسه الدار التفسیر، قم، ۱۴۱۶ق‌.  
* یزدی، محمد کاظم بن عبدالعظیم، مستمسک العروه الوثقی، موسسه الدار التفسیر، قم، ۱۴۱۶ق‌.
* محقق حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام، اسماعیلیان، قم، ۱۴۰۸ق.
* محقق حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام، اسماعیلیان، قم، ۱۴۰۸ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس