پرش به محتوا

منشور عقاید امامیه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Dayyani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Dayyani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


'''بخش نخست: راههای شناخت در اسلام'''
'''بخش نخست: راههای شناخت در اسلام'''
در این بخش مباحثی همچون هستی از دیدگاه اسلام و انسان از دیدگاه اسلام مورد بحث قرار گرفته است. مسائلی همچون [[فطرت]]، [[جبر و اختیار]]، [[قضا و قدر]] و [[ایمان]] از موضوعاتی هستند که در این بخض به آنها اشاره شده است.
 
----
در این بخش مباحثی همچون هستی از دیدگاه اسلام و انسان از دیدگاه اسلام مورد بحث قرار گرفته است. مسائلی همچون [[فطرت]]، [[جبر و اختیار]]، [[قضا و قدر]] و [[ایمان]] از موضوعاتی هستند که در این بخش به آنها اشاره شده است.
 


'''بخش دوم: توحید و مراتب آن'''
'''بخش دوم: توحید و مراتب آن'''
در این بخش مباحثی همچون اعتقاد به وجود خدا، مراتب توحید شامل توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید در خالقیت، توحید در تشریع و توحید در عبادت مورد بحث قرار گرفته است.


----
در این بخش مباحثی همچون اعتقاد به وجود خدا، مراتب توحید شامل توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید در خالقیت، توحید در تشریع و توحید در عبادت مورد بحث قرار گرفته است.
 


'''بخش سوم: صفات خداوند'''
'''بخش سوم: صفات خداوند'''
در این بخش مباحثی همچون [[صفات جمال و جلال الهی|صفات جمال و جلال]] ،[[صفات ذات و صفات فعل]]علم، قدرت، حیات، [[اراده الهی|اراده]] و اختیار، و نیز  برخی صفات الهی همچون کلام و صدق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.


----
در این بخش مباحثی همچون [[صفات جمال و جلال الهی|صفات جمال و جلال]] ،[[صفات ذات و صفات فعل]]علم، قدرت، حیات، [[اراده الهی|اراده]] و اختیار، و نیز  برخی صفات الهی همچون کلام و صدق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
 
 


'''بخش چهارم: عدل الهی'''
'''بخش چهارم: عدل الهی'''
# [[عدل]] یکی از [[اسما و صفات#تقسیم بندی‌صفات|صفات جمال]] الهی است که وحی و خرد بر آن گواهی می‌دهند، و ساحت خدا از مبادی ظلم که همان جهل و عجز و نیاز است، منزه است.
# عقل و خرد، حسن و قبح افعال را درک می‌کند، و اگر این باب به روی خرد بسته شود، حسن و قبح اشیاء، شرعاً نیز ثابت نمی‌شود.
# [[عدل الهی]] برای خود تجلیاتی در تکوین (خلقت) و تشریع (قانون گذاری) دارد. دعوت به نیکیهای و باز داشتن از بدیها، و تکلیف در حدّ توان، و عدل در جزا، از مظاهر عدل در تشریع است.
# آفرینش انسان و جهان، بی‌هدف صورت نگرفته است. فعل حق از هر نوع عبث و کار لغو منزه و پیراسته بوده، و هدفداری فعل خدا، ناشی از نیازمندی وی نیست.


'''قضا و قدر'''
در این بخش مباحثی همچون [[عدل]] الهی، حسن و قبح عقلی، هدفمندی خلقت، [[قضا و قدر]] و [[جبر و اختیار|اختیار]] مورد اشاره قرار گرفته است.


# [[قضا و قدر]] از عقاید مسلّم اسلامی است. افرادی که آمادگی فکری برای حل مسائل پیچیده آن ندارند نباید در این عرصه وارد شوند و اعتقاد اجمالی به اصل مسئله برای آنها کافی است.
# قدر به معنی «اندازه گیری» اشیا بوده و «قضا» نیز به معنی حتمیت وقوع آنهاست و هر به دو نوع قضا و قدر علمی، و قضا و قدر فعلی و عینی، تقسیم می‌شوند.
# قضا و قدر الهی با اختیار و آزادی انسان منافات ندارد؛ بلکه [[تقدیر]] الهی بر این جاری شده که فعل انسان با کمال اختیار و آزادی از وی صادر گردد.


'''انسان و اختیار'''


# اختیار و آزادی انسان واقعیتی محسوس و انکارناپذیر است. وجدان هر انسان و همچنین روش عقلا بر این امر گواهی می‌دهد، و در غیر این صورت، اصولاً اعزام پیامبران لغو خواهد بود.
# نه جبر در کار است و نه تفویض، بلکه چیزی است میان این دو.
# خداوند از ازل به افعال و اعمال ما آگاهی داشته و این علم ازلی، با اختیار و آزادی انسان نیز هیچگونه منافاتی ندارد.


----
'''بخش پنجم: دلایل لزوم بعثت پیامبران'''
در این بخش مباحثی همچون اهداف بعثت از دیدگاه قرآن، راه های شناخت پیامبران راستگو همچون،[[اعجاز]] و تصدیق پیامبر پیشین، ویژگی های معجزه، واقعیت وحی و[[عصمت]] پیامبران و غیر پیامبران مورد بحث قرار گرفته است.


==='''بخش پنجم: دلایل لزوم بعثت پیامبران'''===
# مشیت حکیمانه الهی ایجاب می‌کند که برای پیمودن راه تکامل، پیامبرانی را به سوی بشر بفرستد و در هدایت انسان به اهداف عالی خلقت، به هدایتهای عقلی اکتفا نکند.
# [[قرآن]]، هدف از بعثت پیامبران را تقویت مبانی [[توحید]]، [[تزکیه]] و [[تهذیب نفس]]، تعلیم کتاب، و قیام مردم به قسط، شمرده است.
# پیامبران راستگو را، به سه راه می‌توان از مدعیان دروغین این مقام باز شناخت: [[اعجاز]]، تصدیق پیامبر پیشین، و مجموعه قرائن و شواهدی که بر صدق ادعای شخص گواهی می‌دهد.
# میان معجزه و صدق دعوت نبوت، رابطه‌ای منطقی برقرار است، و اعجاز، یک دلیل منطقی بر صدق ادعاست، نه دلیل اقناعی.
# هرگاه انجام دادن کار خارق العاده با دعوی نبوت همراه باشد «[[معجزه]]» تلقی می‌شود و بدون این ادعا (در صورتی که انجام دهنده فرد صالحی باشد) «[[کرامت]]» خوانده می‌شود.
# [[معجزه]] با ویژگیهای چهارگانه ذیل، از سحر و جادو جدا می‌شود: آموزش ناپذیری، دعوت به مقابله، معارضه ناپذیری، تنوّع در انجام کارهای خارق العاده.
# ارتباط پیامبران با جهان غیب، از طریق وحی صورت می‌گیرد، نه عقل و خرد یا حسّ و یافته‌های ظاهری. واقعیت وحی الهی با مقیاسهای عادی قابل درک و سنجش نیست.
# بر خلاف اندیشه مادیگراها، [[وحی]] نه زاییده تفکر و نبوغ پیامبران است، و نه تجلّی حالات روحی و روانی آنها. تفسیر اخیر از وحی (از حیث محتوی) در نهایت به همان گفتار مشرکین عصر جاهلیت بازمی‌گردد که می‌گفتند وحی چیزی جز «اضغاث احلام» نیست !


''' [[عصمت]] پیامبران'''


# پیامبران الهی، در مقام تلقی وحی و حفظ و ابلاغ آن به امت، از هر گونه لغزش عمدی و سهوی مصون هستند و از لحظه اخذ وی تا ابلاغ آن تحت مراقبت کامل [[ملائکه|فرشتگان]] قرار دارند.
# پیامبران از هرگونه گناه و کار ناروا مصونند، و اعتماد مردم به صدق دعوت آنان در صورتی تحقق می‌پذیرد که پیراسته از گناه باشند. گذشته از این، آنان هدایت یافتگانی هستند که مقام والای علمی و معنوی ایشان با ضلالت و گمراهی قابل جمع نیست.
# پیامبران، علاوه بر مصونیت از گناه، در مقام داوری در منازعات، تشخیص احکام موضوعات دینی و مسائل عادی زندگی، نیز از خطا و اشتباه مصون هستمد، و اصولاً اعتماد مردم و اهداف بعثت در صورتی جلب و تأمین می‌شود که پیامبران را عصمت گسترده احاطه کند.
# پیامبران، علاوه بر [[عصمت]] در مراحل یاد شده، از بیماری‌های نفرت‌زا و هنجارهای عملی که حاکی از دنائت و پستی روح افراد است منزّه و پیراسته‌اند.
# هر نوع استنباط عدم عصمت برای انبیا از ظواهر برخی آیات قرآن، یک نوع داوری عجولانه است که باید از آن پرهیز کرد، و برای جلوگیری از امر باید با توجه به قرائن موجود در خود آیات، به تفسیر آنها پرداخت.
# عصمت پیامبران، از معرفت بالای آنان به جلال و جمال حق متعال، و آگاهی کامل آنان از نتایج درخشان طاعات و پیامدهای سوء معاصی در دنیا و [[آخرت]] سرچشمه می‌گیرد.
# [[عصمت]] [[پیامبر]]، با اختیار و آزادی و منافات ندارد، و آگاهی دقیق و کامل آنان از قدرت پروردگار یا عواقب سوء سرکشی از فرامین وی، قدرت و اختیار ذاتی بشر در انتخاب فجور و [[تقوا]] را از آنان سلب نمی‌کند.
# تمامی [[انبیا|پیامبران]] معصوم هستند. در عین حال، ممکن است فردی معصوم باشد امّا پیامبر نباشد؛ چنانکه حضرت [[مریم بنت عمران]] (علیها السلام) به تصریح [[قرآن]] شخصیتی پاک و برگزیده بود ولی پیامبر نبود.


----
'''بخش ششم: نبوت خاصه'''
این بخش به بیان [[نبوت خاصه]] [[حضرت محمد]]، [[تحدی]]، وجوه اعجاز قرآن  و دیگر قرائن صدق دعوای پیامبری حضرت محمد(ص) مانند گواهی و بشارت به ظهور پیامبر در کتب مقدس ادیان گذشته  اختصاص دارد. در این بخش به برخی کرامات و معجزات دیگر پیامبر همچون [[شق القمر|شقّ القمر]]، [[معراج]]، پیروزی در [[مباهله]] با [[اهل کتاب]] و اِخبار از غیب نیز اشاره شده است.


==='''بخش ششم: نبوت خاصه'''===
در ادامه این بخش به برخی ویژگیهای نبوت پیامبر اسلام (ص) همچون جهانی بودن، [[خاتمیت]]، سهولت در عقاید و احکام، مصونیت از تحریف کتاب و جامعیت اسلام اشاره شده است.  
# [[حضرت محمد]] بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) آخرین حلقه از سلسله انبیای الهی است که [[نبوت]] خویش را، همراه [[تحدی]]، با [[معجزه]] جاودان خود ([[قرآن]] مجید) آغاز کرد و حتی معارضین را دعوت کرد که تنها یک سوره مانند سوره‌های قرآن بیاورند ولی کسی از عهده این امر بر نیامد.
# در همان عصر نزول قرآن، زیبایی کلمات، تازگی ترکیب، و عمق معانی این کتاب استادان بلاغت و سخن را به زانو درآورد و ناچارشان ساخت که همگی به برتری آن اعتراف و اقرار کنند. پس از آن نیز، خضوع اندیشمندان نسبت به این کتاب ادامه بلکه افزایش یافت.
# قرآن، علاوه بر [[اعجاز]] ادبی، از جهات گوناگون [[معجزه]] است: آورنده قرآن، یک فرد [[امی|اُمّی]] و درس نخوانده است. محتویات قرآن، با آنکه تدریجاً در شرایط گوناگون حضر و سفر، صلح و جنگ، و سختی و گشایش تکمیل شده است، مع الوصف کوچکترین دو گانگی در سبک و محتوای آن وجود ندارد. این کتاب [[فطرت]]، ثابت و پاک بشر را محور قانون‌گذاری قرار داده و با توجه به ثبات و دوام فطرت انسان، به قوانین خود ابدیت بخشیده است؛ و...
# [[قرآن]] در خلال تشریح آیات الهی، از یک رشته اسرار علمی جهان آفرینش پرده برداشته که اطلاع از آنها برای بشر آن [[قیامت|روز جزا]] از طریق [[وحی]] امکان‌پذیر نبوده است. نیز این کتاب شریف به طور قاطع از برخی حوادث پیش از وقوع آنها گزارش داده که با توجه به صدق این پیشگوییها، نشان ارتباط گوینده آنها با جهان غیب است.
# قرائن و شواهد گوناگون و اطمینان بخش، بر صدق دعوت [[پیامبر اسلام]] گواهی می‌دهند: سوابق روشن زندگی پیامبر در میان مردم [[مکه]]، وارستگی او از آلودگیهای محیط، استحکام محتوای دعوت، ابزاری که پیامبر از آن در پیشرفت مرام خود بهره گرفته است، شخصیت تابناک گروندگان به وی، و بالأخره تأثیر آیین او در پی ریزی یک تمدن کم نظیر یا بی‌نظیر در تاریخ بشر، گواه بر صدق دعوت اوست.
# تصدیق پیامبر پیشین، یکی از طرق شناسایی پیامبران است. بشارت و نوید ظهور پیامبر اسلام، در کتب آسمانی پیشین نظیر [[عهدین]] (به خصوص [[انجیل یوحنا]]، فصلهای ۱۴ ۱۶) وارد شده است.
# [[پیامبر اسلام]]، علاوه بر [[قرآن]]، معجزه‌ها و کرامات دیگری نیز داشته است، مانند: [[شق القمر|شقّ القمر]]، [[معراج]]، پیروزی در [[مباهله]] با [[اهل کتاب]]، اِخبار از غیب، و غیره.


'''ویژگیهای نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) '''


# آیین [[اسلام]] آیین عامّ جهانی است، نه منطقه‌ای و اقلیمی، یا نژادی و قومی. اگر کتاب آسمانی این دین به زبان عربی است صرفاً به علت این سنت الهی است که پیامبران همواره به زبان قوم خویش سخن می‌گفته‌اند تا برای آنان قابل فهم باشد.
# پیامبر اسلام، پیامبر خاتم، کتاب او خاتم کتابها، [[شریعت]] او نیز پایان بخش تمام شرایع آسمانی است. پس از وی طومار [[نبوت|نبوّت]] مُهر خورده و دیگر پیامبر و کتاب آسمانی و شریعتی نخواهد آمد.
# دین اسلام تأمین کننده جمیع نیازهای فطری بشر بوده، و دارای اصولی ثابت و جاودان است. چنانکه در پاسخ گویی به مسائل و حلّ مشکلات نوظهور، از اموری چون خرد، قاعده تقدیم اهم بر مهمّ، اجتهاد زنده و مستمر، و اصل تقدیم احکام ثانویه بر اوّلیه کمک می‌گیرد.
# از ویژگیهای شریعت اسلام، سهولت عقاید و نیز اعتدال و جامعیت آن در برنامه ریزی است. این ویژگی در شرایع دیگر (بویژه در شکل تحریف شده کنونی آنها) وجود ندارد، به عنوان نمونه: سوره توحید، بیانگر عقیده یک فرد مسلمان درباره [[توحید]] می‌باشد که تطبیق و مقایسه آن با عقاید پیچیده و نامعقول کنونی [[دین|ادیان]] دیگر بویژه [[مسیحیت]]، جالب و گویای بسی از حقایق است.
# [[قرآن|کتاب آسمانی مسلمانان]]، از هر نوع تحریف مصون مانده؛ نه چیزی بر آن افزوده شده و نه چیزی از آن کاسته شده است. پیامبر اسلام صد و چهارده سوره کامل تحویل جامعه اسلامی داد که تا امروز به همان صورت باقی مانده است، و دلایل استوار عقلی و نقلی بر [[تحریف قرآن|عدم تحریف قرآن]] گواهی می‌دهند.
# برخی [[حدیث|روایات]] دالّ بر تحریف، که در کتب فریقین وارد شده است، ارزش علمی ندارند. زیرا بخشی از این روایات صرفاً جنبه تفسیری داشته و در حکم توضیحات [[پیامبر]] پیرامون معانی آیاتند، نه آنکه در اصل جزئی از خود [[قرآن]] بوده و بعداً حذف شده باشند؛ بخش دیگر از روایات مزبور نیز که در ادعای تحریف صراحت دارند، از طریق افراد غیر موثّق نقل شده‌اند و از حیث موازین سندشناسی و متن شناسی فاقد اعتبار لازمند. ضمناً وجود روایت در مجموعه‌های حدیثی نیز، لزوماً گواه بر عقیده مؤلف و گردآورنده آن مجموعه نیست.


----
'''بخش هفتم: امامت و خلافت'''
این بخش به بیان معنای اصطلاحی [[شیعه]] و پیشینه آن، ادله عقلی ضرورت امامت، آیات و احادیث مربوط به واقعه غدیر خم، حدیث غدیر، ماجرای جانشینی پیامبر(ص)، وظایف امام، عصمت امام، تعداد ائمه و ترتیب و اسامی آنها و محبت به ائمه اختصاص دارد.


==='''بخش هفتم: امامت و خلافت'''===
# گروهی که رهبری جامعه اسلامی را پس از رحلت پیامبر از آنِ [[حضرت علی]] و [[امامان|فرزندان معصوم]] او (علیهم السلام) می‌دانند [[شیعه]] نامیده می‌شوند؛ چنانکه آن گروه از صحابه نیز که [[وصی|وصایت]] و [[خلافت]] [[امام]] را از زبان رسول خدا شنیده و پس از رحلت وی بر این اصل باقی ماندند در تاریخ شیعه علی نامیده می‌شدند. در حقیقت شیعه، تاریخی جز اسلام، و پیشینه‌ای جز پیشینه اسلام ندارد.
# هرگز معقول نیست که فردی برای ابد شریعتی را پایه گذاری کند ولی برای سرپرستی و رهبری آن که ضامن بقای شریعت است طرحی نریزد.
# با در نظر گرفتن خطر مثلث: روم، ایران، و منافقان در داخل (که اسلام و مسلمین را در آخرین روزهای رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) شدیداً تهدید می‌کرد) عدم تعیین جانشین از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله) مایه هرج و مرج و اختلاف امّت می‌گردید و راه را برای تجدید سلطه جاهلیت هموار می‌کرد، در حالیکه تعیین رهبر هر نوع نزاع و اختلاف را ریشه کن می‌ساخت. لذا شیعه معتقد است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای جلوگیری از تشتت و سرگردانی امت، به فرمان خداوند، جانشین تعیین کرد.
# مشیت حکیمانه الهی بر این تعلق گرفته بود که پیامبر، امام و رهبر بعد از خود را معرفی کند و او نیز، با تعیین [[امام علی|علی]] (علیه‌السلام) به عنوان خلیفه بعد از خود، در مواقع گوناگون به این وظیفه خطیر جامه عمل پوشانید.
# در روز [[۱۸ دی الحجه|هیجدهم ذی حجة]] سال دهم [[هجرت]]، آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِن رَبِّک» نازل گردید و خداوند پیامبر را مأمور ساخت که در چنین روزی رهبر آینده جامعه را تعیین کند. او نیز در حضور دهها هزار تن پس از ایراد خطبه‌ای طولانی، علی (علیه‌السلام) را به عنوان جانشین خویش به امّت معرفی کرد.
# [[حدیث غدیر]] از جمله [[حدیث|احادیث]] [[متواتر]] اسلامی است که ۱۱۰ تن [[صحابه|صحابی]] و ۸۹ [[تابعین|تابعی]] آن را نقل کرده، و ۳۵۰ تن از دانشمندان [[اهل سنت]] آن را در کتابهای خویش آورده، و نویسندگان اسلامی کتابهای گسترده‌ای پیرامون آن به رشته تحریر کشیده‌اند.
# پیامبر با تعیین جانشین، کلیه دانشمندان اسلام را که سودای خاموش کردن چراغ اسلام پس از درگذشت پیامبر را در سر می‌پروراندند مأیوس کرد و علت یأس و نومیدی آنان، تداوم و استمرار وظایف گوناگون پیامبر (به استثنای نبوت) با تعیین رهبر بود.
# پس از درگذشت [[پیامبر]]، تعیین [[خلیفه]]، به عنوان یک اصل مشروع و ضروری، در ذهن [[صحابه]] وجود داشت. لذا [[خلیفه دوم]] توسط [[خلیفه اول]] تعیین گردید، و [[خلیفه سوم]] نیز به وسیله [[شورای شش نفره]] که خلیفه دوم آن را تعیین کرد، برگزیده شد؛ با این تفاوت که [[شیعه]] معتقد به تعیین و نصب الهی است، نه تشخیص و تعیینِ خطاپذیرِ خلیفه پیشین.
# وظایف امام، پس از درگذشت پیامبر اسلام، از قرار زیر است: تبیین مفاهیم [[قرآن]]، بیان احکام شرع، بازداشتن جامعه از هر نوع انحراف، پاسخگویی به پرسشهای دینی و عقیدتی، پاسداری از مرزهای اسلام در برابر دشمنان، اجرای قسط و عدل در جامعه، و مانند آنها. لذا چنین فردی، از نظر شیعه، باید مورد عنایت خاص الهی بوده و در سایه تربیتهای غیبی به چنین مقامی رسیده باشد.
# با توجه به وظایف خطیر فوق، شخص [[امام]] بایستی (همچون پیامبر) از هرگونه خطا و گناه [[معصوم]] باشد و «[[آیه تطهیر]]» و «[[حدیث ثقلین]]» به خوبی بر [[عصمت]] ائمه [[اهل بیت]] (علیهم السلام) گواه است.
# اوصیای پیامبر دوازده نفر می‌باشند و تعبیر «[[حدیث اثنا عشر خلیفه|اثنا عشر خلیفة]]» در کتب شیعه و سنی آمده است. ضمناً هر امامی امام پس از خویش را تعیین کرده که اولین آنها [[علی بن ابی طالب]] (علیه‌السلام) و آخرین آنها حضرت [[امام مهدی|حجت بن الحسن العسکری]] عجّل الله تعالی فرجه است.
# مودّت و دوستی با خاندان رسالت (علیهم السلام) یک اصل قرآنی و فریضه اسلامی است، که با توجه به کمالات علمی و عملی این خاندان، مایه رشد و کمال دوستان ایشان می‌باشد.


'''امام دوازدهم غیبت و ظهور'''
'''امام دوازدهم غیبت و ظهور'''
کاربر ناشناس