کاربر ناشناس
تناسخ در فلسفه و عرفان: تفاوت میان نسخهها
جز
←دلیل دوم ابن سینا در رد تناسخ
imported>Hrezaei |
imported>Hrezaei |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
استدلال عمده [[ابن سینا]] در رد تناسخ چنین است: ایجاد روح در بدن زمانی رخ میدهد که بدن به آمادگی کامل رسیده باشد. آمادگی بدن بلافاصله موجب فیضان نفس از جانب عقل فعال میگردد. این امر هرگز بر سبیل بخت و اتفاق نیست، یعنی همواره به محض حدوث مزاج، بدن مستحق و مستعدِّ دریافت نفس میشود. حال اگر تناسخ را بپذیریم، لازم میآید که یک بدن دو نفس داشته باشد، یکی نفسی که به سبب استحقاق بدن به آن تعلق یافته و دیگر نفسی که از راه تناسخ وارد آن شده است. چنین وضعی را نمیتوان پذیرفت، چون هر موجود زندهای نفس خود را واحد احساس میکند. این فرض را هم نمیتوان کرد که نفس دومی در کار باشد که موجود زنده نسبت به آن آگاهی نداشته باشد و خود آن نفس هم به خود آگاه نباشد و اشتغالی هم به بدن نداشته باشد، چون پیوند نفس و بدن فقط به صورت علاقۀ اشتغالی ممکن است، یعنی نوع پیوند و علاقه میان نفس و بدن به گونهای است که نفس در بدن تصرف و آن را تدبیر میکند و بدن از نفس اثر میپذیرد، بنابراین موجود زنده همواره به نفس مدبّر و متصرف خود آگاه است.<ref>ابن سینا، 1363 ش، ص 108ـ109؛ همو، 1403، ج 3، ص 356؛ همو، 1375 ش، ص 318ـ320؛ همو، 1379 ش، ص 386ـ387</ref> | استدلال عمده [[ابن سینا]] در رد تناسخ چنین است: ایجاد روح در بدن زمانی رخ میدهد که بدن به آمادگی کامل رسیده باشد. آمادگی بدن بلافاصله موجب فیضان نفس از جانب عقل فعال میگردد. این امر هرگز بر سبیل بخت و اتفاق نیست، یعنی همواره به محض حدوث مزاج، بدن مستحق و مستعدِّ دریافت نفس میشود. حال اگر تناسخ را بپذیریم، لازم میآید که یک بدن دو نفس داشته باشد، یکی نفسی که به سبب استحقاق بدن به آن تعلق یافته و دیگر نفسی که از راه تناسخ وارد آن شده است. چنین وضعی را نمیتوان پذیرفت، چون هر موجود زندهای نفس خود را واحد احساس میکند. این فرض را هم نمیتوان کرد که نفس دومی در کار باشد که موجود زنده نسبت به آن آگاهی نداشته باشد و خود آن نفس هم به خود آگاه نباشد و اشتغالی هم به بدن نداشته باشد، چون پیوند نفس و بدن فقط به صورت علاقۀ اشتغالی ممکن است، یعنی نوع پیوند و علاقه میان نفس و بدن به گونهای است که نفس در بدن تصرف و آن را تدبیر میکند و بدن از نفس اثر میپذیرد، بنابراین موجود زنده همواره به نفس مدبّر و متصرف خود آگاه است.<ref>ابن سینا، 1363 ش، ص 108ـ109؛ همو، 1403، ج 3، ص 356؛ همو، 1375 ش، ص 318ـ320؛ همو، 1379 ش، ص 386ـ387</ref> | ||
===دلیل دوم | ====دلیل دوم==== | ||
دلیل دیگر ابن سینا این است که در صورت درستی تناسخ باید تعداد بدنهای حادث شده با تعداد روحهایی که بدنی را ترک کردهاند برابر باشد و مطابق هر نابودیای، هست شدنی وجود داشته باشد، و روشن است که تعداد موجودات زنده همواره یکسان نیست. <ref>1403، ج 3، ص 357ـ359؛ قس فخررازی، 1404، ص 334؛ همو، 1407، ج 7، ص 207ـ 208</ref> | دلیل دیگر ابن سینا این است که در صورت درستی تناسخ باید تعداد بدنهای حادث شده با تعداد روحهایی که بدنی را ترک کردهاند برابر باشد و مطابق هر نابودیای، هست شدنی وجود داشته باشد، و روشن است که تعداد موجودات زنده همواره یکسان نیست. <ref>1403، ج 3، ص 357ـ359؛ قس فخررازی، 1404، ص 334؛ همو، 1407، ج 7، ص 207ـ 208</ref> | ||