Automoderated users، دیوانسالاران، confirmed، مدیران رابط کاربری، movedable، مدیران، templateeditor
۵٬۸۵۱
ویرایش
(پیوند میان ویکی و حذف از مبدا ویرایش) |
(ویرایش جعبه اطلاعات) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{دیگر کاربردها|ام سلمه (ابهامزدایی)}} | {{دیگر کاربردها|ام سلمه (ابهامزدایی)}} | ||
{{جعبه | {{جعبه اطلاعات صحابه | ||
| | | نام =امسلمه | ||
| | | تصویر = | ||
| نام = هند دختر | | توضیح تصویر = | ||
| کنیه | | نام کامل =هند دختر ابو امیة بن مغیره | ||
| | | کنیه =امسلمه | ||
| | | لقب =[[امالمؤمنین]] | ||
| | | زادروز = | ||
| | | زادگاه =[[مکه]] | ||
| | | محل زندگی =مکه • [[حبشه]] • [[مدینه]] | ||
| | | مهاجر/انصار =مهاجر | ||
| | | نسب/قبیله = | ||
| | | خویشاوندان سرشناس = | ||
| نقشهای برجسته = [[ | | تاریخ و مکان درگذشت = پس از شهادت امام حسین(ع) در مدینه | ||
| | | تاریخ و مکان شهادت = | ||
| نحوه درگذشت = | |||
| نحوه شهادت = | |||
| مدفن =[[قبرستان بقیع]] | |||
| زمان اسلام آوردن = | |||
| نحوه اسلام آوردن = | |||
| حضور در جنگها =شرکت در [[غزوات]] و [[سریه|سریههای]] پیامبر(ص) | |||
| هجرت به =[[هجرت به حبشه]] • [[هجرت به مدینه]] | |||
| دلیل شهرت = | |||
| نقشهای برجسته = | |||
| دیگر فعالیتها =دفاع از [[حضرت فاطمه(س)]] در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) • امانتدار [[امام حسین(ع)]] در نگهداری از سلاح پیامبر(ص) و [[ودایع امامت]] • مخالفت با معاویه | |||
| آثار = نقل [[حدیث قاروره]]، شأن نزول [[آیه تطهیر]]، [[حدیث کساء]] و ... | |||
}} | }} | ||
'''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از [[همسران پیامبر(ص)]] که [[امالمؤمنین]] خوانده شدهاند. | '''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از [[همسران پیامبر(ص)]] که [[امالمؤمنین]] خوانده شدهاند. | ||
خط ۳۷: | خط ۴۵: | ||
== در مدینه== | == در مدینه== | ||
===ازدواج با پیامبر(ص)=== | ===ازدواج با پیامبر(ص)=== | ||
ام سلمه قبل از پیامبر با[[ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد]] ازدواج کرده بود، پس از درگذشت ابوسلمه در ۴ق بر اثر جراحتی که در [[جنگ احد]] برداشته بود، [[پیامبر اسلام(ص)]] با ام سلمه ازدواج کردند. گفتهاند، پس از انقضای عده، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و سپس [[عمر بن خطاب|عمر]] از او خواستگاری کردند، و ام سلمه نپذیرفت. آنگاه پیامبر خواستگار فرستاد و وی قبول کرد.<ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> به نقل [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق(ع)]]، ام سلمه پس از [[خدیجه(س)]]، بافضیلت ترین زنان پیامبر(ص) بوده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> ام سلمه دارای فضائل و کمالاتی بود که مورد حسادت [[عایشه]] و مایه اندوه او میشد.<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹.</ref> | ام سلمه قبل از پیامبر با [[ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد]] ازدواج کرده بود، پس از درگذشت ابوسلمه در ۴ق بر اثر جراحتی که در [[جنگ احد]] برداشته بود، [[پیامبر اسلام(ص)]] با ام سلمه ازدواج کردند. گفتهاند، پس از انقضای عده، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و سپس [[عمر بن خطاب|عمر]] از او خواستگاری کردند، و ام سلمه نپذیرفت. آنگاه پیامبر خواستگار فرستاد و وی قبول کرد.<ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> به نقل [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق(ع)]]، ام سلمه پس از [[خدیجه(س)]]، بافضیلت ترین زنان پیامبر(ص) بوده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> ام سلمه دارای فضائل و کمالاتی بود که مورد حسادت [[عایشه]] و مایه اندوه او میشد.<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹.</ref> | ||
===شرکت | ===شرکت در غزوات و سریهها=== | ||
ام سلمه در [[غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه مریسیع|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی محمد، المغازی، ج۲، ص۴۶۷.</ref> بعدها هر ماه به میدان جنگ احد میرفت و بر شهیدان سلام میفرستاد.<ref>واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۱۴ .</ref> | ام سلمه در [[غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه مریسیع|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی محمد، المغازی، ج۲، ص۴۶۷.</ref> بعدها هر ماه به میدان جنگ احد میرفت و بر شهیدان سلام میفرستاد.<ref>واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۱۴ .</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۶۵: | ||
طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز آنرا در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به «[[حدیث قاروره]]» معروف است.<ref>برای آگاهی از روایتهای مختلف حدیث قاروره و خواب امّ سلمه در منابع شیعه و اهل سنت نگاه کنید به: ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ص۹۴۳ـ۹۴۸. .</ref> | طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز آنرا در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به «[[حدیث قاروره]]» معروف است.<ref>برای آگاهی از روایتهای مختلف حدیث قاروره و خواب امّ سلمه در منابع شیعه و اهل سنت نگاه کنید به: ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ص۹۴۳ـ۹۴۸. .</ref> | ||
==مخالفت | ==مخالفت با معاویه== | ||
پس از [[صلح امام حسن(ع)]] با [[معاویه]]، ام سلمه به [[جابر بن عبدالله انصاری]] و برادرزادهاش توصیه کرد تا برای حفظ جانشان با [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] [[بیعت]] کنند.<ref> بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۴۱وثقفی ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۴۱۵والاختصاص، منسوب به شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۶.</ref> اما وی در مقابل معاویه ساکت ننشست؛ او پس از دستور معاویه، مبنی بر [[لعن]] [[حضرت علی(ع)]] بر روی منبر، نامهای به معاویه نوشت و وی را سخت سرزنش کرد.<ref>ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۶۶وخطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۰۱.</ref> | پس از [[صلح امام حسن(ع)]] با [[معاویه]]، ام سلمه به [[جابر بن عبدالله انصاری]] و برادرزادهاش توصیه کرد تا برای حفظ جانشان با [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] [[بیعت]] کنند.<ref> بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۴۱وثقفی ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۴۱۵والاختصاص، منسوب به شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۶.</ref> اما وی در مقابل معاویه ساکت ننشست؛ او پس از دستور معاویه، مبنی بر [[لعن]] [[حضرت علی(ع)]] بر روی منبر، نامهای به معاویه نوشت و وی را سخت سرزنش کرد.<ref>ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۶۶وخطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۰۱.</ref> | ||
ویرایش