پرش به محتوا

امکان اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۳
imported>Hrezaei
imported>Hrezaei
خط ۲۸: خط ۲۸:


===در حکمت متعالیه===
===در حکمت متعالیه===
فیلسوف‌ بزرگ‌ دیگری‌ كه‌ پس‌ از سهروردی‌، قاعده امكان‌ اشرف‌ را پذیرفته‌، و به‌ تفصیل در مورد آن بحث کرده است‌، صدرالدین‌ شیرازی‌ (ملاصدرا) (درگذشته 1050ق‌/1640م‌) است‌. وی‌ که به گفته خودش سالها نسبت به این قاعده ایراد داشته است‌ (7/254- 255)، مضمون‌ این‌ قاعده‌ را از نوشته‌های‌ سهروردی‌ گرفته‌ است‌ و به‌ پیروی‌ از او اصل‌ آن‌ را به‌ نوشته ارسطو بازمى‌گرداند و در این‌ رهگذر عین‌ عبارات‌ سهروردی‌ را به‌ كار مى‌برد.
فیلسوف‌ دیگری‌ كه‌ پس‌ از سهروردی‌، قاعده امكان‌ اشرف‌ را پذیرفته‌، و به‌ تفصیل در مورد آن بحث کرده است‌، [[ملاصدرا|صدرالدین‌ شیرازی‌]] (درگذشته 1050ق‌/1640م‌) است‌. وی‌ که به گفته خودش سالها نسبت به این قاعده ایراد داشته است‌ <ref>اسفار، ج7، ص254-255</ref>، مضمون‌ این‌ قاعده‌ را از نوشته‌های‌ سهروردی‌ گرفته‌ است‌ و به‌ پیروی‌ از او اصل‌ آن‌ را به‌ نوشته ارسطو بازمى‌گرداند.
او قاعده امكان‌ اشرف‌ را اصلى‌ برهانى‌ و دارای‌ نتایجی‌ سودمند مى داند و استفاده‌ از آن‌ را به‌ ارسطو نسبت‌ مى‌دهد كه‌ به‌ گفته او در اثولوجیا بسیار به‌ آن‌ پرداخته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌، نك: «اثولوجیا»، ص134- 139). وی‌ همچنین‌ به‌ همان‌ عبارت‌ او در السماء و العالم‌ استناد مى‌كند كه‌ سهروردی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. ملاصدرا مى‌گوید: ابن‌ سینا در آثار مختلف‌ خود ترتیب‌ نظام‌ وجود و بیان‌ دو سلسله «شروع و بازگشت به بالا و علتها» را برپایه همین‌ قاعده‌ نهاده‌ است‌. (ج7، ص244- 245).
 
ملاصدرا در اسفار (ج7، ص244- 245) به تفصیل در مورد قاعده امکان اشرف و امکان اخس که ابتکار خودش است بحث کرده و این دو را در برابر یکدیگر قرار می دهد و به بررسی و اثبات هر دو می پردازد. وی در اثبات قاعده امکان اخس می گوید:
او قاعده امكان‌ اشرف‌ را اصلى‌ [[برهان|برهانى‌]] و دارای‌ نتایجی‌ سودمند مى داند ملاصدرا مى‌گوید: ابن‌ سینا در آثار مختلف‌ خود ترتیب‌ نظام‌ وجود و بیان‌ دو سلسله «شروع و بازگشت به بالا و علتها» را برپایه همین‌ قاعده‌ نهاده‌ است‌. <ref>اسفار، ج7، ص244- 245</ref>
از آنجا که جهان هستی واحد است و کل جهان همانند موجود بزرگ واحدی است که اجزای آن به یکدیگر متصلند. به این معنا که هر مرتبه کمالی از وجود باید با مرتبه کمالی نازل تر از خودش مجاور است و نباید میان آنها فاصله ای باشد. یعنی نمی توان میان دو مرتبه نازل و کامل وجودی، درجه ای را تصور کرد که تحقق نیافته است. در این مسئله اگر از وجود مرتبه نازل تر به وجود مرتبه کامل تر برسیم، قاعده امکان اشراف شکل می گیرد و اگر از وجود مرتبه کامل تر به وجود مرتبه نازل تر پی ببریم، قاعده امکان اخس نام دارد. قاعده نخست‌ میراث‌ معلم‌ اول‌ است‌ و قاعده دوم‌ را من به‌ یاری‌ خداوند بنیان‌ نهاده‌ام.‌ (ج5، ص342، نیز ج2، ص307).
 
ملاصدرا در این کتاب <ref>ج7، ص244- 245</ref> به تفصیل در مورد قاعده امکان اشرف و امکان اخس که ابتکار خودش است بحث کرده و این دو را در برابر یکدیگر قرار می دهد و به بررسی و اثبات هر دو می پردازد.  
 
وی در اثبات قاعده امکان اخس می گوید:
از آنجا که جهان هستی واحد است و کل جهان همانند موجود بزرگ واحدی است که اجزای آن به یکدیگر متصلند. به این معنا که هر مرتبه کمالی از وجود باید با مرتبه کمالی نازل تر از خودش مجاور است و نباید میان آنها فاصله ای باشد. یعنی نمی توان میان دو مرتبه نازل و کامل وجودی، درجه ای را تصور کرد که تحقق نیافته است. در این مسئله اگر از وجود مرتبه نازل تر به وجود مرتبه کامل تر برسیم، قاعده امکان اشراف شکل می گیرد و اگر از وجود مرتبه کامل تر به وجود مرتبه نازل تر پی ببریم، قاعده امکان اخس نام دارد. قاعده نخست‌ میراث‌ معلم‌ اول‌ است‌ و قاعده دوم‌ را من به‌ یاری‌ خداوند بنیان‌ نهاده‌ام.‌ <ref>همانجا، ج5، ص342، نیز ج2، ص307</ref>
 
==صحت استناد قاعده به ارسطو==
==صحت استناد قاعده به ارسطو==
همانطور که بیان شد، سهروردی‌ و به‌ دنبال‌ وی‌ ملاصدرا، اصل‌ قاعده امكان‌ اشرف‌ را به‌ ارسطو، و به‌ كتاب‌ السماء و العالم‌ بازگردانده‌اند. در حالیکه استناد آنان بر اساس ترجمه یوحنا ابن‌ بطریق‌ (درگذشته حدود‌ 200ق‌/816م‌) از کتاب درباره آسمان است. بنا بر گزارش‌ تاریخ‌نگاران‌ در كار ترجمه‌ كاملاً وفادار به‌ متن‌ نیست‌، بلكه‌ در آن‌ تصرف‌ مى‌كند و برای‌ وضوح‌ بیشتر مطالب آن را از اصل‌ خود دور مى‌شود.
همانطور که بیان شد، سهروردی‌ و به‌ دنبال‌ وی‌ ملاصدرا، اصل‌ قاعده امكان‌ اشرف‌ را به‌ ارسطو، و به‌ كتاب‌ السماء و العالم‌ بازگردانده‌اند. در حالیکه استناد آنان بر اساس ترجمه یوحنا ابن‌ بطریق‌ (درگذشته حدود‌ 200ق‌/816م‌) از کتاب درباره آسمان است. بنا بر گزارش‌ تاریخ‌نگاران‌ در كار ترجمه‌ كاملاً وفادار به‌ متن‌ نیست‌، بلكه‌ در آن‌ تصرف‌ مى‌كند و برای‌ وضوح‌ بیشتر مطالب آن را از اصل‌ خود دور مى‌شود.
کاربر ناشناس