پرش به محتوا

اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۱
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadpoor
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اُصولِ فِقْه'''، نام دانشی است که شیوه [[اجتهاد|استنباط]] [[احکام شرعی]] را بررسی می‌کند؛ در این دانش روش صحیح دستیابی به احکام شرعی با استفاده از [[دلیل نقلی|ادله نقلی]] و [[دلیل عقلی|عقلی]] بررسی می‌شود. هرچند برخی مسائل دانش اصول فقه در زمان [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] مطرح شده بود و برخی از شاگردان مانند [[هشام بن حکم]]، رساله‌هایی در این دانش نوشته بودند، مطرح‌شدن علم اصول فقه به عنوان یکی از شاخه‌های [[علوم اسلامی]] در میان [[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] به اوائل قرن چهارم هجری و پایان [[غیبت صغری]] برمی‌گردد. فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[امامان]] و احادیث آنان، زودتر از فقهای شیعه به ضرورت پیدایش این علم پی بردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتاب‌های اصولی روآوردند.
'''اُصولِ فِقْه'''، نام یک دانش اسلامی است که شیوه [[اجتهاد|استنباط احکام شرعی]] را بررسی می‌کند؛ در این دانش، روش درست دستیابی به احکام شرعی با استفاده از [[دلیل نقلی|دلایل نقلی]] و [[دلیل عقلی|عقلی]] بررسی می‌شود. هرچند برخی مسائل دانش اصول فقه در زمان [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] مطرح شده بود و برخی از شاگردان مانند [[هشام بن حکم]]، رساله‌هایی در این دانش نوشته بودند، مطرح‌شدن علم اصول فقه به عنوان یکی از شاخه‌های [[علوم اسلامی]] در میان [[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] به اوائل قرن چهارم هجری و پایان [[غیبت صغری]] برمی‌گردد. فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[امامان]] و احادیث آنان، زودتر از فقهای شیعه به ضرورت پیدایش این علم پی بردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتاب‌های اصولی روآوردند.


[[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] به‌خصوص [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] در پیدایش اصول فقه نقش اساسی داشتند و شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان خود آموزش می‌دادند. در میان اهل سنت اولین کسی که در علم اصول کتاب نوشت [[شافعی]] بود که اثرش را «الرساله» نامید. در میان شیعه نیز [[شیخ مفید]] اولین کسی بود که در این علم، تألیف کرد. به دنبال او [[سید مرتضی علم الهدی]] به طور جامع در علم اصول دست به تألیف زد که معروف‌ترین کتابش [[الذریعه الی اصول الشریعه|الذریعه]] است.
[[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] به‌خصوص [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] در پیدایش اصول فقه نقش اساسی داشتند و شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان خود آموزش می‌دادند. در میان اهل سنت، اولین کسی که در علم اصول کتاب نوشت [[شافعی]] بود که اثرش را «الرساله» نامید. در میان شیعه نیز [[شیخ مفید]] اولین کسی بود که در این علم، تألیف کرد. به دنبال او [[سید مرتضی علم الهدی]] کتاب [[الذریعه الی اصول الشریعه|الذریعه]] را نوشت.
 
از شخصیت‌های معروف این علم، [[شیخ انصاری]]، [[میرزای شیرازی]]، [[آخوند خراسانی]]، [[آقا ضیاء عراقی]] و [[محمد باقر صدر]] و از کتاب‌های شناخته‌شده در این علم، کتاب [[العده]]، [[قوانین الاصول]]، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الدین]]، [[فرائد الاصول (کتاب)|فرائد الاصول]]، [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایةالاصول]]، [[اصول الفقه]] و [[دروس فی علم الاصول (کتاب)|دروس فی علم الاصول]] است.
از شخصیت‌های معروف این علم، [[شیخ انصاری]]، [[میرزای شیرازی]]، [[آخوند خراسانی]]، [[آقا ضیاء عراقی]] و [[محمد باقر صدر]] و از کتاب‌های شناخته‌شده در این علم، کتاب [[العده]]، [[قوانین الاصول]]، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین|معالم الدین]]، [[فرائد الاصول]]، [[کفایه الاصول]] و [[دروس فی علم الاصول]] است.


==تعریف==
==تعریف==
برای دانش اصول فقه، تعاریف مختلفی ارائه شده است که ظاهراً مقصود همه یکی است.<ref>گرجی‏، ادوار اصول الفقه‏، ۱۳۸۵ش، ص۲۰.</ref> [[آخوند خراسانی]] اصول فقه را تخصص و دانش دست‌یابی به قواعدی می‌داند که ۱) برای استنباط [[حکم شرعی]] بر اساس علم و ظن معتبر به کار گرفته می‌شود ۲) یا در مقام عمل و بر اساس شک یا ظن غیرمعتبر به آن تمسک می‌شود (مانند اصول عملیه در شبهات حکمیه).<ref>خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۸.</ref> [[سید محمد باقر صدر]] اصول فقه را دانشی برمی‌شمرد که از عناصر مشترک در فرایند استنباط حکم شرعی بحث می‌کند.<ref>صدر، دروس فی علم الاصول (الحلقه الثالثه)، ۱۴۲۶ق، ص۱۸.</ref>
برای دانش اصول فقه، تعاریف مختلف و نزدیک ارائه شده است.<ref>گرجی‏، ادوار اصول الفقه‏، ۱۳۸۵ش، ص۲۰.</ref> [[آخوند خراسانی]] اصول فقه را تخصص و دانش دست‌یابی به قواعدی می‌داند که ۱) برای استنباط [[حکم شرعی]] بر اساس علم و ظن معتبر به کار گرفته می‌شود ۲) یا در مقام عمل و بر اساس شک یا ظن غیرمعتبر به آن تمسک می‌شود (مانند اصول عملیه در شبهات حکمیه).<ref>خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۸.</ref> [[سید محمد باقر صدر]] اصول فقه را دانشی برمی‌شمرد که از عناصر مشترک در فرایند استنباط حکم شرعی بحث می‌کند.<ref>صدر، دروس فی علم الاصول (الحلقه الثالثه)، ۱۴۲۶ق، ص۱۸.</ref>


علت نام‌گذاری این دانش این است که اصول فقه، ریشه و پایه (<small>مطابق با معنای لغوی «اصل»</small><ref>خلیل، العین، ج۷، ص۱۵۶.</ref>) دانش [[فقه]] است<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۷.</ref> و ازاین‌رو برخی از اصولیان موضوع اصول فقه را منابع فقه یعنی [[ادله اربعه|ادله چهارگانه احکام]] ([[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]]) می‌دانند.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ق، ص۹.</ref> [[آخوند خراسانی]] بر اساس مبنا و تعریفش از اصول فقه، موضوع آن را عنوان خاص نمی‌داند بلکه عنوان عام و کلی‌ای می‌داند که می‌تواند بیرون از [[ادله اربعه]] باشد؛ مانند موضوعات زبان‌شناسی در مباحث الفاظ و اوامر و نواهی.<ref>خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۸.</ref> [[سید محمد باقر صدر]] نیز به اعتبار این که در دانش اصول فقه از عناصر مشترک استنباط [[حکم شرعی]] بحث می‌شود، خودِ عملیات استنباط را موضوع این علم می‌داند.<ref>صدر، المعالم الجدیدة للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۲۸.</ref> برخی نیز موضوع علم اصول را آنچه که می‌تواند یا تصور می‌شود که در [[فقه]] حجت باشد می‌دانند که در نتیجه مسائل این علم تعیین حجت و تشخیص مصادیق آن است. <ref>منتظری، نهاية الأصول، ۱۴۱۵ق، ص۱۶.</ref> در این دیدگاه، منظور از حجت معنای اصطلاحی و اصولی‌اش نیست، بلکه مراد معنای لغوی آن است؛ یعنی آنچه که مولا و عبد در مقام امتثال و عمل، احتجاج و استدلال می‌کنند.<ref>منتظری، نهاية الأصول، ۱۴۱۵ق، ص۱۶.</ref>
علت نام‌گذاری این دانش این است که اصول فقه، ریشه و پایه (<small>مطابق با معنای لغوی «اصل»</small><ref>خلیل، العین، ج۷، ص۱۵۶.</ref>) دانش [[فقه]] است<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۷.</ref> و ازاین‌رو برخی از اصولیان موضوع اصول فقه را منابع فقه یعنی [[ادله اربعه|ادله چهارگانه احکام]] ([[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]]) می‌دانند.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ق، ص۹.</ref> [[آخوند خراسانی]] بر اساس مبنا و تعریفش از اصول فقه، موضوع آن را عنوان خاص نمی‌داند بلکه عنوان عام و کلی‌ای می‌داند که می‌تواند بیرون از [[ادله اربعه]] باشد؛ مانند موضوعات زبان‌شناسی در مباحث الفاظ و اوامر و نواهی.<ref>خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۸.</ref> [[سید محمد باقر صدر]] نیز به اعتبار این که در دانش اصول فقه از عناصر مشترک استنباط [[حکم شرعی]] بحث می‌شود، خودِ عملیات استنباط را موضوع این علم می‌داند.<ref>صدر، المعالم الجدیدة للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۲۸.</ref> برخی نیز موضوع علم اصول را آنچه که می‌تواند یا تصور می‌شود که در [[فقه]] حجت باشد می‌دانند که در نتیجه مسائل این علم تعیین حجت و تشخیص مصادیق آن است. <ref>منتظری، نهاية الأصول، ۱۴۱۵ق، ص۱۶.</ref> در این دیدگاه، منظور از حجت معنای اصطلاحی و اصولی‌اش نیست، بلکه مراد معنای لغوی آن است؛ یعنی آنچه که مولا و عبد در مقام امتثال و عمل، احتجاج و استدلال می‌کنند.<ref>منتظری، نهاية الأصول، ۱۴۱۵ق، ص۱۶.</ref>
کاربر ناشناس