پرش به محتوا

اسعد بن زراره: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


==وفات==
==وفات==
از زندگانی اسعد، پس از هجرت حضرت رسول(ص) به مدینه آگاهی خاصی در دست نیست، اما هنوز چند ماهی از هجرت نگذشته بود که اسعد بیمار شد. مداوای او تأثیری نبخشید و در ماه [[شوال]]، در حالی که هنوز بنای [[مسجد النبی|مسجد پیامبر(ص)]] به پایان نرسیده بود، درگذشت.<ref>ابن سعد، ''الطبقات الکبری''، دار صادر، ج۳، ص۶۱۱؛ طبری، ''تاریخ طبری''، ج۲، ص۳۹۷؛ ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۱، ص۱۰۰، ۱۵۳؛ خلیفة بن خیاط، ''تاریخ''، ج۱، ص۱۴</ref> پیامبر(صلی الله علیه و آله) در [[تجهیز میت|تجهیز]] و تشییع ‌جنازه او حاضر شد<ref> ابن ‌سعد، ''الطبقات الکبری''، دارالکتب العلمیه، ج‌ ۳، ص۴۵۹.</ref> و بر وی نماز گزارد و ‌این نخستین [[نماز میت]]ی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مدینه به جای آورد.<ref> تاریخ‌المدینه، ج ۱، ص۹۶؛ الاصابه، ج‌ ۱، ص۲۰۹.</ref> وی را در [[بقیع]] دفن کردند و گفته‌اند نخستین کسی بود که در آن گورستان به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، صص۶۱۱ -۶۱۲</ref>
از زندگانی اسعد، پس از هجرت حضرت رسول(ص) به مدینه آگاهی خاصی در دست نیست، اما هنوز چند ماهی از هجرت نگذشته بود که اسعد بیمار شد. مداوای او تأثیری نبخشید و در ماه [[شوال]]، در حالی که هنوز بنای [[مسجد النبی|مسجد پیامبر(ص)]] به پایان نرسیده بود، درگذشت.<ref>ابن سعد، ''الطبقات الکبری''، دار صادر، ج۳، ص۶۱۱؛ طبری، ''تاریخ طبری''، ج۲، ص۳۹۷؛ ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۱، ص۱۰۰، ۱۵۳؛ خلیفة بن خیاط، ''تاریخ''، ج۱، ص۱۴</ref> پیامبر(صلی الله علیه و آله) در [[تجهیز میت|تجهیز]] و تشییع ‌جنازه او حاضر شد<ref> ابن ‌سعد، ''الطبقات الکبری''، دارالکتب العلمیه، ج‌ ۳، ص۴۵۹.</ref> و بر وی نماز گزارد و ‌این نخستین [[نماز میت]]ی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مدینه به جای آورد.<ref>ابن شبه، ''تاریخ المدینه''، ج۱، ص۹۶؛ ابن حجر عسقلانی، ''الاصابه''، ج‌۱، ص۲۰۹.</ref> وی را در [[بقیع]] دفن کردند و گفته‌اند نخستین کسی بود که در آن گورستان به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، ا''لطبقات الکبری''، دار صادر، ج۳، صص۶۱۱ -۶۱۲</ref>


پس از مرگ اسعد، [[بنی نجار]]، نزد پیامبر(ص) آمدند و از ایشان خواستند تا نقیبی دیگر بر ایشان بگمارد، اما پیامبر(ص) فرمود که خود نقیب ایشان خواهد بود و بنی نجار بدین سبب سخت به خود می‌بالیدند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۶۱۱</ref>
پس از مرگ اسعد، [[بنی نجار]]، نزد پیامبر(ص) آمدند و از ایشان خواستند تا نقیبی دیگر بر ایشان بگمارد، اما پیامبر(ص) فرمود که خود نقیب ایشان خواهد بود و بنی نجار بدین سبب سخت به خود می‌بالیدند.<ref>ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۱، ص۱۵۴؛ ابن سعد، ''الطبقات الکبری''، دار صادر، ج۳، ص۶۱۱</ref>


از اسعد نسلی برجای نماند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۶۰۸</ref>
از اسعد نسلی برجای نماند.<ref>ابن سعد، ''الطبقات الکبری''، دار صادر، ج۳، ص۶۰۸</ref>


==نزول برخی آیات در‌ شأن اسعد==
==نزول برخی آیات در‌ شأن اسعد==


۱. ‌گروهی از یاران [[پیامبر(ص)]] از جمله اسعد ‌بن ‌زراره، قبل از [[تغییر قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]]، از دنیا رفتند. به دنبال تغییر قبله، برخی از عالمان یهودی درباره حکم [[نماز]] این گروه از یاران پیامبر(ص) تردید ایجاد کردند<ref> تفسیر بغوی، ج‌ ۱، ص۱۲۳.</ref> و خانواده اسعد و دیگر یاران، از پیامبر درباره نمازهای آنان پرسیدند. در پاسخ آنان این بخش از [[آیه]] ۱۴۳ [[سوره بقره]] نازل شد:<ref> اسباب النزول، ص۴۳؛ مجمع البیان، ج‌ ۱، ص۴۱۷.</ref> {{حدیث|«وَمَا کانَ اللّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»}} و از ضایع‌نشدن ایمان آنان خبر داد.
۱. ‌گروهی از یاران [[پیامبر(ص)]] از جمله اسعد ‌بن ‌زراره، قبل از [[تغییر قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]]، از دنیا رفتند. به دنبال تغییر قبله، برخی از عالمان یهودی درباره حکم [[نماز]] این گروه از یاران پیامبر(ص) تردید ایجاد کردند<ref>بغوی، ''معالم التنزیل''، ج‌۱، ص۱۲۳.</ref> و خانواده اسعد و دیگر یاران، از پیامبر درباره نمازهای آنان پرسیدند. در پاسخ آنان این بخش از [[آیه]] ۱۴۳ [[سوره بقره]] نازل شد:<ref>واحدی، ''اسباب النزول''، ص۴۳؛ طبرسی، ''مجمع البیان''، ج‌ ۱، ص۴۱۷.</ref> {{حدیث|«وَمَا کانَ اللّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»}} و از ضایع‌نشدن ایمان آنان خبر داد.


۲. از مقاتل بن سلیمان نقل شده است [[آیه]] ۱۰۲ و ۱۰۳ [[سوره آل عمران]] به دنبال تفاخر ثعلبه و اسعد بن زراره نازل شد؛ اما بنابر شواهدی که خواهد آمد، به نظر می‌رسد نسبت دادن داستان تفاخر به اسعد صحیح نیست. داستان این تفاخر و نقد آن در ادامه می‌آید:
۲. از مقاتل بن سلیمان نقل شده است [[آیه]] ۱۰۲ و ۱۰۳ [[سوره آل عمران]] به دنبال تفاخر ثعلبه و اسعد بن زراره نازل شد؛ اما بنابر شواهدی که خواهد آمد، به نظر می‌رسد نسبت دادن داستان تفاخر به اسعد صحیح نیست. داستان این تفاخر و نقد آن در ادامه می‌آید:
خط ۳۹: خط ۳۹:
ثعلبة ‌بن ‌غنم از قبیله اوس، و اسعد ‌بن ‌زراره از قبیله خزرج با یکدیگر به تفاخر برخاستند. ثعلبه گفت: [[خزیمة بن ثابت|خزیمه ذوالشهادتین]] و [[حنظلة بن ابی عامر|حنظله غسیل الملائکه]] و عاصم ‌بن ‌ثابت که از دین حمایت کرد و سعد بن ‌معاذ که خداوند به حکم او درباره بنی‌قریظه راضی شد از ما هستند. اسعد گفت: اُبَی ‌بن ‌کعب، مَعاذ ‌بن ‌جبل، زید‌ بن ‌ثابت و ابوزید که حامل و حافظ [[قرآن]] بودند و سعد ‌بن ‌عباده رئیس و خطیب [[انصار]] از ما هستند. کارشان به مشاجره کشید و هر یک با خشم، قبیله خویش را به یاری خواسته، دست به سلاح بردند.
ثعلبة ‌بن ‌غنم از قبیله اوس، و اسعد ‌بن ‌زراره از قبیله خزرج با یکدیگر به تفاخر برخاستند. ثعلبه گفت: [[خزیمة بن ثابت|خزیمه ذوالشهادتین]] و [[حنظلة بن ابی عامر|حنظله غسیل الملائکه]] و عاصم ‌بن ‌ثابت که از دین حمایت کرد و سعد بن ‌معاذ که خداوند به حکم او درباره بنی‌قریظه راضی شد از ما هستند. اسعد گفت: اُبَی ‌بن ‌کعب، مَعاذ ‌بن ‌جبل، زید‌ بن ‌ثابت و ابوزید که حامل و حافظ [[قرآن]] بودند و سعد ‌بن ‌عباده رئیس و خطیب [[انصار]] از ما هستند. کارشان به مشاجره کشید و هر یک با خشم، قبیله خویش را به یاری خواسته، دست به سلاح بردند.


در پی این ماجرا، آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ [[سوره آل عمران]] بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد و آنان را به تقوای الهی، وحدت و همدلی فراخواند. آنان پس از تلاوت حضرت، با یکدیگر صلح کردند:<ref> کشف الاسرار، ج‌ ۲، ص۲۲۹؛ مجمع البیان، ج‌ ۲، ص۸۰۴.</ref>
در پی این ماجرا، آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ [[سوره آل عمران]] بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد و آنان را به تقوای الهی، وحدت و همدلی فراخواند. آنان پس از تلاوت حضرت، با یکدیگر صلح کردند:<ref>میبدی، ''کشف الاسرار''، ج‌۲، ص۲۲۹؛ ''مجمع البیان''، ج‌۲، ص۸۰۴.</ref>


{{حدیث|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْاللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...»}}
{{حدیث|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْاللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...»}}


با توجه به اینکه برخی از افتخارات نقل‌شده در این روایت، پس از وفات اسعد ‌بن ‌زراره (اول ‌هجری) اتفاق افتاده است، نسبت‌دادن چنین داستانی به او صحیح به نظر نمی‌رسد؛ مثلاً حنظله در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] به [[شهادت]] رسید و داستان بنی‌قریظه و سعد ‌بن ‌معاذ در سال پنجم هجری اتفاق افتاد. بعید نیست این واقعه به سعد برادر اسعد، مربوط باشد که بنابر روایتی، از منافقان بوده است.<ref>المغازی، ج‌ ۳، ص۱۰۰۹.</ref>
با توجه به اینکه برخی از افتخارات نقل‌شده در این روایت، پس از وفات اسعد ‌بن ‌زراره (اول ‌هجری) اتفاق افتاده است، نسبت‌دادن چنین داستانی به او صحیح به نظر نمی‌رسد؛ مثلاً حنظله در [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]] به [[شهادت]] رسید و داستان بنی‌قریظه و سعد ‌بن ‌معاذ در سال پنجم هجری اتفاق افتاد. بعید نیست این واقعه به سعد برادر اسعد، مربوط باشد که بنابر روایتی، از منافقان بوده است.<ref>المغازی، ج‌۳، ص۱۰۰۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس