کاربر ناشناس
استرآباد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Ammar بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Ammar بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِسْتَراباد''' يا '''اَسْتَراباد'''، نام | '''اِسْتَراباد''' يا '''اَسْتَراباد'''، نام کهن شهرستان کنونى [[گرگان]] در سدههای نخستين اسلامى و مرکز ايالتى به همين نام در دوره [[صفویه]]، [[قاجار]] و اندکى پس از آن است. | ||
==نام گذاري== | ==نام گذاري== | ||
نام شهر در منابع به | نام شهر در منابع به صورتهای استاراباد <ref>خوارزمى، 27؛ ابن حوقل،ج 2ص384؛ بيهقى، 2/676؛ سمعانى، 1/199؛ ابوالفدا، 439،</ref> ستار آباد <ref>بيهقى، 1/185؛ رشيدالدين، 1/508</ref>، استراباد بدون حرکتگذاری <ref>بيرونى، 2/570؛ ابن اسفنديار، قسم اول، 74</ref> و اَستَراباد ياقوت، <ref>بلدان، 1/242؛ شيروانى، 73</ref> آمده است. | ||
==وجه | ==وجه تسميه== | ||
درباب وجه | درباب وجه تسميه اين شهر روايت های متعددی وجود دارد. به گفته برخى، چون خربندگان گرگين بن ميلاد در موضعى که چراخور اسبان و استرانشان بود، مقام گرفتند، آن محل را استراباد به معنى جايگاه استران ناميدند <ref>ابن اسفنديار، تاریخ طبرستان؛ مرعشى، 30؛</ref> . | ||
برخى ديگر جزء اول نام اين شهر را «استر» دانستهاند | برخى ديگر جزء اول نام اين شهر را «استر» دانستهاند که به زعم آنان نام بانى شهر بوده است <ref>ياقوت، المشترک، 21؛ ابوالفدا، 439؛ انصاری، 382</ref> و به نظر مىرسد که اشارهای به [[استر]] - برادر زاده مردخای يهودی - همسر [[خشایار شاه]] پادشاه هخامنشى باشد <ref>اعتمادالسلطنه، 62</ref>. شماری ديگر نيز واژه استر را مخفف استاره و به معنى کوکب و ستاره گرفتهاند <ref>حکيم، 55؛ اعتمادالسلطنه، همانجا؛ دمرگان، 1/151؛ نيز نک: درن، 124 .(74,</ref> اين شهر از دوره صفوی با القاب دارالفتح، دارالملک و سپس دارالمؤمنين خوانده شده است <ref>نک: روملو، 414؛ خواندمير، حبيب السير، 2/346، مآثرالملوک، 119؛ اسکندربيک، 106، 145؛ واله، 135؛ مروی، 1/64؛ ساروی، 105</ref>. | ||
==موقعيت جغرافيايى== | ==موقعيت جغرافيايى== | ||
شهر | شهر کهن استراباد در شمال سلسله جبال [[البرز]] و در جنوب شرقى [[دریای خزر]] و بر ساحل يکى از شعبههای رودخانه قرهسو بنا شده بود. در نخستين سده اسلامى و هنگامى که جرجان ناحيه و شهري بزرگ و شکوهمند بود، ظاهراًاستراباد [[قصبه]]ای کوچک محسوب مىگرديد <ref>نک: حدود العالم، 144؛ اصطخری، 206، 212؛ مقدسى، 354؛ بيرونى، همانجا</ref>. بر پايه اطلاعات موجود، حد غربى استراباد در سده 4ق شهر کهن [[تمیشه]] در يک منزلى [[طبرستان]] (نزديک کردکوی کنونى) بوده است <ref>ابن حوقل، همانجا؛ اصطخری، 216-217؛ مقدسى، 372؛ مرعشى، 241، 244</ref>. استراباد به تدريج از دوره صفويه اهميت يافت و به صورت ايالت درآمد و [[دامغان]]، [[بسطام]] و جز آن نيز گاه از توابع آنجا شمرده مىشد <ref> نک: اسکندربيک، 290، 835</ref>. | ||
== | ==پيشينهتاريخى== | ||
تاريخو وقايعشهر استراباد در نخستين | تاريخو وقايعشهر استراباد در نخستين سدههای اسلامى با تاريخ شهر کهن گرگان ([[جرجان]]) در آميخته، و از همين روست که آگاهى ما از وقايع تاريخى استراباد بسيار اندک است. از استراباد در دوره [[عباسی]]ان و به هنگام خلافت [[هارون الرشید]] و در جريان نبرد حمزه خارجى با نمايندگان خليفه در [[خراسان]] و گريختن وی به آن شهر، ياد مىشود <ref>نک: گرديزی، 289-290</ref>. بنابر بعضى روايات در دوره [[طاهریان]]، سليمان بن عبدالله طاهر در استراباد ساکن بود و پايگاه نظامى وی برای نبرد با [[حسن بن زید]] علوی در آن شهر قرار داشت <ref>نک: ابن اسفنديار، قسم اول، 232-236؛ اولياءالله، 92؛ مرعشى، 286، 288؛ خواندمير، حبيب السير، 2/408</ref>. | ||
از اين رو، به نظر مىرسد | از اين رو، به نظر مىرسد که شهر در 256ق/870م بخشى از ايالت طبرستان به شمار مىآمده، و در نبردهای حکام طاهری با [[علویان]] همواره پناهگاه امنى برای آنان بوده است <ref>نک: مادلونگ، .(205-206 </ref> | ||
استراباد در هجوم [[مغول]] آسيب بسيار ديد <ref>رشيدالدين، 1/508</ref> در | استراباد در هجوم [[مغول]] آسيب بسيار ديد <ref>رشيدالدين، 1/508</ref> در دوره خواجه يحيى کرابى (753- 759ق) بود که [[سربدران]] روی به استراباد آوردند <ref>شبانکارهای، 329-330</ref>. | ||
پس از | پس از پيروزی [[شاه اسماعیل صفوی]] بر سپاهيان ازبک در 916ق <ref>عالم آرای صفوی، 260-264؛ عالم آرای شاه اسماعيل، 368- 369؛ قمى، 1/101، 109، 112-113؛ زامباور، 270 </ref>)، استراباد نيز حاکمى از سوی دولت صفوی يافت <ref>عالم آرای شاه اسماعيل، 317- 319</ref>. | ||
استراباد نخستين بار در عهد [[شاه عباس]] اول (سل 986 - 1038ق) ايالت خوانده شد <ref> | استراباد نخستين بار در عهد [[شاه عباس]] اول (سل 986 - 1038ق) ايالت خوانده شد <ref>نک: دلاواله، 158؛ تاورنيه، 359</ref>. در دوره [[شاهصفى]] <ref>سل 1038-1052ق</ref>، [[شاه عباس دوم]] <ref>سل 1052-1077ق</ref> و [[شاه سلیمان دوم]] <ref>سل 1077- 1105ق</ref>، آشوبهای استراباد به سبب طغيان قبايل ترکمن ادامه يافت <ref>نک: محمد معصوم، 75؛ وحيد، 201؛ هدايت، ملحقات...، 8/485-486</ref>. | ||
با راه يافتن ضعف در | با راه يافتن ضعف در حکومت صفوی هرج و مرج در ناحيه استراباد نيز بيشتر شد <ref>نک: مروی، 1/52؛ استرابادی، 8</ref> و پس از سقوط اصفهان در 1135ق به دست لشکريان [[افغان]]، [[طهماسب ميرزا]] جانشين [[سلطان حسين صفوی]] از دولت [[روسيه]] استمداد کرد و با انعقاد قرارداد 1135ق/1723م ايالت استراباد نيز در اختيار روسيه قرار گرفت <ref>مجموعه...،82 -83؛ لمتون، 176</ref>). | ||
[[نادر شاه افشار]] پساز راندنافغانها،قرارداد طهماسب ميرزا را باروسيه فسخ | [[نادر شاه افشار]] پساز راندنافغانها،قرارداد طهماسب ميرزا را باروسيه فسخ کرد و استراباد را در 1144ق/1732م از روسيه پس گرفت <ref>مجموعه، 83 -86؛ لمتون، 177</ref>. پس از کشته شدن نادر در 1160ق، محمد حسن خان قاجار توانست استراباد و نواحى [[مازندران]] و [[گیلان]] را به تصرف خود درآورد <ref>ابوالحسن گلستانه، 204-205؛ هدايت، فهرس...، 261</ref>. با کشته شدن محمدحسن خان قاجار در 1172ق استراباد به تصرف [[کریم خان زند]] درآمد و محمد حسينخانقاجار نيز حکومتاستراباد يافت <ref>ابوالحسنگلستانه، 321؛ نامى، 87 - 88؛ ابوالحسن مستوفى، 107- 108؛ هدايت، همان، 267- 269</ref>. | ||
پس از مرگ | پس از مرگ کريمخان در 1193ق، [[آقا محمد خان]] از [[شیراز]] رو به مازندران و استراباد نهاد و به رغم مخالفت برادرانش، استراباد را در 1196ق تصرف کرد و رحيمخان دولو را منصب بيگلربيگى استراباد داد <ref>نامى، 246-247، 262، 330؛ هدايت، همان، 286-287، 289؛ ساروی، 77، 91 -92، 105- 108؛ سپهر، 1/40</ref>. | ||
با تغيير نظام سلطنتى در روسيه و تمرد سربازان روسى در استراباد و بسته شدن | با تغيير نظام سلطنتى در روسيه و تمرد سربازان روسى در استراباد و بسته شدن گمرک آنجا، قحط و گرانى در شهر پديد آمد و بر اساس گزارش وزارت داخله در 7 رمضان 1335 کنسول سابق روسيه در استراباد به اتهام ايجاد اغتشاش و بلوا عنصر نامطلوب شناخته شد و اخراج گرديد <ref>مقصودلو، 2/544، 561 -562</ref>. از 1316ش که نام شهر رسماً به گرگان تغيير يافت، شهر و نواحى آن رونق اقتصادی شايان توجهى پيدا کرد . | ||
== | ==معماری شهر== | ||
از | از معماری استراباد در نخستين سدههای اسلامى، آگاهى دقيقى در دست نيست. به گفته ابن جوزی، در 242ق زلزلهای در آنجا روی داد و سبب ويرانى بسياری گرديد <ref>ابن جوزی 11/294- 295</ref>. استراباد در سده 4ق دژی ويران داشته <ref>نک: مقدسى، 357</ref> که به نظر مىرسد سبب ويرانى آن نبردهای پى در پى [[آل بویه]] و [[آل زیار]] برای تصاحب اين شهر بوده است <ref>نک: گرديزی، 337- 338؛ ابن اسفنديار، قسم اول، 292-297</ref>. | ||
شهر | شهر دارای 4 دروازه بود <ref>«نفوس استراباد»، 193؛ مککنزی، 191؛ ميرزاابراهيم، همانجا؛ ملگونف، 63؛ قورخانچى، 23؛ قس: مک گرگور، :162 3 باب؛ رابينو، 118- 119: که علاوه بر 4 دروازه از يکى ديگر با نام دنکوان ياد کرده است</ref>. دروازه بسطام در شرق شهر، دروازه سبزه [[مشهد]] در شمال که فوجرد نيز ناميده مىشد، دروازه چهل دختران در جنوب و دروازه مازندرانيا ميداندر غربواقعبود. | ||
شهر | شهر دارای کوچههای سنگ فرش بود. خانهها با ديوارهايى از خشت خام يا گل، و سقف آن غالباً از سفال قرمز رنگ بود. بازار شهر نسبتاً بزرگ، و با مغازههای بسيار بود. مقر حاکم در ارگ واقع در جنوب شرقى شهر قرار داشت <ref> نک: فريزر، همانجاها؛ بارنز، 85 -86؛ بروگش، همانجا؛ کرزن، 1/470- 472؛ ييت، 256</ref>. | ||
بر | بر پايه کتيبهها و وقف نامههای موجود، آب آشاميدنى استراباد از آب انبارها و قنات تأمين مىشد <ref>رابينو، 275-277، 281-284؛ درباره بناهای شهر در 1321ق، نک: قورخانچى، 22-26؛ درباره خيابانها، تلگرافخانه، کنسولگريها، نک: مقصودلو، 1/345، 363، 389</ref>. در آغاز سده 14ش هنوز خندق و حصار شهر برجای بود، اما اندکى بعد خندق پر، و حصار تخريب شد <ref>شوقى، 135</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* آرونوا، م.ر. و اشرافيان، دولت نادرشاه افشار، | * آرونوا، م.ر. و اشرافيان، دولت نادرشاه افشار، ترجمه حميد امين، تهران، 1352ش؛ | ||
*ابن اثير، | *ابن اثير، الکامل؛ | ||
*ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به | *ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1366ش؛ | ||
* ابن | * ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و ديگران، بيروت، 1412ق/1992م؛ | ||
*ابن حوقل، محمد، | *ابن حوقل، محمد، صوره الارض، به کوشش دخويه، ليدن، 1939م؛ | ||
* | *ابوبکر طهرانى، کتاب ديار بکريه، به کوشش نجاتى لوغال و فاروق سومر، آنکارا، 1962م؛ | ||
*ابوالحسن گلستانه، مجمل التواريخ، به | *ابوالحسن گلستانه، مجمل التواريخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1344ش؛ | ||
* ابوالحسن مستوفى، گلشن مراد، به | * ابوالحسن مستوفى، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبايى مجد، تهران، 1369ش؛ | ||
*ابوالفدا، تقويم البلدان، به | *ابوالفدا، تقويم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاريس 1840م؛ | ||
* | *استرابادی، ميرزا محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1341ش؛ | ||
* | *اسکندربيک منشى، عالم آرای عباسى، تهران، 1350ش؛ | ||
* | *اصطخری، ابراهيم، المسالک و الممالک، به کوشش دخويه، ليدن، 1927م؛ | ||
*اعتمادالسلطنه، محمدحسن، | *اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، به کوشش عبدالحسين نوايى و هاشم محدث، تهران، 1367ش؛ *امبرسز، ن. ن. و ديگران، تاريخ زمين لرزههای ايران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران، 1370ش؛ | ||
* | * انصاری دمشقى، محمد، نخبه الدهر، به کوشش مرن، لايپزيگ، 1923م؛ | ||
*اولياءالله آملى، محمد، تاريخ رويان، به | *اولياءالله آملى، محمد، تاريخ رويان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1348ش؛ | ||
*ايران و جنگ جهانى اول، به | *ايران و جنگ جهانى اول، به کوشش کاوه بيات، تهران، سازمان اسناد ملى ايران؛ بارنز، الکس، سفرنامه، ترجمه حسن سلطانىفر، مشهد، 1366ش؛ | ||
* بروگش، هاينريش، | * بروگش، هاينريش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، تهران، 1367ش؛ | ||
* بيرونى، ابوريحان، قانون | * بيرونى، ابوريحان، قانون مسعودی، حيدرآباد دکن، 1374ق/1955م؛ | ||
*بيهقى، ابوالفضل، تاريخ، به | *بيهقى، ابوالفضل، تاريخ، به کوشش خليل خطيب رهبر، تهران، 1368ش؛ | ||
* تاريخ سيستان، به | * تاريخ سيستان، به کوشش محمدتقى بهار، تهران، 1314ش؛ | ||
*تاورنيه، ژان باتيست، سفرنامه، | *تاورنيه، ژان باتيست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، تهران، 1336ش؛ | ||
*جوينى، | *جوينى، عطاملک، تاريخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوينى، ليدن، 1334ق/1916م؛ | ||
*حافظ ابرو، عبدالله، پنج | *حافظ ابرو، عبدالله، پنج رساله تاريخى، به کوشش فليکس تاور، پراگ، 1958م؛ همو، زبده التواريخ، به کوشش کمال حاج سيدجوادی، تهران، 1372ش؛ | ||
*حدود العالم، به | *حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ | ||
* | *حکيم، محمدتقى، گنج دانش، جغرافيای تاريخى شهرهای ايران، به کوشش محمدعلى صوتى و ديگران، تهران، 1366ش؛ | ||
*خوارزمى، محمد، | *خوارزمى، محمد، صوره الارض، به کوشش هانس فون مژيک، وين، 1345ق/1926م؛ | ||
*خواندمير، غياثالدين، حبيب السير، به | *خواندمير، غياثالدين، حبيب السير، به کوشش محمد دبيرسياقى، تهران، 1353ش؛ همو، مآثر الملوک، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1372ش؛ | ||
*دلاواله، پيترو، سفرنامه، | *دلاواله، پيترو، سفرنامه، ترجمه شعاع الدين شفا، تهران، 1348ش؛ دمرگان، ژاک، هيأت علمى فرانسه در ايران، ترجمه کاظم وديعى، تبريز، 1338ش؛ | ||
* | *دياکونف، م.، تاريخ ماد، ترجمه کريم کشاورز، تهران، 1345ش؛ ذبيحى، مسيح و منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران، 1354ش؛ | ||
*رابينو، ه.ل.، | *رابينو، ه.ل.، سفرنامه مازندران و استراباد، ترجمه غلامعلى وحيد مازندرانى، تهران، 1343ش؛ | ||
* | *رازی، امين احمد، هفت اقليم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340ش؛ | ||
*رشيدالدين فضلالله، جامع التواريخ، به | *رشيدالدين فضلالله، جامع التواريخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، 1373ش؛ | ||
*روملو، حسن، احسن التواريخ، به | *روملو، حسن، احسن التواريخ، به کوشش عبدالحسين نوايى، تهران، 1349ش؛ | ||
* | *ساروی، فتحالله، تاريخ محمدی، به کوشش غلامرضا طباطبايى مجد، تهران، 1371ش؛ | ||
*سپهر، محمدتقى، ناسخ التواريخ، به | *سپهر، محمدتقى، ناسخ التواريخ، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1344ش؛ | ||
*سمعانى، | *سمعانى، عبدالکريم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمى يمانى، حيدرآباد دکن، 1382ق/1962م؛ | ||
* | *شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1363ش؛ | ||
*شرفالدين على | *شرفالدين على يزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام الدين اورونبايف، تاشکند، 1972م؛ | ||
*شوقى، عباس، «گرگان (استراباد)»، جهان نو، تهران، 1325ش، س 1، شم 4؛ | *شوقى، عباس، «گرگان (استراباد)»، جهان نو، تهران، 1325ش، س 1، شم 4؛ | ||
*شيروانى، زين العابدين، بستان السياحه، تهران، 1315ش؛ | *شيروانى، زين العابدين، بستان السياحه، تهران، 1315ش؛ | ||
* | *طبری، تاريخ؛ | ||
*عالم | *عالم آرای شاه اسماعيل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، تهران، 1349ش؛ | ||
*عالم | *عالم آرای شاه طهماسب، به کوشش ايرج افشار، تهران، 1370ش؛ | ||
*عالم | *عالم آرای صفوی، به کوشش يدالله شکری، تهران، 1350ش؛ | ||
*عبدالرزاق | *عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدين و مجمع بحرين، به کوشش عبدالحسين نوايى، تهران، 1353ش؛ | ||
* عتبى، محمد، تاريخ يمينى، | * عتبى، محمد، تاريخ يمينى، ترجمه ناصح جرفادقانى، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1357ش؛ | ||
* | *غفاری قزوينى، احمد، تاريخ جهان آرا، به کوشش محمد قزوينى، تهران، 1343ش؛ | ||
*قفس اوغلى، ابراهيم، تاريخ دولت خوارزمشاهيان، | *قفس اوغلى، ابراهيم، تاريخ دولت خوارزمشاهيان، ترجمه داوود اصفهانيان، تهران، 1367ش؛ قمى، احمد، خلاصه التواريخ، به کوشش احسان اشراقى، تهران، 1359ش؛ | ||
*قورخانچى، محمدعلى، | *قورخانچى، محمدعلى، «نخبه سيفيه»، همراه استراباد نامه، به کوشش مسيح ذبيحى، تهران، 1348ش؛ | ||
* | *کرزن، جرج ن.، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلى وحيد مازندرانى، تهران، 1349ش؛ | ||
* | *گرديزی، عبدالحى، تاريخ، به کوشش عبدالحى حبيبى، تهران، 1363ش؛ گيلانى، شيخ على، تاريخ مازندران، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1352ش؛ | ||
* لمتون، ا. | * لمتون، ا.ک.س.، سيری در تاريخ ايران بعد از اسلام، ترجمه يعقوب آژند، تهران، 1363ش؛ | ||
* | *مجموعه عهدنامههای تاريخى ايران، به کوشش غلامعلى وحيد مازندرانى، تهران، 1349ش؛ | ||
*محمد معصوم اصفهانى، | *محمد معصوم اصفهانى، خلاصه السير، تهران، 1368ش؛ | ||
*مرعشى، ظهيرالدين، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، به | *مرعشى، ظهيرالدين، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، به کوشش برنارد دارن، تهران، 1363ش؛ | ||
* | *مروی، محمد کاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمدامين رياحى، تهران، 1364ش؛ | ||
*مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به | *مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به کوشش دخويه، ليدن، 1906م؛ | ||
*مقصودلو، حسينقلى، مخابرات استراباد، به | *مقصودلو، حسينقلى، مخابرات استراباد، به کوشش ايرج افشار و محمدرسول درياگشت، تهران، 1363ش؛ *مککنزی، چ. ف.، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحاديه، تهران، 1359ش؛ | ||
*ملگونف، سفرنامه به سواحل جنوبى | *ملگونف، سفرنامه به سواحل جنوبى دريای خزر، ترجمه مسعود گلزاری، تهران، 1364ش؛ | ||
*منجم، جلالالدين، تاريخ عباسى، به | *منجم، جلالالدين، تاريخ عباسى، به کوشش سيف الله وحيدنيا، تهران، 1366ش؛ | ||
* ميرخواند، | * ميرخواند، روضه الصفا، تهذيب و تلخيص عباس زرياب خويى، تهران، 1373ش؛ | ||
*ميرزا ابراهيم، | *ميرزا ابراهيم، سفرنامه استراباد و مازندران و گيلان...، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355ش؛ | ||
*نامى اصفهانى، محمدصادق، تاريخ گيتىگشا، به | *نامى اصفهانى، محمدصادق، تاريخ گيتىگشا، به کوشش سعيد نفيسى، تهران، 1363ش؛ | ||
*نظام الدين شامى، ظفرنامه، به | *نظام الدين شامى، ظفرنامه، به کوشش پناهى سمنانى، تهران، 1363ش؛ | ||
*«نفوس استراباد»، گرگان نامه، به | *«نفوس استراباد»، گرگان نامه، به کوشش مسيح ذبيحى، تهران، 1348ش؛ | ||
*واله، محمديوسف، خلد برين، به | *واله، محمديوسف، خلد برين، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1372ش؛ | ||
*وحيدقزوينى، محمدطاهر، عباسنامه، به | *وحيدقزوينى، محمدطاهر، عباسنامه، به کوشش ابراهيم دهگان، اراک، 1329ش؛ | ||
* هدايت، رضاقلى، فهرس التواريخ، به | * هدايت، رضاقلى، فهرس التواريخ، به کوشش عبدالحسين نوايى و هاشم محدث، تهران، 1373ش؛ همو، ملحقات روضه الصفا، تهران، 1339ش؛ | ||
* | *هنوی، ج.، زندگى نادرشاه، ترجمه اسماعيل دولتشاهى، تهران، 1365ش؛ | ||
*هوار، | *هوار، کلمان، ايران و تمدن ايرانى، ترجمه حسن انوشه، تهران، 1363ش؛ | ||
*ياقوت، بلدان؛ همو، | *ياقوت، بلدان؛ همو، المشترک، به کوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1846م؛ | ||
*یييت، چ. ا.، خراسان و سيستان، | *یييت، چ. ا.، خراسان و سيستان، ترجمه قدرت الله روشنى زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، 1365ش؛ نيز: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
منبع مقاله:[http://lib.eshia.ir/23022/8/ | منبع مقاله:[http://lib.eshia.ir/23022/8/3303دائره المعارف بزرگ اسلامی] با تلخیص. |